این سخنان از قلم و زبان کسانی صادر میشد که بعضا در راس این جریان بودند و افکار و روزنامههای اصلی این جریان را رهبری میکردند و هیچگاه از سوی سایر افراد این جریان مورد عتاب و حتی یک اعتراض کوچک واقع نشدند و چه بسا به بهانه شعار اغواگر آزادی بیان تا حدودی از این جماعت افراطی و توهین کننده به ارزشها نیز حمایت میشد و حتی اعتراض به آنها با هجمه مواجه میگردید.
البته بیان این سخنان به بزرگان اصلاحطلب خلاصه نمیشد. تولید محتواهای اهانتآمیز هم از سوی وزرای جریان اصلاحات، هم معاونین رییس جمهور وقت، هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس، هم روشنفکران داخل در این جریان، و هم اصحاب رسانه منتسب به این جریان مانند نویسنده و خبرنگار و ... به وفور شنیده ودیده میشد!
در آن زمان به صراحت هشدار داده میشد که برخی مطبوعات پایگاه دشمن شدهاند و برخی در بدنه دولت به دنبال اصلاحات امریکایی در کشور هستند. اما از سوی رهبران جریان اصلاحات این هشدارها ندید گرفته میشد و حتی تا به امروز تشری مناسب به این افراد دیده نشده است.
در میان این طیف، افراد بسیاری که آن روز همگی مورد حمایت جریان اصلاح طلب بودند، امروز در خارج از کشور علیه ملت و نظام فعالیت میکنند تا معلوم شود که اولا آن هشدارها درست بوده است وثانیا این عده در همان سالها نیز مشغول خوش خدمتی به اربابان خود بودند و با نقاب اصلاحات، منافقانه در لایههای مهم کشور نفوذ کرده بودند.
از میان نمایندگان مجلس ششم، فاطمه حقیقتجو و رجبعلی مزروعی، از بین معاونین و وزرای دولت مهاجرانی و فریبا داوی مهاجر، از طیف به اصلاح روشنفکر سروش و کدیور نمونه هایی هستند که هم اینک در خارج از کشور به عقدهگشایی علیه ملت مشغول هستند.
در این میان روزنامهنگارانی نیز از این جریان به دامن دشمنان این ملت آرمیدهاند:
-«مسیح علینژاد»، روزنامهنگار فراری خارج از ایران که سالها در روزنامههای اصلاحطلب خبرنگاری میکرد و از نویسندگان روزنامه اعتماد ملی وابسته به کروبی بود که هم اینک در خارج از کشور ضمن کارهای خلاف عفت، دختران ایرانی را به کشف حجاب دعوت میکند.
-«نیکآهنگکوثر» کاریکاتوریست نشریات زنجیرهای که سالها در نشریات اصلاحطلب کاریکاتور میکشید و مورد حمایت این جریان بود.
-«اکبر گنجی» را میتوان نمونه تمام عیار یک تندروی دو آتشه دانست که سالها با نشریات اصلاح طلبان همکاری داشت و حتی هنگامی که به دلیل مقالات اهانتآمیز و دروغ خود به زندان افتاد سران اصلاحات به حمایت از وی برخاستند. او در کنفرانس ننگین برلین هم حاضر بود. وی هم اینک در شبکههای خارجی حتی به انکار امام زمان عجل الله فرجه و اصل تشیع نیز میپردازد!
-«محسن سازگارا» از اعضای روزنامه جامعه که در انتخابات شورای شهر دوم نامزد انتخابات هم بود و مردم تهران به وی رای ندادند. او در شبکههای خارجی در فتنه 88 به آشوبطلبان خط فکری میداد.
-«علی اصغر رمضانپور» روزنامهنگار و مفسر شبکه بیبیسی فارسی و مدیر شبکه رها میباشد. وی در دوره وزارت احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود!
- محمدجواد اکبرین روزنامه نگار که در روزنامههای اصلاحطلب نشاط و عصر آزادگان مطلب می نوشت و از روحانیون شاگرد و حامی مرحوم منتظری بود که هم اینک از کسوت روحانیت خارج شده و در خارج علیه اسلام و نظام فعالیت میکند!
-فرناز قاضی زاده که در کارنامه خود کار در روزنامههایی چون حیات نو،زن، نشاط، ایرانیان، هم میهن را دارد و اکنون با کنار گذاشتن حجاب، مجری بیبیسی فارسی است!
-از تازهترین فراریهای روزنامهنگارهای اصلاحطلب میتوان به «مجتبی واحدی» اشاره کرد. او سردبیر روزنامه آفتاب یزد به شدت حامی رییس جمهور اصلاحات است. او پس از فتنه 88 از کشور گریخت. به این فهرست اضافه کنید علی افشاری، مسعد بهنود، یوسفی اشکوری، محمدرضا جلاییپور و ... را.
با روی کار آمدن دولت موسوم به اعتدال بخش زیادی از خبرنگاران و افراد جریان اصلاحطلب فعالیت خود را آغاز کردند و در همین مدت در روزنامههای اینان مجددا توهین به احکام اسلامی مانند شهادت زنان و قصاص و اهانت به غدیر و عقاید شیعه مثل عاشورا مجددا دیده شده است. اما به نظر میرسد خطر حضور روزنامهنگاران و خبرنگاران عاشق غرب همچنان در بین این جریان وجود دارد.
در هفته اخیر خبر پناهنده شدن دو خبرنگار از «ایسکانیوز» (مدیر روابط عمومی ستاد انتخاباتی حجتالاسلام حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲) و روزنامه «ایران ورزشی» در خبرها شیده شد که نشان از این دارد افراد گریزان از ملت همچنان نیز وجود دارد!
دولت اعتدال و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با دست و دل بازی راه را برای این افراد باز کرده است، باید به شدت مراقب باشد تا مناصب فرهنگی و گلوگاههای مهم سیاسی و فرهنگی را در دست این افراد نسپارد. تجریه گذشته جریان اصلاحات نشان داده است از بهایی و سلطنت طلب و منافق و دشمنان ملت در این جریان حضور دارند و این جریان هیچ گاه حاضر به مرزبندی شفاف با این جریانات نیست. چنانچه تا همین امروز پاسخ روشنی از رسانههایی که خبرنگاران آنها در هفته اخیر درخواست پناهندگی دادهاند دیده نشده است.
در حالی که دو خبرنگار ما در حین انجام وظیفه در سقوط هواپیما در آلمان جان خود را از دست دادند، دو خبرنگار دیگر که برای مخابره دو رویداد ملی یکی مذاکرات هستهای و دیگری مسابقه تیم ملی فوتبال ایران به خارج از کشور رفتهاند، بدون توجه به منافع ملی و آبروی کشور در آن سوی مرزها از کشور و ملت بریده و در خواست پناهندگی میدهند و این سو از دست اندرکاران فرهنگی کشور هنوز صدای درخوری بلند نشده است.
به نظر میرسد نظارت بیشتری به خبرنگاران جریان اصلاحات باید صورت گیرد تا آبروی نظام و کشور را بازیچه امیال دون خود قرار ندهند چرا گویا هنوز کسانی هستند که خود را پشت دولت اعتدال نام مقدس خبرنگاری مخفی کردهاند ولی به هیچ یک ارزشهای ملی و دینی این ملت اعتقاد و حتی علاقهای ندارند و منتظر فرصتی برای انتقامگیری از کشور لطمه به حیثیت جامعه خبرنگاری هستند. مسالهای که مسئولان فرهنگی و امنیت نباید به سادگی از آن بگذرند.
*بصیرت