کد خبر 46104
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۹:۴۸

ورود اين افراد در بدنه اجرايي کشور از سالهاي نيمه دوم دهه هفتاد به بعد آغاز شده تا جايي که عباس غفاري با هدايت برخي افراد به شخصيتهايي مانند (سيد محمد خ) پيوند مي خورد.<BR> <BR>

به گزارش مشرق به نقل از فارس، هفته نامه 9 دي گزارش مستندي پيرامون حلقه ارتباطي شياد معروفي که اين روزها ارتباط او با حلقه انحرافي اطراف دولت آشکار شده منتشر ساخته است که متن کامل اين گزارش بدين شرح است:

هر روز اخبار موثقي در منابع اطلاعاتي و امنيتي کشور از ارتباطات يک عنصر مجهول النسب و مبهم با شخصيتهاي دولت فعلي و برخي از مسئولان بلندپاي دولت اصلاحات دست بدست مي شود. اين اخبار هر چند يک طرفه و عليه کليت دولت و رييس جمهور در رسانه هاي مختلف منتشر مي شود اما واقعيت ماجرا حاکي از ارتباط نگران کننده برخي از شخصيتهاي پرحاشيه نه فقط در دولت فعلي است که سابقه آن به دولتهاي قبل نيز مي رسد. به نظر مي رسد پديده اي که اين روزها نقل آن نُقل محافل سياسي و فرهنگي رسانه اي شده، بايد جدي گرفته شود. حتي اگر ما هم بخواهيم از کنار آن عبور کنيم، امکان آن نيست چرا که اين مباحث در فضاي رسانه هاي مکتوب و فضاي مجازي با تيترهاي ريز و درشت و اخبار و تحليل هاي مختلف به موضوعي جدي تبديل شده تا جايي که روزنامه هاي مختلف از قول فرمانده نيروي انتظامي نوشتند: قاطعانه با رمّالان و دعانويسان برخورد مي کنيم. رسانه ديگري از زواياي مختلف فعاليت جريان انحرافي از جمله ترويج عرفان هاي کاذب، رجوع به جن گير و رمال خبر داده است.

رييس يکي از قوا اعلام کرده که جريان انحرافي، مردم را به کوروش و هخامنش و ديگران ارجاع مي دهد و در ترويج جن گيري و رمالي هم تلاش مي کند. روزنامه اي که همواره انتظار گزارشهاي دقيق از او مي رود، هفته گذشته با استفاده از برخي اخبار نقل شده در سايتهاي اينترنتي تحليلي از جريان انحرافي ارائه داد که يک روز بعد به دليل عدم دقت در تنظيم گزارش و منابع آن از خوانندگان خود عذر خواست. همه اين موارد حکايت از آن مي کند که مباحثي از اين دست در افکار عمومي مطرح شده و لازم است مسئولان ذي ربط هر چه زودتر به ابهامات ايجاد شده پاسخ دهند.

9 دي بنا بر وظيفه ديني و انقلابي خود نيز تلاش مي کند تا اين موضوع را کمي ريشه اي تر و البته مستند به برخي از اخبار درست به تحليل بنشيند هر چند هنوز زواياي مختلفي از اين بحث همچنان امکان طرح در افکار عمومي را ندارد و اميدواريم که بتوانيم در هفته هاي آينده به شکلي دقيقتر به آن بپردازيم اما طرح برخي از حقايق نيز ضرورت دارد بويژه که ورود شخصيتهاي دقيق و عميقي مانند آيت الله مصباح در اين موضوع اين ضرورت را از طرف ما بيشتر مي کند.

براي پاسخ به برخي از سئوالاتي که امروز در خصوص جريان انحرافي و ريشه ها و زواياي پنهان آن در اذهان مطرح شده بايد کمي به عقب برگشت و جريان هاي شبه عرفاني دو دهه اخير را مورد مطالعه قرار داد و نقش دولت هاي قبلي را براي آماده سازي چنين فضايي در جامعه بازخواني کرد و از متوليان فرهنگي دولتهاي گذشته که با تساهل و تسامحشان بسترهاي فرهنگي ترويج چنين تفکراتي را آماده کرده اند در باره اتخاذ آن سياستها سئوال کرد.

بايد پرسيد چرا و به چه دليل اجازه داده شد کتابهاي عرفانهاي هندي و سرخپوستي نظير "اوشو، کاستاندا، پائولو کوئيلو " و ... در ايران ترجمه و منتشر شود و آيا تجديد چاپ برخي از اين کتابها که به 30 تا 50 بار رسيده بدون هيچگونه طراحي و برنامه ريزي بوده؟ آيا آموزه هاي شبه عرفاني و خرافي "کاستاندا " و يا آموزههاي غيراخلاقي و عرفان نماي "پائولو کوئيلو " حاصلي غير از فضاي موجود داشت؟ آيا "کوئيلو " در کتاب "کيمياگر " چيزي غير از خرافات را در اذهان مردم جهان جايگزين مي کند؟ زبان کيهاني که در اين داستان به آن اشاره مي شود و مردم تشويق مي شوند اين زبان را فراگيرند تا بتوانند با آب و باد و خاک و گوسفند و ... به گفتگو بنشينند، غير از ترويج اين تفکرات است؟

شايد اگر آرش حجازي - بازيگردان سناريو ندا آقا سلطان - به انگليس مرکز فراماسونرها نگريخته بود مي توانستيم پاسخ برخي از سئوالاتمان را از او بيابيم. آرش حجازي همان کسي است که در دوره وزارت مهاجراني با حمايت او در دوره اصلاحات، پائولو را به ايران دعوت مي کند و با او قرارداد مي بندد تا انتشار ترجمه و نشر آثارش را به عهده داشته باشد و بعد همين شخص را به قم و مکان هاي مقدس مي برد تا يافته هاي اسرائيلي خود را با آنچه در باره ايران بافته تطبيق دهد، آن وقت است که پي مي بريم چه فاصله غريب و دوري است بين "اسرائيليات پائولو " و "جريان ناب اسلامي " و بفهميم که چگونه زهر اين اسرائيليات وارد پيکره منسجم و متفکر جامعه اسلامي شد!

چرا و چگونه است که از کنار تفکرات اسرائيلي و تناسخ زاي برخي از نويسندگان اين کتابها که اتفاقاً سابقه مارکسيستي هم در پرونده آنها موجود مي باشد، افرادي با سابقه گروهکي همچون جمشيد حاج اشرفي رهبر کاباليستي جريان خرافي tsm در ايران بوجود مي آيد و يا سرکرده فرقه کيهاني به نام طاهري - که هفته گذشته به جرم ارتداد و سب النبي بازداشت شد - به روش هاي خرافي جن گيري و پاکسازي روح و جسم انسانها از ويروس هاي غير ارگانيک(اشرار جني)، شکل مي گيرد و يا ايمان فتاحي به عنوان آواتار(خداي مجسم) به علوم باطني دست مي يابد و مدعي مي شود مي تواند درون انسانها و اشياء را واکاوي کرده و تغييرات اساسي بوجود آورد!
در کنار اينها هم در اين دو دهه کم نبودند کساني که با الهام از اين خداگونگي ادعاي حضور در ملکوت داشته و براي خود رسالت جهاني تعريف کرده اند مانند نادر جهاني که خود را مهدي صغير به رسالت جهاني ناميد و يا افرادي که به نام ائمه سيزدهم و چهاردهم ظهور کردند و يا سيد حسني جعلي که با روبند عربي مردم را دعوت به قيام مي کرد.

خوب شد که "ساي بابا " مرتاض هندي که خود را خداي مجسم مي دانست اخيراً مُرد تا همه بدانند که اين بتهاي دروغين قابل شکستن هستند، خوب شد که عبدالرضا غرابات مدعي خدايي در خوزستان اعدام شد تا همه بدانند اين مشرکبالله چيزي جز يک عاجز شياد نبود و خوب شد که شياداني امثال راجي، غفاري و محققي دستگير شدند، تا همه بدانند آنها جز شياداني بي ايمان نيستند که اتفاقاً مأموريت شيطاني دارند تا روي افراد ذي نفوذ در داخل کشور ما تأثيرگذار باشد.

متاسفانه امروزه در بسياري از کشورهاي غربي و شرقي، مراجعه سياستمداران به افرادي که ادعاي قدرتهاي متافيزيکي دارند وجود دارد که در مواردي اخبار آن به سطح رسانه ها نيز کشيده مي شود. در کشور ايران نيز بر اساس اسناد و مدارک تاريخي تا قبل از انقلاب اسلامي نيز اين شيوه به دليل حاکم بودن جريان فراماسونري در تمام شاخه هاي کشور وجود داشت که با پيروزي انقلاب اسلامي تقريبا ريشه کن شد، با اين وجود آيا بايد روي آوري ناخوشايند برخي از شخصيتهاي سياسي يا فعالان اجتماعي - هر چند تعداد آنها در انبوه مديران سالم و خدوم، بسيار محدود است - به اين امور را انکار کرد؟ به نظر ميرسد گرايش برخي از شخصيتهاي سياسي به اين افراد چندان هم عجيب نباشد، چگونه اين معماي عجيبي باشد در حالي که از ديرباز و حتي دوره برخي از انبياي الهي، مردم با شيادان قدرت طلبي روبرو بوده اند که براي رسيدن به قدرت از هر وسيله اي و حتي سحر و قدرتهاي شيطاني تمسک جسته اند؟ بله جاي تعجب است اگر عده اي بکوشند تا تمام سياست هاي يک نظام الهي مبتني بر خون هزاران شهيد را بويژه در سالهاي اخير که به تعبير رهبر معظم انقلاب زنده کننده جوهره حقيقي امام و انقلاب بوده، متأثر از اين امور معرفي کنند! قطعا تذکر برخي از علماي صاحب نام نيز از اين منظر قابل تحليل است که در ضمن دفاع از کليت اقدامات انجام شده در اين سالها هشداري براي مقابله با اين آفت بزرگ و صيانت اعتقادي از دستآوردهاي نظام و جامعه اسلامي است و مقابله با معدود افرادي که در بدنه اجرايي کشور نه تنها در دولت قبل که در اين دولت نيز نفوذ کرده اند .

بي شک منشأ خدماتي که در طول سالهاي بعد از انقلاب صورت گرفته، ناشي از اين نوع ارتباطات غير رحماني و متافيزيکي نبوده و نيست همانطور که منشأ انحرافات در طول اين سالها نيز فقط ارتباطات ماورالطبيعي نبوده بلکه منشأ اصلي انحرافات، پيوندهاي خارجي و هواهاي نفساني و به تعبير دقيق اميرالمومنين قرائتهاي جديد از دين، بدعتها و هواهاي نفساني بوده که شيطاني هستند ولي متافيزيکي نيستند. آيا مي شود باور کرد که اقدامات ارزشمندي که در طول اين سالها و بويژه در دولت نهم و دهم تحقق يافته و در اکثر موارد دشمنان نظام اسلامي و قدرتهاي سلطه گر را به واکنش و عصبانيت واداشته و همچنين دوستان انقلاب اسلامي و مظلومان عالم را شاد کرده، نتيجه ارتباط با برخي از شيادان شيطان صفت بوده؟

از طرفي ضريب و وزن دادن بيش از اندازه به اين ارتباطات متافيزيکي در تغيير و تحولات سياسي و اجتماعي فريبي است که بايد مراقب آن باشيم و از سوي ديگر آنچه مسلم است اين که انحرافاتي از اين دست در بخشهايي هر چند محدود از شخصيتهاي سياسي امروز و ديروز وارد شده که البته تعداد آنها به تعداد انگشتان دو دست هم نمي رسد. با اين وجود لازم است تا چگونگي ورود اين مباحث در ميان اين افراد بررسي و کالبد شکافي شود و پاسخ داده شود که اين انحرافات از کي و کجا آغاز و چه کساني در محافل سرّي داخلي و خارجي آن را پخت و پز کرده اند؟ ارتباط اين محافل با جريانات صهيونيستي، انگليسي و حلقه هاي فراماسونري چيست؟

اکنون سئوال اين است که اساساً زمينه ساز طرح اين مباحث انحرافي در جامعه اسلامي چه جرياناتي بوده اند، آيا اين جريانات مانند جريان انحرافي فعلي و جريان اصلاحات در برخي اقدامات و طراحي هاي خود، اشتراک هدف داشته اند به طوري که اين دو جريان مانند دو لبه قيچي عمل کردهاند؟! منشأ طرح اين مباحث و احساس خطر ايجاد شده از رفتار چه کساني است، آيا فقط در ميان يک جريان فکري و سياسي، برخي از افراد مطرح آن به دنبال برقراري ارتباط با افرادي مانند عباس غفاري بوده اند يا در ميان جريانات و شخصيتهاي سياسي ديگر، هستند کساني که پيش و بيش از اين با اين افراد منحرف ارتباط برقرار کردهاند، اساسا آيا اين ارتباطات در راستاي استفاده از قدرتهاي هر چند محدود اما ماوراءالطبيعي امثال افرادي مانند غفاري و متهم دومي که نقش آن از عباس غفاري بسيار مهمتر است يا اين شيادان شيطان صفت با پوششهاي ديگر همچون طب سنتي و يا انرژي درماني ارتباطات اوليه را برقرار و سپس با ارائه اطلاعاتي محدود از اطراف و اکناف جامعه، اين شخصيتها را در دام قدرت خود گرفتار کرده اند؟

آنچه 9 دي از مجموع اطلاعات مستند و قطعي به دست آورده اين است که نفوذ اين افراد در بدنه اجرايي کشور به جريان مشهور به انحرافي امروز محدود نمي شود بلکه ورود اين افراد در بدنه اجرايي کشور از سالهاي نيمه دوم دهه هفتاد به بعد آغاز شده تا جايي که عباس غفاري با هدايت برخي افراد به شخصيتهايي مانند )سيد محمد خ( پيوند مي خورد. در ميان شخصيتهايي که با غفاري - متهم بازداشتي امروز به جرم استفاده از قدرتهاي شيطاني - ارتباط داشته اند علاوه بر نام افرادي از جريان انحرافي امروز همچون (ر) و (م)، شخصيتهاي سياسي ديگري مانند (م) وزير اصلاح طلبي که به غرب پناهنده شده، (ي) وزير اصلاح طلبي که وظيفه اطلاعاتي برخورد با اين انحرافات را داشت، (ب ل) که در امور پزشکي تخصص دارد و امروز معاونت يکي از وزارتخانهها را بعهده دارد و (م م خ) مرد خاکستري اصلاحات ديده مي شود.

بايد مشخص شود که ارتباط همه اين افراد با مجرم دستگير شده در راستاي استفاده از اخبار و اطلاعات و قدرتهاي ماوراءالطبيعي محدود اما شيطاني اين فرد بوده يا به دليل برخي از تخصصهاي طب سنتي و پزشکي اين فرد؟! اساسا اين افراد اطلاعي از رفتارهاي شيطاني او داشتند؟ آيا همه اين افراد از ديرباز با مثل اين شخص ارتباط داشته اند يا اين ارتباطات جديد و در سالهاي اخير بوده؟! و از همه مهمتر پاسخ به اين سئوال است که آيا افرادي که اين ارتباطات را از ديرباز داشته اند، تاکنون نيز اين ارتباطات را حفظ کرده اند يا نه؟ آيا افراد ذکر شده از شيطاني بودن اقدامات و قدرت ماورالطبيعي اين فرد خبر داشته اند يا نه ؟! آنچه لازم است هر چه سريعتر به اطلاع افکار عمومي برسد پاسخ به اين سئوالات و برطرف کردن ابهامات ايجاد شده است، شايد لازم باشد همه کساني که با ارتباط گيري با امثال عباس غفاري به دنبال افزايش قدرت سياسي خود بوده اند، در برابر مردم که به آنها اعتماد کردند و قدرت را به دستشان سپردند پاسخگو باشند، همه آنها از شخصيتهاي جريان انحرافي امروز تا (محمد خ) که در نهاد رياست جمهوري براي غفاري دفتري هم تعيين کرده بود تا راحت به کارهايش بپردازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • حمید ۲۲:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    بیانات شماراخواندم.من اطلاعتی دراین زمینهها ندارم.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس