کد خبر 978
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۹

جناب اقاي مشايي قشنگ صحبت کردن و زياد صحبت کردن ملاک حقيقت نيست بلکه درست صحبت کردن ملاک حق است. البته نگارنده براي اينکه شبهه اي پيش نيايد به تفاسير زير نيز مراجعه کردم و هرچه بيشتر گشتم معناي متبادر به ذهن شما را غريب تر يافتم.

غرض اصلي از نوشتن اين سطور شايد اتمام حجتي باشد؛ با شما جناب اقاي اسفنديار با تمام اعتمادي که به تفکرات و ديدگاه هاي شما در خصوص مسائل عقيدتي داشتم و بارها با شنيدن اقوال مختلف در خصوص افکار و انديشه هاي شما، با کساني که آنها را نقل مي کردند به مباحثه و دفاع مي پرداختم، و از هيج کوششي در اين راه دريغ نکردم و اميد که عند الله ماجور هستم.
اما با مشاهده مشروح سخنان شما در جمع گروهي از طلاب و روحانيون که در يکي از سايتهاي خبري درج شده بود و متعاقب آن ديدن فايل تصويري، سخنراني جنابعالي قلم را ديگر ياراي سکوت نبود. فکر مي کردم شايد اين سخنان خط بطلاني باشد بر تمام اقوالي که از شما بيان مي شد و دل متدينين و دلسوزان انقلاب را به در مي آورد، اما نه تنها از ابهامات نکاست، بلکه خيلي از آن اقوال را تائيد و ابهمات بسيار ديگري نيز افزود.
بنا بر آنچه در کتب تاريخى و کتب روايى و فقهى آمده : اگر عالمانه به عنوان مثال به اصول کافى مراجعه کنيد، در خصوص ائمه، تاريخ ولادت و وفات و شهادتشان را ذکر مى کند، و به همين شيوه «شهيد قدس سره» در دروس و همين نحو صاحب حدائق در حدائق، در هنگام دفن امام جعفر صادق (عليه السلام) حضرت موسي بن جعفر 5 قطعه براي کفن ايشان تدارک ديده بودند يکي از قطعات عمامه اى است که«کان لعلى بن الحسين» اين يادگارى از على بن الحسين امام سجاد(عليه السلام) است.
آيا مي دانيد پيام اين حرکت چه چيزي است، پيام موسي بن جعفر (عليه السلام)چه بوده، دلالت التزاميه حضرت چيست، يکي از تفاسير اين است که امام هفتم عمامه على بن الحسين را قطعه کفن او قرار داد براى اين که بفهماند حرکت ابى عبدالله(عليه السلام) را اگر امام صادق هم شرايطش فراهم مى شد انجام مى داد.
شما فکر مي کنيد که امام صادق که براى بيان احکام عمرش را مصرف مى کند، براى اين بوده که کار آسانى است ، اگر شرايط فراهم بود امام صادق همان ابى عبدالله عليه الصلوه و السلام بود. چون«کلهم نور واحد طاب و طهر بعضکم من بعض خلقکم الله انواراً» اينها انوارند نورند روشنايى اند حقيقت اند. نور و حقيقت، باطل درش راه ندارد.«فجعلکم فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه» چون نورند، خيّر محض هستند.
جناب مشايي در سخنان خود مطالبي گفته ايد که به عنوان يک شاگرد مکتب امام صادق (ع) شرم از تکرار آنها دارم، واقعا شما فکر مي کنيد مقام نبي مکرم اسلام که درود تمام عرشيان و فرشيان بر او باد و حضرت صديقه اطهر سلام الله عليها در مقابل حضرت حجت روحي فداه در مرتبه فرق ميان طلا؛ نقره و برنز است.
جناب اسفنديار بجاي آن ادعا که دعاي عهد را هميشه بعد از نماز صبح خود مي خوانيد که بسيار هم بجا و قابل تقدبر است البته اگر ريا نشود، يک بار زيارت جامعه را بخوانيد شايد اين فراز متنبهتان کند: «ان ذکر الخير کنتم اوّله و اصله و فرعه و معدنه و ماواه و منتهاه» (ريشه خوبى ها شما هستيد. شاخ و برگ خوبى ها شما هستيد. همه خوبى ها از شما سرچشمه مى گيرد همه خوبى ها از خانه محقّر زهرا سلام الله عليها سرچشمه مى گيرد. يازده امام از نسل او هستند اميرالمومنين همسر او هست) «بکم فتح الله و بکم يختم و بکم ينزل الغيث و بکم يمسک السماء ان تقع على الأرض الا باذنه و بکم ينفس الهم و بکم يکشف الضر» همه عالم خلق شده براى انسان کامل. بکم فتح الله يعنى همه عالم براى شما آفريده شده همه عالم براى رسول الله آفريده شده،عالم آفريده شده براى انسان کامل، 23 سال حضرت را رنجاندند، امّا در جواب آنها فرمود:«اللهم اهد قومى فانهم لايعلمون» همه عالم اگر آفريده شده اين چنين انسانى بيايد ارزش دارد. معناى لولا لما خلقت الافلاک اين است. معناى بکم فتح الله و بکم ينزل الغيث اين است. يعنى همه عالم. تمام علل و عوامل نظام خلقت و طبيعت با اراده خداوند بهم دست داده، تا انسانهايى همانند على همانند حسن همانند زهرا و همانند حسين بيايند. البته توصيه مي کنم هميشه قبل از خواندن زيارت جامعه الله اکبري بگوئيد براى اينکه يک وقت در اثر ناآگاهى به اشتباه نيفتيد. و خيال نکنيد که اينجا زياده روى شده، در حالتى که حقير معتقدم زيارت جامعه مقام ائمه را کمتر از حقيقت ائمه بيان کرده است.
شايد شعر حافظ که اشاره به قران خواندن از حفظ با چهارده روايت را خيلي شنيده ايد، ولي لطفا براي دفعات بعد اگر خواستيد ايه اي را بخوانيد سعي کنيد ياداشت کنيد و حداقل معني ان را از روي همين ترجمه هاي فارسي نگاهي بکنيد، تا دچار اعوجاج در فهم و درک آيات نشويد، و استناد باطل نکنيد عين مطلب شما را ذکر ميکنم (( در حجة‌الوداع مؤمنين همراهش بودند، باز مي‌ترسيد جانشينش را معرفي کند. از خودم که نمي‌گويم از شما (خطاب به حضار) شنيدم. اگر نيست بگوييد نيست. اين ايه قرآن است: و الله يعصمک من الناس و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک)).
در مرحله اول اصل آيه اين گونه است : يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِينَ (سوره المائدة 67) حال اينکه آيه را جا به جا مي خوانيد بماند.
در مرحله بعد براي روشن شدن فکر شما و خوانندگان عزيز معني آن را از چندين قران ترجمه فارسي شده ذکر مي کنم :
[اى پيامبر] آنچه از پيام الهى از جانب آفريدگار پروردگارت بر تو نازل فرموده شده [به امّت‏] ابلاغ کن! و اگر چنين نکنى به وظيفه‏ى رسالت خود عمل نکرده‏اى. [بدان‏] خداوند تو را از فتنه و آسيب مردم، مصون ميدارد. همانا خداوند کافران را هدايت نمى‏فرمايد ../ترجمه قران به فارسي صفارزاده.
اى رسول من، برسان همه آنچه فرستادم به تو بى شکوهى از دشمن. وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ و اگر بعضى نرسانى، بدانک از کافران ترسانى چنان بود چون ديگرها نارسانيده به ايشان، وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ و خداى تعالى نگاه داردت از همه مردمان، إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِينَ خداى تعالى ندهد مر اختيار کنندگان کفر را ايمان./ ترجمه قران به فارسي نسفي
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ اى پيغامبر فرستاده! بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ ميرسان آنچه فرو فرستاده آمد بتو از خداوند تو، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ و اگر نرسانى [و چيزى باز گذارى‏] فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ همچنانست که هيچ چيز (5) از پيغامهاى وى نرسانده باشى، وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ و اللَّه نگه دارد ترا از مردمان، إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِينَ (67) که اللَّه راهنماى ايشان نيست که در علم وى کفر را اند./ ترجمه قران به فارسي کشف الاسرار
اى پيغامبر برسان آنچه فرود آورده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو و اگر نکردى نرساننده باشى پيغام خدا را و خدا نگاهدارد ترا از مردمان هر آئينه خدا راه نمى‏نمايد گروه کافران را/ ترجمه قران به فارسي دهلوي
يا پيغامبر برسان آنچه فرستاده آمد سوى تو از خداوند تو، و اگر نه کنى نه رسانيده باشى پيغام او و خداى نگاه دارد ترا از مردمان، که خداى نه راه نمايد گروه کافران را/ (ترجمه قران به فارسي ترجمه طبري)
اى تو که رسولى! برسان آنچه فرو فرستيده اند به تو از خداى تو، و اگر نکنى، نرسانيده باشى رسالت وى بجملگى، و خداى تعالى نگاه مى‏دارد ترا از مردمان، که خداى راه ننمايد گروهانى را که ايشان کافر باشند/ ترجمه قران به فارسي تاج التراجم
اى رسول، برسان آنچه را که از [جانب‏] پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده است و اگر [اين کار را] نکنى، رسالتش را نرسانده‏اى. و خداوند تو را از [شرّ] مردم حفظ مى‏کند. خداوند گروه کافران را هدايت نمى‏کند (67)/ ترجمه قران به فارسي انصاري
اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولايت و جانشينى حضرت على) اعلام کن و اگر چنين نکنى، رسالت الهى را نرسانده‏اى و (بدان که) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و کسانى که تحمّل شنيدن اين پيام مهم را ندارند) حفظ مى‏کند. همانا خداوند گروه کافران را هدايت نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسي نور
اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد و خداوند، جمعيّت کافران (لجوج) را هدايت نميکند. (67)/ ترجمه قران به فارسي آيت الله مکارم شيرازي

اى پيمبر ابلاغ کن آنچه را فرود آمد بر تو از پروردگارت و اگر نکنى نرسانده باشى پيام او را و خدا نگه مى‏داردت از مردم همانا خدا هدايت نکند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسي معزي
اى پيغمبر برسان آنچه فرو فرستاده شد بتو از پروردگارت و اگر نکردى پس نرسانيده خواهى بود پيغامهاى او را و خدا نگاه ميدارد ترا از مردمان بدرستى که خدا هدايت نمى‏کند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسي مصباح زاده
اى فرستاده ما، آنچه را از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر نکنى (گويى هيچ) پيام او را ابلاغ نکرده‏اى و خداوند تو را از (فتنه و شر) مردم نگه مى‏دارد، بى‏ترديد خداوند گروه کافران را هدايت نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسي حضرت ايت الله مشکيني (ره)
اى رسول آنچه از پروردگارت بر تو فرود آمده بمردم برسان و اگر نرسانى رسالت خود را نرسانيده‏ئى و خدا تو را از شر مردم نگاه ميدارد، همانا خدا جماعت کافرين را هدايت نميگرداند [67]/ ترجمه قران به فارسي مخزن العرفان
اى پيامبر! آنچه را از پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنى پيام او را نرسانده‏اى و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه مى‏گيرد، خداوند گروه کافران را راهنمايى نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسي _گرمارودي
اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پيامش را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏دارد. آرى، خدا گروه کافران را هدايت نمى‏کند. (67)/ ترجمه قران به فارسي فولادوند
اى پيغمبر برسان آنچه فرو فرستاده شد بتو از پروردگارت و اگر نکردى پس نرساينده خواهى بود پيغامهاى او را و خدا نگاه ميدارد ترا از مردمان بدرستى که خدا هدايت نميکند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسي علامه شعراني
اى فرستاده ما آنچه را از ناحيه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنى (نرسانى) اصلا پيغام پروردگار را نرساندى و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى‏دارد زيرا خدا کافران را هدايت نمى‏فرمايد (به مقاصدشان نمى‏رساند) (67)/ ترجمه قران به فارسي الميزان علامه طباطبائي
اى پيغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانى تبليغ رسالت و اداء وظيفه نکرده‏اى، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوى دار که) خدا کافران را (به هيچ راه موفقيتى) راهنمايى نخواهد کرد. (67)/ ترجمه قران به فارسي حکيم الهي قمشه اي

جناب آقاي مشايي کجاي اين همه ترجمه که ماحصل تلاش مراجع، علما، حکما و ادبيان اين مرز و بوم از قديم و جديد است اشاره اي به ترس حضرت رسول (ص) دارد، که مي گوئيد حضرت از ابلاغ رسالتش در حجه الوداع مي ترسيده، بردار عزيز اگر کلمه يعصمک را به ظن خود به معناي ترس گرفتيد که معني آن را برايتان ذکر کنم.
يَعْصِمُکَ اى يحميک و يحفظک يعنى ترا حمايت ميکند و ترا نگه مي دارد از عصام القربة گرفته شده است و آن نخ يا چرمي است که با آن سر مشک را مي بندند تا محتوى آن نريزد.
جا دارد به ادب و حياي علماي حاضر در جمع درود بفرستم، با اينکه متوجه خطاي شما بودند ادب کرده و پاسخ نگفته اند که به آنها اشاره مي کنيد اين را از شما شنيده ام، لطفا توضيح دهيد چه چيزي را و از که شنيده ايد از کدام عالم ديني نقل مي کنيد در همين جا بايد به ان منبرهايي که از آن تعريف مي کنيد و بزرگ شدن خود را پاي انها بيان مي نمائيد تاسف بخورم، آيا همين گونه معلومات را اموزش ديده ايد يا از آن منبرها چيز هايي يک در ميان به ياد داريد و محفوظات خود را وحي منزل مي دانيد، بردار من پاي منبر بودن يک چيزي است و پاي مکتب بودن چيز ديگر.
جناب اقاي مشايي قشنگ صحبت کردن و زياد صحبت کردن ملاک حقيقت نيست بلکه درست صحبت کردن ملاک حق است. البته نگارنده براي اينکه شبهه اي پيش نيايد به تفاسير زير نيز مراجعه کردم و هرچه بيشتر گشتم معناي متبادر به ذهن شما را غريب تر يافتم.

جوامع الجامع ج‏2، ص: 101 - برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 537- معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 70- لطايف الاشارات- المحرر الوجيز في تفسير الکتاب العزيز، ج‏2، ص: 219- لباب التاويل في معاني التنزيل - کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏3، ص: 181 - الکشاف عن حقائق غوامض التنزيل - في ظلال القرآن، ج‏2، ص: 937- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص: 255 - زاد المسير في علم التفسير، ج‏1، ص: 569 - روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏3، ص: 365 - الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 299 - جواهر الحسان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 404 - الجامع لأحکام القرآن، ج‏6، ص: 244 - جامع البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 200 - غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏2، ص: 616 - تفسير سور آبادى، ج‏1، ص: 588 - تفسير روح البيان، ج‏2، ص: 418 - تفسير الوسيط (الزحيلي)، ج‏1، ص: 481 - التفسير الوسيط للقرآن الکريم، ج‏4، ص: 225 - التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ج‏6، ص: 263 - التفسير المظهري، ج‏3، ص: 145 - التفسير القرآني للقرآن، ج‏3، ص: 1137 -
تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج‏4، ص: 1174 - التبيان في تفسير غريب القرآن، ص: 153 - تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم، ج‏2، ص: 604 - أحکام القرآن (الجصاص)، ج‏4، ص: 107 - مواهب علية، ص: 253 - کوثر، ج‏3، ص: 208 - تفسير نور، ج‏3، ص: 128 - تفسير نمونه، ج‏5، ص: 3 - تفسير شريف لاهيجي، ج‏1، ص: 683 - تفسير خسروي، ج‏2، ص: 423 - ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص: 115 - ترجمه الميزان، ج‏6، ص: 63

جناب اسفنديار اگر وقت کرديد و البته مي توانيد به تعدادي از اينها که فارسي هستند مراجعه کنيد، البته اگر آنها را هم قد و اندازه ابن سينا مي دانيد، متون عربي پيش کش ترسم از آن است که دوباره مطلب تازه اي کشف کنيد و زحمت ما را زياد.
در اين خصوص که در بياناتتان از اختلاف نظر رياست محترم جمهور با رهبري سخن رانديد از اينکه دوران اسلام حاکميت علي (ع) تمام شده، خود را در جرگه سالکين شمرديد، دوباره بر دوستي مردم ا . س . ر . ا . ئ .ي .ل صحه گذاشتيد، از شاهکارهايتان در سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران سخن رانديد، مديريت نوح را زير سوال برديد و مانند مد روز سياسي کشور تعريضي هم به آيت الله هاشمي رفسنجاني نموديد بگذريم، اما اين سوال باقي است اصرار شما بر ورود به مسائل ديني چيست؟ برادر عزيز به خداي واحد قسم هيچ کس از اينکه شما در مسائل ديني ورود نکنيد ناراحت نمي شود، لطف کنيد به مسائل حوزه کاري خود برسيد و اين عرصه را براي اهل فن خود بگذاريد و اين قدر شايعه سازي و حاشيه براي رئيس جمهور محترم و خدوم نيافرينيد.
در خاتمه سوالهاي بي پاياني است که پاسخ گويي شفاف و بدون سفسطه شما را مي طلبد :
منظور شما از اينکه مي گوئيد که انبياء – اوليا – اوصيا را هم متهم به سحر مي کردند و قس علي هذا، بنده را نيز متهم به سحر مي کنند چيست ؟ خودتان را در کدام واحد تعريفي مي بينيد کمي فکر نکرده ايد که اقسام ديگري هم وجود دارد؟

جناب مشايي شما چه اصراري به استفاده از کلمه ا . س . ر . ا.ئ. ي .ل داريد در حالي که مقام معظم رهبري هميشه آن را ر‍ژيم غاصب صهيونيستي اعلام مي کنند.
جناب اسفنديار از 27 فص فصوص الحکم ابن عربي که بگذريم پيشنهاد مي کنم، اگر در توان خود مي بينيد نگاهي به «فص حکمه عصمتيه في کلمه فاطميه» بياندازيد و بعد شايد معني نقره و برنز و طلا را بهتر درک کنيد.
دست ساقي چون سر خم را گشود جز محمد هيچکس آنجا نبود
فاش ميگويد به ما لوح و قلم از وجود چهارده بي بيش و کم
چهارده منصور منصور آمده کلهم نور علي نور آمده
اللهم وفّقنا لما يحبّ و ترضى

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس