از سال 2006 به طور مشخص و از سال 2001 ميلادي به صورت عام، فعاليت رسانه اي ديگر توسط منابع توليدکننده رسانه اي امريکا آغاز شده است که در حال زمينه سازي لازم را براي سناريوي جديد بين المللي است. همانگونه که فعاليت هاي رسانه اي انجام شده در دهه نود براي يک ح

ويژگي منحصر بفرد سينماي امريکا، همخواني و هماهنگي کم نظير آن با سياست هاي حکومت اين کشور در عرصه هاي بين المللي و داخلي است. سالها پيش از ماجراي يازده سپتامبر سال 2001، حجم عظيمي از فيلم هاي تآثيرگذار با مضمون حمله نيروهاي بيگانه به ايالات متحده، در برابر چشمان شهروندان امريکايي قرار گرفته بود. برخي از اين فيلم ها حتي صحنه هاي فرو ريختن ساختمان ها را مشابه آنچه در يازده سپتامبر ديده شد، در خود گنجانده بودند. اين فيلم ها که عمدتاً در دهه نود ميلادي به روي پرده سينماها ظاهر شدند، جريان هاي متنوعي را از جمله بازگشت شيطان در آستانه هزاره سوم و سالهاي نزديک به 2000 ميلادي، حمله موجودات بيگانه فضايي، حمله تروريست هاي مسلمان به شهرهاي امريکا و حمله پديده هاي ويرانگر طبيعي همچون شهاب سنگ را به شهرهاي امريکا، شامل مي شد. بسياري از تحليلگران سينمايي پيش از سال 2001 و ماجراي يازده سپتامبر اعلام کردند که سينماي امريکا در دهه نود ميلادي، زمينه پذيرش يک جنگ را در ذهن و روان شهروندان اين کشور آماده کرده است. اما اينکه اين جنگ کي و کجا و با چه دست آويزي به انجام مي رسيد، براي تحليلگران روشن نبود. با اين حال در همان فيلم هاي سينمايي دهه نود ميلادي اشاره هاي ظريفي به موقعيت جغرافيايي جنگ وجود داشت. به عنوان مثال فيلم Independence day يا روز استقلال منطقه آغاز آشوب و حمله نيروهاي شرور را به تمام دنيا جايي در کشور عراق نشان مي داد. با اين حال از آنجا که سالهاي زيادي از جنگ هاي خليج فارس و افول اقتصادي و نظامي عراق نمي گذشت، تصور يک حمله تمام عيار عليه عراق براي تحليگران سياسي کمي دشوار بود. با اين حال اين حمله انجام شد و مقدمات لازم براي آن را بيش از حادثه يازده سپتامبر، جنگ رواني چندساله هاليوود فراهم نمود.

اين نمونه که موارد مشابه نيز دارد، نشان مي دهد رصد و ارزيابي بلند مدت سينماي هاليوود و ساير رسانه هاي امريکا، مي تواند به عنوان يک مولفه مهم براي کشف برخي سياست هاي بلند مدت و تا حدي پنهانِ اين کشور، مفيد فايده باشد. توجه عميق به سينماي امريکا در بازه هاي بلند مدت، در واقع توجه به مقدماتي است که سردمداران اين کشور براي طرح هاي آتي خود فراهم آورده اند.
از سال 2006 به طور مشخص و از سال 2001 ميلادي به صورت عام، فعاليت رسانه اي ديگر توسط منابع توليدکننده رسانه اي امريکا آغاز شده است که در حال زمينه سازي لازم را براي سناريوي جديد بين المللي است. همانگونه که فعاليت هاي رسانه اي انجام شده در دهه نود براي يک حادثه هولناک، بر حوالي سال 2000 متمرکز شده بود، نقطه عطف سناريوي جديد نيز سال 2012 ميلادي به شمار مي آيد.


بازي ويدئويي کيش آدمکش Assassin’s Creed (2008)

اولين محصول رسانه اي شناسايي شده که مسأله 2012 و حادثه خاصي را در آن سال، مورد اشاره قرار ميدهد، بازي رايانه اي کيش آدمکش است. Assassin’s Creed محصول سال 2008 ميلادي يک بازي آخرالزماني است که تقابل گروه حشاشين (فرقه شيعه ايراني) و شواليه هاي معبد سليمان (گروهي که آموزه هاي آن بعدها يکي از پايه هاي تشکيل انجمن هاي ماسوني شد) را به شکل خاصي پرداخت ميکند. داستان بين سده هاي ميانه و جنگ هاي صليبي و زمان حال (سال 2012، حوادث داستان در نيمه اول 2012 در حال وقوع است) در رفت و برگشت است و به نوعي آرايش جبهه هاي موجود در زمان جنگ هاي صليبي را در زمان حال بازترسيم مي-کند.
در اين بازي قهرمان داستان به نوشته هاي باستاني از تمدن ماياها، انجمن هاي عرفاني يهودي و برخي ديگر از منابع کهن دست مي يابد که نشان مي دهد در نيمه دوم سال 2012 حوادث هولناکي سرنوشت تمام زمين را تغيير مي دهد.


فيلم سينمايي2012 (2009\I)

در سال 2009 سينمايي با عنوان 2012 اکران شد و به سرعت تمام دنيا را فرا گرفت. فيلمي پر هزينه که نشان مي داد در سال 2012 زمين نابود مي شود و پيشگويي هاي صادقي از اين حادثه وجود داشته است.
در سير داستان، پيشگويي هايي چون سنگ نوشته هاي تقويم ماياها و سنگتراشان آزاد فرانسوي (فراماسونها) مانند ميخائيل نوسترآدامي، مورد اشاره قرار مي گيرند. با اين حال براي تمام کساني که اين فيلم را تماشا مي کنند، صرف نظر از سطح آگاهي و گرايشات فکري، دو مسأله در ذهن ها باقي مي ماند: عدد 2012 و اين پرسش که آيا در اين سال بايد حادثه اي را انتظار کشيد؟
اين دو تأثير بر مخاطب 2012، را مي توان با اطمينان قابل قبولي هدف رسانه اي از توليد چنين فيلم سينمايي دانست. عنوان 2012 براي اين فيلم انتخاب مي شود و هزينه بسياري براي جلوه هاي ويژه خيره کننده و بي نظير آن صرف مي گردد، تا اين عدد و اين سال در اذهان باقي بماند.
سوالي که 2012 براي مخاطبان خود ايجاد مي کند، در خود فيلم پاسخ روشني نمي يابد. آيا پيشگويي فيلم درباره سال 2012 يک خرافه يا تخيل سينمايي است و يا بايد در آن سال حوادث هولناکي را انتظار کشيد؟
اين فيلم پر هزينه شاهکار جنگ رواني سناريوي رسانه اي 2012 به شمار مي آيد؛ چرا که جذابيت و ساختار قابل قبول آن عدد 2012 را براي مردم تمامي کشورهاي به پديده اي مأنوس و رازآلود تبديل کرد. سازنده فيلم 2012 همان کارگردان فيلم روز استقلال است که در دهه نود ميلادي بخشي از برنامه رسانه اي سناريوي يازده سپتامبر بود.

مستند نوسترآداموس 2012، Nostradamus: 2012 (2009)

کمي پيش از اکران سينمايي 2012، مستندي با نام تقريبا مشابه 2012 Nostradamus وارد بازار شد. محتواي مستند به گونه اي بود که گويي براي توضيح ابهامات موجود در سينمايي 2012 تنظيم و توليد شده است. مستند 2012 به ما مي آموزد که نوسترآداموس، ماياها، برخي کيمياگران قرن شانزدهم و هفدهم و انجمن هاي مخفي همچون سنگتراشان آزاد ( فراماسونها) علوم و شگردهايي در اختيار داشتند که به آنها امکان داده است، حوادث آينده را در مکاشفاتي پيشبيني کنند. سال 2012 وجه مشترک تمام پيشگويي ها براي پايان دوران فعلي کره زمين است. در بخش هاي پاياني مستند، به اين نکته اشاره مي شود که در آستانه حوادث سالهاي پاياني، دنيا گذشته از تنگناي اقتصادي و سختيِ معيشتي در معرض يک آزمون سياسي و اجتماعي بزرگ قرار مي گيرد و بايد خود را براي از سر گذراندن اين آزمون آماده سازد تا از بلاياي پاياني در امان بماند. اين مستند در نهايت سعي دارد، آموزه هاي نستر آداموس و تمدن ماياها را به عنوان يک هشدار و نه يک پيشبيني غيرقابل تغيير معرفي نمايد؛ مشروط به آنکه هوشيار باشيم و آزمون را از سر بگذرانيم. يک روحاني يهودي پس از اين فراز فيلم، جمهوري اسلامي ايران و خطر بزرگ آن براي تمدن غرب را به عنوان مصداقي از اين آزمون ذکر مي کند. حوادث 2012 با واژه هولوکاست اتمي توصيف مي شود. تصاوير مربوط به سخنراني هاي دکتر احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور ايران نيز مکمل تصويري سخنان خاخام يهودي است.

اين مستند محصول History Channel بوده و تاکنون بارها از شبکه هاي مختلف سراسر دنيا پخش شده است. ريتم تند تدوين و همچنين نريشن آن بگونه اي است که مخاطب عام پس از تماشاي آن، درباره سرنوشت خود در ساله 2012 احساس نگراني مي کند.

به گفته مستند سنگ نوشته هاي تمدن ماياها پايان دنيا را سال 2012 نشان مي دهد. گوينده خاطر نشان مي کند اين به معناي سرنوشت محتوم نيست و با درايت مي توان آن را تغيير دارد. اين تغيير در ادامه مستند معنا مي يابد.


هرچند مستند با اشاره به تمدن ماياها آغاز مي شود ولي تقريبا آن را رها کرده و منحصرا به تشريح پيشگويي هاي نوسترآداموس و انجمن هاي ماسوني مي پردازد. نوسترآداموس بهانه اي مي شود تا مستند به تشريح اهميت انجمن هاي فراماسوني بپردازد.

از نظر مستند اهيمت سخن هاي نوسترآداموس به آن است که وي در جواني به عضويت گروهي از سنگتراشان آزاد (فراماسونها) در آمده است و در ميان آنها علوم خاصي از جمله کيميا را فراگرفته است.

به گفته مستند فراماسون ها انسان هايي خيرخواه و صادق بودند که مي کوشيدند با استفاده از علوم خاصي که در اختيار داشتند، جامعه را به سوي خوبي ها هدايت کنند ولي مخالفت دستگاه هاي کليسايي آن ها به انزوا و تشکيل انجمن هاي مخفي کشانيد!!

به گفته مستند حادثه اي که در 2012 يا سالهاي نزديک به آن رخ خواهد داد، در گرو آن است که ما (يعني غربي ها) از آزمونهاي سياسي و نظامي آن سالها سربلند بيرون آييم و بتوانيم براي خنثي سازي حوادث هولناکي که در پيش است اقدام مناسبي انجام دهيم.

خاخام ساکن سرزمين هاي اشغالي، آريل بارزادک که از کارشناسان مستند است، به صراحت اعلام مي کند، خطر سال 2012 از ناحيه ايران است و اين کشور تهديد اصلي براي تمدن غرب به شمار مي آيد و اگر براي آن تدبيري انديشيده نشود، حادثه اي مانند طوفان نوح پيامبر در انتظار دنيا خواهد بود، به گفته او ما هنوز نمي دانيم چرا طوفان نوح رخ داد ولي بي شک دلايلي وجود داشته است. او با اين گفته سعي مي کند قوم کافري را که سبب نزول بلا براي همه زمين در زمان نوح شدند، با ايرانيان در حال حاضر مقايسه کند.

تصاويري از رئيس جمهوري اسلامي ايران، پس از سخنان خاخام بارزادک نشان داده مي شود که در آن رئيس جمهوري درباره رژيم صهيونيستي سخن مي گويد. مستند در تلاش است مخاطب را به اين نتيجه برساند که اسرائيل به عنوان دژي مستحکم، جهان غرب را در برابر خطر ايران حفظ کرده است و لذا بايد براي در امان ماندن از خطرات سال 2012 و سال هاي پس و پيش آن، به اسرائيل در نابودي ايران ياري رساند.


2012 شمارش معکوس تا آرماگدون، 2010: Countdown to Armageddon

اين مستند محصول National Geographic Channel است و گذشته از قابل دسترس بودن در بازار ويدئويي، تا کنون بارها از شبکه هاي مختلف دنيا پخش شده است. موضوع آن پرداختن به پيشگويي تقويم ماياهاست. اين مستند هراس عميقي نسبت به سال 2012 در دل بييندگان خود ايجاد مي کند.

اين مستند موضوع خود را بررسي تقويم ماياها معرفي مي کند، با اين حال براي آن نام «2012 شمارش معکوس تا آرماگدون» انتخاب شده است. آرماگدون برگرفته از نام کوهي در سرزمين هاي اشغالي به نام هارمجدون است و در ادبيات رسانه اي غرب براي اشاره به جنگ نهايي ميان مسيحا و ضد مسيح در منطقه خاورميانه به کار مي رود. در ميان مستندهاي2012، حتي مواردي که داعيه بررسي علل طبيعي و زيست محيطي حوادث آينده را دارند، ارجاعات دقيقي از کشمکش هاي سياسي و نظامي آن سالها را در بر دارند.

با اينکه مستند تمرکز علمي خود را بر جابجايي قطبي زمين قرار داده است، تصاويري از اصابت چيزي شبيه به موشک بالستيک به کشورهاي اروپايي به دفعات نشان داده مي شود. اين تصاوير در روند علمي مستند هيچ جايگاهي نداشته و صرفا براي انحراف ذهن مخاطبان به سوي نوعي جنگ هسته اي و مخرب در سال 2012 در فيلم گنجانده شده است.



545442121.jpg



توضيحات مستند درباره جابجايي قطبي زمين اين نتيجه را به دست مي دهد که سيلها و طوفان هاي وسيعي را بايد انتظار کشيد. بخش علمي فيلم هيچ ارجاع و اشاره اي به برخورد چيزي مثل شهاب سنگ و مانند آن، ندارد. با اين حال تصويري شبيه به جنگ اتمي عليه شهرهاي بزرگ غربي، بارها در فيلم تکرار مي شود.

واشنگتن نيز از جمله شهرهايي است که با انفجارهايي شبيه به انفجار اتمي مورد نابودي قرار مي گيرد. در تصاوير مربوط به دقايق نابودي شهرهاي غرب، لحظاتي از شادي و زندگي صلح آميز شهروندان غربي نيز نمايش داده مي شود.

بسياري از کارشناسان برنامه هاي متنوع 2012، افراد مشخصي هستند که به تناوب تکرار مي شوند. رابرت باست، که در اين مستند به عنوان کارشناس حضور دارد، يکي از فعالترين سايت هاي تبليغاتي 2012 را مديريت مي کند. سايت وي: www.survive2012.com جنگ مذهبي بزرگ و جنگ اتمي را به عنوان دو گزينه محتمل در 2012 اعلام کرده است.

نريش پاياني فيلم بر اين نکته تأکيد مي کند که حوادث 2012 هرچند پيشگويي هايي درباره آن وجود دارد، با اين حال خارج از اختيار ما انسان ها نمي باشد و اگر هم خطري در پيش است از جانب خود انسان هاست. به اين ترتيب تمام حس ترس و نگراني ايجاد شده در مخاطب به انسان ها بازگرداننده مي شود و اين انتظار براي مخاطب غربي ايجاد مي گردد که دولت هاي غربي موظفند خطر را شناسايي کنند و به مقابله با آن برخيزند.


اثر نوستر آداموس Nostradamus Effect

محصولي از History Channel که تا کنون 12 اپيزود از آن از شبکه هاي مختلف دنيا پخش شده است. بر اساس اين مستند نيوتن، داوينچي، نوسترآداموس و ديگر دانشمندان و پيشگوهاي بزرگ اروپا، نسبت به خطر بزرگ حوادث 2012 و سالهاي پس از آن هشدار داده اند. حمله مسلمانان به يهوديان به بهانه اقدام جهت بازسازي معبد سليمان و جنگ اتمي اسلام و مسيحيت ، دو مولفه مهم سالهاي پس از 2012 از نظر سازندگان اين مستند است. در اين فيلم به دفعات خطر حمله اتمي به اروپا، مورد تأکيد قرا ر مي گيرد.

لئوناردو داوينچي در اين مستند تبديل به يک پيشگو همانند نوسترآداموس مي شود که با فرقه هاي راز آميز گرا ارتباط داشته و در نقاشي هاي خود پيشگويي هايي را درباره حوادث پس از ساله 2012به صورت رمز و نشانه، گنجانده است. در اينجا مي توان تا حدودي هدف رسانه اي بلند مدت از توليد و تبليغ محصولاتي چون کتاب و فيلم راز داوينچي را درک کرد.

حمله اتمي به شهرهاي اروپا به شدت مورد تأکيد قرار مي گيرد. اين تصاوير براي مخاطب عام اروپايي، در کنار اخبار مربوط به پرونده هسته اي ايران که روزانه تکرار مي شود، تنها يک پيام دارد و آن وحشت از خطر ايران اتمي است؛ هدفي که سازندگان اين فيلم به دنبال آن هستند.

در اين مستند اسحاق نيوتن، همانند نوسترآداموس، شخصي پيشگو و مرتبط با فرقه هاي مخفي فراماسونري، معرفي مي شود که به علوم خاصي چون کيميا تسلط داشته و توانسته است حوادث پس از سال 2012 را پيشبيني کند و با ترکيب اين علم با توانمندي هاي رياضي خود سال حوادث پاياني را تخمين بزند.

لئوناردو داوينچي نيز نگران خطري است که پس از اقدام به بازسازي معبد سليمان در بيت المقدس، رخ خواهد داد. به گفته کارشناسان مستند، داوينچي پيشبيني کرده که معبد سليمان در سرزمين هاي اشغالي بازسازي خواهد شد و اين بازسازي ابتداي ظهور آن خطر هولناک است.

ارشناسان مستند در تلاش اند اين ايده را القا کنند که به محض شروع به ساخت معبد سليمان، مسلمانان به اسرائيل حمله خواهند کرد و جنگ جهاني سوم آغاز مي شود. در اين مستند به نوعي به مسلمانان القا مي شود که اگر اقدامي درباره معبد سليمان صورت گرفت شما بايد بخاطر ارزش هاي ديني خود به اسرائيل حمله کنيد. به عبارت ديگر يک پيام دوجانبه در اين مست ند هر دو طرف را به جنگي فراگير بر سر معبد سليمان دعوت مي کند. در تصاويرِ مسلمانان، از شيعيان عراقي با پارچه نوشت ههاي مربوط به ظهور حضرت حجت استفاده شده است تا به نوعي به شيعيان بيننده اين برنامه نيز القا شود که شما بايد براي امام خود در صورت ساخته شدن معبد سليمان آن را تخريب کنيد.

پنج تصوير منتسب به نوسترآداموس، مبناي اظهارات کارشناسان اين مستند درباره حوادث آخر الزمان از نظر وي است. در يکي از اين تصاوير اژدهايي با نشان هلال به چشم مي خورد که شمشيري براي کشتن آن بر سرش فرود آمده است. اين مستند هلال را نماد جهان اسلام و اين اژدها را خطر اسلام براي جهان غرب در سال 2012 مي داند که بايد در برار آن اقدام لازم را انجام داد. اين اظهارات با تصاوير انفجارهاي مهيب اتمي همراه است که تداعي گر کشور هاي اسلامي هسته اي بويژه ايران است.

در اپيزود مربوط به معرفي ضد مسيح، کارشناسان مي گويند نوستر آداموس بر خلاف ديگران، نه يک ضد مسيح بلکه سه ضد مسيح معرفي مي نمايد. ضد مسيح اول ناپلئون بود، ضد مسيح دوم هيتلر بود و ضد مسيح سوم اکنون در ميان ماست!

براي محل قيام ضد مسيح مناطق مختلفي همچون عراق، ايران و افريقا و همچنين براي خالي نبودن عريضه، امريکا، معرفي مي شوند. ولي از ميان همه آنها بر ايران و عراق تأکيد ويژه اي مي شود و اين دو منطقه به عنوان محل قيام ضد مسيح که جهان را به آتش خواهيد کشيد معرفي مي شوند.

براي شخص ضد مسيح نيز کانديداهاي احتمالي مختلفي معرفي مي شود؛ همچون جرج بوش، پوتين، دکتر احمدي نژاد و رهبر کره شمالي، با اين حال از افراد مطرح شده، رهبران جمهوري اسلامي ايران مورد تأکيد ويژه قرار مي گيرند به طوري که در پايان مخاطب متقاعد مي شود، ضد مسيح يکي از رهبران ايران است.

بر روي اين تصوير، به اين نکته اشاره مي شود که قدرت هايي در خاورميانه در تلاشند زمينه حمله ضد مسيح و نابودي اسرائيل را فراهم آورند. اين حمله همه جهان را فرا خواهد گرفت تا زماني که ضد مسيح کشته شود.

در نهايت اين نتيجه به ذهن مخاطب القاء مي شود که ضد مسيح سال 2012 يا يکي از رهبران تروريست خاورميانه است، يا رهبر کره شمالي، يا چين و يا امام خميني و يا کسي که با يکي از اين کانون ها پيوند دارد. ولي از ميان همه آنها مجددا به ايران پرداخته مي شود.
از ميان همه گزينه ها براي ضد مسيحي که در سالهاي پس از 2012 دنيا را به آشوب خواهد کشيد، ايران به عنوان بهترين گزينه انتخاب مي شود. البته هيچ دليل قانع کننده اي ارائه نمي شود ولي تدوين جذاب و نريشن آتشين فيلم براي مخاطبان غربي که عموما اخبار تحريف شده مربوط به فعاليت هاي هسته اي ايران را مي شنوند، اين پيام را به همراه دارد که بايد از ايران ترسيد و اگر اقدامي عليه ايران صورت گرفت بايد از آن حمايت کرد.

اين موارد تنها چند نمونه از فيلم هاي مستند و سينمايي بود که در چارچوب عمليات جنگ رواني 2012 و ايران- ستيزي کانون هاي ديپلماسي و رسانه اي امريکا توليد شده است. در ادامه تنها به ذکر نام برخي ديگر از اين موارد مي پردازيم:

2012 Doomsday (2008)
اولين فيلم سينمايي مربوط به 2012 مي باشد. در اين فيلم گروهي از دانشمندان به حوادث طبيعي که قرار است در سال 2012 رخ دهد، پي مي برند. اين سوانح طبيعي امريکا را هدف قرار داده اند.


2012: Science or Superstition (2009)
اين مستند بر اساس کتابي به همين نام تنظيم شده است. محتواي مستند با کتاب منتشر شده بسيار نزديک است. در ادامه به کتاب مربوطه اشاره خواهد شد. ايجاد اضطراب جهاني در آستانه سال 2012 براي مهيا شدن زمينه اقدامات خاصي از سوي دولت هاي غربي، هدف اصلي اينگونه فيلم ها به نظر مي رسد.


2012: Supernova (2009)
يک گروه امريکايي موفق مي شوند، عوامل حوادث 2012 را مهار کنند.

2012: Time for Change (2010)
اين مستند هنوز وارد بازار نشده است. اطلاعات اينترنتي نشان مي دهد اين مستند 2012 را فرصتي براي پذيرش يا ايجاد تغييرات مطلوب در نظم فعلي جهان، معرفي مي نمايد.

2012: We're Already in It (2009)
اين فيلم که در ژانر مستند تاريخي تهيه شده است، سعي دارد به مخاطب القاء کند کاهنان تمدن ماياهاي امريکاي جنوبي هزاران سال پيش خطر حوادث و آزمون سخت سال 2012 را به ما يادآور شده اند. تأکيد بر تمدن ماياها بر خلاف آموزه هاي ماسوني در ميان فرهنگ هاي مختلف دنيا بيشتر مورد پذيرش واقع مي شود. لذا در اين پروژه عمليات رواني حتي اگر به پيشگويي هاي انجمهاي ماسوني اشاره شود، پس از آن است که همان پيشگوييها بر اساس تمدن ماياها گفته شده است.

Decoding the Past:
Doomsday 2012 - The End of Days (2007)
اين مستند که محصول History Channel مي باشد، بارها از شبکه پر بيننده Discovery و ديگر شبکه هاي مشابه پخش شده است.


Nostradamus:
Beyond the Prophecies (2001)
11 سپتامبر، ميخائيل نوسترآدامي را، فراگير تر از گذشته در سطح جهاني معرفي نمود. تمهيدات رسانه اي 2012 از همان سال آغاز شد. اظهارات مبهم وي که تحت عنوان پيشگويي هاي نستر آداموس منتشر شده است، مدت هاست که توسط کانون هاي سياسي غرب به عنوان ابزاري براي توجيه افکار عمومي عليه جهان اسلام و ايران، مورد استفاده قرار مي گيرد.


از ديگر فيلم هاي مربوط به 2012 مي توان به اين موارد اشاره کرد:
2012 (2009/II)
Countdown to Armageddon (2004)
2012... and the Earth Was No More (2009)
December 21, 2012 (2009)
2012 una odisea en las Tendillas (2006)
Armageddon 2012 (2010)
Metaphysia 2012 (2009)
Venjaxor: 2012! (2009)
Postmodern Times: Toward 2012 (2007)
Class of 2012 (2000) (TV)
2012 (2011)
Roswell 2012 (2011)
توجه به اين نکته ضروري است که برخي از اين عناوين در حال توليد است و براي نمايش در سال 2011 در نظر گرفته شده است. اين بدان معني است که فضاي التهاب و رمزآلود مرتبط با سال 2012 قرار است تا آستانه ورود به اين سال حفظ و تشديد شود. اين عناوين سينمايي و مستند به تناوب در حال پخش از شبکه هاي مختلف تلويزيوني در سراسر دنيا هستند. عناوين ياد شده محصولاتي است که به طور مستقيم به پروژه 2012 مي پردازد. به اين عناوين بايد حجم زياد برنامه هاي تلويزيوني، کتاب ها، نقد و تحليل هاي مطبوعاتي، ده ها هزار وبگاه اينترنتي و آلبومهاي فراوان موسيقي را افزود، که به عنوان لايه هاي پشتيبان در اين پروژه عمل مي کنند. شواهد نشان مي دهد اين روند رسانه اي تا سال 2012 و تکميل سناريوي احتمالي آن سالها ادامه خواهد داشت.

بيش از 20 هزار عنوان به زبان انگليسي از ابتداي 2009 تا کنون در خصوص حوادث سال 2012 منتشر شده است، که در همه آنها تغيير معادلات بين المللي، جنگ و يک دشمن ويرانگر به عنوان مولفه هاي تغيير ناپذير آن سال به ذهن خواننده القاء مي شود. اين کتاب ها طيف وسيعي از رمانها، کتاب هاي تاريخي، کتاب هاي علمي و سفرنامه ها را شامل مي شود. تنوع و تکثر کتاب هاي مرتبط با اين موضوع و انتشار فشرده آنها از سال 2009 تا کنون نشان مي دهد، اين موج مطبوعاتي نيز با هماهنگي و سازماندهي خاصي و به منظور دستيابي به هدف ويژه اي انجام شده است. در طيف وسيعي از کتاب هاي منتشر شده نيز همانند فيلم هاي سينمايي و مستندها، اين ايران است که به عنوان کانون اصلي بحران سال 2012 معرفي مي شود. در ادامه برخي از اين کتاب ها را مرور مي کنيم:

Amsterdam 2012
اين رمان حوادث 2012 را در قالب داستان توصيف مي کند. در پي نقش يک تروريست مسلمان در قتل مشکوکي در آمستردام، جنگ جهاني سوم آغاز مي شود. تروريست مسلمان با کشورهاي خاورميانه در ارتباط است.


The 2012 Story
اين کتاب که به تشريح پيشگويي هاي ماسوني و مايايي و تطبيق آنها با حوادث روز مي پردازد، حوادث 2012 را چيزي مرتبط با منطقه خاورميانه و کشورهاي آن، معرفي مي نمايد.

Fractal Time: The Secret of 2012 and a New World Age
در اين کتاب خطر ايران اتمي به عنوان يک آزمون سياسي مرتبط با حوادث 2012 معرفي مي شود.

2012: Science or Superstition
در اين کتاب حمله اسرائيل به ايران از مؤلفه هاي حوادث سال 2012 معرفي مي شود. به گفته اين کتاب، حمله به ايران 4 هفته به طول خواهد انجاميد.

Toward 2012: Perspectives on the Next Age
اين کتاب منشأ خطر نهايي 2012 را ايران و کره شمالي معرفي مي کند.

Apocalypse 2012: A Novel
رماني خواندني درباره حوادث 2012 که بخش هاي مختلف اين حوادث را در مناطق مختلف بويژه خاورميانه و ايران توصيف مي کند.

The Nostradamus Code World War III (2007-2012)
کتابي که نوشته ها و پيشگويي هاي ميخائيل نوسترآدامي را براي جنگ جهاني سوم بين سالهاي 2007 تا 2012 بررسي مي کند و سعي دارد عبارت هاي او را با حوادث روز تطبيق دهد. در اين کتاب نابودي اتمي اروپا که توسط ايران صورت مي گيرد و حمله به ايران، بررسي شده است.

A Collision of Worlds 2012: An Unparalleled Quest for Power
در اين کتاب به طور تفصيلي سال 2012 سال جنگ و کشمکش ميان ايران با اروپا، امريکا و اسرائيل توصيف مي شود. ريز وقايع احتمالي از جمله نقش حزب الله، مردم آزادي خواه داخل ايران، کره شمالي و روسيه و چين نيز توضيح داده شده است. مهمترين مسأله در اين کتاب خطر هسته اي ايران و نابودي روم (اروپا و امريکاي امروز) بوسيله انفجارهاي هولناک اتمي است. اين کتاب شهروندان ايراني را از نظام جمهوري اسلامي جدا مي کند و براي آنها در قالب اعتراضات خياباني و اعتصاب نقش قابل توجهي در حوادث سال 2012، تعيين مي نمايد. اينگونه مطالب نشان مي دهد، ناآرامي هاي اخير در ايران، نمي تواند به طرح جامعي که براي آينده منطق از سوي کانون هاي سياسي غرب ملحوظ شده است، بي ارتباط باشد.

2012, Is This the End?
بر اساس پيشگويي هاي کهن و تطبيق آن با حوادث روز نتيجه مي گيرد اگر کسي به فکر نابودي دنيا در سال 2012 باشد، ايران است. اين کتاب حتي ذهن رئيس جمهور ايران را روانکاوي مي کند و به اين نتيجه دست ميرسد که رئيس جمهور ايران دکتر احمدي نژاد که تا سال 2012 همچنان در مسند خواهد بود، يک ذهن آخرالزماني دارد و در پي نابودي تمدن روم (اروپاي و امريکا) است. بنابراين او مي تواند ضد مسيح سوم باشد.

America 2012
اين رمان، قصه يک سازمان تروريستي بسيار بزرگتر و قدرتمند تر از القاعده به نام لشکر محمد (در متن کتاب به صورت Lashkar-e Muhammad آمده است) مي باشد که قصد دارد امريکا را براي هميشه نابود سازد. منشأ اين گروه و رهبر آن ايران است. نکته قابل توجه اينکه لشکر محمد که در متن انگليسي با تأکيد بر کسره در ترکيب اضافي عبارت، ذکر شده است، نشان مي دهد نويسنده به زبان فارسي تسلط لازم را داشته و در صدد بوده اين گروه را يک حرکت کاملا ايراني معرفي نمايد. کسره در ترکيب اضافي ويژه زبان فارسي بوده و در زبان عربي يافت نمي شود.

2012 and the End of Institutional Evil: The Last Days of Satan, Antichrist & the Mahdi
اين کتاب 2012 را پاياني بر شرارت نهادينه و سازمان يافته در جهان مي داند و با عناويني چون مهدي، ضد مسيح و شيطان به محور اين شرارت اشاره مي کند. به طور تفصيلي به مهدويت پرداخته است و آن را نظريه اي مي داند که مسلمانان با استفاده از آن خود را براي يک ضربه نهايي و جمعي به غرب سامان دهي مي کنند. در اين کتاب به نوعي به مسلمانان القاء مي شود که مسأله مهدويت را مسأله اي مرتبط با حوادث يازده سپتامبر بدانند؛ چرا که واکنشي مسلمانان بر اساس آموزه هاي مهدويت، يکي از فاکتورهايي است که در پروژه 2012 از سوي کانونهاي صهيونيستي مورد محاسبه قرار گرفته است و سعي دارند در اين جريان آن را به نفع خود به انحراف بکشانند.

The Year 2012 A.D. And What to Expect
به گفته اين کتاب در سال 2012 حمله اي مشابه يازده سپتامبر به دست نيروهاي ايراني انجام خواهد شد و پس از آن غرب براي حل هميشگي مشکل، به طور گسترده به ايران حمله خواهد کرد.

The Ark of Millions of Years Volume Two: 2012 and the Harvest of the End Times
در اين کتاب پيشگويي هاي حزقيل نبي از کتاب وي در عهد قديم، درباره قوم پارس و روس و عرب ذکر شده و اين پيشگويي ها با کمک هاي روسيه به ايران جهت توليد موشک هاي بالستيک ميان برد، پيونده داده شده است. اين موشک ها به گفته کتاب، توسط قوم پارس براي نابودي امپراطوري رم (غرب) مورد استفاده قرار مي گيرد.

Spiritual Wisdom for a Planet in Peril - Preparing for 2012 and Beyond
به گفته اين کتاب هولوکاست اتمي سناريويي است که در سال 2012 احتمالا از سوي ايران، تحقق خواهد يافت. بنابراين ايران هدف بعدي جامعه جهاني است، چرا که همانند کره شمالي سلاح هسته اي در اختيار دارد. قابل توجه اينکه در حال حاضر، هم واژه اتمي و هم واژه هولوکاست به دليل پرونده هسته اي ايران و طرح برخي پرسش ها درباره صحت و سقم ادعاي هولوکاست توسط رئيس جمهور ايران، در ادبيات رسانه اي غرب به ايران باز مي گردد. ترکيب هولوکاست اتمي در کنار ساير اخبار و برنامه هاي موجود، براي شهروندان غربي تداعي گر خطري بزرگ از ناحيه ايران است.

تعداد کتاب هايي که در اين زمينه موجود است همانطور که اشاره شد بسيار بيش از اين موارد است و اين گواه آن است که با يک طرح منسجم و جامع مواجه هستيم.

چرا بايد اقدامات انجام شده در خصوص جنگ رواني مربوط به 2012 را يک عمليات ماسوني بدانيم؟
مهمترين دليل براي ماسوني خواندن اين پروژه اين است که:
تقريبا در تمامي فيلم ها و کتاب هاي پروژه 2012 انجمن هاي مخفي فراماسونري به عنوان کانون هايي متشکل از انسان هاي صديق و خيرخواه که به علوم باطني و پنهاني دسترسي داشته و دارند، معرفي شده و در تلاش براي يافتن راه آينده به آموزه هاي آنان اشاره و اتکا مي شود.
هرچند ادعاي غالب اين محصولات اين است که مسأله 2012 را از تقويم بلند مدت تمدن ماياهاي امريکاي مرکزي اخذ کرده اند ولي تقريبا در تمامي فيلم ها و کتاب هاي اين پروژه، مسأله به صورت مقايسه اي بر اساس آموزه هاي ماسوني و کاباليستي، تبيين مي شود.
عدد 11 و مضارب آن از جمله اعدادي هستند که در تعاليم ماسوني و همچنين در علم حروف و حساب يهودي، اهميت ويژه اي دارند. براي ماسون ها 11 عدد شهود، 22 عدد شهود و اقدام و 33 عدد پايان، کمال و هدايت دانسته مي شود. سناريوي 11 سپتامبر که بعدها ارتباط آن با محافل صهيونيستي و دستگاه هاي امنيتي امريکا برملا شد، با عدد 11 پيوند داشت. روز 11م ماه، پرواز شماره 11 و ترکيب دو ساختمان تجارت جهاني به صورت نمادي از عدد 11 از جمله اين موارد است. در محافل مطبوعاتي براي اشاره به اين روز مشخصا از ترکيب 9\11 استفاده مي شود. جمع جبري اين اعداد نيز عدد 11 را تشکيل مي دهد (9+1+1= 11). مقام استاد اعظم در لژ ماسوني که بالاترين مرتبه و پايان و انتهاي تعاليم ماسوني است، با رتبه 33 (از مضارب يازده)، معرفي مي شود. عدد 33 در تعاليم ماسوني همواره به معناي کامل شدن و به انتها رسيدن يک امر، به کار مي رود. سال 2012، عمر جمهوري اسلامي ايران به 33 سال خواهد رسيد.
براي حادثه پاياني سال 2012 در فيلم ها و کتاب هاي منتشر شده، تاريخ 12\21\2012 اعلام شده است؛ جمع جبري اعداد اين تاريخ نيز 11 مي شود. (1+2+2+1+2+0+1+2=11) جالب اينکه لحظه پايان دنيا در اين روز نيز ساعت 11:11 صبح اعلام شده است!
سال 2012 با سال 2001 که حادثه 11 سپتامبر در آن رخ داد 11 سال فاصله دارد. اگر در سال 2012 سناريويي مشابه 11 سپتامبر به نمايش در آيد، مي توان نتيجه گرفت براي سال 2023 يعني 11 سال پس از آن نيز حادثه ديگري تدارک شده است تا در يک چرخه 33 ساله، هدف خاصي محقق گردد. گفتني است در برخي از فيلم ها و کتاب هاي شناسايي شده درباره سال 2023 نيز پيشگويي هايي براي تدارک برخي سناريوها ارائه شده است.
زلزله هاييتي که ابهاماتي درباره علل طبيعي يا غيرطبيعي آن وجود دارد در تاريخ 01-12-2010 به وقوع پيوست. مشابهت اعداد تاريخ زلزله با اعداد تاريخ 21-12-2012 سبب شده است بسياري از سايت ها و نشرياتي که به پروژه 2012 خدمت مي کنند از آن به عنوان يکي از نشانه هاي تحقق وعده هاي داده شده و صدق پيشگويي ها، استفاده کنند. پت رابرتسون، اونجليست مشهور امريکايي و از مسيحيان راستگراي نزديک به محافل صهيونيستي، از نخستين کساني بود که با مجازات خواندن زلزله هاييتي براي مردم گناه کار اين کشور، به آن جنبه اي آخر الزماني بخشيد.
در بسياري از منابع مرتبط، براي تاريخ هاي مشابه در آينده، تا پيش از 2012 حوادثي پيشبيني شده است. از جمله آنها مي توان به تاريخ هاي زير اشاره کرد. 11-11-2011 ، 10-10-2010 و 21-12-2010 سناريوهاي احتمالي که در اين تاريخ ها اجرا خواهد شد را بايد تمهيدي براي قسمت اصلي پروژه در سال 2012 يا سال هاي پس از آن دانست.

فعاليت جنگ رواني مربوط به 2012 با هدف ايجاد وحشت عمومي بويژه در اذهان مخاطبان غربي تا حدي موفق بوده است که در حال حاضر برخي وبگاه هاي انترنتي نسبت به تبليغ و فروش برخي کالاهايي که مي تواند بر اساس ادعايشان در سال 2012 جان افراد را نجات دهند از جمله مولدهاي برق همراه و دفترچه هاي راهنماي زندگي در شرايط سخت، اقدام نموده اند.

با توجه به آنچه از بررسي فيلم ها و کتاب هاي مورد اشاره به دست آمد، مي توان گفت پروژه 2012، تمهيد يک سناريوي امنيتي- سياسي براي ايجاد برخي تغييرات مورد نظر کانون هاي صهيونيستي است.
اين يک توهم نابخشودني است که مسأله 2012 را که به صراحت از سوي کانون هاي ماسوني و صهيونيستي آغاز شده و مديريت مي شود، بروز يک گرايش اصيل در ميان مردم جهان نسبت به مسأله منجي آخرالزمان بدانيم.
پروژه 2012، شگرد تبليغاتي کساني است که به طبل جنگ مي کوبند، چرا که تنها در فضاي آشفته جنگ و آشوب مي توانند اهداف و منافع خود را محقق سازند.
اين پروژه نه تنها اذهان مردم جهان را براي پذيرش يک جنگ دوباره عليه جمهوري اسلامي ايران هدف قرار داده است، بلکه با ارجاع نادرست و فريبنده به برخي آموزه هاي متعالي اسلامي مي کوشد به مخاطبان مسلمان خود نيز بقبولاند که بايد براي يک جنگ صرفا نظامي در برابر غربي ها آماده باشند. اين در حالي است که باور اصيل جهاد و انتظار، به عنوان يکي از مولفه هاي ايمان و عقيده اسلامي و به منظور صيانت از کيان تدين و تلاش براي فراگيري آن در عالم، مدنظر است، نه به عنوان عقده اي کور که عده اي را بدون شعور و بصيرت نسبت به اقدامي تهييج کند.
متأسفانه اين پروژه و فعاليت هاي مشابه تا اندازه اي بر فضاي داخلي کشور تأثير گذارده است به طوري که برخي مراکز و وبگاه هاي خاص تلاش کرده اند ارزيابي از جنجال هاي مربوط به 2012 ارائه دهد که آن را با حادثه شريف ظهور پيوند دهد.
بي شک گرفتار آمدن در بازي رسانه اي قوم بني اسرائيل گناه نابخشودني است و بايد در تلاش بود اقدامات متقابل و بصيرت بخشي نسبت به اين قبيل فعاليت ها انجام داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس