به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، روز گذشته رسانه ها از جسارت جدید تروریست های وهابی سوریه به مزار یکی از اسطوره های مقاومت اسلامی خبر دادند.
تکفیریهای جبهة النصرة با حمله به اردوگاه «یرموک» در دمشق، مزار «دکتر فتحی شقاقی» موسس جنبش جهاد اسلامی فلسطین را در مقبرة الشهدای این اردوگاه تخریب کردند تا پس از نبش قبر حجربن عدی(ع) صحابی پیامبر در صدراسلام این بار خشم و کینه خود را از یکی از یاران آخرالزمانی رسول خدا(ص) نشان داده باشند.
عکس زیر پیکر تنها و غریب فرمانده نستوهی است که اگرچه یک پزشک بود اما اولین کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام را به زبان عربی با نام «خمینی راه حل و جایگزین اسلامی» درست زمانی نوشت که هنوز انقلاب اسلامی ایران اولین ماههای پیروزی خود را پشت سر می گذاشت و برای تحریر همین کتاب بود که در مصر به زندان افتاد.
فتحی شقاقی (اباابراهیم) درباره علاقه خود به انقلاب اسلامی می گوید: «دنیا باید بداند كه بازتاب شعارهای امام خمینی در فلسطین در هیچ جای دیگر دنیا نظیری نداشت. دلیل آن این است كه همانگونه كه امام به زندگی ایرانی ها معنی داد، به زندگی ما در فلسطین نیز چنین مفهومی بخشید.»
شهید دکتر فتحی شقاقی (ابا ابراهیم) دبیرکل شهید جنبش جهاد اسلامی فلسطین
دو سال بعد، فتحی شقاقی به فلسطین بازگشت تا یکی از هولناک ترین کابوس های رژیم صهیونیستی را که در طول چند سال اقامت در مصر پایه گذاری کرده بود، در سراسر سرزمین های اشغالی شکل دهد: جنبش جهاد مقاومت اسلامی فلسطین.
او در سال 1988 بالاخره توانست به دیدار مراد خویش رفته و حضرت امام را در تهران ملاقات کند.
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان از اعضای دفتر امام که اکنون مسئولیت نمایندگی ولی فقیه را در بنیاد شهید بر عهده دارد، درباره این دیدار می گوید: «وقتی فتحی شقاقی به ایران آمد، ابتدا به قم رفت ولی وقتی از قم به تهران آمد کمی ناراحت بود. در قم به دیدار یکی از آقایان سرشناس رفته بود و آن آقا هم به او گفته بود که شما حق ندارید غیرنظامیان را بکشید و با این استدلال انجام عملیات های شهادت طلبانه را هم زیر سوال برده بود.
وقتی فتحی شقاقی به دیدار امام رفت، در پایان با روحیه ای پرنشاط او را دیدم. وقتی علت را جویا شدیم گفت حضرت امام تکلیف ما را روشن کردند و فرمودند هر یهودی که از نقاط مختلف جهان به فلسطین آمده باید نابود شود.»
شاید ترسناکترین خاطره صهیونیستها از دکتر و جنبش تحت فرمانش، عملیات منحصر به فرد «بیت لید» باشد. عملیاتی که بیش از یکصد سرباز اشغالگر را به خاک و خون کشید و اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسراییل آن را با حمله سی جنگنده برابر دانست.
شرح کامل این عملیات را می توانید اینجا بخوانید.
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان از اعضای دفتر امام که اکنون مسئولیت نمایندگی ولی فقیه را در بنیاد شهید بر عهده دارد، درباره این دیدار می گوید: «وقتی فتحی شقاقی به ایران آمد، ابتدا به قم رفت ولی وقتی از قم به تهران آمد کمی ناراحت بود. در قم به دیدار یکی از آقایان سرشناس رفته بود و آن آقا هم به او گفته بود که شما حق ندارید غیرنظامیان را بکشید و با این استدلال انجام عملیات های شهادت طلبانه را هم زیر سوال برده بود.
وقتی فتحی شقاقی به دیدار امام رفت، در پایان با روحیه ای پرنشاط او را دیدم. وقتی علت را جویا شدیم گفت حضرت امام تکلیف ما را روشن کردند و فرمودند هر یهودی که از نقاط مختلف جهان به فلسطین آمده باید نابود شود.»
شاید ترسناکترین خاطره صهیونیستها از دکتر و جنبش تحت فرمانش، عملیات منحصر به فرد «بیت لید» باشد. عملیاتی که بیش از یکصد سرباز اشغالگر را به خاک و خون کشید و اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسراییل آن را با حمله سی جنگنده برابر دانست.
شرح کامل این عملیات را می توانید اینجا بخوانید.
شهید دکتر فتحی شقاقی در کنار مجریان عملیات استشهادی بیت لید، شهیدان انور محمد عطیه سکر و صلاح عبدالحمید شاکر
بعد از این عملیات بود که اسراییل عزم خود را برای ترور دکتر شقاقی جزم کرد و نهایتا در تاریخ 26 اکتبر 1995 برابر با 4 آبان 1374 وقتی رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در حال بازگشت از کنفرانسی در کشور لیبی بود، در مقابل هتل اقامتش در جزیره مالت توسط جوخه های ترور رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
جزئیات ترور
رونین برگمان روزنامه نگار روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در فصلی از کتاب خود با عنوان «نقطه بی بازگشت» درباره جزئیات ترور دکتر شقاقی می نویسد: «اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل در ماه ژانویه دستور ترور شقاقی را در پی اقدام جهاد اسلامی به اجرای عملیات بیت لید در ژانویه 1995 که در آن 22 اسرائیلی کشته و 108 نفر مجروح شده اند، صادر کرد.
تصویر شهید فتحی شقاقی بر روی دست مسلمانان ترکیه
در پی دستور رابین، موساد تدارکات لازم را برای ترور شقاقی توسط بنام «گروه قیصاریه» انجام داد. پیش از اجرای عملیات (بیت لید) طی سالهای طولانی مکان شقاقی را دمشق مشخص کرد ولی اوری ساقی رئیس بخش اطلاعات نظامی نسبت به انجام این عملیات ترور در خاک سوریه هشدار داد، وی عقیده داشت انجام این عملیات موجب بر انگیخته شدن خشم شدید سوریه خواهد شد. رابین نیز این توصیه ساقی را پذیرفت و به موساد دستور داد طرح جایگزینی برای ترور شقاقی در جایی جز دمشق را پایه ریزی کند.
شقاقی می دانست که تحت تعقیب اسرائیلی هاست . از این رو از دمشق بیرون نمی رفت و بنا به گفته صهیونیست ها محتاط بود. منابع موساد یادآور شده بودند که شقاقی فقط با هواپیما به ایران سفر میکند. با وجود این، موساد طرح دیگری ریخت و تلاش کرد آن را به اجراء در آورد.
در آغازاکتبر سال 1995 بنا به گفته موساد، شقاقی دعوتی برای شرکت در یک سمینار با حضور روسای سازمان های جنگ های پارتیزانی در لیبی دریافت کرد.
چگونگی سفر شقاقی به لیبی برای موساد با توجه به سفرهای گذشته وی مشخص شد. شقاقی از راه مالت به لیبی سفر می کرد. از این رو اعضای گروه (قیصاریه) دو طرح برای ربودن شقاقی ارائه دادند. نخست ربودن شقاقی به هنگام سفر وی از مالت به سمت لیبی، که رابین با این طرح از بیم اینکه گرفتار یک مشکل بین المللی شود، مخالفت کرد و طرح دوم ترور شقاقی به هنگام ورود به مالت بود.
عناصر موساد راهی مالت شدند و در فرودگاه منتظر شقاقی ماندند. شقاقی از نخستین پرواز یا دومین پرواز و یا سومین پرواز از هواپیما بیرون نیامد. عناصر موساد نسبت به امکان آمدن شقاقی به مالت ناامید شدند ولی با بی سیم صدای یکی از عناصر موساد را شنیدند که میگوید «یک لحظه یک لحظه، یک شخص تنها وجود دارد که نشسته است.»
شقاقی به مدت یک ساعت در مالت منتظر ماند و پس از آن برای شرکت در کنفراس عازم لیبی شد. بدون اینکه احساس کند که تحت کنترل است.
موساد در گزارش خود می گوید: شقاقی در آن جا با ابوموسی و طلال ناجی از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین –فرماندهی کل – به رهبری احمد جبریل دیدار کرد.
در تاریخ 26 اکتبر، شقاقی به مالت بازگشت. موساد متوجه میشود که شقاقی با یک گذرنامه لیبیائی به نام «ابراهیم شاویش» سفر کرده است و برای مشخص کردن جای او در مالت بنا به وجود نام او در گذر نامه با مشکل روبرو نشد.
شقاقی در صبح همان روز وارد مالت شد و یک اتاق در هتلی در شهر نقاهه برای یک شب اجاره کرد. شماره اتاق616 بود. ساعت یازده و نیم شب بود که شقاقی برای خرید از هتل بیرون رفت و وارد فروشگاه «مارکس واسپنسر» شد و از آنجا یک پیراهن برای خود خرید.
بنا به گفته موساد، شقاقی همچنان به پیاده روی خود در مالت ادامه داد و متوجه موتور سیکلت یاماها که در طول راه او را تعقیب می کرد نشد.
راننده موتور سیکلت خود را کنار شقاقی رسانده و سرنشین دوم موتور سیکلت، با یک هفت تیر مجهز به صدا خفه کن، سه گلوله به سر شقاقی شلیک می کند. این هفت تیر مجهز به کیسه ای برای نگهداری پوکه گلوله های شلیک شده بود تا از این طریق برای انجام تحقیقات و دور نگه داشتن اسرائیل از این اتهام جلوگیری شود.»
شقاقی می دانست که تحت تعقیب اسرائیلی هاست . از این رو از دمشق بیرون نمی رفت و بنا به گفته صهیونیست ها محتاط بود. منابع موساد یادآور شده بودند که شقاقی فقط با هواپیما به ایران سفر میکند. با وجود این، موساد طرح دیگری ریخت و تلاش کرد آن را به اجراء در آورد.
در آغازاکتبر سال 1995 بنا به گفته موساد، شقاقی دعوتی برای شرکت در یک سمینار با حضور روسای سازمان های جنگ های پارتیزانی در لیبی دریافت کرد.
چگونگی سفر شقاقی به لیبی برای موساد با توجه به سفرهای گذشته وی مشخص شد. شقاقی از راه مالت به لیبی سفر می کرد. از این رو اعضای گروه (قیصاریه) دو طرح برای ربودن شقاقی ارائه دادند. نخست ربودن شقاقی به هنگام سفر وی از مالت به سمت لیبی، که رابین با این طرح از بیم اینکه گرفتار یک مشکل بین المللی شود، مخالفت کرد و طرح دوم ترور شقاقی به هنگام ورود به مالت بود.
عناصر موساد راهی مالت شدند و در فرودگاه منتظر شقاقی ماندند. شقاقی از نخستین پرواز یا دومین پرواز و یا سومین پرواز از هواپیما بیرون نیامد. عناصر موساد نسبت به امکان آمدن شقاقی به مالت ناامید شدند ولی با بی سیم صدای یکی از عناصر موساد را شنیدند که میگوید «یک لحظه یک لحظه، یک شخص تنها وجود دارد که نشسته است.»
شقاقی به مدت یک ساعت در مالت منتظر ماند و پس از آن برای شرکت در کنفراس عازم لیبی شد. بدون اینکه احساس کند که تحت کنترل است.
موساد در گزارش خود می گوید: شقاقی در آن جا با ابوموسی و طلال ناجی از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین –فرماندهی کل – به رهبری احمد جبریل دیدار کرد.
در تاریخ 26 اکتبر، شقاقی به مالت بازگشت. موساد متوجه میشود که شقاقی با یک گذرنامه لیبیائی به نام «ابراهیم شاویش» سفر کرده است و برای مشخص کردن جای او در مالت بنا به وجود نام او در گذر نامه با مشکل روبرو نشد.
شقاقی در صبح همان روز وارد مالت شد و یک اتاق در هتلی در شهر نقاهه برای یک شب اجاره کرد. شماره اتاق616 بود. ساعت یازده و نیم شب بود که شقاقی برای خرید از هتل بیرون رفت و وارد فروشگاه «مارکس واسپنسر» شد و از آنجا یک پیراهن برای خود خرید.
بنا به گفته موساد، شقاقی همچنان به پیاده روی خود در مالت ادامه داد و متوجه موتور سیکلت یاماها که در طول راه او را تعقیب می کرد نشد.
راننده موتور سیکلت خود را کنار شقاقی رسانده و سرنشین دوم موتور سیکلت، با یک هفت تیر مجهز به صدا خفه کن، سه گلوله به سر شقاقی شلیک می کند. این هفت تیر مجهز به کیسه ای برای نگهداری پوکه گلوله های شلیک شده بود تا از این طریق برای انجام تحقیقات و دور نگه داشتن اسرائیل از این اتهام جلوگیری شود.»
تصویر مزار شهید فتحی شقاقی در سوریه قبل از تخریب به دست تروریستهای تکفیری
دکتر رمضان عبدالله (شلح) دبیرکل فعلی جنبش جهاد اسلامی فلسطین بر سر مزار شهید فتحی شقاقی
بخشي از بيانات سيد حسن نصر الله در مراسم بزرگداشت شهید فتحی شقاقي:
«اما تو اي ابا ابراهيم... امانت دار موفق و جهادگر خوبي در راه خدا بودي. اگر تو ديروز در يادواره دوست و يارت «سيد عباس موسوي» سيدالشَهداي مقاومت اسلامي لبنان ايستادي تا بگويي حزبي كه دبير كل آن شهيد شود هرگز شكست نمي خورد، امروز من در مقابل پيكر پاكت اين كلمات را بار ديگز زمزمه مي كنم، جنبشي كه دبير كل آن شهيد شود، هرگز شكست نمي خورد، هرگز عقب نشيني نخواهد كرد و به عقب نخواهد آمد، زيرا خون و راه و روش تو را با خود به همراه دارند.
اگر تو ديروز در مقابل «سيد عباس موسوي» ايستادي و اعلام كردي كه سربازي در حزب الله هستي امروز نيز من از طرف مليه برادرانم به جنبش جهاد اسلامي و به دبير كل آن برادر مجاهد دكتر رمضان عبدالله اعلام مي كنم كه حزب الله لبنان از دبير كل تا مجاهدينش در مناطق خط مقدم جبهه جنوب وبقاع غربي، همگي، اي ابا ابراهيم! سربازاني در جنبش جهاد اسلامي فلسطين هستند...»
پيام حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي بمناسبت شهادت دكتر شقاقي:
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
صحنه خونين مبارزات اسلامي فلسطين، بار ديگر با خون به ناحق ريخته ي يكي از فرزندان رشيد و مظلوم آن سرزمين، گلگون گشت و كسي كه با قلبي سرشار از ايمان و اخلاص براي دفاع از خانه و ميهن خود، مجاهدت مي كرد به دست غاصبان خونخوار و آدمكش به شهادت رسيد و صهيونيستهاي عاري از شرف و اخلاق يك بار ديگر ثابت كردند كه براي مقاصد نامشروع خود قتل و جنايت را مباح و مشروع مي شمرند.
مجاهد مؤمن و شجاع و متفكر و مخلص، شهيد دكتر فتحي شقاقي يكي از چهره هاي درخشاني بود كه فجر مبارزات اسلامي مردم فلسطين در دهه ي اخير را پديد آورد و همه توان و امكان و اكنون جان عزيز خود را بر سر اين جهاد مقدس گذاشت.
طلوع خورشيد اسلامي از افق مبارزات فلسطين كه به ملت مظلوم فلسطين جان تازه اي بخشيد، در هنگامي آغاز شد كه مدعيان دروغين قضيه ي فلسطين، از بردن نام اسلام در آن عرصه اسلامي محض، به شدت پرهيز مي كردند و با جدا كردن قضيه فلسطين از اسلام، دانسته و ندانسته آرمان فلسطين را به محو و نابودي مي كشاندند و در اين هنگام بود كه گروهي از جوانان پرشور و با اخلاص و مؤمن و انديشمند و در راس آنان شهيد عزيز ما دكتر فتحي شقاقي با الهام گرفتن از انقلاب اسلامي ايران و با دلي سرشار از عشق و ارادت به امام عظيم الشأن راحل، پرچم مبارزات اسلامي را برافراشتند و به رغم كوردلان سست عنصر و وابسته و به رغم رژيم غاصب و به رغم آمريكا و سرسپردگانش در منطقه ي عربي، خون در رگهاي افسرده جهاد فلسطيني دميدند و دشمن را كه با ساده انديشي و خوش خيالي، مجاهدات حق طلبانه را پايان يافته مي پنداشت زير ضربات خود گرفتند.
اكنون آن مجاهد مؤمن و مخلص به شهادت كه آرزوي همه مبارزان خالص و صادق است نائل آمده است ولي اينجانب با قاطعيت اعلام مي كنم كه اين مرگ سرخ و افتخارآميز، مايه اشتداد نهضت عظيم اسلامي در فلسطين خواهد شد و مظلوميت او مظلومان فلسطيني را در مجاهدت في سبيل الله، راسخ تر خواهد ساخت.
ملت مبارز فلسطين محق است اگر خيانتكاران به آرمان فلسطين را چه آنان كه با روسياهي تمام، خود را فلسطيني مي شمارند و چه اعراب غير فلسطيني، شريك جرم سران رژيم صهيونيستي در اين جنايت و جنايات مشابه آن در گذشته بشمارد.
بي شك اين آخرين جرم تروريستهاي غاصب نخواهد بود ولي بي شك آن كه در نهايت به پيروزي قاطع مي رسد جبهه حق ملت مسلمان و مبارز و مظلوم فلسطين خواهد بود.
اينجانب شهادت اين مجاهد برجسته فلسطيني را به همه آحاد ملت فلسطين بويژه به سازمان مبارك جهاد اسلامي فلسطين و بالاخص به همسر و فرزندان و والدين و ديگر كسان و ياران وي تبريك و تسليت مي گويم.
والسلام علي جميع عباد الله صالحين
سيد علي خامنه اي
08/08/1374
طلوع خورشيد اسلامي از افق مبارزات فلسطين كه به ملت مظلوم فلسطين جان تازه اي بخشيد، در هنگامي آغاز شد كه مدعيان دروغين قضيه ي فلسطين، از بردن نام اسلام در آن عرصه اسلامي محض، به شدت پرهيز مي كردند و با جدا كردن قضيه فلسطين از اسلام، دانسته و ندانسته آرمان فلسطين را به محو و نابودي مي كشاندند و در اين هنگام بود كه گروهي از جوانان پرشور و با اخلاص و مؤمن و انديشمند و در راس آنان شهيد عزيز ما دكتر فتحي شقاقي با الهام گرفتن از انقلاب اسلامي ايران و با دلي سرشار از عشق و ارادت به امام عظيم الشأن راحل، پرچم مبارزات اسلامي را برافراشتند و به رغم كوردلان سست عنصر و وابسته و به رغم رژيم غاصب و به رغم آمريكا و سرسپردگانش در منطقه ي عربي، خون در رگهاي افسرده جهاد فلسطيني دميدند و دشمن را كه با ساده انديشي و خوش خيالي، مجاهدات حق طلبانه را پايان يافته مي پنداشت زير ضربات خود گرفتند.
اكنون آن مجاهد مؤمن و مخلص به شهادت كه آرزوي همه مبارزان خالص و صادق است نائل آمده است ولي اينجانب با قاطعيت اعلام مي كنم كه اين مرگ سرخ و افتخارآميز، مايه اشتداد نهضت عظيم اسلامي در فلسطين خواهد شد و مظلوميت او مظلومان فلسطيني را در مجاهدت في سبيل الله، راسخ تر خواهد ساخت.
ملت مبارز فلسطين محق است اگر خيانتكاران به آرمان فلسطين را چه آنان كه با روسياهي تمام، خود را فلسطيني مي شمارند و چه اعراب غير فلسطيني، شريك جرم سران رژيم صهيونيستي در اين جنايت و جنايات مشابه آن در گذشته بشمارد.
بي شك اين آخرين جرم تروريستهاي غاصب نخواهد بود ولي بي شك آن كه در نهايت به پيروزي قاطع مي رسد جبهه حق ملت مسلمان و مبارز و مظلوم فلسطين خواهد بود.
اينجانب شهادت اين مجاهد برجسته فلسطيني را به همه آحاد ملت فلسطين بويژه به سازمان مبارك جهاد اسلامي فلسطين و بالاخص به همسر و فرزندان و والدين و ديگر كسان و ياران وي تبريك و تسليت مي گويم.
والسلام علي جميع عباد الله صالحين
سيد علي خامنه اي
08/08/1374