گروه بینالملل مشرق - نطق های سیاسی اخیر اوباما حاکی از تلاش برای نشان دادن چراغ سبز به ایران است. وی در سخنان خود بر این نکته تأکید دارد که آمریکا از گام های ایران برای دستیابی به توافق هسته ای استقبال می کند و دولت فعلی حاکم در آمریکا بهترین گزینه برای ایران در مسیر معامله هسته ای است.
به نظر می رسد اوباما با رسیدن به مراحل پایانی حکومت خود و با آگاهی از جایگاه صهیونیست ها در کنگره و قدرت و نفوذ لابی های شبکه ای قدرتمند، سختی های راه ایران برای رسیدن به توافق را به خوبی درک کرده است. از این جهت به دنبال آن است تا در صورت شکست مذاکرات کارنامه خود را مبری از این شکست کرده و ایران را مقصر این رویداد معرفی کند.
اوباما در مصاحبه اخیر خود با رادیو ملی آمریکا، ضمن اشاره به اهمیت توافق هسته ای ایران، برای اولین بار به صورت صریح به تاثیر ایران در معادلات جهانی و منطقهای اشاره و تأکید کرد که ایران در صورتیکه با توافق بلندمدت در زمینه برنامه هستهای خود موافقت کند میتواند به یک «قدرت بسیار موفق منطقهای» تبدیل شود.
اوباما همچنین اظهار داشت: «ایران شانس این را دارند که تکلیف خود را با جهان مشخص کند. ایران باید فرصت رسیدن به توافق نهایی که میتواند تحریمهای فلجکننده علیه این کشور را لغو کند، غنیمت شمرد.»
اظهارات اوباما بازتاب های مختلفی داشت اما همه تحلیلگران بر اینکه اوباما با لحنی متفاوت ایران را خطاب قرار داد و قدرت منطقه ای ایران را به صراحت به رسمیت شناخت، اجماع داشتند. اما پرسش اینجاست که دلیل این مهربانی یک باره رئیس جمهور آمریکا چیست؟
ایران بارها در رویدادهای منطقه نشان داده که نه تنها یک قدرت بزرگ منطقه ای است بلکه همواره در راستای ثبات و استقلال منطقه گام برمی دارد. با وجود این، اوباما در کنار سایر رؤسای جمهور آمریکا، ایران را نه قدرت با ثبات منطقه ای، بلکه یکی از مشکلات و چالش های خاورمیانه می خواند که می بایست برای مهار آن به هر اقدامی چنگ زد.
اوباما حتی در این راه گزینه نظامی را روی میز آورد و برای خوشایند صهیونیست ها، تحریم های گسترده را بر ایران اعمال کرد. وی در سخنرانی های خود از تحریم های ایران با عنوان پیروزی های کارنامه خود یاد کرده و تداوم آنها را بارها وعده داده بود.
رئیس جمهور آمریکا پس از گسترش فعالیت های دیپلماسی کشور در موضوع هسته ای نیز تلاش کرد تا روی چندان خوشی به آن نشان ندهد و از این رو همواره نقاط ضعف روند مذاکرات از جمله کاستی های ایران در روند اعتمادسازی را متذکر می شد. اما اکنون اوباما از ایران به عنوان قدرت منطقه ای یاد می کند و با ترغیب ایران جهت تلاش برای توافق، موفقیت بیش از پیش ایران در منطقه در نتیجه توافق را پیش بینی می کند.
آنچه واضح است اینکه اعتراف اوباما در مورد قدرت هسته ای ایران، نشانگر تغییر تاکتیکی و راهبردی در مقابل ایران است که چندی است شکل گرفته است.
کاخ سفید به این نتیجه رسیده است که اهداف آمریکا در خاورمیانه با سیاست خصمانه و یکجانبه علیه ایران عملی نخواهد شد. حضور قدرتمند و موثر نیروهای ایران در عراق و سوریه در مقابل تروریست های داعش و گمروههای افراط گرا و نقش مهم ایران در عقب نشینی و تغییر معادله تروریست ها ثابت کرد که تنها کشوری که می تواند ثبات در خاورمیانه را تضمیین نماید، ایران است.
ایران، قدرتمندانه کنترل کامل بر گروه های شبه نظامی شیعی را در دست دارد در حالی که کشورهای عربی علی رغم ادعاهای خود، هیچ گونه کنترلی بر هیچ جریان افراط گرا و فعالی در منطقه ندارند.
اگرچه تأثیر عملکرد ایران در این تغییر تاکتیکی، پوشیده نیست اما به نظر می رسد که هدف اوباما از لحن دلجویانه خود در قبال ایران، فراتر از بیدار شدن از خواب غفلت و شناخت یکباره قدرت و حسن نیت ایران در منطقه است.
واقعیت امر آن است که اوباما رئیسجمهور آمریکا از دستیابی به توافق هسته ای با ایران منافع زیادی را به دست خواهد آورد. وی می خواهد به هر طریق ممکن موفقیت در دستیابی به توافق هسته ای با ایران را در کارنامه سیاست خارجی خود به ثبت برساند.
اوباما از این مسئله آگاه است که ورود جمهوریخواهان به کاخ سفید، سیل عظیمی از انتقادات به سیاست خارجی دولت اوباما را در پی خواهد داشت. به ویژه آنکه اسرائیل مانند یک لاشخور گرسنه آماده میهمانی خداحافظی اوباما و ورود همدستان جمهوریخواه خود است تا فشارهای خود برای تنگ تر کردن عرصه بر ایران به سرانجام برساند. این در حالی است که توافق هستهای با ایران میتواند به عنوان موفقیتی بزرگ برای اوباما در عرصه سیاست خارجی آمریکا به عمل آمده و به مانند یک محافظ در برابر انتقادات جمهوریخواهان عمل کند.
با وجود این اوباما برای دستیابی به هدف خود تا کنون، فقط از ابزار سخن استفاده کرده است و صرفا در عمل شعار به نقش ایران اعتراف می کند. در واقع وی فقط در باغ بهشت را به ایران نشان می دهد بدون آنکه در عمل گامی برای توافق هسته ای انجام داده باشد.
اوباما در صحبتهای اخیر خود سه گام را جلوی پای ایران قرا میدهد؛ گام اول، شفاف سازی؛ گام دوم، راستی آزمایی و گام سوم را تنها تعلق تحریمها و نه حذف تحریمها اعلام می کند. و بر این اساس اصطلاحا توپ را به زمین ایران پرتاب می کند. روشن است که تاکتیک فعلی اوباما، بازی در زمین ایران برای دور نگاه داشتن خود از ضربه های حریف جمهوریخواه است. این در حالی است که تیم هسته ای و نیز حاکمیت ایران بارها آماگی برای توافق هسته ای منصفانه و در چارچوب منافع ملی را بازگو کرده اند.
با این حال در مجموع شرایط فعلی و آمادگی دولت اوباما، ایران را در پیچ تاریخی مهمی قرار داده است. بر این اساس دیپلماسی سیاست خارجی ایران باید نه در چارچوب اظهارات اوباما و معادله و فرمولی که کاخ سفید تعریف کرده است بلکه باید با گامهایی هوشمندانه و زیرکانه بستر فعلی را مغتنم دانسته و مطالبات ایران را برای دستیابی به یک توافق منصفانه به صورت جدی پیگیری کند.
تأکید بر آمادگی و استقبال ایران برای توافق بر سر موضوع هسته ای، و نیز حذف تحریم ها و رفع نگرانی های دو طرف محورهایی است که دیپلماسی خارجی کشور باید بر آنها تأکید داشته و نیز برای پیشبرد این سیاست در بستر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، چاره اندیشی کند.
اوباما در مصاحبه اخیر خود با رادیو ملی آمریکا، ضمن اشاره به اهمیت توافق هسته ای ایران، برای اولین بار به صورت صریح به تاثیر ایران در معادلات جهانی و منطقهای اشاره و تأکید کرد که ایران در صورتیکه با توافق بلندمدت در زمینه برنامه هستهای خود موافقت کند میتواند به یک «قدرت بسیار موفق منطقهای» تبدیل شود.
اوباما همچنین اظهار داشت: «ایران شانس این را دارند که تکلیف خود را با جهان مشخص کند. ایران باید فرصت رسیدن به توافق نهایی که میتواند تحریمهای فلجکننده علیه این کشور را لغو کند، غنیمت شمرد.»
اظهارات اوباما بازتاب های مختلفی داشت اما همه تحلیلگران بر اینکه اوباما با لحنی متفاوت ایران را خطاب قرار داد و قدرت منطقه ای ایران را به صراحت به رسمیت شناخت، اجماع داشتند. اما پرسش اینجاست که دلیل این مهربانی یک باره رئیس جمهور آمریکا چیست؟
اوباما حتی در این راه گزینه نظامی را روی میز آورد و برای خوشایند صهیونیست ها، تحریم های گسترده را بر ایران اعمال کرد. وی در سخنرانی های خود از تحریم های ایران با عنوان پیروزی های کارنامه خود یاد کرده و تداوم آنها را بارها وعده داده بود.
رئیس جمهور آمریکا پس از گسترش فعالیت های دیپلماسی کشور در موضوع هسته ای نیز تلاش کرد تا روی چندان خوشی به آن نشان ندهد و از این رو همواره نقاط ضعف روند مذاکرات از جمله کاستی های ایران در روند اعتمادسازی را متذکر می شد. اما اکنون اوباما از ایران به عنوان قدرت منطقه ای یاد می کند و با ترغیب ایران جهت تلاش برای توافق، موفقیت بیش از پیش ایران در منطقه در نتیجه توافق را پیش بینی می کند.
آنچه واضح است اینکه اعتراف اوباما در مورد قدرت هسته ای ایران، نشانگر تغییر تاکتیکی و راهبردی در مقابل ایران است که چندی است شکل گرفته است.
ایران، قدرتمندانه کنترل کامل بر گروه های شبه نظامی شیعی را در دست دارد در حالی که کشورهای عربی علی رغم ادعاهای خود، هیچ گونه کنترلی بر هیچ جریان افراط گرا و فعالی در منطقه ندارند.
اگرچه تأثیر عملکرد ایران در این تغییر تاکتیکی، پوشیده نیست اما به نظر می رسد که هدف اوباما از لحن دلجویانه خود در قبال ایران، فراتر از بیدار شدن از خواب غفلت و شناخت یکباره قدرت و حسن نیت ایران در منطقه است.
واقعیت امر آن است که اوباما رئیسجمهور آمریکا از دستیابی به توافق هسته ای با ایران منافع زیادی را به دست خواهد آورد. وی می خواهد به هر طریق ممکن موفقیت در دستیابی به توافق هسته ای با ایران را در کارنامه سیاست خارجی خود به ثبت برساند.
با وجود این اوباما برای دستیابی به هدف خود تا کنون، فقط از ابزار سخن استفاده کرده است و صرفا در عمل شعار به نقش ایران اعتراف می کند. در واقع وی فقط در باغ بهشت را به ایران نشان می دهد بدون آنکه در عمل گامی برای توافق هسته ای انجام داده باشد.
اوباما در صحبتهای اخیر خود سه گام را جلوی پای ایران قرا میدهد؛ گام اول، شفاف سازی؛ گام دوم، راستی آزمایی و گام سوم را تنها تعلق تحریمها و نه حذف تحریمها اعلام می کند. و بر این اساس اصطلاحا توپ را به زمین ایران پرتاب می کند. روشن است که تاکتیک فعلی اوباما، بازی در زمین ایران برای دور نگاه داشتن خود از ضربه های حریف جمهوریخواه است. این در حالی است که تیم هسته ای و نیز حاکمیت ایران بارها آماگی برای توافق هسته ای منصفانه و در چارچوب منافع ملی را بازگو کرده اند.
تأکید بر آمادگی و استقبال ایران برای توافق بر سر موضوع هسته ای، و نیز حذف تحریم ها و رفع نگرانی های دو طرف محورهایی است که دیپلماسی خارجی کشور باید بر آنها تأکید داشته و نیز برای پیشبرد این سیاست در بستر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، چاره اندیشی کند.