کد خبر 12056
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۸۹ - ۰۱:۰۶

مجموعه قهوه تلخ شايد اين روزها سخن سازترين و پربحث ترين مقوله فرهنگي از درآمد و سود گرفته تا قرعه کشي هاي وعده داده شده باشد هرچند به حرکت زيرپوستي فرهنگي آن کمتر و چه بسا توجهي نشده است.

به گزارش مشرق، ايرنا نوشت: مهران مديري به عنوان مجموعه ساز طنزپرداز نو زبان از ساعت خوش به بعد همزمان يا پس از نمايش هر مجموعه خود مورد نقد قرار گرفته و سپس به فراموشي سپرده شده است.
کارنامه هنري مديري و گروه نويسندگانش شايد بيش از ديگر هنرمندان و سناريونويسان عرصه تلويزيوني قابل نقد باشد، زيرا افزون بر حساسيت سوژه ها در جمع پرکارترين ها نيز قرار گرفته است.
تلويزيون به عنوان سکوي پرتاب اين هنرمند و گروه تقريبا هميشه همکار وي نقش ايفا کرده است و در موضوع قهوه تلخ نيز با افت و خيزهاي فراوان پخش يا پخش نکردن آن، زمينه گفت وگوها و توجه مردمي در اين زمينه را هر چه بيشتر فراهم کرد.
اين نقد نمي تواند ناظر بر تمامي کارنامه مهران مديري از ساعت خوش تاکنون باشد بلکه بيشتر نگاهي گذرا به سير دگرگوني کاري وي از شب هاي برره به بعد است که تقريبا در قهوه تلخ نيز مي توان نشانه هاي قوي آن را يافت.
در 'شب هاي برره' جامعه روستايي بالا و پايين دستي در زماني نه چندان دور به تصوير کشيده مي شود که در هيچ جاي آن نشاني از فرهنگ ايراني و اسلامي نيست اما با نام بردن مکرر از شهري در استان فارس براي واقع نمايي هر چه بيشتر تلاش مي شود.
در اين مجموعه، روابط حاکم و کاملا نکوهيده اي در جامعه روستايي ايران نمايانده شد که تمامي عرصه هاي زندگي آنان را دربرگرفته بود در حالي که هيچ نشاني از واقعيت نداشت.
در حالي که روستاييان بي دفاع برره با لباس محلي از نگاه مديري و گروه نويسندگانش برخوردار از مجموعه صفات قابل سرزنش بودند، سيامک انصاري کت و شلوار پوش آنکادر شده در نقش منطق نگر، جلوه خرد اجتماعي و نگرش عقلي به مسائل به ميدان آمد تا مهر محکوميت روستاييان را به بهانه برره بر صفحه تلويزيون و فهم بينندگان بکوبد.
تمامي عادات و روابط و طنزهاي گفتاري و کرداري غير موجه نسبت داده شده به برره نشينان با توسل به الگو و روش هاي مورد نظر مديري نفي و رسوا اعلام مي شود در حالي که در هيچ جامعه روستايي ايران نمي توان نشاني از اين کوته رفتارها پيدا کرد.
در قهوه تلخ نيز سيامک انصاري با همان کت و شلوار بدون کراوات و تيپ و رفتاري که حتي براي تغيير جدي آن کوچکترين زحمتي کشيده نشده فقط با تعويض عنوان روزنامه نگار و روشنفکر در برره با مستشار، به دوران دربار منقرض شده منتقل مي شود تا مانند قبل رفتارهاي نسبت داده شده کارگردان به مجموعه هدف را باز هم از زبان کارگردان تقبيح کند.
هرچند مديري در اين مجموعه مي خواهد رفتارهاي منفي را که خود و نويسندگانش به مردم نسبت داده بودند، تکرار نکند اما بر روال ماندگاري عادت کهنه، موفق نبوده و باز هم فرهنگ ايراني را هدف قرار داده است.
کت و شلوار پوش برره اين بار با رفتارهاي متمدن نمايانه غليط تر پاپيون بر گردن نشان مي دهد که نسبت به مردم عصر قهوه تلخ بسيار بيشتر از دوران شب هاي برره مي فهمد و رفتارهاي غربي و نگاه هاي تحقير آميزش به شخصيت ها و فتارهاي اين مجموعه هم بيانگر اين موضوع است که مستشار ماموريت دارد همه را سياه ببيند و سياه تر اعلام کند.
کارگردان قهوه تلخ باز هم همچون برره، اما اين بار به بهانه نمايش زشتي هاي دربار، با اطلاق رفتارهاي نکوهيده به جامعه هدف، از اين رويه براي خنده سازي استفاده کرده است.
در قسمتي از اين مجموعه که زنان ايراني شاه در حرمسرا با کاترين وارادتي در ماراتن براي تصاحب هر چه بيشتر اوقات 'پيرشاه' وقت مي گذرانند، فلاش بک يکي از اين زنان همراه خواهرش به عنوان رختشور و چهره اي کاملا زشت به نمايش درمي آيد.
در همين زمان 'شاه جهان بعدها' در شغل غازچران وارد محل مي شود و اين زن با رفتار عجيبي که سعي شده حتي در آواها و فرياد کمک خواهي از بستگانش نيز کاملا روستايي نمايانده شود، غازچران را وادار به ازدواج با خود مي کند که در نهايت هر دو به دربار راه مي يابند.
اين واقعيت که در هنرها بويژه فيلم و تئاتر، سوژه قرار دادن جزء بهانه تعميم عمومي مي شود و براي نمايان تر کردن آن، واقعيت هاي کمرنگ برجسته تر مي شود، يک ضرورت است؛ اما نسبت دادن رفتارهايي که هيچگاه مردم ايران از آن خاطره اي در ذهن خود ندارند، در چارچوب اين قانون مجازي نمي گنجد.
براساس همين ديدگاه، رفتارهايي مانند تن پروري، مفتخوري، اخاذي، کلاهبرداري، چندرويي و نفاق بين اعضاي خانواده در برره عادي نمايانده مي شود و سپس در قهوه تلخ روستاييان بعدا به دربار راه يافته هدف قرار مي گيرند تا روشنفکر چند سال پيش برره اين بار با عنوان مستشار و توسل به دانش و فهم فرا زماني خود، آنان را محکوم کند.
البته اين مجموعه مانند شب هاي برره يا باغ مظفر که کمتر از رويکرد محکوم کردن عموم مردم استفاده کرده بود، ارزش هاي رواني بيان، ساختار شکني هنري، نفي چاپلوسي و توانمندي در بازي گرفتن از بازيگران را دارد و محورهاي موفقيت در ايجاد ارتباط با بينندگان است که به خنده گرفته مي شوند.
البته هر چند هنوز شش بخش (18 قسمت) قهوه تلخ بيشتر پخش نشده و همچنان فرصت براي نقد نقائص يا بيان قوت ها باقي است که شايد با آمدن کارگردان در نقش بازيگر، حساسيت بيشتري پيدا کند اما برداشت پايه اي نشان مي دهد مقوله طنازي در مسائل اجتماعي و مردمي شايد بي مسئول باشد، اما بي اهميت نيست.
اين سخن نغز که 'با هم نه بر هم بخنديم' شايد اشاره اي به اين موضوع باشد که نبايد خودزني کنيم و رفتارهاي ارزشمند ريشه مند در سنت و زبان هاي محلي، بازيچه خنده آفريني هنري شود. از آن فراتر رفتارهايي جعلي را به مردم بويژه روستاييان زحمتکش و کاملا قانع و عزتمند نسبت داده تا با نگاه نقد مسلط و تحقيرآميز يک کت و شلوار پوش پاپيون بر گردن به قيمت خنده سازي محکوم شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس