«اعمال سانسور و ممیزی در سینما و هنر ایران» همواره مخالفان و مدافعان فراوانی داشته است. موافقان دلیل این امر را لزوم صیانت از ارزشهای اخلاقی ـ اجتماعی میدانند و مخالفان نیز معمولاً به شیوه اعمال ممیزی اعتراض داشته و عنوان میکنند این امر صرفاً جلوی تولید آثار انتقادی و دغدغه مند را میگیرد. در طول سالهای گذشته زمانی که مسئولان سینمایی به این دغدغهها بی توجه بودند، گروهی از حزب اللهیهای جامعه اقدام به تجمع در مقابل وزارت ارشاد نموده و خواستار توقف نمایش برخی فیلمها همچون: «خصوصی» و «گشت ارشاد» شدند. تعلیق پروانه نمایش «عصبانی نیستم» و جلوگیری از اکران «قصهها» نیز دو نمونه از برخوردهای اخیر صورت گرفته با فیلمهای سینمایی است.
آموزش گام به گام صیغه
این روزها فیلمی در حال اکران است. این فیلم ساخته کارگردانی است که در طول سالهای گذشته آثار مختلفی را در مقام فیلم نامه نویس و کارگردان به ثبت رسانده و از نظر فکری و تشکیلاتی، از نزدیکان جریان سینمایی پیشین است.
آخرین ساخته این کارگردان، داستان پزشکی میانسال را روایت میکند که با وجود داشتن همسری شایسته و فرزندانی برومند، با پرستاری مطلقه که از نظر سن و سال جای دخترش است، مخفیانه ازدواج میکند و از او صاحب فرزند میشود. این پزشک که شخصیتی زن باره و تا حدودی هرزه دارد، مرتب به دنبال معاشرت با زنان جوان و نیز صیغه است! فیلم البته بار آموزشی نیز دارد و نحوه خواندن صیغه، نحوه پیچاندن همسر و مواردی از این دست را نیز به مخاطب آموزش میدهد اما این همه ماجرا نیست. کارگردان پیام و مضمون خود را در لایه ای سطحی از پیامهای اخلاقی پوشانده و در دل داستان، هرچه خواسته بیان کرده است. حجم فراوان صحنههای توالت رفتن شخصیتهای داستان، اشارههای اروتیک به مسائل میان زن و شوهر، بیان جملات توهین آمیز خطاب به زنان، نمایش صحنه پاشیده شدن ادرار کودکی بر چهره پدرش و... از جمله ظرافتهای موجود در این فیلم است که سبب میشود اگر یکی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و یا مسئولان سینمایی با خانواده خود به تماشای فیلم بنشینند، نتوانند تا پایان این فیلم را تحمل کنند. در سینمایی که خبرنگار سینما پلاس این فیلم را همراه چند نفر دیگر دید، هنگام خروج از سالن با مردان میانسالی مواجه شد که اعلام میکردند باید این فیلم را تنها ـ و نه با خانواده ـ دید!!!
چرا این فیلمهای مبتذل مجوز میگیرند؟
قطعاً اگر فیلمی مانند این فیلم در زمان ریاست جواد شمقدری بر سازمان سینمایی جهت اکران عمومی عرضه میشد، با محدودیتهای فراوانی مواجه میگشت. هر ایرادی به جواد شمقدری و تیم همراهش وارد باشد، ایراد «بی مسئولیتی و سکوت در مقابل چنین آثاری مبتذلی» وارد نیست و نمونه آن نیز برخورد سفت و سخت تیم سینمایی پیشین با فیلمی بود که در زمان تولید، تخلفاتی در اضافه کردن برخی صحنههای مبتذل به فیلم نامه اصلی صورت گرفته بود. شمقدری آن فیلم را توقیف نمود و اجازه نداد ساخته شود اما در دولت تدبیر و امید و در سازمان سینمایی که افرادی فرهیخته، دیپلمات مسلک و تحصیل کرده مسئولیت اداره آن را به عهده دارند، فیلمی نمایش داده میشود که گذشته از خدشه دار کردن شان پزشک و پرستار و شکل دهی به نگاههای منفی نسبت به جامعه محترم پرستاری، انواع و اقسام توهینها را در قالب شوخی و خنده به خانواده ایرانی و خصوصاً پدر ایرانی مطرح میکند و در پایان نیز با یک نتیجه گیری آبکی، سر و ته موضوع را هم میآورد.
به نظر میرسد خط قرمز نمایش فیلم در ایران، به برخی اسامی خاص محدود شده و مسئولان سینمایی ظاهراً فراموش کردهاند که در قانون برای آنها وظایف نظارتی مشخصی تعریف شده و اینگونه نیست که صرفاً زمانی که فیلمی با مخالفت مجلس شورای اسلامی و یا طیفهای اصولگرا مواجه میشود، مانع از نمایش آن شوند. این مدیران سینمایی خود نیز باید آستین بالا زده و برای آنکه حقوقشان حلال شود، نسبت به نمایش محدود و یا حداقل جرح و تعدیل آثار اینچنینی اقدامی عاجل انجام دهند.