سجاد بلوکات در جديدترين مطلب وبلاگ "من و حرفهاي دلم" در نامه اي خطاب به همسر شهيد حميد باکري نوشت:
همسر شهيد بزرگوار حميد باکري سلام عليکم
به رسم ادب و نه براي گرفتن ژست با ادب بودن ، به شما سلام عرض مي کنم و اميدوارم خداوند درجه ي عالي همه ي شهدا را که بر خلاف خانواده هايشان هيچ اختلاف عقيده اي با هم ندارند ، متعالي بگرداند.
خواهر ، يادتان هست؟
انگار همين ديروز بود که شهداي گمنام را براي تشييع و تدفين به داشگاه امير کبير برده بودند.راستشو بخوايندباورم نمي شد که حتي يک فرد در اين مملکت باشه که بخواد با تکه استخوان هايي که به خاطر همين مملکت زير شني تانک خرد شده ، اين قدر نا جوانمردانه برخورد کنه.
اما ديدم طيف غير قانوني علامه اين قدر نامرد هستند که به جنگ يک پلاک و مشتي استخوان بره.اون ها فکر کردند که عظمت شهيد در همين يک مشت استخوان هست ولي بد جوري اشتباه مي کردند.
اون روز قلبم شکست.نه قلب من ، قلب خيلي ها شکست.حتي اونايي که از انقلاب خوششون نمي اومد هم اشک از چشم سرازير کردند و گفتند: آخه نامردا کجاي دنيا با کسايي که واسه کشورشونکشته شدن ، اين جور رفتار مي کنند.
خواهرم
بعد از اين قضيه ائتلاف سراسري اصلاح طلبان مقيم داخل و ضد انقلابيون مقيم خارج به اين نتيجه رسيد که اين ها (شهدا) که مردن . چرا وقتمان را سر مبارزه با هاشون تلف کنيم.اين کار بدتر باعث مي شه چهار تا ناراضي از اين انقلاب هم هست ، وقتي رفتار و بغض و کينه ي ما رو نسبت به کشته هاي نظام مي بينه و حتي اگه دين هم نداره آزاده مي شه و مثل ماهي از تور آزادي خواهي ما فرار مي کنه و به دامان آزاده جمهوري اسلامي پناه مي بره.
پس بهتر ديدن به جاي مبارزه با شهدا که فقط باعث بيشتر شدن وحدت بين مردم مي شه ، به سو استفاده از شهدا روي بياورند.شهدا را افرادي روشن فکر معرفي کنند که صبح به صبح از صندوق پستي پادگان دو کوهه روزنامه ي واشنگتن پست رو بيرون مي آوردن و قبل از خوردن يه قهوه ي تلخ اخبار اون روز را مطالعه مي کردند. هر چند اين وصله آنقدر نه چسب بود که نه خود باور کردند و نه مردم
در اين بين نارضايتي بعضي از خانواده هاي شهدا (مثل شما)از دولت بهانه ي شد تا سو استفاده از شهدا با اين شعار که حرف خانواده ي شهيد ، دقيقا حرف خود شهيد داست ، وارد مرحله ي جديدي شود .دشمنان شهدا خيلي تلاش کردند که نارضايتي بعضي از اين خانواده هاي شهدا از دولت را نارضايتي از حکومت و ولايت فقيه نشان دهند که در بعضي از موارد موفق و در بعضي موارد تيرشان به سنگ خورد.که متاسفانه در مورد شما موفق بودند.
اما وقتي مردم ديدند اگر بخواهند حرف خانواده ي يک شهيد را حرف خود شهيد بدانند ، پس بايد عده اي از شهدا را رو به روي يک ديگر قرار بدهند که اين اتفاق براي شهداي جان بر کفي که پا به پاي هم از نردبان شهادت بالا رفتند واقعا خنده دارد.چون عده اي از اين خانواده ي سرداران شهيد حامي دولت و عده اي مخالف دولت فعلي بودند.که اين تقسيم بندي بعد از انتخابات به حاميان حکومت و مخالفين حکومت تبديل شد که البته به غير از شما و همسر و فرزندان شهيد بزرگوار همت ، بقيه خانواده ي شهدا به حمايت از حکومت و ولي فقيه پرداختند. براي مثال از بين شهداي معروف:
حاميان حکومت و ولايت فقيه:خانواده ي شهيد صياد شيرازي، برادر و خواهر و مادر شهيد حاج همت، خانواده ي شهيد کاوه ، خانواده ي شهيدان موحد دانش،خانواده ي شهيد چمران، پدر شهيد زين الدين،خانواده ي شهيد احمد کاظمي ، خانواده ي شهيد غلام حسين افشردي(حسن باقري) ، خانواده ي شهيد علي اکبر شيرودي ، خانواده ي شهيد علي اصغر رنجبران و.....
اما متاسفانه شما و فرزندان بزرگوار شهيد حميد باکري و همسر و فرزندان شهيد همت و خواهر شهيدان باکري از کساني حمايت کرديد که هيچ بويي از اسلام نبردند و عمده تلاششان گرفتند گرين کارت بود تا سنگيني روسري را از سر بردارند.
من از اينکه از موسوي حمايت کرديد ناراحت نيستم ، حتي از اينکه از نام شهيدان همت و باکري استفاده شد تا تبليغ کسي باشد که مخالف تفکر شهيدان هست ،اين قدر ناراحت نيستم.چون راه شهيد پر واضح است.
اما چند سوال دارم
چه چيز باعث شد که مجري شبکه صداي آمريکا کلمه مقدس شهيد باکري را از دهانش که بوي گند شراب مي دهد ، بيرون کند؟
چه چيز باعث شد افرادي که در روزنامه هاي زنجيره اي عامل خشونت در ايران را رزمندگان جنگ معرفي مي کردند و در آن روزها همت و باکري هم از اين قضيه مستثني نبودند ، امروز دلسوز شهيدان شدند؟
مگر شهيد همت نمي گويد:" پيام من به شما در عصر غيبت اين است که مطيع محض ولايت فقيه باشيد"
آيا با فوت امام خميني ، عصر غيبت هم تمام شد ، که ديگر از ولي فقيه حمايت نمي کنيد؟
هر کسي عقيده اي دارد ، فقط خواهشا بگوييد اين عقيده ماست ، نه عقيده ي شهيد باکري
خواهرم حتما فهميده ايدکه:
مردم اين تقابل بين شهدا را باور نکردند چون حمايت از شما توسط ضد انقلابي بود که خود بسياري از جوانان ما را به شهادت رساند و اصلاح طلباني که شهادت را مظهر خشونت و شهيد را نمونه ي بارز خشونت طلبي مي دانستند . آنها فکر مي کردند که چون شهيد مرده است حق دفاع از خود و آرمان هاي خود را ندارد.اين اشتباه بزرگترين اشتباه استراتژيک آنها بود چون جوانان نسل سوم اين انقلاب وصيت نامه ي شهدا را از حفظ بودن و وارد ميدان مبارزه با منافقان شدند.اصلا چه مي گويم؟
گويي همان همت و باکري و کاوه و خرازي و چمران و متوسليان بودند که در جسم اين جوانان بار ديگر هم قسم شدند که از اين انقلاب دست نکشند مگر به غلطيدن در خون خود
بياييد بار ديگر وصيت نامه ي شهيد باکري را مرور کنيم:
دعا کنيد که خداوند شهادت را نصيب شما کند که در غير اين صورت زماني فراميرسد که جنگ تمام مي شود و رزمندگان سه دسته مي شوند:
1- دسته اي به مخالفت با گذشته خود بر ميخيزند و از گذشته خود پشيمان اند.
2- دسته اي راه بي تفاوتي را برميگزينند و در زندگي مادي غرق مي شوند و همه چيز را فراموش مي کنند.
3- دسته سوم به گذشته خود وفادار مي مانند و احساس مسئوليت مي کنند که از شدت غصه ها و مصائب دق خواهند کرد.
پس از خدا بخواهيد با وصال شهادت از عواقب زندگي بعد از جنگ در امان بمانيد چون عاقبت دو دسته اول ختم به خير نخواهد شد و جز دسته سوم ماندن سخت و دشوار خواهد بود.
راستي خواهر شما جز کدام دسته ايد؟
والسلام علي من التبع الهدي