نيويورک تايمز در مقاله‌اي نقشه‌هاي وزارت خارجه آمريکا براي نفوذ در جوامع اسلامي از طريق شبکه‌هاي اجتماعي اينترنتي را که در قالب طرح "ديپلماسي ديجيتال" صورت مي پذيرد تشريح کرد.

به ‌گزارش مشرق، پايگاه اينترنتي "نيويورک‌تايمز" در گزارشي به قلم "جسي ليختن‌اشتاين" (JESSE LICHTENSTEIN) به بررسي نقش پايگاه‌هاي اينترنتي اجتماعي نظير "تويتر" (Twitter) در نوع جديدي از ديپلماسي غربي و بالاخص آمريکايي پرداخت که "ديپلماسي ديجيتال" ناميده مي‌شود.
در ابتداي گزارش مذکور دو نفر از سياستمداران عرصه ديپلماسي ديجيتال آمريکا معرفي شده‌اند که يکي "جرد کوهن" (Jared Cohen) نام داشته و از کارمندان بخش برنامه‌ريزي سياسي وزارت خارجه آمريکا محسوب مي‌شود و ديگري "الک راس" (Alec Ross) است که از مشاورين وزارت امور خارجه در امور ابداعي معرفي شده است.
به‌تصريح ليختن‌اشتاين، کوهن 28 ساله و راس 38 ساله پس از "باراک اوباما" و "جان مک‌کين" معروف‌ترين افراد قابل نام بردن در تويتر هستند و پيام‌هاي بي‌شمار آنها که ترکيبي از ديپلماسي و زبان عاميانه است شهرت بسياري يافته است.

* نقش هيلاري کلينتون در ديپلماسي ديجيتال

در ميدان دادن به اين شکل از ديپلماسي جديد نقش "هيلاري کلينتون" وزير امور خارجه آمريکا انکارناپذير است. الک راس از هيلاري کلينتون به عنوان "مادرخوانده" اين سبک از "سياست نوين" نام مي‌برد.
با اين حال همچنان روش‌هاي سنتي ديپلماسي در جهان امروز حاکميت دارند اما به هرحال در قرن بيست و يکم امثال ديپلماسي تويتري هم در حال رشد و توسعه هستند. اين امر معرف يک تغيير گسترده در شکل و راهبرد ديپلماسي سنتي و مشوق فعاليت‌هاي سايبري در اين عرصه است. به قول راس در دنياي امروز، خطوط ايدئولوژيک ليبرال و محافظه‌کار ديگر توان انطباق با پويايي زمان را ندارند.
اوايل سال جاري ميلادي، راس و کوهن توانستند درب‌هاي وزارت خارجه آمريکا را به روي 10 شخصيت مهم در عرصه تکنولوژي رسانه‌هاي اجتماعي باز کرده و مجلس شامي بين ايشان و خانم کلينتون و کارکنان عالي رتبه وي ترتيب دهند. در ميان اين 10 شخصيت برجسته افرادي چون "اريک اشميت" (Eric Schmidt)، مدير ارشد اجرايي گوگل، "جک درسي" (Jack Dorsey)، بنيان‌گذار و رئيس تويتر، "جيمز ابرهارد" (James Eberhard) از شرکت "موبايل آکورد"، "شروين پيشه‌ور" از شرکت SGN، توليدکننده بازي‌هاي موبايل، "جيسون ليبمن" (Jason Liebman) از شرکت هاوکست، "تيفاني شلين" (Tiffany Shlain)، بنيان‌گذار "وبي اواردز" و "اندرو راسيج" (Andrew Rasiej) از مجمع دموکراسي شخصي حضور داشتند. در پايان جلسه کلينتون از حضار دعوت کرد تا به همکاري با وي بپردازند. اين همکاري درست چند روز بعد يعني مصادف با زلزله هائيتي آغاز شد و ابرهارد توانست در همکاري با وزارت امور خارجه آمريکا 40 ميليون دلار کمک براي صليب سرخ جمع‌آوري کند، آن هم در قالب کمک‌هاي 10 دلاري! در روز واقعه زلزله هائيتي يعني 12 ژانويه گوگل اعلام کرد که هکرهاي چيني تلاش کرده‌اند که در "جي‌ميل" مخالفان حکومت چين نفوذ کنند و ظرف چند ماه پس از آن کاربران چيني خود را به سمت استفاده از موتور جستجوي خود در هنگ‌کنگ سوق داد. اين موضوع به يک چالش ديپلماتيک بدل شد و سرانجام منجر به سخنراني 45 دقيقه‌اي کلينتون شد که طي آن آزادي دسترسي به اينترنت را از اولويت‌هاي حقوق‌بشري و سياست خارجي آمريکا ذکر کرد.

* مامورين وزارت خارجه آمريکا در گوگل

نيويورک‌تايمز در ادامه گزارش فوق مي‌نويسد: پس از اتفاقات فوق‌الذکر، راس و کوهن به عنوان مامورين وزارت خارجه آمريکا در سمت‌هاي اجرايي گوگل پس از اشميت قرار گرفتند.
راس و کوهن در گوگل و بعدها در يوتيوب به تشريح قدرت سياسي "ويدئوهاي ويروسي" (ويدئوهايي که مثل ويروس منتشر مي‌شوند) و پتانسيل آنها براي دست‌به‌دست شدن در گوشي‌هاي تلفن همراه پرداختند. اين ويدئوها پيش‌تر در سيرالئون و مونتنگرو براي گزارش‌دهي تخلفات انتخاباتي استفاده شده بود. شايد دور از ذهن نباشد اگر بگوييم راس و کوهن "عقده تلفن همراه" داشتند! آنها همواره از درمان تلفني، آموزش تلفني و حتي عدالت تلفني سخن مي‌گويند! آنها در جلسه‌اي با کارشناسان بانکداري سيار به دنبال برنامه‌اي بودند که به‌وسيله آن بتوانند حقوق نيروهاي پليس را از افغانستان گرفته تا کنگو، با تلفن همراه پرداخت کنند. بانکداري سيار و تلفن همراه اکنون ديگر در کشورهاي فقير همچون کنيا نيز توسعه يافته است. در اينجا ديپلماسي و امنيت به هم پيوند مي‌خورند و مشترکا از تکنولوژي استفاده مي‌کنند. پرداخت مستقيم پول به گوشي تلفن همراه افسران پليس به‌نحوي که آنها هم بتوانند پول خود را از گوشي موبايل خود به خانواده خود پرداخت کنند مي‌توانست ابزاري قدرتمند براي ايجاد ثبات باشد حتي در کشوري همچون کنگو. حداقل مي‌شد که به چنين رويکردي اميدوار بود.
"آن ماري سلوتر" (Anne-Marie Slaughter)، مدير کارکنان بخش برنامه‌ريزي سياسي وزارت امور خارجه ايالات متحده تصريح مي‌کند که رويکرد ديپلماسي ديجيتال و پيوند ميان وزارت خارجه و دنياي ارتباطات اينترنتي تازه در اول راه است و هنوز مشکلات زيادي در اين مسير وجود دارد که بايد حل شود.
ليختن‌اشتاين در ادامه مقاله مي‌نويسد: راس و کوهن در عين اينکه منافع بانکداري سيار و ارتباطات الکترونيک را مي‌پذيرند، به خوبي مي‌دانند که حتي کلينتون هم باور ندارد که به‌وسيله اينترنت مي‌توان همه مشکلات را حل و رشد و سعادت همگان را تضمين کرد. راس در اين خصوص مي‌گويد که تکنولوژي هيچ مقصد معيني ندارد، ما نمي‌توانيم آن را کنترل کنيم اما مي‌توانيم بر آن تاثير بگذاريم.

* انتخابات ايران و ديپلماسي ديجيتال

به گزارش مشرق، نيويورک‌تايمز سپس وقايعي را تشريح کرده است که راس و کوهن را ياري کردند تا نشان دهند که تکنولوژي ارتباطات و مسايل سياست خارجي به‌هم پيوسته‌اند. ابتدا در مولداوي چيزي اتفاق افتاد که به "انقلاب تويتري" شهرت يافت. در جولاي 2009، قطع منطقه‌اي اينترنت در چين اتفاق افتاد و سپس در ژوئن 2009 و در پي انتخابات رياست جمهوري ايران توانمندي گوشي‌هاي تلفن همراه و تکنولوژي ارتباطاتي به کار رفته در آنها در سازماندهي تحرکات اجتماعي و ثبت تصاويري نظير مرگ "ندا آقاسلطان"، توجه جهان را به خود جلب کرد.
کوهن در ديداري که در فوريه گذشته از يوتيوب داشت "ويدئوي مرگ آقاسلطان را روشن‌ترين نمونه ويدئوهاي ويروسي دانست و تصريح کرد که يوتيوب از هر سيستم اطلاعاتي ديگري کارايي بيشتري دارد چرا که کاربران ايراني خود ويدئوهاي آن را توليد مي‌کنند!"
بيشتر اطلاعاتي که غرب از ايران به‌دست مي‌آورد از طريق يوتيوب و تويتر به‌دست مي‌آمد. در ژوئن سال گذشته و پس از سه روز از گذشت اعتراضات انتخاباتي و پس از آنکه يک پيام از "ميرحسين موسوي" در تويتر منتشر شد، کوهن متوجه شد که احتمالا زمان آن رسيده است که در عملکرد تويتر تجديدنظر شود. سياست اعلام شده رئيس‌جمهور آمريکا عدم دخالت در انتخابات ايران بود اما کوهن نمي‌خواست تويتر دست از ادامه سياست کنوني خود بکشد لذا ايميلي براي "درسي" ارسال کرد که اين ايميل بعدها توسط نيويورک‌تايمز فاش شد. در اين ايميل کوهن تلاش کرد درسي را راضي کند تا شرايط موجود را حفظ کند.
سلوتر در اين خصوص مي‌گويد: "هيچ سابقه‌اي از علم‌کردن يک شبکه اطلاعاتي اجتماعي در حوادث پس از انتخابات تا آن موقع وجود نداشت. هيچ قانوني هم در اين خصوص نوشته نشده بود. همين که کلينتون تصميم گرفت تا اقدام کوهن را محکوم نکند خود به اين معنا بود که مي‌خواهد اين موج ادامه پيدا کند. همه‌چيز خيلي سريع اتفاق مي‌افتاد، ما تلاش نکرديم بر حوادث پس از انتخابات ايران تاثيري بگذاريم. تنها کاري که ما کرديم اين بود که شرايط را براي ادامه ارتباطات مردم ايران فراهم آوريم."
وزارت امور خارجه آمريکا اخيرا در تغيير سياستي آشکار از ادامه پرداخت پول به برخي گروه‌هاي فعال ايراني مقيم خارج که گفته مي‌شود هدفشان ارتقاي دموکراسي در ايران است خودداري کرده و تلاش مي‌کند که پول خود را خرج تسهيل ارتباطات ميان ايرانيان مخالف داخل کشور کند. آمريکا حتي برخي تحريم‌هاي اينترنتي خود را در خصوص ايران حذف کرد تا نرم‌افزارهاي فيلترشکن و پيام‌رسان در ايران توسعه پيدا کنند. البته با توجه به ادامه فيلترينگ در ايران معلوم نيست تا چه حد کاربران داخل ايران بتوانند اين نرم‌افزارها را بارگذاري کنند و ضمنا روشن نيست که آيا قدرت انقلابي تويتر همچنان بر جاي خود باقي است يا خير؟

* مخالفت با رويکرد تويتري در آمريکا

"يوگني موروزوف" (Evgeny Morozov)، استاد دانشگاه "جورج‌تاون" و تندترين منتقد اين شاخه از ديپلماسي در "وال‌استريت‌ژورنال" نوشتاري را منتشر کرده و وزارت خارجه آمريکا را متهم کرد که ايرادات و خطرات مترتب بر رويکرد تويتري را لاپوشاني مي‌کند. وي مي‌نويسد: "تويتر و فيس‌بوک امکاناتي هستند که همه گروه‌ها مي‌توانند از آنها استفاده کنند نه فقط طرفداران غرب و دولت ايران نيز در اين شبکه‌هاي اجتماعي فعال است. دولت ايران حتي از طريق فيس‌بوک توانست برخي از مخالفان خود را در سراسر جهان تعقيب کند."
البته کوهن نظرات موروزوف را رد مي‌کند. کوهن بر اين باور است که اين تکنولوژي‌ها به‌هرحال در حال گسترش است و نمي‌توان از آن فرار کرد به بهانه اينکه خطرناک است. آنچه موروزوف توان درک آن را ندارد اين است که چه بخواهيم و چه نخواهيم بخش خصوصي با سرعت ديوانه‌واري در حال ابداعات جديد است و گريزي هم از آن نيست.
به‌عبارت‌ديگر، اهتراز از شبکه‌هاي رسانه اجتماعي فايده‌اي به حال دولت آمريکا ندارد. به گفته کوهن، قرن بيست‌ويکم ديگر زماني نيست که بتوان در آن وسواس کنترلي به خرج داد. اما با اين حال بايد دانست که امر کنترل در سياست خارجي به‌هرحال همچنان گرامي داشته مي‌شود. زماني که موروزوف مي‌نويسد که ديپلماسي نبايد وارد عرصه دولت باز شده و بايد پشت درهاي بسته باقي بماند، انعکاس نگراني‌هاي بسياري از افراد را نشان داده است. اما شايد در دوران تويتر ديگر چنين چيزي ممکن نباشد.
ليختن‌اشتاين در ماه مارس گذشته شخصا با کلينتون صحبت کرده و به نقل از او نوشته است که هرچند منافع تکنولوژي‌هاي ارتباطاتي از مضرات و خطرات آنها بيشتر است اما اين بدان معني نيست که هرگز مشکلي پيش نمي‌آيد. "کلي شيرکي" (Clay Shirky)، استاد دانشگاه نيويورک که اخيرا مباحثي را نيز در اين خصوص با موروزوف دنبال کرده است هم توصيه مشابهي به کارکنان وزارت خارجه داشته و گفته است که در واقع کنترل از دست رفته است. "شما ديگر کنترلي بر پيام‌ها نداريد و اگر فکر مي‌کنيد که داريد، در واقع نمي‌دانيد که اوضاع از چه قرار است!"

* ماهيت کنترل‌ناپذير شبکه‌هاي اجتماعي

ليختن‌اشتاين مي‌نويسد: ديپلمات‌هاي آمريکايي و همچنين ديپلمات‌هاي ساير کشورها بايد بپذيرند که شبکه‌هاي اجتماعي را نمي‌توان کنترل کرد و شرکت‌هاي صاحب اين شبکه‌ها هم مسووليتي در قبال نحوه استفاده کاربران از اين امکانات ندارند. دولت‌ها بايد بفهمند که بين "پيام يک کاربر" و يک "سيستم پيام‌رساني" تفاوت بسيار است. در ماه مي، پاکستان فيس‌بوک را فيلتر کرد چرا که مسابقه کاريکاتور عليه نبي مکرم اسلام (ص) در آن برگزار شده بود. حتي متحدان قديمي آمريکا نظير کره‌جنوبي، ايتاليا، عربستان سعودي و استراليا هم قائل به اين نکته هستند که آنچه محدوديت در قوانين اساسي براي آزادي بيان مدنظر قرار گرفته است بايد شامل حال اين شبکه‌ها نيز بشود.
وي مي‌افزايد: به‌هرحال اين احتمال وجود دارد که بعضا تويتر به عنوان عضو گسترش‌ يافته‌اي از دولت آمريکا نگريسته شود. سلوتر در اين خصوص مي‌گويد: "در اينجا يک تفاوت مهم ميان دولت‌هايي وجود دارد که تلاش براي محدود کردن اطلاعات مي‌کنند و دولت‌هايي که چنين تلاشي را از خود نشان نمي‌دهند. براي دولت‌هايي که چنين تلاشي مي‌کنند سخت است که محدوديت قدرت خود را درک کنند. ما نمي‌توانيم درب سي‌ان‌ان را تخته کنيم."
اما به هرحال نمي‌توان از وجود خطرات در اين مسير چشم‌پوشي کرد. "کارلوس پاسکال" (Carlos Pascual) سفير آمريکا در مکزيک در اين خصوص مي‌گويد که اگر مساله در خصوص کشورهايي خاص همچون چين، ايران، کوبا يا کره‌شمالي باشد، تويتر و فيس‌بوک ديگر به عنوان يک شبکه اجتماعي صرف نگريسته نمي‌شوند بلکه ابزار دست دولت آمريکا ديده مي‌شوند. اين امر شرکت مذکور را در خطر قرار داده و همچنين کاربران تسهيلات اين شرکت‌ها هم به خطر مي‌افتند. اما مهم نيست که واقعيت چيست! در چنين شرايطي، به‌هرحال بهتر است که بگذاريم اين وسايل ارتباط جمعي به کار خود ادامه دهند. اما به هر حال، خطوط قرمزي وجود دارند که بايد به آنها احترام گذاشت."

* توسعه به ساير کشورها

از بهار گذشته، راس و کوهن با سفر به کشورهايي نظير عراق، روسيه، کنگو و هائيتي نمايندگي‌هاي تکنولوژي‌هاي مدنظر خود را در اين کشورها داير کردند. از آن زمان اين سفرها که به Techdel شهره شده‌اند بخشي از سياست خارجي ايالات متحده دانسته مي‌شوند. در اين کشورها از مهندسين نرم‌افزار، کارآفرينان و ... خواسته شده است تا راه‌هاي غيرعرفي براي توسعه دموکراسي و پيش‌برد امر توسعه در کشور پيدا کنند.
در اينجا هم کوهن و راس به‌دنبال تاسيس و ايجاد محصولاتي هستند که ملموس باشند. آنها به راهبران تکنولوژي ماموريت دادند تا در آمريکا شبکه‌هاي حمايتي از کمپاني‌هاي نوپاي "فن‌آوري اطلاعات" عراق تاسيس کنند و راه‌هايي براي استفاده از منابع اطلاعاتي روسيه در راستاي مبارزه با قاچاق انسان بيابند.
در اکتبر 2009، راس و کوهن مشترکا سفري به مکزيکو سيتي داشتند. ايده آنها در اين سفر اين بود که بتوانند براي مبارزه با قاچاق مواد مخدر ايده‌هاي نويي ارائه کنند. امسال ايالات متحده 3.5 ميليارد دلار بودجه براي مبارزه با مواد مخدر اختصاص داده است که بيشتر آن در مکزيک هزينه خواهد شد. در سال 2009، تنها يک شهر مکزيک 2600 جنايت مرتبط با مواد مخدر داشته است. در مکزيک هر روز بين جانيان و پليس درگيري پيش مي‌آيد و شاهدان هم جرات آن را ندارند که شهادتي در دادگاه اقامه کنند. اين اتفاقات درست آن سوي مرز آمريکا به وقوع مي‌پيوندد. راس در اين خصوص مي‌گويد: "بي‌اعتمادي به پليس يکي از مشکلات بزرگ در مکزيک است. مفهوم گزارش‌دهي ناشناس (بي‌نام) جنايات در مکزيک نابود شده است."
مهمترين بخش اين Techdel ديدار با "کارلوس اسليم" (Carlos Slim)، غول مخابرات و ثروتمندترين مرد جهان بود. وي سهامدار اصلي و اعتباردهنده نيويورک تايمز هم هست. پاسکال بعدها به ليختن‌اشتاين گفته است که جيمز ابرنارد از شرکت "موبايل آکورد" در اين جلسه تصريح کرد که تقريبا در تمامي شهرهاي فقير مکزيک هم مردم از تلفن همراه استفاده کرده و مدام به هم پيامک مي‌فرستند. لذا اين ايده پديد آمد که يک سيستم آزاد پيامک راه‌اندازي شود تا مردم بتوانند جنايات را گزارش دهند و بلافاصله پس از گزارش، اطلاعات ارسال کننده پيامک از پيام پاک شود و اطلاعات پايگاه داده نيز مستقيما به سيستم پليس شهري و فدرال منتقل شده و به وسيله يک NGO مستقل بررسي ‌شود تا شرايط ناشناس‌بودن براي گزارش‌دهنده محفوظ بماند. در چنين شرايطي اقدامات انجام شده يا نشده از سوي پليس مي‌تواند از سوي عموم جامعه مورد ارزيابي قرار گيرد.
پاسکال مي‌افزايد که اسليم نسبت به اين موضوع جذب شد و دو جوان با پشتکار (راس و کوهن) نظر وي را به خود جلب کردند.
به گفته راس، اسليم در حالي که دور اتاق مي‌چرخيد سن ما را مي‌پرسيد و سر تکان مي‌داد و مي‌گفت: "فوق‌العاده است." اين جلسه که قرار بود 40 دقيقه به طول بيانجامد 2 ساعت طول کشيد و اسليم قبول کرد که اسپانسر اين طرح باشد.
به‌نوشته ليختن‌اشتاين، اين برنامه که قرار است از پاييز امسال پياده‌سازي شود با چالش‌هايي مواجه است که واضح‌ترين آنها اين است که در برابر گزارش‌هاي نادرست چه بايد کرد؟ چگونه بايد اعتماد مردم را نسبت به ناشناس ‌ماندنشان جلب کرد؟ اخيرا مکزيک تلاش کرد تا با ثبت نام از استفاده‌کنندگان از تلفن همراه، پايگاه داده خود را تکميل و تثبيت کند. اين اطلاعات که قرار بود کاملا محرمانه باشد به‌زودي در مغازه‌هاي کيک‌فروشي مکزيکوسيتي دست‌فروشي شد!!
پاسکال در اين خصوص مي‌گويد: "اگر اطلاعات افراد لو برود و آبرو و جان و مال افراد گزارش دهنده جنايات در خطر قرار گيرد، آنگاه ديگر کسي از اين سيستم استفاده نخواهد کرد. ما مجبوريم با طرف‌هاي مکزيکي و NGOها در داخل و خارج از دولت براي رسيدن به نتيجه کار کنيم."

* روابط راس و کوهن با يکديگر

ليختن‌اشتاين تصريح کرده است که سلوتر در سال 2009 و پيش از آنکه به مقام رياست کارکنان برنامه‌ريزي سياسي وزارت امور خارجه ايالات متحده منصوب شود، در مقاله‌اي که در "فارين افرز" (Foreign Affairs) نوشت فاش کرده بود که دولتمردان آمريکايي اکنون مي‌دانند که شبکه‌ها در سطح بالاتر از دولت، پايين‌تر از آن و حتي درون آن وجود داشته و فعالند. راس اين نوشتار را به همه سفراي آمريکا در سراسر جهان داده است. جالب است که بدانيم راس و کوهن درباره خود چه مي‌انديشند؟ اين دو خود را دو "هميشه مسافر متفکر" مي‌دانند که همواره در حال ايجاد و نگهداري شبکه‌هايي هستند که به‌نوبه خود از شبکه‌هايي ديگر تشکيل شده‌اند. اين دو نفر همواره با هم در تماس هستند و اطلاعات خود را در اختيار هم قرار مي‌دهند حتي اگر هر يک در يک سمت کره زمين حضور داشته باشند.
اما شايد اين رابطه نزديک قدري تعجب‌آور به‌نظر برسد، کوهن از سوي "کاندوليزا رايس" منصوب شده و همواره او را مراد خود مي‌داند و اين در حالي است که راس به‌شدت طرفدار و حامي اوباما است. اين دو براي رسيدن به وزارت امور خارجه راهي کاملا متفاوت را طي کرده‌اند.
کوهن که سال‌هاي پيش از فارغ‌التحصيلي را در آفريقا طي کرده و تز خود را بر روي نسل‌کشي رواندا انجام داده بود در حال که تنها 22 سال داشت با کاندوليزا رايس ديدار کرد. رايس هنوز به سمت مشاور امنيت ملي منصوب نشده بود. وي سپس سفري به خاورميانه داشت و از سوريه، لبنان، عراق و ايران ديدار کرد و توانست با نسل جوان اين کشورها که از رسانه‌هاي جمعي و تکنولوژي‌هاي بي‌سيم استفاده مي‌کنند ارتباط برقرار کند. رايس در خصوص وي مي‌گويد که کوهن نظرات بسيار جالبي در خصوص ايران داشت تا آنجا که کسي در دولت صاحب اين نظرات نبود. کوهن به خواسته رايس از نظرات خود خلاصه‌اي تهيه مي‌کند تا به رئيس‌جمهور وقت آمريکا ارائه شود.
زماني که رايس به سمت وزارت امور خارجه منصوب شد، جايي براي کوهن 24 ساله در بين کارکنان برنامه‌ريزي سياسي دست و پا کرد و تاکيد داشت که حوزه کاري او بايد برقراري ارتباط با جوانان، مبارزه با راديکاليسم و مبارزه با تروريسم باشد. در فوريه 2008، اعتراضات گسترده‌اي عليه "نيروهاي مسلح انقلابي کلمبيا" (FARC) شکل گرفت. اين اعتراضات در بيش از 200 شهر جهان از طريق فيس‌بوک و اسکايپ (Skype) و پيام‌هاي فوري سازمان‌دهي شد. کوهن در اين خصوص مي‌گويد که اين اعتراض بزرگ‌ترين اعتراض تاريخ عليه يک سازمان تروريستي بود. کوهن همچنين تصريح مي‌کند که اين اعتراضات از اولين حرکات ديپلماتيک انجام شده از طريق شبکه‌هاي آنلاين اجتماعي بود و تقريبا يک ميليون ويدئو عليه FARC منتشر شد.
رايس در اين خصوص مي گويد: "کوهن شروع به شبکه‌سازي از افرادي در سراسر جهان کرد که مي خواستند درباره چگونگي مبارزه با تروريسم گفتگو کنند. او به خوبي توانست از پس اين کار برآيد."
الک راس اما تقريبا يک‌دهه از کوهن مسن‌تر بود و اندکي ديرتر به فعاليت‌هاي سياسي پيوست. در سال 2000 تلاش‌هايي را براي اضافه‌کردن زبان عربي به شبکه اينترنت از طريق يک موسسه غيرانتفاعي به‌انجام رساند. او توانست حمايت غول‌هاي اقتصاد و تکنولوژي نظير "بيل گيتس" (Bill Gates) و "ويليام اي. کنارد" (William e. Kennard) را به خود و فعاليتش جلب کند. در آوريل 2009 راس که تخصص فراواني در زمينه تکنولوژي رسانه پيدا کرده بود به دستگاه سياست خارجي دولت اوباما پيوست.
با به پايان رسيدن دوران بوش، کوهن که منصوب شده از سوي رايس بود مي‌توانست از وزارت خارجه کنار گذاشته شود اما راس با خواندن نوشته‌هاي او، وي را به عنوان همکار خود برگزيد.
يک پارادوکس سياست قرن 21 اين است که در حالي که تکنولوژي‌هاي جديد به‌صورت تئوريک توانسته‌اند به افرادي بي‌نام و نشان قدرت و صدا بدهند، چنانکه براي آغاز کردن يک حرکت تنها به يک گوشي تلفن همراه داراي دوربين نياز است و در عين حال بي‌نام و نشان بودن آنها را حفظ کنند، از سوي ديگر توانسته‌اند بوروکرات‌هاي هميشه پشت پرده را به صحنه‌هاي اجتماعي بکشانند و از خفا خارج کنند. راس و کوهن در دنياي خويش به شهرت دست يافته‌اند و شهرت در دوران تويتر نيازمند گفتمان زياد است. هرچند که بسياري از کارکنان وزارت خارجه آمريکا نمي‌توانستند درک کنند که اين شهرت ناشي از چيست اما هيلاري کلينتون خود مي‌داند که اين مساله ديگر همه‌گير شده است. به گفته وي: "عجيب اين بود که همه جهان در اين مسير حرکت مي‌کرد و وزارت خارجه آمريکا وارد اين مسير نمي‌شد. نيمي از بشريت کمتر از 30 سال سن دارد، بيشتر آنها به اندازه کافي در مورد ارزش‌هاي آمريکايي نمي‌دانند. يکي از راه‌ها براي حل اين معضل اين است که کساني که براي سيستم سياست خارجي ما کار مي‌کنند به انسان‌هاي عادي بدل شده و با ديگران ارتباط برقرار کنند."

* برنامه‌اي ديگر از راس و کوهن، اين بار براي مسلمانان

نيويورک‌تايمز در ادامه اين مقاله نوشته است که در طرحي جديد، راس و کوهن يکي از همين روزهاي اخير در جلسه‌اي با "فرح پنديت" (Farah Pandith)، نماينده ويژه وزارت امور خارجه آمريکا در امور جوامع اسلامي ديدار کردند. پنديت اصالتا اهل کشمير است و در سن پايين به آمريکا مهاجرت کرده است. وي که اکنون در اوايل چهارمين دهه زندگي خويش است حضوري فعال در وزارت خارجه آمريکا داشته و در 25 کشور تلاش مي‌کند که دامنه تعاملات آمريکا با جوامع اسلامي را افزايش دهد. وي به تازگي از سفر خود به پاکستان، هندوستان، قطر و هلند بازگشته و به همراه معاون خود "کارن چندلر" (Karen Chandler) با راس و کوهن ديدار کرده است.
راس در اين جلسه تصريح کرد که مشکلي که بايد حل شود اين است که يک دفتر نمي‌تواند با مسافرت‌هاي پي‌در‌پي با 1.4 ميليارد انسان رابطه برقرار کند، بنابراين ما بايد به‌سوي راهبردي از تکنولوژي ارتباطاتي نظر داشته باشيم.
کوهن نيز اظهار داشت که هر جا که برويم بالاخره گروهي از مسلمانان آنجا حضور دارند و از استراتژي مد نظر خود و راس به عنوان "راهبرد بوف" (BOF Strategy) نام برد.
نيم ساعت بعد جلسه به توضيح خودماني راهبرد بوف از سوي راس و کوهن گذشت: اين راهبرد ناظر بر اين واقعيت است که چگونه مي‌توان از دارايي ارزشمندي همچون پنديت (زن پرکاري که از سوي آمريکا سخن مي‌گويد آن هم خطاب به جمعيت بسيار متنوعي که به انگيزه‌هاي آمريکا با ديده ترديد مي‌نگرد) استفاده کرد و حضور او را در جوامع هدف به‌وسيله تکنولوژي گسترش داد تا حضور وي تنها مبتني بر مسافرت‌هايش به جوامع هدف نباشد؟!
پس از مدتي از بحث‌ها نتيجه‌اي که حاصل شد توافق همه طرف‌ها بر اين واقعيت بود که تعامل با مسلمانان کاربر و سخت است.
راس ادامه مي‌دهد: قرار نيست اين کار در همين لحظه انجام شود. ما به کسي احتياج داريم که در اين خصوص کنکاش کند و آنچه لازم است را به‌دست بياورد. بايد چيزهايي مشخص شوند که مي‌شود آنها را به پيام 140 کاراکتري يا کمتر تبديل کرد. بعد ما مي‌توانيم آن را به زبان‌هاي پشتون، دري، اردو، عربي، سواحلي و... ترجمه کنيم. مساله مهم ديگر اين است که مسلمانان تاثيرگذار در تويتر، فيس‌بوک و ساير شبکه‌هاي اجتماعي را بشناسيم و با ديپلماسي مناسبي به آنها دسترسي يافته و بگوييم: "هي، ما مي‌خواهيم اين پيام‌ها را به شما برسانيم. اين‌ها پيام‌هايي هستند که ما فکر مي‌کنيم با ارزش‌هاي شما سازگارند. اين همان صدايي است که شما مي‌خواستيد از آمريکا بشنويد." به اين ترتيب ما در ميان مسلمانان حاضر در تويتر "امام" حامي خود به‌دست مي‌آوريم و از طريق اين امام‌ها در گوش آنها پچ‌پچ مي‌کنيم و به آنها مي‌گوييم که از اين زن (پنديت) پيروي کنيد!
راس و کوهن در خصوص امر ترجمه پيام‌ها هم راه‌کاري ارائه مي‌دهند: براي انجام ترجمه، دفتر ارتباط با مسلمانان مي‌تواند 10 دانشجوي مسلط به دو زبان را استخدام کند.
معاون پنديت در اين خصوص ابراز نگراني کرده و مي‌گويد: "چطور مي‌توان کار ترجمه را به چند بچه‌دانشجو سپرد، آن هم در شرايطي که ناظران آنها به آن زبان تسلطي ندارند؟! از کجا معلوم که آنها کارشان را به درستي انجام دهند؟"
راس در اين خصوص مي‌گويد: "در قرن 21 چاره‌اي نيست جز اينکه سطح کنترل پايين آورده شود." وي سپس سخناني را از کلينتون نقل مي‌کند: "وقتي يک خانم جوان اهل عربستان سعودي چيزي را به عربي ترجمه مي‌کند، قرار نيست ترجمه وي به کسي در وزارت خارجه داده شود و مورد تصويب قرار گيرد. اين امر ديگر به گذشته تعلق دارد."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس