کد خبر 577
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۰

محمد جواد لاريجاني مسئول مذاکرات قطعنامه 598 طي گفت‌وگويي به تشريح ماجراهاي مربوط به پذيرش اين قطعنامه توسط جمهوري اسلامي ايران پرداخته است.

به گزارش مشرق، رايزني‌ها و رفت‌وآمدهاي مکرر دکتر محمدجواد لاريجاني، معاون بين الملل وزارت امور خارجه در سال 1367 به ژنو و نيويورک، يکي از عوامل اصلي پذيرش حداقلي درخواست‌هاي ايران براي پايان جنگ بود. لاريجاني که با علي اکبر ولايتي وزير امور خارجه وقت اختلافات عمده‌اي داشت در گفت‌وگو با "ايران" به زمينه‌هاي ديپلماتيک پذيرش قطعنامه 598 مي‌پردازد.

*شما در زمان پذيرش قطعنامه 598 چه مسئوليتي داشتيد؟
-بنده در زمان تصويب قطعنامه 598 معاونت بين‌الملل وزارت امور خارجه را به عهده داشتم و مسئول مذاکرات مربوط به قطعنامه بودم البته تيمي از کارشناسان خبره ديپلماسي نظام با من در اين زمينه همکاري داشتند.

*روند تصويب قطعنامه 598 را توضيح بفرماييد؟
- اجمالاً داستان قطعنامه به دو امر بر مي‌گردد، يکي اين که رژيم صدام با همکاري دولت‌هاي مختلف، آغازگر جنگ و متجاوز به ايران بود که نکته جالب اين بود که پرچم صلح را هم به دست داشت يعني ضمن اينکه متجاوز بود دائماً مدعي آتش‌بس بودند و بعد از اين که شکست‌هاي اوليه را در خرمشهر و فاو و در بالاي کردستان ديدند مرتباً پرچم صلح را به دست مي‌گرفتند.
کشورهايي درصدد بودند که صدام را نجات بدهند مثل شوروي سابق و امريکا و کشورهاي غربي تصميم به تحت فشار گذاشتن ايران گرفتند تا ديگر نتوانيم جنگ را ادامه دهيم، چون شانسي ديگر براي توفيق صدام نبود. کشورهاي پشتيبان رژيم صدام تصميم داشتند قطعنامه‌اي را در شوراي امنيت تصويب کنند و ايران را به عنوان کسي که به تقاضاي صلح پاسخ مثبت نمي‌دهد و جنگ افروز است، محکوم کنند و پس از آن برنامه داشتند که با ايران به طور مستقيم وارد درگيري بشوند البته آنها درگيري را در منطقه خليج فارس با حمايت‌هاي مختلف از صدام، لجستيک و عملي شروع کرده بودند.
دولتي مثل فرانسه هواپيماي جنگي سوپراتاندارد را با موشک‌هاي لجستيک به صدام کرايه داده بود تا به کشتي‌ها و شهرهاي ما بزند و به‌طور طبيعي است که در جنگ ورود کرده بود. امريکايي‌ها حتي به شکل لجستيک هم کمک مي‌کردند و سلاح شيميايي مي‌زدند تا رسيد به آنجايي که هواپيماي مسافربري ما را هم زدند. خلاصه کلام اين که کشورهاي حامي رژيم صدام به دنبال يک قطعنامه‌اي بودند که صرفاً مجوزي باشد براي حمله مستقيم خودشان به ايران و بتوانند عليه ايران وارد درگيري بشوند چون مي‌دانستند که ديگر از صدام کاري بر نمي‌آيد.
مبني بر نظر مبارک حضرت امام(ره) ما نبايد مي‌گذاشتيم که پرچم صلح، دست عراق باشد چون در واقع ما قرباني تجاوز هستيم و پرچم صلح را ما بايد در دست داشته باشيم.
نکته ديگري که نظر حضرت امام(ره) بود، اين که بايد متجاوز در اين جنگ مشخص بشود، اين مسئله در نظر حضرت امام خميني(ره) حتي از مسئله غرامت جنگي هم بالاتر بود يعني بايد در تاريخ ثبت بشود که اين جنگ را صدام شروع کرد و متجاوز صدام بود و با توجه به اين جهات، ايده قطعنامه که عليه ايران بود به يک ايده‌اي با فعاليت ايران تغيير مسير داد و اين بود که ما اگر کميته‌اي را مي‌ديديم که در سازمان ملل تشکيل مي‌شد و مسئوليت جنگ را مشخص مي‌کند ما مي‌توانستيم با آتش بس موافقت کنيم و اين چيزي بود که امريکا و شوروي سابق هرگز انتظارش را نداشتند و به نحوي غافلگيرشان کرد.
به هر صورت اين ايده که مورد تأييد حضرت امام(ره) بود بعد از مباحث خيلي زيادي که در سازمان ملل که در حدود بيش از دوهزار صفحه مذاکرات ايران و سازمان ملل انجام شد نتيجه طوري رغم خورد که قطعنامه تصويب شد. البته زمان پذيرش قطعنامه هم مهم بود آن زماني که نظر مبارک حضرت امام(ره) بود آن زمان کمي جلوتر از اين بود که اتفاق افتاد يعني ما فاو را داشتيم و بخش‌هايي را از شمال کردستان عراق را هم داشتيم، منتها دولت آن زمان و برخي از عناصر نظامي پيشنهاد کرده بودند که ما کمي ادامه بدهيم و توان داشتن کارت‌هاي برنده ديگري را هم داريم. البته امام(ره) به اين نظر کارشناسي آن برادران، ضمن اينکه اعتقاد نداشتند، ولي قبول کردند و اين روش حضرت امام(ره) بود که به نظرات کارشناسي توجه وافر داشتند.
به هر صورت ما قطعنامه را در همان زمان که پذيرفتيم عملاً جنگ با پيروزي جمهوري اسلامي ايران به پايان رسيد چون پيروزي ايران معنايش اين است که رژيم بعث صدام هيچ دستاوردي را نداشت و ضمناً سازمان ملل عراق را به عنوان متجاوز مشخص کرد و يکي از دلايل شکست صدام اين است که صدام به کويت حمله کرد و کويت را گرفت که بگويد اگر من در ايران نتوانستم موفق باشم در کويت مي‌توانم پيروزي را به دست بياورم و اين استيصال حکومت صدام بود. خداوند متعال به پاسداري از خون‌هاي پاک شهيداني که به دست اين رژيم ددمنش ريخته شد روزگاري تلخي را براي صدام رقم زد و در نهايت ذلت، صدام به دار مجازات آويخته شد.

*به نظر حضرتعالي بازتاب پذيرش قطعنامه 598، چه در بعد داخلي و چه بعد بين‌المللي را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
-در سطح بين‌المللي اين يک پيروزي بزرگ براي ايران بود چون جلوي صدور يک مجوز براي تهاجمات عملي امريکا و برخي از کشورها را براي ايران گرفت و آنها در واقع نمي‌خواستند اتفاق بيفتد. معاون دبير کل وقت سازمان ملل کتابي نوشته بود که در آن کتاب آورده بود که امريکايي‌ها تهديدش مي‌کردند که چرا آنقدر تلاش مي‌کنيد که ايران قطعنامه را بپذيرد و ما (امريکا) دوست نداريم که اين قطعنامه مورد قبول ايران قرار بگيرد و مي‌خواهيم ايران آن را نپذيرد تا بتوانيم يک مستمسکي را داشته باشيم تا به ايران حمله کنيم. به نظر من از لحاظ بين‌المللي اين توفيق براي ايران بود که پرچم صلح را از دست صدام گرفت و صدام به عنوان متجاوز شناخته شد و سازمان ملل عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد.
در داخل البته نظرات مختلفي وجود داشت. حضرت امام(ره) به نحوي با تلخي اين قطعنامه را پذيرفتند و تلخي اين پذيرش به خاطر حوادثي بود که در جبهه‌ها اتفاق افتاده بود و در اين حوادث دولت آقاي ميرحسين موسوي نقش منفي بسيار چشمگيري داشتند يعني آقاي موسوي براي اين که مجدداً در پست نخست وزيري بماند دست به يک تحرکاتي زد و اين تحرکات در جبهه‌ها آثار بسيار منفي از خودش باقي گذاشت. رزمندگان ما از تحرکاتي که در جبهه اتفاق افتاده بود راضي نبودند و معتقد بودند که بايد دستاوردهاي بيشتري براي جنگ داشته باشيم که البته اين تا حدي مي‌توانست معقول باشد منتها آنچه که خداوند متعال مشيت مي‌کند آن انجام مي‌گيرد و دست کسي نيست و عاقبت امور، پيروزي قاطع جمهوري اسلامي در اين جنگ تحميلي بود.

*با توجه به موضعگيري‌ها و سخنان حضرت امام(ره)در مورد جنگ که مي‌فرمودند «جنگ جنگ تا رفع فتنه» از عالم و سخنان ايشان در مورد ادامه جنگ، چند روز قبل از پذيرش قطعنامه 598 را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
-جنگ جنگ تا رفع فتنه اتفاق افتاد. يعني رزمندگان ما نبرد را تا لحظه‌اي پيش بردند که از آن به بعد آغاز رفع فتنه بود يعني وقتي که آتش درگيري رژيم بعث با ما فروکش کرد اين آغاز نهايت کار صدام بود همانطوري که گفتم اگر صدام دستاوردي را در اين جنگ داشت به کويت حمله نمي‌کرد و چون هيچ گونه پيروزي را به دست نياورده بود به کويت حمله کرد که اين آغاز بسيار مهمي براي پايان اين فتنه بود. حضرت امام خميني‌(ره) اين را اتفاقاً قبل از رحلتشان پيش بيني کرده بودند يعني قبل از حمله عراق به کويت، سفير ما در کويت که به ايران آمده بود خدمت حضرت امام(ره) رسيد و گفت که من دارم برمي‌گردم به کويت، به امير کويت چه بگويم، حضرت امام(ره) فرمودند به ايشان سلام برسانيد و بگوييد اين همه کمکي که شما به رژيم صدام کرديد بدانيد روزي که جنگ متوقف مي‌شود و صدام هيچ گونه دستاوردي را ندارد حتماً به شما حمله خواهد کرد که نشان بدهد در جاي ديگري به پيروزي رسيده است.

*به چه ميزان به بندهاي قطعنامه 598 عمل شده است؟
-برخي از بندهاي قطعنامه 598 مانند آتش بس و بازگشت به مرزها و تعيين متجاوز کامل انجام شد و برخي از بندهايش مثل اينکه کسي که متجاوز است مسئوليت تجاوز را بر عهده داشته باشد اصلاً انجام نشد. بندهايي که مربوط است به امنيت خليج فارس که بند بسيار مهمي است که تمام کشورهاي خليج فارس بايد در يک امنيت دسته جمعي در آن وارد بشوند اين هم انجام نشد و لذا بندهايي از قطعنامه 598 انجام گرفت و بندهايي از آن انجام نگرفت.

*حضرتعالي زماني که خبر پذيرش قطعنامه 598 را شنيديد در کجا بوديد و چه احساسي پيدا کرديد؟
-من در تهران بودم و حضرت امام(ره) دستور دادند جلسه‌اي تشکيل شد و بنده و آقاي مهدوي کني و رئيس جمهور و رؤساي قوا و ديگر مسئولين همه در آن جلسه شرکت داشتند و مرحوم حاج احمد آقا نامه حضرت امام(ره) را آوردند و براي مسئولين عمده کشور آن نامه را خواندند و در آن نامه حضرت امام(ره) گلايه‌هايي را داشتند. از دولت آقاي مير حسين موسوي و گلايه‌هايي را از بخش‌هايي از نيروهايي که کار نظامي مي‌کردند و در عين حال نظر خودشان را در مورد پذيرش قطعنامه 598 بيان کرده بودند و نامه حضرت امام(ره) يک سند تاريخي بسيار مهمي بود که حکايت از تيز هوشي، شجاعت، منش و روش حضرت امام‌(ره) در اداره مملکت را داشت. انصافاً امام(ره) وجودش رحمت بود و در اين 10 سالي که ايشان رهبري نظام را برعهده داشت يک مدرسه‌اي براي همه ما بود. ما نسلي هستيم که اين کارآموزي سياسي را در زمان حضرت امام(ره) انجام داديم.

*به نظر حضرتعالي جنگ را بايد از طريق ديپلماسي و پاي ميز مذاکره به سرانجام رساند؟
-البته اين مخلوط کردن دو موضوع است؛ يکي اين که ديپلماسي هميشه بايد به عنوان مهد توان ملي باشد چه در جنگ و چه در صلح فرقي ندارد. حتي در زمان جنگ هم ديپلماسي بايد بتواند دستاوردهايي که رزمندگان ما در جبهه‌ها به دست مي‌آورند آن نتايج را نگهداري کند و در سطح بين‌المللي و سياسي ترجمه کند. بنده معتقدم ديپلماسي که پشتوانه‌اي در سطح ملي نداشته باشد ديپلماسي حرافي است و خاصيتي ندارد، توان ديپلماسي ما در زمان جنگ به علت توان رزمندگان ما بوده است.
البته جنگ‌ها در دنيا به انواع مختلفي ختم مي‌شود. بعضي‌ها با تسليم دشمن و بعضي با عقب‌نشيني دشمن و بعضي با خاتمه جنگ. اين جنگي که ما در آن قرار گرفتيم بعد از شکست‌ها و ضربات سنگيني که رزمندگان ما برپيکر متجاوز وارد کردند دشمن مجبور به قبول آتش بس شد. نکته مهم اين است که صدام هرگز نمي‌خواست که به اين صورت آتش بس را بپذيرد. صدام مي‌خواست خوزستان را داشته باشد و شمال ايران را داشته باشد. وعده داده بود که تا تهران مي‌آيم ولي همين صدام بدون هيچ دستاوردي و با حدود هشتاد ميليارد دلار قرض و حدود يک ميليون کشته و مجروح و خرابي‌هاي فراوان، مجبور شد که قطعنامه را بپذيرد و اين در واقع آغاز انجام کار صدام بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس