دکتر «محمدصادق کوشکي» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگي مشرق درباره جريانهاي فرهنگي با محوريت باستانگرايي گفت: شفافترين نگرش نسبت به باستانگرايي را حضرت امام(ره) در بيانات متعددي با اين مضمون واحد اظهار داشتند که 2500 سال شاهنشاهي براي ملت ايران و براي کشور ايران جز نکبت، تباهي، سياهي و حکومت طاغوت هيچ بهرهاي نداشته است. به همين خاطر ما در حکومتها و سلسلههاي مختلفي که به تعبير رايج 2500 ساله بود، هيچ نقطه مثبتي را مشاهده نميکنيم و اين تعبير صريح حضرت امام(ره) است، يعني ميتوان در صحيفه امام(ره) از جلد 2 تا جلدهاي 11 و 12 صدها مورد تأکيد جدي ايشان را ديد. کوشکي افزود: امام نظامهاي قبل و پس از اسلام را براي ملت ايران در واقع فاقد يک نقطه سفيد دانستنه و آنها را منشأ تباهي و سياهي معرفي کردند.
وي درباره برخي آثار به جاي مانده از دوران کهن گفت: البته تمدنهايي که به دست مردم ساخته شدهاند را مرتبط با حکومتهاي پادشاهان نميدانيم. نگاه حضرت امام(ره) نيز همين بود؛ ايشان آثاري که در زمينههاي علم، فرهنگ، فناوري و هنر داشتند، دستاوردهاي مردم دانسته و هيچ ربطي بين سلسلههاي شاهي 2500 ساله و اين آثار قائل نبودند.
مروجان باستانگرايي ايدئولوژي ندارند
دکتر کوشکي در پاسخ به اين سوال که چه کساني سراغ اين سلسلهها ميروند و چه کساني به دنبال احياء تفکر 2500 ساله شاهنشاهي در ايران هستند؟ افزود: پاسخ همان کساني هستند که ايدئولوژي ندارند و به خاطر فقدان ايدئولوژي سراغ بحثهاي 2500 ساله و احياء فرهنگ و پادشاهي ايراني ميروند. از جمله آنها محمدرضا پهلوي بود که در اين زمينه خيلي تلاش کرد و البته به نتيجه هم نرسيد؛ چون اين تاريخ 2500 ساله واقعيت ايدئولوژيک ندارد. به تعبير حضرت امام(ره) جز ظلم و ستم و تباهي براي مردم ايران نتيجهاي نداشته است.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: در سالهاي پس از انقلاب هم، کساني به واسطه جهالت عميق خود و به علت بيبهره بودن از فرهنگ اسلامي و همينطور ناآشنايي با مزيتهاي عميق اين فرهنگ احساس کردند که دچار خلأ هستند و تصور داشتند که اين خلأ را بايد با "فرهنگ ايراني" جبران کرد. به همين خاطر متأسفانه در طول چند سال اخير با تعبيرهايي نظير «فرشتگان در اطراف مقبره کوروش پرواز ميکنند» يا تعابير جاهلانهاي از اين دست به دنبال احياء "فرهنگ باستانگرايي ايراني" بودند.
وي با اشاره به همايش ايرانيان خارج از کشور افزود: دعوت از کسي مثل "ريچارد فراي" که جزء مشوقين اصلي برگزاري جشنهاي 2500 ساله حکومت پهلوي و جزء زندهکنندگان تفکر باستانگرايي در دوران پهلوي بوده، توسط همين افراد صورت گرفت.
همايش اخير ايرانيان خارج از کشور و بزرگداشت و تجليلي که از ريچارد فراي به عنوان تئوريسين عالي مباحث باستانگرايي و 2500 ساله و... نيز در همين راستا بود.
وقتي قرآن داريم چه نيازي به منشور کوروش است؟
کوشکي گفت: اساساً ما وقتي قرآن داريم چه احتياجي به منشور کوروش است و چه نيازي به اين که با منت و پيگيريهاي فراوان اين منشور را از موزه بريتانيا قرض بگيريم. اين وادادگيها ثمره کار کساني است که اسلام و ظرفيتهاي آن را نميشناسند. آنها احساس ميکنند که با "باستانگرايي" و "ايرانگرايي" بايد سراغ ايرانيان خارج از کشور رفت و يا براي ايجاد وحدت ملي ميتوان از آن بهره برد.
وي با اشاره به برخي دستاندرکاران اين همايش ادامه داد: اين افراد کسانياند که عمق وحدت بخش اسلام را درک نکردند. از توان ايدئولوژيک اسلام بيخبرند و به همين خاطر خيال ميکنند که در کنار اسلام بايد يک تفکر ديگري هم باشد تا به کمک آن بتوانند در کشور وحدت ملي ايجاد کرده و يا ايرانيان خارج از کشور را جذب کنند. اما اين ايده به جهالت عميق آنها از اسلام برميگردد.
پهلوي ها هم به پوچي باستانگرايي پي بردند
دکتر کوشکي در پاسخ به اين سوال که آيا اين افراد صرفاً به خاطر ايجاد وحدت ملي سراغ اين تفکر رفتهاند؟ تصريح کرد: لااقل اگر خوشبينانه نگاه کنيم، خودشان اين ادعا را دارند. آنها ابراز ميکنند از آنجا که شايد همه ايرانيان معتقد به اسلام نبوده و يا تمايلي به آن نداشته باشند، بايد يک عنصر جايگزين براي اسلام انتخاب کرد.
اين در صورتي است که پوچي اين عنصر، حتي براي محمدرضا پهلوي هم آشکار شده بود. کما اينکه وي بعد از آنکه تاريخ را به شاهنشاهي تغيير داد، در سال 1356 مجبور شد که آن را پس بگيرد و به پوچ بودن تفکر شاهنشاهي و... پي برد.
اين استاد دانشگاه درباره نظر بنيانگذار جمهوري اسلامي درباره تمايز نشانههاي فرهيختگي ايرانيان در طول تاريخ با تمايلات باستانگرايانه گفت: به تعبير حضرت امام(ره) تفکر باستانگرايي هيچ واقعيت خروجي جز سياهي و نکبت و تباهي براي مردم ما و ايران ما ندارد. منتهي دستاوردهاي علمي و فرهنگي که اقوام و ملل ايراني در فلات بزرگ ايران بر جاي گذاشتهاند، امر مثبتي است که هيچ ربطي به شاهان و سلسلههاي پادشاهي نداشته و ندارد.
هنر و فرهنگ مردم ايران مورد پذيرش تمام بشريت است. در واقع ما يک تاريخ چند هزار ساله ثبت شده داريم که در آن مردم ايران به توليد فکر، علم، ادبيات و فناوري پرداختند که مورد تأييد اسلام و همه ما نيز است. اما اين واقعيت هيچ دخلي به کوروشپرستي و ايرانپرستي و جهالتهايي از اين نوع ندارد.
ترويج باستانگرايي ما را از امت اسلام جدا مي کند
محمدصادق کوشکي در جواب به اين پرسش که جريان فرهنگي باستانگرا چه تأثيري روي نظام فکري «امتي» که توسط حضرت امام(ره) طراحي شد دارد؟ و اساسا چه اثري بر رابطه ايران و امت اسلامي خواهد داشت افزود: اولين پيامد منفي تفکر باستانگرايي و ايرانگرايي، محدود کردن اسلام به ايران است. اين موضوع به ايجاد جدايي ميان جامعه مسلمان ايران با مسلمانان جهان ميانجامد. تفکر انقلاب اسلامي تفکر جهان شمول است. تفکري است که حد و مرز نميشناسد. به تعبير حضرت امام(ره) عقيده، جغرافيا و مرز نميشناسد.
به همين خاطر ما در چارچوب تفکر انقلاب اسلامي همانقدر که براي ايران اهميت قائليم، براي فلسطين و لبنان و هر گوشهاي از جهان که مسلماني آنجا باشد، اهميت ميدهيم.
وي ادامه داد: به تعبير امام(ره) ما شريک مظلومان جهانيم. ما از مظلوم دفاع ميکنيم و بر ظالم ميتازيم. اين نص صريح حضرت امام(ره) است. به همين خاطر قرار نيست در حصار مرزها محدود شويم. انقلاب اسلامي هم محدود به ايران نيست. به تعبير امام(ره) انقلاب اسلامي ما، نجاتبخش همه محرومين و مظلومين جهان است.
کوشکي با اشاره به رابطه معنادار مدعيان ايرانگرايي و برخي شعارهاي انحرافي گفت: کساني که ايرانگرايي را ترويج ميکنند بايد بپذيرند که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» را آنها توليد و حمايت کردند. شعار مکتب ايراني، ايرانگرايي و يا ايرانپرستي محصول مستقيمي دارد که همان شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» است. مشخص است که معني آن، جدايي از امت اسلامي، نقض غرض انقلاب اسلامي و محدود شدن و تضعيف توان ما در جهان اسلام خواهد بود. همينطور دشمن شاد شدن ما را به دنبال خواهد داشت. يعني شادماني کساني که سالها به تفکر ناسيوناليزم دامن ميزدند.
نه غزه، نه لبنان محصول باستان گرايي است
اين تحليلگر مسائل سياسي و فرهنگي تصريح داشت: اين تفکر انحرافي که در قالب پانايرانيسم، پان عربيسم و پان ترکيسم توسط غربيها و در قرن گذشته به بشريت عرضه شد، هدفش دينگريزي بود. اکنون اين تفکر ايرانگرايي به دنبال زنده کردن همان ناسيوناليزم است. يعني اگر امروز فرهنگ ايران باستان و کوروش و هخامنشيان و... را به جامعه تزريق کنيم، محصولي که فردا درو خواهيم کرد همان شعار و تفکر به شدت انحرافي «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» خواهد بود.
وي در انتها افزود: کساني که اين تفکر را در روزگار فعلي ما و در دولت فعلي ما دامن ميزنند، کمترين بهرهاي از تفکر اسلام و انقلاب اسلامي نبردهاند. آنها حداقل آشنايي با تفکر امام(ره) و مقام معظم رهبري ندارند. اين حرکت آب به آسياب وهابيت ريختن است. آب به آسياب امريکا و اسرائيل ريختن و نقطه مقابل تفکر جهان شمول انقلاب اسلامي است. چرا که انقلاب اسلامي خود را در انحصار رنگها، نژادها و قومها محدود نميکند.
کد خبر 6513
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۲
- ۰ نظر
- چاپ
اساساً ما وقتي قرآن داريم چه احتياجي به منشور کوروش است و چه نيازي به اين که با منت و پيگيريهاي فراوان اين منشور را از موزه بريتانيا قرض بگيريم.