چهار ماه پس از پیوستن المثنی به جبهه‌النصر، گردان آنها در جنگی خونین با داعش سرکوب می‌شود و به گفته او پس از این شکست، نزدیک به 2000 مبارز، از جمله خودش، به سادگی با فاتحان توافق می‌کنند و به آنها می‌پیوندند. وی در اینباره می‌گوید «از پیوستن به داعش خوشحال بودم، آنها پول بیشتر و سلاح بهتری داشتند ولی در باقی موارد اوضاع همان بود».

وی در ادامه می‌گوید که پس از توافق، 40 روز را در کمپ آموزشی داعش گذرانیده و تحت نظر جنگجویان خاجی از جمله چچنی و افغان آموزش دیده است. این آموزش‌ها شامل آمادگی برای جنگ‌های پارتیزانی بوده و نام پارتیزانی هم به آنها داده شد.

المثنی می‌گوید همانجا بوده که باشماری از هزاران سربازان خارجی از جمله فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها آشنا شده است. آنها هر روز زبان عربی می‌خواندند و تعالیم مذهبی می‌دیدند. به گفته المثنی، آنها از همان روز اول درباره «بریدن سر و مجبور کردن دشمنان به پرداخت پول» شوخی می‌کردند.

وی که پس از آن، 14 ماه، در خط مقاومت رقه و دیرازور برای داعش جنگیده است می‎‌گوید عملیات به رهبری جنگجویان لیبیایی سخت‌تر بود و به جنگ تن به تن می‌رسید درحالی که در عملیات به رهبری چچنی‌ها که با فاصله زیادی نسبت به سایر گروه‌ها بهترین جنگجویان داعش هستند، بیشتر برنامه‌ریزی شده و تاکتیکی بود ولی هر دو با موج اولیه بمب‌گذاری انتحاری شروع می‌شد و با اشغال قلمرو توسط مین و بمب‌های دست‌ساز به پایان می‌رسید.

المثنی می‌گوید جنگجویان، غیرنظامی‌ها را با خوشحالی و بی‌رحمانه می‌کشتند و برای این کار نیازی به دستور از بالا نبود؛ وی می‌افزاید «همه آنها دشمنان ما بودند» و به یاد می‌آورد که در یکی از نبردها، نیروهای داعش 300 نفر، از جمله زنان و کودکان را به اسارت گرفتند، روز بعد همه آنها را در صحرا سر به نیست کردند.

المثنی می‌گوید اعضای داعش پس از نبردهای خونین، تعداد افرادی که کشته‌اند را می‌شمرند و درباره زنان جک می‌گویند و شوخی می‌کنند. وی سپس به شگردهای داعش برای فرمانبردار کردن شهروندان در مناطقی که به تصرف خود درمی‌آورد اشاره می‌کند و می‌گوید داعش با گرد هم آوردن شمار زیادی از شهروندان در میدان اصلی شهر، و بریدن سر مخالفین در پیش چشم افراد، ترس را در آنها نهادینه می‌کند.

مرقده هفتمین شهر بزرگ سوریه است و به خاطر مسیری که برای تامین تجهیزات از عراق به سوریه باز می‌کند، برای داعش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود تا آنجا که در ازای تصرف شهر، «عمر الفاروق الترکی» یکی از فرماندهان ارشد خود که معاون خلیفه خودخوانده «ابوبکر البغدادی» بود را از دست داد.

المثنی که ادعا می‌کند هیچ کودکی را نکشته می‌گوید «پس از جنگ، ما همه چیز و همه کس را می‌کشتیم و این زنان و کودکان را هم شامل می‌شد».

المثنی که از کشته شدن دهها تن از همرزمان پیشینش، جنگجویان جبهه‌النصره، بسیار سرخورده شده بود، برای فرار نقشه کشید. وی می‌گوید در میان اعضای داعش، شمار زیادی از رهبران رژیم بعث، ارتش صدام حسین، جاسوسی می‌کنند، آنها هر نوع ابراز ترس و پشیمانی را به سرعت گزارش می‌دهند و مجازات این موارد به طور قطع مرگ است. 

او که از امیر دو روز مرخصی خواسته و سپس با فرار به سوی مرز ترکیه در میان جمعیت آنجا مخفی شده به خوبی می‌داند که «مجازات ترک داعش مرگ است».