
به گزارش مشرق، شبکه خبري راشاتودي طي گزارشي از بهشت زهراي تهران عنوان کرد که آرامگاههاي شهيدان يک بُعد قدرت ايرانيها حتي بيشتر از قدرت هستهاي هستند و بسياري از مردم هنگام زيارت آرامگاهها از خداوند ميخواهند که آنها هم در راه خدا شهيد شوند. آنها دعا ميکنند و خيرات ميکنند. مردم حضور خدا را بر مزار آنها احساس ميکنند و احساس ويژه با دوستان خود دارند.
تشابه بهشت زهرا با ميدان تايمز نيويورک
خبرنگار راشاتودي با حضور در بهشت زهرا گزارش داد : مردم از هر قشري اينجا حضور دارند. وفاداران دولت و مخالفان، زنان چادري و زناني که روسري نازکي بر روي سر خود انداختهاند . دانشمندان، دانشجويان، کارگران، خانوادهها، مجردها، بچه ها و افراد مسن. مردم با خود خوردني مي آورند و بعضي با خود فلاسک و کتري دارند. آنها چاي شيرين و قهوه، لوبيا، اسفناج، نبات، کيک، سيب و حتي خيار با خود ميآورند و خيرات ميکنند. نميتوانيد خوردنيها را رد کنيد. اين يک تشريفات مذهبي براي بيان احترام به شهيدان و قهرماناني است که در جنگ کشته شدهاند يا به وسيله گازهاي شيميايي صدام، تسليحات شيميايي آمريکا يا بمبهاي تروريستي منفجر شده در مساجد يا پارلمان کشته شدهاند.
خبرنگار راشاتودي ادامه مي دهد: يک زن تنها کنار يک قبر نشسته است. با صداي بلند گريه ميکرد، مثل اينکه يکي از عزيزانش را تازه دفن کردهاند. اما قبري که او بر روي آن نشسته بود مال 30 سال پيش بود. لباسهايش آن چيزي نيستند که به طور معمول زنان مذهبي ميپوشند. او براي يک شهيد گريه ميکرد. اين تشريفات يک بخش ويژه از اعتقاد آنها است.
خبرنگار راشاتودي به سراغ محمد حسين 30 ساله که در رشته مديريت درس ميخواند مي رود.
او مي گويد: من سعي ميکنم هر ماه به اينجا بيايم. هيچ يک از خويشاوندان يا عزيزان من در اين محل دفن نيستند. من يک ساله بودم که جنگ شروع شد. والدين من شهيدان را دوست دارند؛ اما من نميتوانم بگويم که اين عشق چگونه از يک نسل به نسلي ديگر منتقل ميشود. شهيدان به خوبي مسير خود را انتخاب کردند. هر کسي ميتواند اين مسير را انتخاب کند بدون توجه به سنش.
محمد حسين توضيح ميدهد: ما شهيدان را انسانهاي کاملي ميدانيم که قبل از هر چيز ديگري خدا را شناختهاند. ما معتقديم شهيدان منبع قدرت ما هستند. به خاطر همين است که بسياري از مردم به اينجا ميآيند. شهيدان اراده مردم را قوي ميکنند اين اعتقاد الهام گرفته از شهيدان است که ما ميتوانيم حتي قويتر از جنگ گذشته نشان دهيم. او ميگويد که يک شهيد کسي است که در دفاع از کشورش و ايمان خود بميرد و کشته شود و اين با خودکشي انتحاري تفاوت دارد.
چرا ايرانيها از آمريکا نميترسند؟
محمد در پاسخ به اين سوال خبرنگار راشاتودي که چرا ايرانيها از آمريکا نميترسند؟ گفت: اگر آمريکاييها ميتوانستند، تا حالا به ما حمله کرده بودند. آنها ديگر شانسي ندارند. آنها سعي کردند به ايران حمله کنند؛ اما من شک دارم آنها توانايي آن را دوباره داشته باشند. آنها تسليحات شيميايي خود را در دهه 1980 بر روي مردم ما آزمايش کردند. مثل بارش برف بر سر مردم ميريخت. هر کس در ميان بمباران گرفتار ميشد کشته ميشد. آمريکائيها سه تا از رزمناوهاي ما را منهدم کردند. آنها به يک هواپيماي مسافربري در مسير بندرعباس به دوبي شليک کردند و 400 مسافر را کشتند.
آرامش جالب مردم ايران
خبرنگار راشاتودي گزارش خود را اينگونه ادامه مي دهد: سعيد شاهلويي مقدم وقتي که به جنگ رفت 15 ساله بود. او اکنون سردبير مجله سياسي بسيج است.
مقدم ميگويد: ما به شهيدانمان اعتقاد داريم. زندگي ما با آنها در هم تنيده است. ما بدون آنها هيچ چيز نيستيم. آنها راه ما را تعيين ميکنند.
ما به ديدار خانواده شهيدان ميرويم. در طول عيد نوروز، بسياري از ما از رزمندگان ديدار ميکنيم. فقط هم کيشان ما درک ميکنند که چرا ما آنقدر مجذوب همرزمانمان هستيم. آنجا در خط مقدم، شما ميتوانيد بوي خدا را احساس کنيد. دوست من شهيد شد و من احساس ميکنم که او اکنون برادر من است. اين يک حس روحاني است. او بدون شک به من نگاه ميکند.
شما ميبينيد ما همراهانمان را از دست داديم. وقتي که ما بر مزار آنها ميرويم و مکانهايي که جنگيديم مي رويم احساس خوبي به ما دست ميدهد. ما از الگويمان امام حسين (ع) پيروي ميکنيم.
حسين (ع) نوه بزرگ حضرت محمد است که در قرن 7 زندگي ميکرد. اين معما بيگانگان را گيج ميکند، همه جهان منتظرند که حمله هوايي عليه ايران آغاز شود؛ اما مردم ايران خيلي آرام هستند.
مقدم ميگويد: مردم ما براي قرباني کردن خودشان در راه اسلام آمادهاند و آمريکائيها اين را ميدانند. جنگ 8 ساله با عراق که از هر سو حمايت ميشد ثابت کرد که ايران ساقط شدني نيست. در همان زمان مزدوران شاه و بيگانگان با ايران جنگيدند. اگر دشمنان ما بر ما فشار بياورند، ما صحنه را ترک نميکنيم. اين است ماهيت آنچه که امام حسين به ما آموخت.
آقاي سليماني همقطار مقدم در جنگ، به بحث ما اضافه شد. او نيز به مانند مقدم نميگذارد ازش عکس بگيريم. و حتي از گفتن کامل اسمش هم خودداري کرد.
ما رزمندگان هميشه با هم در تماس هستيم. آيا شما ميدانيد که در ميان شهيدان ما بعضي ها يهودي و ارمني هستند؟ بعضي از شهيدان ما سني هستند. همه آنها برادران ما هستند، زنده يا مرده. داوطلب بودن در تفکر ما ريشه دارد.
در آرامگاه فهميده
آرامگاه شهيد 13 ساله، فهميده، يک محل تجمع براي افراد است. سنگ قبر او با گل پوشيده شده است. مادر فهميده در يک خانه کوچک زندگي ميکرد. اين پسر بچه در همين جنگ اخير داوطلبانه به جنگ رفت. زماني گردانش زير گلوله و خمپاره بود او به کمر خودش نارنجک بست و پريد زير يک تانک دشمن.
مردم از يک قبر به قبر ديگر ميروند و فاتحه ميخوانند و دستهايشان را بر روي سنگ قبر ميگذارند. بعضي مردم قرآن خوانان را دعوت ميکنند و در کنار قبر زيلو مياندازند.
فاطمه اردستاني قبر شوهرش و پسرش ملاقات ميکند. شوهرش قبل از اينکه به جنگ برود يک راننده اتوبوس بود. او براي خدمت در سپاه پاسداران ثبت نام کرد و وقتي که در سال 1980 کشته شد پسر بزرگش هم داوطلبانه به عضويت سپاه در آمد.
فاطمه به خبرنگار راشاتودي مي گويد: پدرش را براي من بدون دست و پا آوردند؛ پسرم به مدت 2 سال هر شب از شهر پاسداري ميکرد. او در تابستان دوره آموزش نظامي ديد و براي خدمت در استان کردستان در مرز عراق اعزام شد. گردان او گردان محمد رسول الله بود. يک خمپاره به سنگر آنها برخورد کرد و وقتي که او را براي من آوردند بدنش پر از ترکش بود و صورتش سوخته بود. او 15 ساله بود و دو سال بعد از پدرش شهيد شد. در اين لحظات صداي فاطمه ميلرزيد و درحاليکه مردم در اطراف ما ايستاده بودند او چشمهايش را پوشيده بود تا اشکهايش را پنهان کند.
دوست فاطمه زينب هم با او به مزارش آمده بود.
زينب و شوهرش اهل اصفهان هستند. وقتي که در اوايل انقلاب به تهران آمدند شوهرش فرمانده کميته محلي انقلابي بود. آنها جايي براي ماندن نداشتند. شوهرم آنها را در خيابان ديده بود و آنها را به خانه آورد. ما از آن زمان با هم دوست هستيم. زينب و شوهرش از اصفهان به اينجا ميآيند تا فقط به همراه من به آرامگاه بياييم. شوهرش هم اينجاست. او سه سال در جنگ بوده است. او الان به اينجا ميآيد که دوستانش را زيارت کند.
آرامگاه شاعر ايراني محمد رضا آغاسي هم نزديک است و مردم در اين مکان هم جمع ميشوند.
آرامگاه شهيد شيخ سيد پلارک خيليها را مجذوب ميکند: آنجا دو صف جداگانه است يکي براي مردان و يکي براي زنان. آرامگاه هميشه معطر است. اين آيين در اعتقاد مسيحيان هم وجود دارد. مردم به آرامگاهها ميآيند و دعا و فاتحه ميخوانند.
مجيد اسديراد به خبرنگار راشاتودي ميگويد: او يک داوطلب بود، يک بي سيم چي. آنهايي که ميخواهند روح خود را کامل کنند به اينجا ميآيند و از شهيد طلب ميکنند که دادخواه آنها نزد خداوند باشد. اين اولين باري است که قبر او را ميبينم اما چيزهاي زيادي درباره او خواندهام. اين فقط يکي از شهيدان ماست که از قبرش چنين عطر و بويي ساطع ميشود.
مجيد ميگويد: شما بايد بفهميد که شهيدان زندهاند حتي بعد از مرگشان. مردم بدون آنها هيچ قدرتي ندارند. اما آنها به مردم ما قدرت الهي ميبخشند.