حجتالاسلام میرتاجالدینی در ابتدای گفتوگو با مقایسه حضور دلتمردان در دولت یازدهم با سایر دولتها در رسانه ملی گفت: اگر در این یک سال گذشته حضور دولتمردان را در برنامههای صداوسیما با دولتهای قبل مقایسه کنیم، بیشتر از گذشته نباشد، کمتر نیست. پخش زنده سخنرانیهای رئیس جمهور بیشتر از گذشته است و هر موقع وزرا، اعضای دولت درخواستی از صداوسیما داشته باشند و اعلام کنند که لازم است یک برنامهای را برای اطلاع جامعه برسانند، بلافاصله صداوسیما برنامههای خودش را مهیا و آماده میکند و در اختیار آنها قرار میدهد.
وی افزود: حتی اخیراً معاونت سیاسی سازمان در شورای معاونین میگفت: در فاصله 2-3 ساعت برنامهها را تغییر داده بودند و آقای نوبخت را برای توضیح بحثهایشان در یک برنامه زنده دعوت کرده بودند. تعامل دولتمردان با صداوسیما اینچنین است، تعامل خوب و مستقیم است. خیلی از وزرا هم این را در صحبتها و مصاحبههای خودشان گفتند.
معاون اجرای قانون اساسی دولت دهم همچنین در مورد نامهای که به برای کسوت اجرای قانون اساسی به رئیس جمهور داده بود نیز گفت: آقای روحانی جوابی به آن نامه ندادهاند و من در واقع تجربیات یک سال خودم را در نامه منعکس کرده بودم و نظر خودم را داده بودم و این نامه را به صورت دستی به آقای روحانی دادم. قبل از اینکه از نهاد ریاست جمهوری منتقل شوم با خانم امینزاده، معاون حقوقی رئیس جمهور جلسهای داشتم که تجربیات و دیدگاههای خودم را به وی منتقل کردم و خانم امینزاده هم خیلی استقبال کرد.
معاون پارلمانی سازمان صداوسیما همچنین در خصوص تعامل صداوسیما با دولتمردان نیز گفت: تقریبا 5-6 نفر از وزرا و چند نفر از معاونین رئیس جمهور در یک سال گذشته در جلسات شورای معاونین صداوسیما شرکت کردند. وزیر کشور، وزیر بهداشت، وزیر امور خارجه، معاونت میراث فرهنگی، معاونت حقوقی و چند نفر دیگر از معاونین آمدهاند و در جلسات شورای معاونین دیدگاههای وزارتخانه متبوع خود را توضیح دادهاند، زیرا صداوسیما هم نسبت به همه این مسائل اطلاعرسانی دارد و خیلی جلسات مفیدی شده است.
وی همچنین در بخش دیگری از گفتوگو در مورد فعالیتهای محمود احمدینژاد گفت: آقای احمدینژاد قطعا خودش در انتخابات مجلس کاندیدا نمیشود و در دیدارهایی که با مجموعههای مختلف داشتند و در اظهارنظرهایی که دارند، میگویند به خاطر انتخابات نیست، بلکه ما میخواهیم ارتباطات خود را حفظ کنیم.
مشروح گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین میرتاجالدینی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم. آقای میرتاجالدینی از اینکه فرصتی را در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم از نظرات و اظهارات شما استفاده کنیم کمال تشکر را دارم. بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، رئیس جمهور و دلتمردان انتقادهایی به صدا و سیما دارند. این در حالی است که صدا و سیما در برهههای مختلف مانند موضوع هدفمندی یارانهها به طور کامل از دولت حمایت کرد. البته شما هم قبلاً گفته بودید که صدا و سیما تریبون دولتها نیست و قرار است تریبون نظام باشد. شما چقدر از انتقادهای دولت را درست میدانید؟
میرتاجالدینی: بسماللهالرحمنالرحیم. تشکر از حضورتان و مصاحبهای که ترتیب دادهاید. صداوسیما رسانه ملی و همیشه در خدمت نظام اسلامی است و به دلیل اینکه سه قوه جزو ارکان نظام هستند و دولت نیز یکی از رکنهای نظام جمهوری اسلامی است، صداوسیما خودش را همیشه در خدمت دولت میداند، یعنی صداوسیما انعکاس اخبار مربوط به دولت و حمایت از دولت را جزو وظایف ذاتی خودش میداند و در همه دولتهای گذشته نیز همین طور بوده است. اگر صداوسیما نباشد خدمات مجریان و مسئولان، چه دولتمردان، چه مجلسیان و چه قوه قضاییه به سمع و نظر مردم نمیرسد.
ولی دولتها که البته به این دولت هم اختصاص ندارد، یکسری حاشیههای سیاسی دارند. احزاب در کنار دولتها هستند، چه احزاب رسمی و معلوم و چه احزاب غیر رسمی که به عنوان جریانهای سیاسی هستند و خودشان را به دولتها میچسبانند یا دولتها با آنها هستند. صدا و سیما یک خط فاصلی بین عملکرد دستگاههای اجرایی دولت و آن احزاب و جناحهای سیاسی همیشه ایجاد میکند و دفاع از عملکرد و برنامههای دولت را وظیفه خودش میداند اما از اینکه به حاشیهها و جریانات سیاسی خاص بپردازد، پرهیز میکند.
گاهی انتظار این است که صداوسیما حواشی را هم پشتیبانی و هم اطلاع رسانی کند و مثل دستگاههای اجرایی با آنها برخورد کند ولی صداوسیما اینها را از هم جدا کرده است. از سوی دیگر دستگاههای اجرایی و دولتمردان و همه مسئولان حتی مجلس و قوه قضاییه از صداوسیما انتظارات زیادی دارند که وقتی این انتظارات حاصل نمیشود، انتقادهای خود را به صداوسیما شروع میکنند؛ از جمله اینکه ما شاهد هستیم دولت یازدهم از صداوسیما انتقادهایی دارد، البته دولت دهم هم انتقادهایی داشت.
*** پخش زنده سخنرانیهای رئیس جمهور در این دوره بیشتر از دولتهای گذشته است
من در دولت دهم بودم، آنجا هم از بعضی انعکاس خبرها، گزارشها و بعضی از برنامههای صدا و سیما انتقاد میکردند و آقای ضرغامی توضیح و جواب میدادند و الان نیز همین فضا موجود است. اگر در این یک سال گذشته حضور دولتمردان را در برنامههای صداوسیما با دولتهای قبل مقایسه کنیم، بیشتر از گذشته نباشد، کمتر نیست. پخش زنده سخنرانیهای رئیس جمهور بیشتر از گذشته است و هر موقع وزرا، اعضای دولت درخواستی از صداوسیما داشته باشند و اعلام کنند که لازم است یک برنامهای را برای اطلاع جامعه برسانند، بلافاصله صداوسیما برنامههای خودش را مهیا و آماده میکند و در اختیار آنها قرار میدهد.
حتی اخیراً معاونت سیاسی سازمان در شورای معاونین میگفت: در فاصله 2-3 ساعت برنامهها را تغییر داده بودند و آقای نوبخت را برای توضیح بحثهایشان در یک برنامه زنده دعوت کرده بودند. تعامل دولتمردان با صداوسیما اینچنین است، تعامل خوب و مستقیم است. خیلی از وزرا هم این را در صحبتها و مصاحبههای خودشان گفتند.
نکته سوم این است که گاهی صداوسیما روی حساب ماهیت رسانهای بودن انتقاد میکند، مناظرههایی ترتیب میدهند، در برنامهها نظرات موافق و مخالف را میآورد، گاهی هم در قالب طنز، گلایهها و نکاتی را نسبت به قوای سهگانه مخصوصاً دولت و مجلس بیان میکند، اینجا هم احساس میشود که قدرت تحمل انتقاد چه از طرف مجلس و چه از طرف دولت کم است، البته همه نمایندگان مجلس را نمیگویم و بعضی از نمایندگان هستند، حتی انتقادهای کوچک صداوسیما را هم برنمیتابند ولی بالاخره ماهیت رسانهای این است که جاهایی هم انتقاد کند. اگر صداوسیما حرف مردم را منتقل نکند و فقط حرف دستگاههای اجرایی و مسئولان را منتقل کند، یک طرفه میشود و جاذبه خودش را از دست میدهد و کمکم مردم نیز از این رسانه فاصله میگیرند.
رسالت صداوسیما این است که حرفها و گلایههای مردم و منتقدین را برساند و اگر در این جهت ورود پیدا کند یک جا به دستگاهی هم انتقاد میشود، ممکن است از گزارشی که تهیه کردند یک دستگاهی خوشش نیاید، صداوسیما چه کار کند؟! تکلیف را باید مشخص کنیم. آیا صداوسیما رسانه یک سویه باشد؟ فقط حرف مسئولان اعم از دولت و مجلس را منتقل کند؟ یا دو سویه باشد و حرف مردم را هم منتقل کند؟ کدام را میپسندید؟!
عدهای از رسانه ملی یک رسانه خنثی میخواهند، یعنی یک رسانهای باشد که فقط گزارش عملکرد مثبتها اینها را بگوید و هیچ حرف انتقادی و گلایهای هم نگوید. اگر یک چنین چیزی را میخواهند و اگر صداوسیما چنین مسیری را انتخاب کند، ماهیت رسانهای بودن خود را از دست میدهد؛ این رویکرد، رویکرد صحیحی نیست. صداوسیما مستقیماً عملکرد دولت را نقد نمیکند، بلکه نظرات مخالف را هم در همان محدودهای که غیر از بحثهای اساسی مانند مذاکرات هستهای و ... است، میآورد.
اخیراً یکی از موضوعات بحث آمارها بود که دولت برای رشد اقتصادی یک آماری داد و از آن طرف نمایندگان مجلس هم نقطه نظرهایی را گفتند. خب! دولت یکی از قوا و مجلس هم یکی دیگر از قوا است، رسانه ملی هر دو خبر و هردو پیام را باید به اطلاع مردم برساند، در واقع دو دیدگاه است تا مباحث بیشتر برای مردم باز شود. دولت نرخ رشد جدید را اعلام کرد، آقای مصباحیمقدم نیز آمد و گفت این اشکال دارد.
اگر صداوسیما به این شکل عمل کند که پیام دولت را نقل کند و نظر مجلس را نگوید، این اطلاع رسانی ناقص است! یا نظر مجلس را بگوید و به دولت اجازه ندهد از نظرش دفاع کند، این هم درست نیست. ببینید صداوسیما چطور عمل کرد؟ نظر دولت را منعکس کرد و نظر یکی از نمایندگان اقتصاددان که دو سال رئیس کمیسیون بودجه و سه دوره در مجلس است را هم منعکس کردیم.
خب دولتیها میخواستند نظر خودشان را دوباره توضیح بدهند، باز هم صدا و سیما این امکان را برایشان فراهم میآورد که بیایند بحث را توضیح بدهند. این نوع ورود به مباحث هم موجب پویایی جامعه میشود و هم نظرات مختلف نقل میشود اما اینکه کسی انتظار داشته باشد نظر مخالف آنجا گفته نشود، درست نیست. به عنوان مثال در بحثهای اقتصادی اگر نظر مخالف گفته شد و بگوییم صداوسیما دولت را تضعیف میکند که درست نیست. اگر شبکههای خبری دنیا را هم در هر کشوری ببینید، نظرات مخالف در موضوعات داخلی آن نظام با رعایت چهارچوب و مصالح آن کشور مطرح میشود، یعنی در واقع نظرات موافق و مخالف را نقل میکنند.
بر این اساس ما میگوییم رسانه ملی، رسانه یک قوه خاص نیست، رسانه کل نظام است. حرف مجموعه آنها را نقل میکند و این امکان را در اختیار متولیان اصلی یک موضوع قرار میدهد که مثلا در بحثهای اقتصادی کشور بیاید از موضوع دفاع کند، نباید عدهای از این ناراحت شوند و برنتابند.
حالا در خصوص خود آمار من نمیخواهم بحث کنم که بالاخره آمارهای رسمی باید مبنا باشد اما کنکاش، توضیح و سئوال درباره آن یک امر مرسومی است. اگر چه همین دولتمردان نسبت به آمارهای رسمی دولت قبلی اینگونه عمل نمیکردند و کل آمارهای دولت قبلی را زیرسئوال میبردند، نه تنها زیر سئوال میبردند، بلکه گاهی میگفتند دلتمردان دروغ میگویند.
یک وقتی هست کسی زیر سئوال میبرد و سئوال میکند و میگوید به چه دلیل شما میگویید نرخ رشد این مقدار است و بر اساس دلایلی میگوید شما اشتباه محاسبه کردهاید، یک وقتی هم هست که میگویند شما آمار میسازید و دروغ میگویید، این اتهام خیلی بزرگی است. در گذشته آمارهای دولت را اینگونه زیر سوال میبردند تا جایی که مقام معظم رهبری فرمودند آمارهای رسمی دولت را زیرسوال نبرید، تکذیب نکنید، آن موقع سنگی روی سنگ نمیماند. من هم اعتقادم این است که آمارهای رسمی که دولت میگوید را نباید تکذیب کرد اما جای سئوال و بررسی وجود دارد، زیرا مغالطههای آماری زیاد است.
یک وقت تورم سالانه است و یک موقع تورم نقطه به نطقه است. یک نفر این دو را با هم خلط کند و مغالطهای پیش میآید تا نتیجهای را که میخواهد بگیرد؛ این مسئله درست نخواهد بود. در نرخ رشد هم وقتی میخواهیم از نرخ رشد منفی به نرخ رشد مثبت برسیم، اینجا هم مغالطههایی ممکن است صورت بگیرد، لذا کارشناسان در مجلس، همانطور که آقای مصباحی مقدم وارد شد، حق دارند که جدی بحث، سوال و انتقاد کنند و مسئولان هم این حق را دارند که بیایند توضیح بدهند و جامعه هم قضاوت میکند و مسئله روشن میشود.
آقای میرتاجالدینی اشاره کردید که ماهیت رسانهای بودن صدا و سیما ایجاب میکند که برای حرف منتقدین و مخالفان نیز تریبون داشته باشد اما صداوسیما در مورد توافق ژنو به طور صددرصدی در خدمت دولت بود و هیچ منتقدی نتوانست از تریبون صداوسیما استفاده کند که اینجا به نوعی از حمایتهای اصلی صداوسیما از دولت است. رویکرد صدا و سیما در این زمینه چگونه است؟
میرتاجالدینی: حالا این کار را نکرده است و دولتیها آنقدر گلایه و انتقاد از صدا و سیما دارند، اگر به آنها هم اجازه میداد منتقدین بیایند آن موقع چه قضاوتی در مورد صداوسیما میکردند؟! همانطور که در بخش اول سئوال شما هم بود صداوسیما نسبت به مسائل کلان و اساسی نظام چه سیاسی، اقتصادی و چه داخلی و بینالمللی در کنار سایر قوا قرار دارد و برنامه اصلیاش حمایت از آنها است.
در هدفمندسازی یارانهها چه در دولت نهم و دهم و چه در دولت یازدهم صداوسیما کاملاً در کنار این برنامه ملی ایستاد و با همه وجود در حمایت از آن به میدان آمد. مذاکرات هستهای هم از بحثهای کلان نظام است و صداوسیما کاملاً جهت حمایت از دولت و تیم مذاکره کننده را داشت، از این رو صداوسیما فضای مناظره و حضور منتقدین مذاکرات هستهای را باز نکرد و حتی صداوسیما بارها مورد انتقاد شدید مجلسیها و نمایندگان هم قرار گرفت. یک بار 19 نفر از نمایندگان نامه انتقادی شدیدی به ریاست سازمان صداوسیما نوشتند و رئیس سازمان پاسخی به آنها داد که به حساب مسائل کلان نظام ما اینگونه عمل میکنیم.
مجدداً در یک نامه با امضای اکثر نمایندگان مجلس همین نکته را مجلسیها از صداوسیما خواستند ولی شرایط برای آن هنوز مهیا نشده است و شما ببینید این دو نمونه مشخص صداوسیما است که چه در بحث های اقتصادی داخلی و چه در بحثهای سیاست بینالمللی که از سیاستهای کلان نظام است و دولت به عنوان نماینده نظام محسوب میشود، صداوسیما از اینها حمایت میکند.
یکی از مسائلی که حاشیههای زیادی هم به همراه داشت، برنامههای گفتوگوی زنده رئیس جمهور با مردم است. برنامه اول که سه مجری حضور داشتند و برنامه دوم با تأخیر زیادی شروع شد و رئیس جمهور خطاب به خانم پوریامین گفت:"خوشحالم که با این تاخیر شما را در این برنامه داریم". بعد از این اتفاقات بود که آقای ضرغامی نامهای به شورای نظارت نوشتند و هیئت نظارت هم راهی را مشخص کرد تا اینکه در آخرین برنامه رئیس جمهور دیدیم آقای مرتضی حیدری یکی از مجریان برنامه زنده رئیس جمهور شد. در مورد گفتوگوهای زنده رئیس جمهور با مردم جلساتی را با اعضای دولت داشتهاید؟ مکاتبات و حاشیههایی از این گفتوگوها را میتوانید بیان کنید که برای تنویر افکار عمومی مناسب باشد؟
میرتاجالدینی: بعضی از حوادث پشت پرده در خاطرات میماند که مسئولان اصلی اگر لازم شد در خاطرات خودشان میگویند ولی خوشبختانه این موضوع ختم بخیر شد و نهایتا نهاد ریاست جمهوری آن روالی را که صداوسیما داشت به آنجا رسید و عملاً آن را قبول کرد و دید بهتر است.
در واقع من اینجا نهاد ریاست جمهوری را خطاب قرار میدهم، نه شخص آقای رئیس جمهور. نهاد ریاست جمهوری از ابتدا حرفهای عمل نکرد و در ابتدای کارشان بود و خیال میکردند که مجریان را خودشان دعوت کنند بهتر است، در حالیکه آنها تخصص رسانهای را نداشتند. صداوسیما این تخصص را داشت و این تجربه را داشته و دارد و بهتر از آنها میتوانست انتخاب کند. با این انتخاب اخیر که با توافق و نظر هر دوطرف انجام شد، برنامه بهتر از قبلیها بود و همه هم این را دیدند و مجریان با تجربه و قوی بودند.
صداوسیما روی رسالت ذاتی خودش در این موارد عمل میکرد و چالشی که نسبت به انتخاب مجریان پیش آمد و نهایتاً رئیس سازمان به شورای نظارت بر صدا و سیما نامهای نوشت که آنها هم نظر صدا و سیما را تایید کردند که انتخاب مجری با صداوسیما است و این قضیه هم ختم بخیر شد و دیگر الان مشکلی از این جهت وجود ندارد. در گفتوگوی زنده اخیر، رئیس جمهور با مجریانی بودند که فکر کنم هر دو طرف راضی بودند و جامعه هم راضی بودند که آدمهای قوی و خوب ورود کردند و آن بحثها را دنبال کردند.
ماجرای قرنطینه کردن مجریها در گفتوگوهای قبلی رئیس جمهور چه بود؟
میرتاجالدینی: من هیچ اطلاعی ندارم.
آقای میرتاجالدینی علاوه بر دولت، برخی از نمایندگان مجلس هم انتقادهای تندی را به صداوسیما داشتند. حتی برخی از نمایندگان در مصاحبه خود میگویند صدا و سیما با رسانههای بیگانه همسو شده است. مسئله انتقاد نمایندگان از وضعیت صداوسیما به چه صورتی است؟ با توجه به اینکه شما معاون پارلمانی سازمان هستید، آیا جلساتی را با نمایندگان داشتهاید؟
میرتاج الدینی: همانطور که صداوسیما گاهی از دولت انتقاد میکند و دولتمردان برنمیتابند، گاهی هم صداوسیما از مجلس انتقاد میکند و مجلسیان هم برنمیتابند، البته نه همه مجلس و فقط بعضی از نمایندهها، متأسفانه در مجلس خبرگزاری خانه ملت هم به این مسائل دامن میزند.اخیرا نشست مشترک بین مجلس و دولت بود، ابتدای جلسه در حالی که سرود جمهوری اسلامی را پخش میکردند میکروفن قطع شد و نمایندگان سرود را خیلی قشنگ ادامه دادند، مجدداً میکروفن وصل شد و باز هم قطع شد، بعد این صحنه را خبر 20:30 نشان داد. آقای رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی که کنار هم نشسته بودند از این صحنه خندیدند و یک صحنه اینچنینی پیش آمد.
خبر 20:30 که این نوع حاشیهها را نشان میدهد و به جایی هم برنمیخورد این اتفاق را نشان داد، سپس به دلیل اینکه از سوی بعضی از نمایندگان به این مسئله اعتراض شد ما این را در جمع مدیران سازمان بازبینی کردیم. بالاخره "صرفا جهت اطلاع" اینگونه صحنههایی را در قالب طنز، به گونهای که هر جا سوتی داشته باشد نشان میدهد، اینها برای 20:30 جاذبههایی ایجاد میکند و جایی هم تخریب نمیشود.
حتی درباره خود صداوسیما هم از این موارد پخش شده است، مثلاً نمایشگاه فناوریهای صداوسیما بود که میخواستند چندتا از تجهیزات جدید را رونمایی کنند، پردهای گذاشته بودند. آقای مهندس ضرغامی طناب را میکشید که باز شود ولی باز نمیشد و کل پرده پایین آمد؛ این را هم 20:30 نشان داد. حالا فردا بگویند که اینها تخریب است؟! یکسری از جاذبههای 20:30 اینهاست.
شما ببینید خبرگزاری خانه ملت با برخی از نمایندهها در این خصوص مصاحبه کرد، یک فضای سنگینی علیه صداوسیما ایجاد کرد و بعد برخی از روزنامههای اصلاحطلب هم اینها را تیتر کردند. خبرگزاری خانه ملت این تیتر را زد که "همسویی برنامههای صدا و سیما با رسانههای بیگانه برای تضعیف نظام". خیلی عجیب است! حالا میکروفن قطع شده است و این صحنه را 20:30 نشان داد که حتی انتقاد از مجلس هم نیست و انتقاد از مسئولان میکروفن است، تضعیف نظام میشود؟! خیلی عجیب است. برخی نمایندگان در این قضیه غیرمنصفانه قضاوت کردند، وگرنه من در مجلس بودم و با خیلی از نمایندهها هم صحبت کردم، گفتند این چیزها عادی است و حالا میکروفن را نشان داده و جاهای دیگر را هم نشان میدهد.
من به تعدادی از این نمایندهها عرض میکنم، خودم هم سابقه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارم، ما تحمل شنیدن یک انتقاد جزئی را هم باید داشته باشیم تا گاهی به خودمان اجازه بدهیم که به همه انتقاد کنیم. من با یکی از نمایندگان مجلس درباره این موضوع صحبت کردم، گفتم اگر شما میگویید صداوسیما وارد طنز و شوخی و بحثهای اینچنینی نشود و انتقاد نکند یک بار به ما اعلام کنید تا ما ورود پیدا نکنیم، بعد دیگر آن رسانه ملی نمیشود، یعنی رسانهای بودن را از دست میدهد.
بالاخره مجلس، کمیسیون فرهنگی دارد، نمایندگان آشنا به مسائل خبری، اطلاعرسانی هستند و نمایندگان فرهیخته و فرهنگی خیلی زیاد هستند و هیچکدام از اینها حاضر نیستند که صداوسیما یک رسانه بیاثر باشد و میخواهند مؤثر باشد تا جاذبه و مخاطب داشته باشد، بنابراین بعضی جاها این مقدار باید اجازه داشته باشد که وارد شوند. بله، ما انتقادهای صداوسیما را هم عاری از اشکال نمیدانیم، ممکن است بعضی جاها انتقاداتی بکند که وارد نباشد. خب! صداوسیما مثل بقیه است و خودمان هم تحمل انتقاد داریم، اگر جایی هم خطا داشته باشیم هم ریاست سازمان اعلام میکند و گاهی هم من به نمایندگی از سازمان اعلام کردم.
مثلا چندی قبل صداوسیما نسبت به تعطیلات مجلس انتقاداتی کرده بود، گفته بود "نمایندگان باز هم به تعطیلات تابستانی رفتند"، خب! درست است که تعطیلات تابستانی بود اما این نوع اطلاعرسانی درست نبود و من خودم مصاحبه کردم و صریح گفتم، اشتباه است. زیرا خودم سابقه 2 دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی را دارم و میدانم تعطیلات مجلس به چه معناست.
تعطیلات مجلس پرکارترین روزهای نمایندگان است، یعنی نمایندگان به حوزههای انتخابیه خود میروند و به مشکلات مردم در حوزه انتخابیه رسیدگی می کنند. از این تعبیر برخی نمایندگان ناراحت شده بودند و اعتراض کرده بودند و ما این اعتراض را پذیرفتیم. گاهی هم انتقادات ما ممکن است خطا باشد ولی این مسئله را همه باید توجه کنند، آیا صداوسیما انتقاد کند یا نکند؟ من فکر نمیکنم آدم سیاسی منصفی باشد که بگوید صداوسیما انتقاد نکند. اصل این را باید بپذیریم که صداوسیما باید از دیگران انتقاد کند، یعنی حرف مردم را بگوید. وقتی این اصل را بپذیریم باید درصد خطا را هم بپذیریم.
آقای میرتاجالدینی شما نامه سرگشادهای را از کسوت قبلی خود، یعنی معاون رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی به آقای روحانی دادهاید. آن نامه به کجا رسید؟ آقای روحانی جواب آن نامه را دادند؟
میرتاجالدینی: نه! برای آن نامه جوابی ندادند. من در واقع تجربیات یک سال خودم را در نامه منعکس کرده بودم و نظر خودم را داده بودم و این نامه را به صورت دستی به آقای روحانی دادم. قبل از اینکه از نهاد ریاست جمهوری منتقل شوم با خانم امینزاده، معاون حقوقی رئیس جمهور جلسهای داشتم که تجربیات و دیدگاههای خودم را به وی منتقل کردم و خانم امینزاده هم خیلی استقبال کرد.
من مطلبی را گفته بودم، مطلبی که ممکن است در ابتدای دوره ریاست جمهوری توجهی به آن نداشته نباشند و بعداً به آن برسند، کمااینکه کمکم دارند به آن میرسند. رئیس جمهور یک مسئولیتی هم در مورد قانون اساسی دارد و باید این حق را کاملاً نسبت به رئیس جمهور واقف باشیم و جامعه هم اطلاع دارد ولی باید اطلاعرسانی بیشتری شود.
در اصل 113 قانون اساسی دو مسئولیت خطیر به عهده رئیس جمهور است؛ یکی مسئولیت اجرای قانون اساسی که اول آمده است و بعد ریاست قوه مجریه. اینکه جدا از ریاست قوه مجریه این مسئولیت را به عهده رئیس جمهور گذاشتهاند، یعنی یک نفر در این نظام باید باشد که پیگیر اجرای قانون اساسی باشد. حرف ما در آن نامه این بود که رئیس جمهور یک ابزار و امکاناتی باید داشته باشد که این مسئولیت را پیگیری کند، حالا در حیطه این مسئولیت از نظر حقوقی مباحثی هست، شورای نگهبان هم یک تفسیری کرده است که این مسئولیت اجرای قانون اساسی در محدوده قوه مجریه است؟
یعنی آن اصولی که مربوط به قوه مجریه و دولت میشود، رئیس جمهور فقط باید آنها را دنبال کند که اجرا کند؟ یا اینکه کل اصول قانون اساسی مربوط به قوای دیگر هم هست؟ یک نظر، تفسیر موسع است که میگویند همه اصول قانون اساسی است والا یک رئیس جمهور به عنوان رئیس جمهور باید اصول قانون اساسی را نسبت به خودش اجرا کند و نسبت به سایر موارد هم باید پیگیری کند و اگر جایی کسی ولو یک قوه دیگر یک اصلی را که مربوط به آن است اجرا نکرد، تذکر بدهد که آن موقع هم کیفیت تذکر و پیگیری را هم قانون باید مشخص کند. در خصوص اصل 113 هم قانونی تصویب شده است و بعد یک اصلاحیه خورده است و آنجا هم حق این تذکر را به رئیس جمهور دادهاند.
یک نظر هم تفسیر مضیق است که در محدوده قوه مجریه است، یعنی رئیس جمهور نمیتواند در خصوص اصول مربوط به قوه قضاییه ورود پیدا کند. در تفسیر قانون اساسی از نظر اصول قانون اساسی آنکه تفسیر رسمی میکند و باید مورد اعتبار قرار بگیرد، تفسیر شورای نگهبان است و شورای نگهبان هم اینجا یک تفسیری دارد و باید بر همان مبنا عمل کند، یعنی مورد اتباع همان تفسیر شورای نگهبان است که در محدوده اصول مربوط به قوه مجریه را تفسیر کردند.
برای همین مقدار هم رئیس جمهور بخواهد پیگیر باشد و اصول قانون اساسی فراموش نشود باید ابزاری در اختیار رئیس جمهور باشد، حالا معاون یا مشاور یا شورای نظارت بر اجرای قانون اساسی باشد. اینها شکلهای مختلفی هست که میتواند در مورد آنها تصمیم بگیرد، کمااینکه در قانون اساسی یک اصل مربوط به رئیس مجلس است؛ اصل تطبیق مصوبات دولت با قوانین عادی. برای تحقق این اصل رئیس مجلس هیئت تطبیق را در مجلس تشکیل داده است و کسی هم به او ایراد نگرفته که این کار درست نیست.
اینجا هم رئیس جمهور میتواند یک شورایی داشته باشد تا بررسی کند و نظرات را به رئیس جمهور بگوید و نهایتا رئیس جمهور است که باید ابلاغ کند، بنابراین در راستای این اصل به نظر من هیچ ایراد و اشکالی وجود ندارد. در آن نامه من این معنا و مفهوم را به شکلی توضیح داده بودم، البته در دولت جدید معاونت اجرای قانون اساسی را برداشتند و یک معاونت در دل معاونت حقوقی قرار دادند و الان معاونت اجرای قانون اساسی یکی از معاونتهای معاونت حقوقی رئیس جمهور شده است.
جلسه دیگری با خانم امینزاده نداشتید؟
میرتاج الدینی: یک جلسهای در صداوسیما آمده بودند، البته جلسه شورای معاونین بود. اگر هم مواردی پیش بیاید در شورای عمومی گفتوگو میکنیم.
به غیر از آقای ضرغامی که در جلسات هیئت دولت حضور دارند، آیا مسئولین صداوسیما با اعضای دولت هم جلساتی دارند؟
میرتاج الدینی: تقریبا 5-6 نفر از وزرا و چند نفر از معاونین رئیس جمهور در یک سال گذشته در جلسات شورای معاونین صداوسیما شرکت کردند.
قبلاً هم این جلسات بود؟
میرتاج الدینی: نه! در یک سال اخیر بیشتر شده است. وزیر کشور، وزیر بهداشت، وزیر امور خارجه، معاونت میراث فرهنگی، معاونت حقوقی و چند نفر دیگر از معاونین آمدهاند و در جلسات شورای معاونین دیدگاههای وزارتخانه متبوع خود را توضیح دادهاند، زیرا صداوسیما هم نسبت به همه این مسائل اطلاعرسانی دارد و خیلی جلسات مفیدی شده است.
هنوز هم ادامه دارد؟
میرتاجالدینی: یکی دو ماه است که جلسه جدیدی نداشتیم ولی ادامه دارد و بستگی به برنامههای بعدی دارد.
با توجه به اینکه نماینده سازمان صداوسیما در مجلس هستید، اخیراً طرح یا پیشنهادهایی را به مجلس دادهاید؟
میرتاجالدینی: "طرح اداره صدا و سیما" مدتها در کمیسون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مطرح شده است و در این کمیسیون به تصویب نهایی رسیده است. البته این طرح از چندین سال قبل در مجلس شورای اسلامی مطرح بوده است. از زمانی که وارد سازمان شدم، پیشنهادات صداوسیما را منتقل کردم که در نهایت این طرح به تصویب کمیسیون فرهنگی مجلس رسید و در دستور کار مجلس قرار گرفت.
ما در سازمان صداوسیما نشستهای کارشناسی متعددی در رابطه با این طرح داشتیم که نظرها و پیشنهادات سازمان صدا و سیما نسبت به موارد این طرح را استخراج کردیم. در بعضی قسمتها ایرادهای اساسی داریم و قسمتهایی نیز بدون مشکل است، هر زمانی که این طرح مطرح در صحن مجلس شود نکات خود را خواهیم گفت.
نسبت به بودجه اختصاص یافته برای سازمان صدا و سیما در سال 93 نیز با نمایندگان مجلس رایزنیهایی داشتیم. بحثهایی هم درباره بودجه سال 94 با نمایندگان مجلس داشتیم. حالا آن بودجهای که برای سازمان صداوسیما مصوب شده است یک چیز است و آن مقداری که تخصیص مییابد، یک چیز دیگر است. به طور مثال، بودجه عمرانیای به سازمان صدا و سیما در سالهای گذشته تخصیص ندادهاند.
ما بحثی در رابطه با بودجه سازمان صداوسیما در مجلس داشتیم مبنی بر اینکه علاوه بر بودجه جاری مصوبی که سازمان دارد، بودجه دیگری را پیگیر بودیم. یک مورد را نمایندگان مجلس در بودجه 93 حمایت کردند و تصویب شد که آن بودجه سیگنالرسانی زمینی یا فیبر نوری بود که مبلغ قابل توجهی در حدود 300 میلیارد تومان بود و مجلس شورای اسلامی برای صدا و سیما تصویب کرد که کل کشور از نظر پوشش سیگنال رسانی زمینی کامل شود. این موضوع البته برای صداوسیما هم مهم بود، مسئولین هم موافق بودند اما محدودیتهای بودجه مانع انجام آن میشد و از لحاظ بودجه، این تکلیف وزارت ارتباطات بود که این کار را انجام دهد.
اگر یک زمانی در منازعات بینالمللی سیگنال رسانی ماهوارهای (هوایی) ما را قطع کنند ما میتوانیم پوشش نزدیک به 90 درصد کشور را تأمین کنیم، این بودجه اگر جذب شود کل کشور از نظر زمینی پوشش کامل خواهد شد که جایگزینی برای سیگنال رسانی ماهوارهای است. مورد دومی که بسیار مهم است و هماکنون در برنامهی ما است، بودجه دیجیتال سازمان است. اگر تجهیزات دیجیتال در شهرها و استانها نصب نشود، این استانها نمیتوانندهمه 23 شبکه ملی را دریافت کنند، زیرا در سیستم آنالوگ تنها امکان دریافت 3-4 شبکه ملی هست.
امروز تنوعی در شبکههای مختلف سیما به وجود آمده که در جامعه جاذبه ایجاد کرده است و مردم هم استقبال میکنند، این یک حرکت خوبی برای مقابله با شبکههای ماهواره ای است. البته در استانها و شهرهای بزرگ و کوچک این سیستم دیجیتال رفته است ولی بعضی جاها قابلیت دریافت این سیستم را ندارند، لذا مردم در شهرهای مختلف به شدت پیگیر هستند تا سیستم دیجیتال به شهرهای آنها هم برود.
یکی از کارهای پیوسته ما با نمایندگان محترم مجلس همین بحث سیستم دیجیتال است، یعنی بسیاری از بخشها، روستاها و شهرهای کوچک از طریق نمایندگان مجلس درخواست دیجیتال را به ما میفرستند. نزدیک به 200 نامه از نمایندهها برای دیجیتال کردن سیستم دریافت سیگنالهای شهرها رسیده است و معاونت فناوری و توسعه سازمان اینها را استخراج کرده است. ما هماکنون بالاتر از 80 درصد پوشش دیجیتال در سراسر کشور داریم و این هم بیشتر با اعتبارات داخلی سازمان انجام گرفته است. الان دو فاز برای 90 و 95 درصد تعریف شده است که البته برای رسیدن به 100 درصد اعتبارات زیادی میخواهیم.
این 5 درصدهای باقی مانده هم جاهای دور افتاده و جاهایی از نظر پوشش جمعیتی کم هستند. اگر چه 5% است اما از نظر اعتباری چندین برابر نسبتهای قبلی است. فرض کنید در یک شهر بزرگ وقتی تجهیزاتی نصب میشود 2-3 میلیون نفر زیر پوشش میروند و یک درصد بالایی از جمعیت را میگیرد ولی در یک بخشی و مناطق کوهستانی بالای کوه یکی از این تجهیزات نصب میشود، 2-3 روستا تحت پوشش میرود یا یک بخشی تحت پوشش میرود؛ اعتبار زیاد و جمعیت کم است و آنها هم نیاز دارند و بالاخره ما باید به همه جا برسانیم، مخصوصاً شهرها و روستاهای مرزی که در معرض تیر مستقیم شبکههای خارجی و ماهوارهای هستند.
بنابراین در دو فاز تعریف شده است و مذاکرات و رایزنیهایمان با نمایندگان مجلس این است که یک اعتبار ویژهای برای این کار لازم داریم. اگر این را در بودجه سال 94 بتوانند تأمین کنند، انشاالله میتوانیم در مرحله اول به 90 درصد و بعد هم به 95 درصد برسانیم که آن موقع خیلی از جاها بتوانند از امکان دیجیتال شبکههای مختلف تلویزیون استفاده کنند.
الان شبکه نسیم راه افتاده است. شبکه افق که البته هنوز به صورت آزمایشی است پخش میشود. شبکه HD، در سطح تهران (استان تهران و استانهای نزدیک) است ولی باید در سطح کل کشور برود. همه با توجه به توسعه فناوریها به این طرف میآیند و اگر ما نتوانیم تجهیزات و امکانات لازم را بهروز کنیم قهرا خیلی عقب خواهیم ماند.
این نکته را هم میخواستم عرض کنم که نمایندگان این نامهها را به صداوسیما میفرستند مطالبات مردم را منتقل میکنند، زیرا هیچ کسی به اندازه نمایندگان در ارتباط با مردم نیستند و درخواست مردم در شهرها و روستاهای و مناطق مختلف نشان میدهد که مردم طالب صداوسیما هستند و استقبال میکنند. گاهی این نامهها مستقیم میآید، مثلاً از شورای یک روستا نامه برای ما میآید که برای روستای ما هم دیجیتال بکشید. این نشان میدهد که مردم یک اقبال و توجهی به شبکههای صداوسیما دارند.
با اجازه شما بحثی را هم در رابطه با شما و آقای احمدینژاد داشته باشیم. شما هنوز با آقای احمدینژاد ارتباط دارید؟
میرتاج الدینی: ما بالاخره معاون آقای احمدینژاد بودیم و در دولت ایشان بودیم. من روحیهام این است که با دوستانی که ارتباط دارم سعی میکنم ارتباطم را حفظ کنم و قطع ارتباط نمیکنم؛ بله! ارتباطمان را با آقای احمدینژاد هم داریم.
اخیرا آقای احمدی نژاد دیداری را با آقای سیدحسن خمینی داشتند، در جریان آن دیدار بودید؟ در آن دیدار آقای احمدی نژاد خواستار دیدار با آقای خاتمی شدند؟ در این دیدار البته آقای احمدینژاد هدایای دوران ریاست جمهوری را به موزه آستان امام خمینی (ره) اهدا کردند.
میرتاجالدینی: خبر دیدار با جناب آقای سید حسن خمینی را شنیدم. آقای احمدینژاد برای زیارت حرم امام (ره) رفته بودند و آنجا هم ملاقات داشتند و البته ایشان در زمان دولت هم ملاقات داشتند و الان هم این ملاقات را داشتند که خودشان تعریف میکردند.
*** احمدینژاد برای ملاقات با خاتمی درخواست نکرده است
من از محتوای همه صحبتها هم خبر ندارم ولی آن مقدار که خودشان اظهار میکردند که در مورد مسائل کلان انقلاب صحبت کرده بودند اما درخواست دیدار با آقای خاتمی یا دیدار با ایشان را تکذیب کردند. من از نزدیکانش هم پرسیدم گفتند که خود آقای دکتر گفته است که چنین درخواستی نکردیم و چنین برنامهای هم نداریم.
برسیم به سکوت آقای احمدینژاد. شما که از نزدیکان آقای احمدینژاد هستید، چه تعریفی از سکوت آقای احمدینژاد دارید؟ البته فقط در برههای درخواست مناظره با رئیس جمهور را داشتهاند.
میرتاج الدینی: آقای احمدینژاد میگفت که دولت روی کار آمده و باید کارها را انجام بدهد و بر امورات کشور مسلط شود، بنابراین اگر ایشان ورود پیدا کند و در هر موضوعی بحث کند یک فضای سنگینی پیش میآید، لذا آقای احمدینژاد ترجیح دادند که وارد منازعات و بحثها با دولت نشوند.
اما مرحله دیگری که همه خدمات دولت قبل زیر سئوال رفت، آقای احمدینژاد آنجا اظهار کرد این بیانصافی است که همه چیز را صفر کنید و من حاضرم دفاع و مناظره کنم و در مقام مناظره از عملکرد دولت قبلی دفاع کنم. من احساس میکنم فعلا همین رویکرد را دارند اما ارتباطاتشان با مردم، گروههای مختلف در دفترشان و رفتوآمدها همیشه هست.
آقای میرتاجالدینی یک بار گفته بودید احمدینژاد پدیدهای است که هیچگاه فراموش نمیشود. این حرف شما بر چه مبانی بود؟
میرتاج الدینی: ببینید آقای احمدینژاد ویژگیهایی دارد که مردم این ویژگیها را میپسندیدند، از جمله مردمی و خاکی بودن است که اینها در دل مردم جا گرفته است و فراموش نمیشود. هیچگاه پیش نیامده که من به طور جامع درباره شخصیت آقای احمدینژاد صحبت کنم ولی گاهی دفاعیاتی از من نسبت به آقای احمدی نژاد و دولت دهم پخش میشود که آن هم یک گوشهای از حرفهاست.
البته به این معنی نیست که من آقای احمدی نژاد را عاری از خطا میدانم و اینکه آقای احمدینژاد و دولت دهم هیچ اشکالی نداشت. الان هم مواردی به نظرم بیاید که اشکال دارد به خودش مستقیم میگویم، صحبت میکنیم و البته آن موقع هم میگفتم. اینکه الان گاهی مسائلی را میگویم و دفاع میکنم به این دلیل است که عدهای رویکرد غلطی را پیش گرفتهاند، همه خدماتش را نادیده بگیرند و کمکم همه خوبیهایش را از بین ببرند و همه اشکالات را برجسته کنند.
مخصوصا در خصوص آقای احمدینژاد سعی دارند چنین کاری را انجام دهند که این یک جریان سیاسی از طرف گروههای سیاسی مخصوصاً جریان اصلاحطلب است که نگذارند کارهای خوب و بزرگی که انجام داده بماند و میخواهند اشکالات دولت قبل را بزرگ کنند. قطعا وقتی دولتی 8 سال کار کرده است و وقتی دولت جدید روی کار میآید تمام اسناد و مدارک و امکانات را در اختیار دارد و میتواند اشکالاتش را استخراج کند.
مگر میشود کسی 4 سال کار کند و ایرادی نداشته باشد؟! در مثل گفتهاند فقط املاء نانوشته غلط ندارد. این انصاف نیست که ما بیاییم فقط غلطها را برجسته کنیم و آن کارهای خوبی که انجام شده را نادیده بگیریم. البته مقام معظم رهبری هم به دولت تذکر دادند و گفتند همه عملکردهای گذشته را نفی نکنید، در گذشته خیلی خدمت شده بود.
بعد از دولت آقای روحانی دولت دیگری بیاید و همه عملکردهای این دولت را صفر کند که درست نیست. ضرر این را در جامعه میبیند و یک اجماع مرکب میشود که ما کلا آنها را نفی کنیم و آنها هم اینها را نفی کنند، باعث میشود عدهای از مردم مینشینند و میگویند شما که یکدیگر را نفی میکنید، یعنی هیچ کاری برای مردم نکردید.
در این مقام انصاف خوب است. آقای احمدینژاد کارهایی انجام داده که ماندگار است، روی این حساب مردم فراموش نمیکنند. البته اشکالاتی هم در جای خودش داشت ولی آقای احمدینژاد ویژگیهایی داشت که مردم دوستش داشتند و آن ارتباط مستقیم با مردم، خاکی بودن، صمیمی بودن بود و در یک کلام میتوان گفت آقای احمدینژاد مردمی بود.
همچنین کارهای اقتصادی بزرگی انجام دادند، مثل هدفمندسازی یارانهها. بالاخره فاز اولش را آقای احمدینژاد به دست گرفت، یارانه نقدی به مردم داد، در حالی که هیچ کس باور نمیکرد که این کار انجام شود. من در رابطه با هدفمندی خیلی خاطرات و حرفهای کارشناسی دارم، زیرا از اول تا آخرش بودم. از اولی که مجلس آمد در مجلس بودم و سپس که تصویب شد به دولت آمدم و آنجا هم در ستاد هدفمندی یارانهها بودم.
این مسئله را در خاطراتم هم نوشتهام. زمانی که در مجلس بودم خاطراتم را روزانه مینوشتم اما وقتی به دولت آمدم هفتهای بود و بیش از 10 جلد شده است.
یادم میآید وقتی در هیئت رئیسه مجلس بودیم آقای احمدینژاد بحث هدفمندی را که شروع کرده بود، یکی از رؤسا در جلسه آمد و گفت آقای احمدینژاد چیز عجیبی میگوید و میخواهد هدفمندی را اجرا کند و پول نقد به مردم بدهد؛ یعنی با استبعاد این موضوع در جلسه اول مطرح شد.
اما بعدها بالاخره طولانی شد و مجلس تصویب کرد و اینها هم اجرا کردند. الان چند سال است که یارانه نقدی میدهند که البته ممکن است معایبی هم داشته باشد ولی احمدینژاد این کار بزرگ را انجام داد؛ یعنی فردی در دورترین نقطه و در روستاهای مرزی کشور هم ماهانه یارانه نقدی به حسابش میرسد. اولین اثرش این است که او احساس میکند که متعلق به این وطن است و فراموش نشده است.
ایران درآمد نفتی دارد که با آن جاده میکشند و بیمارستان درست میکنند؛ البته اینها کارهای عمومی است و مبلغ کمی از این منابع هم هر ماه به حساب چنین فردی میرود و او احساس میکند که عضو این مملکت است. حتی بعضی از پولدارها که انصراف ندادند و این را گرفتند، میگویند که این مال ماست؛ احساس کردند مال خودشان است، او هم متعلق به این مملکت است و ما هم فراموش نشده است. البته اگر این بحث کارشناسی شود، خود من معتقد هستم که نباید دهکهای بالا یارانه بگیرند ولی در اینجا میخواهم جنبه روانی و اجتماعی مسئله را بگویم.
این کار را چه کسی انجام داد؟ آقای احمدینژاد؛ آن هم با چه مشکلات، موانع و سختیهایی. یک سال و نیم طول کشید تا این به مرحله تصویب برسد و به جایی برسد که اجرا شود. آخرین مرحلهای که برای اجرا در بودجه 89 رفته بود من معاون پارلمانی دولت بودم و مجلس آن چیزی را که دولت میخواست تصویب نکرد.
آقای احمدینژاد دید آنچه را که مجلس تصویب کرده، نمیتواند اجرا کند؛ یعنی عملی نبود. بنابراین حتی به جلسه غیر علنی مجلس هم رفتیم. آقای احمدینژاد حدود یک ساعت و نیم در جلسه غیر علنی توضیح داد و احتمال زیاد دادیم که نظر دولت بعد از آن توضیحات حتما تصویب میشود. آقای عزیزی برنامه را طوری تنظیم کرد که یک فاصلهای افتاد تا دوباره با نمایندهها رایزنی شود. در این فاصله قضیه برعکس شد؛ یعنی دوباره جلسه وقتی علنی شد و اجازه دادند که نمایندگان مخالف صحبت کنند و بالاخره آنچه که آقای احمدینژاد میخواست تصویب نشد.
*** ناگفتههایی از تصویب طرح هدفمندی یارانهها
آقای احمدینژاد ناراحت از صحن مجلس بیرون آمد. در مسئله هدفمندی که میخواست اجرا کند، میگفت اگر اینطور باشد میتوانم اجرا کنم والا امکان اجرا وجود ندارد. آقای احمدینژاد انتظار داشت که مجلس تایید کند. من خاطرم هست که وقتی رایگیری کردند آقای احمدینژاد سرش را پایین انداخته بود و منتظر نتیجه مجلس بود. اما وقتی رئیس مجلس اعلام کرد که تصویب نشد، دیگر یک ثانیه هم آنجا نایستاد و بلند شد و رفت؛ چراکه دیگر تمام شده بود و کاری از دستش برنمیآمد.
همه مأیوس بودند که آیا دولت در سال 89 میتواند این قانون را اجرا کند. هفته دوم تعطیلات عید بود که یک روز آقای احمدینژاد من را صدا کرد. به دفترش رفتم و دیدم تنهاست. دو نامه جداگانه در رابطه با هدفمندی نوشته بود؛ یکی خطاب به مقام معظم رهبری و دیگری به آقای لاریجانی رئیس مجلس بود.
آقای احمدینژاد هر دو نامه را به من داد و گفت که نامه آقای لاریجانی را به دستشان برسانید تا صحبت کنیم و بلکه راهحلی برای آن پیدا کنیم. من نامه را خواندم و دیدم که دست استمداد به سوی مجلس دراز کرده است و به آقا هم نامه نوشته بود که اگر این شرایط باشد، من نمیتوانم عملی کنم و در آن نامه هم درخواست راهنمایی کرده بود و پرسیده بود چه کار کنیم تا مقام معظم رهبری راهنمایی و حمایت کنند.
با دفتر آقای دکتر لاریجانی تماس گرفتم و بعد از تعیین وقت ملاقات به خدمت ایشان رسیدم و نامه را تحویل دادم. البته قبل از اینکه تحویل بدهم توضیحاتی هم دادم. به آقای لاریجانی گفتم الان مرحلهای است که دولت نیازمند کمک مجلس است و دست استمداد به سوی شما دراز کرده است. اگر شما موافقت کنید، دستور بدهید که کمیته مشترک تشکیل شود تا راهحلی پیدا کنیم که چگونه از این بنبست بیرون بیاییم. دولت میگوید که با این مصوبه مجلس، نمیتواند هدفمندی اجرا بکند.
مجلس از 40 هزار میلیارد تومان درخواستی دولت، 20 هزار میلیارد تومان را تصویب کرده بود. آقای لاریجانی هم خیلی خوب و با سعه صدر برخورد کردند و دستور دادند که کمیته مشترک تشکیل شود. اعضای کمیته مشترک آقای مهندس باهنر، آقای ابوترابیفرد و آقای عبداللهی رئیس وقت کمیسیون بودجه از مجلس بودند و آقای دکتر عزیزی و بنده از دولت بودیم.
بالاخره بعد از این جلسات به راهحلی رسیدیم و نتیجه این شد که آقای لاریجانی بعد از استمزاج از مجلس نامهای به دولت نوشت و اختیاراتی به دولت داد؛ البته این اختیارات با اجازه مجلس خصوصا در زمان اجرا بود. 20 هزار میلیارد تومانی که تصویب کرده بودند برای کل 12 ماه نبود، بلکه برای هر چند ماهی که اجرا میکردند، این اجازه را دادند و بالاخره این بنبست گشوده شد و قانون هدفمندی اجرایی شد.
گاهی برای تصویب یک بند هدفمندی با افرادی همچون آقای دکتر عزیزی به منزل آقای مهندس باهنر یا افراد دیگر میرفتیم و صحبت میکردیم؛ چراکه مجلس تا زمانیکه در رابطه با موضوعی قانع نشود، رأی نمیدهد اما در عین حال نمیتوان با همه صحبت کرد. گاهی کمیسیون تلفیق که در آن زمان آقای باهنر نائب رئیس این کمیسیون بود یا افرادی همچون آقای ابوترابی خیلی کمک میکردند.
*** احمدینژاد قطعا برای انتخابات مجلس کاندیدا نمیشود
با توجه به نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره انتخابات مجلس، آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس چه کار میکنند؟ در جریان برنامههای آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس هستید؟
میرتاج الدینی: من اطلاعی از برنامههای آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس ندارم. البته قطعا خودش در انتخابات مجلس کاندیدا نمیشود.
البته آقای احمدینژاد دیدارهای مختلفی را با احزاب و شخصیتهای سیاسی داشتهاند؟
میرتاجالدینی: آقای احمدینژاد در دیدارهایی که با مجموعههای مختلف داشتند و در اظهارنظرهایی که دارند، میگویند به خاطر انتخابات نیست، بلکه ما میخواهیم ارتباطات خود را حفظ کنیم.
تحرکات جریان اصولگرایی را برای تقویت وحدت چطور میبینید؟ اخیرا همایشی برگزار شد که شما هم در این همایش حضور داشتید. با توجه به حرکت آغازین جریان اصولگرایی برای وحدت، اصولگرایان باید برای تحیکم وحدت چه کاری را انجام دهند؟
میرتاجالدینی: هر چه به انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم، رویکرد اتحاد و همگرایی در میان اصولگرایان بیشتر میشود. برخلاف انتخابات ریاستجمهوری، ما همیشه در انتخابات مجلس شرایط و زمینههای وحدت بیشتری داریم اما متاسفانه در انتخابات ریاستجمهوری با تشتت و اختلاف روبهرو هستیم.
دلیلش هم مشخص است، در انتخابات ریاستجمهوری یک نفر - که چهره شاخصی است - احساس تکلیف میکند و به میدان میآید اما در انتخابات مجلس، به دو دلیل زمینه وحدت و اتحاد بیشتر است؛ اول اینکه شکست در انتخابات ریاستجمهوری این هشدار را به جریان اصولگرا داده است که اگر تشتت داشته باشید، مجلس را هم از دست میدهید که این نکته مهمی است. علت دیگر این است که تعداد کاندیداها و نمایندهها زیاد است و عملاً امکان وحدت در شهرستانها و استانها زیاد است. در تهران نیز به دلیل امکان ارائه لیست 30 نفره، جریانهای اصولگرا میتوانند هر کدام تعدادی کاندیدا در این لیست داشته باشند.
در همایش همگرایی اصولگرایان طیفهای مختلف اصولگرایان حضور داشتند که یک حرکت مثبت و خوبی بود و همه استقبال کردند. طبعاً در مقام اجرا و عمل، نقطه شروعی است که میتواند جریانهای اصولگرایی که به صورت تشکیلاتی عمل میکنند را دور هم جمع کند و با هم تصمیمی بگیرند. میتوانم بگویم که این شاهد خوبی بود و نشانگر و نویدبخش این است که اصولگرایان با وحدت کامل وارد انتخابات مجلس خواهند شد.
آقای میرتاجالدینی آخرین سئوالم را هم در مورد دانشگاه ایرانیان بپرسم و بیش از این مزاحم شما نشویم. در خصوص دانشگاه ایرانیان با آقای احمدینژاد همکاری دارید؟
میرتاجالدینی: نه! برنامهای هم نبود که با هم همکاری کنیم؛ یعنی از ابتدا هم بنا نداشتیم که در این زمینه ورود پیدا کنیم.