سرویس جهان مشرق - بامداد روز چهارشنبه، ۱۸ دیماه ۹۸، پنج روز پس از اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، ایران در عملیاتی موسوم به «عملیات شهید سلیمانی [۱] » همزمان به دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق حمله کرد: پایگاه هوایی «عینالاسد» در غرب و یک پایگاه هوایی دیگر در شهر اربیل در منطقه کردستان [۲] . عمده حملات موشکی ایرانی که در چند موج پیاپی به فاصله حدود یک ساعت انجام شدند، روی پایگاه عینالاسد متمرکز بودند.
در همینباره بخوانید:
›› قمار ترامپ با جان بیارزشش/ گزینههای روی میز ایران برای «انتقام سخت»
بالأخره ۱۰۹ نفر ضربه مغزی شدهاند یا «همه چیز خوب است»؟
بلافاصله پس از انتشار خبر این حملات، دونالد ترامپ در توئیتر خود نوشت: «همه چیز خوب است! [۳] » و چند ساعت بعد در سخنرانی خود مدعی شد که هیچیک از نیروهای نظامی آمریکایی در حملات موشکی ایران کشته یا زخمی نشدهاند. این در حالی بود که با گذشت زمان، آمریکاییها مجبور به اعتراف به خسارتهای انسانی حمله ایران شدند؛ هرچند این کار را هم به سبک قطرهچکانی خودشان انجام دادند. در حالی که ترامپ صدمه دیدن حتی یک آمریکایی در حمله موشکی ایران را هم مطلقاً رد کرده بود،
◄ ۲۳ دی ۹۸ (۵ روز پس از حمله) «تیم گارلند» یکی از فرماندهان نظامی آمریکا در عینالاسد اذعان کرد که ۲ نگهبان آمریکایی از شدت انفجارهای موشکی، از بالای برجکهایشان بیرون پرت شدهاند [۴] و طبیعتاً آسیب دیدهاند. در همین حین، گزارشهای رسانهای حکایت از پرواز هواپیماها و بالگردهای آمریکایی از عینالاسد به مقصدهای دیگری از جمله کویت و آلمان با مأموریتهای درمانی داشت (جزئیات بیشتر).
◄ ۲۶ دی ۹۸ (۸ روز پس از حمله) مقامات پنتاگون اعتراف کردند «به خاطر رعایت جوانب احتیاط» ۱۱ نیروی آمریکایی را از عینالاسد به یک بیمارستان نظامی در پایگاه «احمد الجابر» در کویت منتقل کردهاند [۵] . در عین حال، گزارشهای رسانهای، مانند گزارش پایگاه خبری «القبس» کویت [۶] ، از انتقال دستکم ۱۶ سرباز آمریکایی (نه ۱۱ نفر) به کویت، انجام عمل جراحی روی آنها و سپس انتقال آنها به بخش آیسییو خبر میدادند [۷] .
◄ ۴ بهمن ۹۸ (۱۶ روز پس از حمله) پنتاگون اذعان کرد ۳۴ نیروی نظامی آمریکایی در اثر حملات ایران دچار «ضربه مغزی [۸] » شدهاند [۹] . وزارت دفاع آمریکا گفت از این تعداد، ۱۸ نفر به یک مرکز درمانی در آلمان انتقال پیدا کردهاند، ۸ نفر به آمریکا بازگردانده شدهاند، و ۱ نفر هم به کویت منتقل شده است. همچنین در گزارش پنتاگون آمده بود که ۱۶ سرباز آمریکایی نیز (که ظاهراً همه آنها دچار ضربه مغزی نشده بودهاند) در همان کشور عراق مراحل درمان را طی کرده و به خدمت بازگشتهاند.
◄ ۸ بهمن ۹۸ (۲۰ روز پس از حمله) مقامات وزارت دفاع آمریکا باز هم آمار خسارتهای جانی در عینالاسد را بالا بردند [۱۰] و اینبار گفتند ۵۰ نظامی آمریکایی (از میان حدود ۲۰۰ سربازی که مورد غربالگری قرار گرفته بودند) علائم ابتلا به ضربه مغزی را داشتهاند [۱۱] . پنتاگون در عین حال تأکید کرد که این آمار ممکن است بالاتر هم برود.
◄ ۱۰ بهمن ۹۸ (۲۲ روز پس از حمله) برای چهارمین بار آمار تلفات حمله به عینالاسد را تغییر داد [۱۲] و اعتراف کرد ۶۴ سرباز آمریکایی در حمله موشکی ایران دچار ضربه مغزی شدهاند [۱۳] .
◄ ۲۱ بهمن ۹۸ (۳۳ روز پس از حمله) جدیدترین آمار پنتاگون اعلام شد که حاکی از دچار شدن ۱۰۹ آمریکایی به ضربه مغزی «خفیف» در نتیجه حمله موشکی ایران به عینالاسد بود [۱۴] .
«همه چیز خوب است!» آمریکاییها به دنبال سرپوش گذاشتن روی کدام واقعیتها در عینالاسد هستند؟ (+)
در همینباره بخوانید:
›› آمریکاییها چه واقعیتی را در عینالاسد مخفی میکنند؟
›› جزئیات پرواز یواشکی بزرگترین آمبولانس هوایی ارتش آمریکا از عراق به آلمان +سند
هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان بدهد آمار آمریکاییها از رقم ۱۰۹ بالاتر نخواهد رفت، اما نشانههای بیشماری نشان میدهند که واشینگتن به هر قیمتی به دنبال مخفی کردن آمار واقعی تلفات انسانی خود در عینالاسد است (جزئیات بیشتر). کلیدواژهای که آمریکاییها تا الآن به جای «تلفات» یا «کشته و زخمی» از آن استفاده کردهاند «ضربه مغزی» است. «ضربه فیزیکی مغزی [۱۵] » یا «صدمه جراحتی مغزی» به شوکی گفته میشود که معمولاً بر اثر یک سانحه وحشتناک در مغز فرد به وجود میآید و میتواند آثار بلندمدت یا دائمی فیزیکی و روانی روی مغز و اعصاب او باقی بگذارد. این آسیب که در سربازان آمریکایی بسیار رایج است و معمولاً پس از قرار گرفتن آنها در شرایط جنگی میدانی مانند یک حمله نظامی به وجود میآید، در سطوح مختلفی قابل درجهبندی است و همین ویژگی به مقامات آمریکایی کمک میکند تا از عبارت «ضربه مغزی» برای توصیف مبهم آسیبهایی استفاده کنند که در عینالاسد به نیروهای نظامیشان وارد شده است.
قطعاً استناد به آمارهای آمریکا درباره عینالاسد سادهلوحانه است، اما شکی نیست که دیر یا زود تعداد واقعی کشته و زخمیهای حمله موشکی ایران افشا خواهد شد. اگر مقامات وزارت دفاع آمریکا هم حاضر به اعتراف در اینباره نشوند، آنوقت ممکن است فرماندهان سپاه پاسداران ایران ترجیحشان مبنی بر اذعان خود آمریکاییها به واقعیتهای حمله موشکی به عینالاسد را کنار بگذارند و اطلاعاتی را که در اینباره در اختیار دارند منتشر کنند [۱۶] تا مشخص شود آسیبهایی که به سربازان آمریکایی مستقر در عینالاسد وارد شده، چیزی فراتر از «تکدر خاطر» به دلیل «از دست رفتن تمام داراییهای شخصیشان از لباس و کتاب گرفته تا تصاویر خانوادگی و یادگاریهای یک دهه حضورشان در ارتش [۱۷] » بوده است.
تصویری از یک کارت بازی «اونو» در خوابگاه سربازان آمریکایی پس از اصابت موشکهای ایران؛ آیا نیروهای آمریکایی در عینالاسد صرفاً اموال خود را از دست دادند یا جان خود را هم باختند؟ (+)
آنچه مسلم است اینکه آمریکا طی هفتههای پس از حمله موشکی ایران به عینالاسد امپراتوری رسانهای خود را برای انتشار روایتهای دروغین چه درباره شهید سلیمانی و چه درباره سیلی اول ایران به واشینگتن پس از شهادت فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، با تمام قوا به کار بسته است. با این حال، با توجه به حجم بالای تخریب و آمار بالای تلفات در عینالاسد، حتی دولت آمریکا هم نخواهد توانست واقعیتها را در اینباره پنهان کند و علاوه بر رسانههای بینالمللی، خبرگزاریهای داخل این کشور هم به دولت ترامپ فشار خواهند آورد تا دستکم درباره بخشی از واقعیتهای عینالاسد افشاگری کند. یکی از رسانههای آمریکایی که اخیراً به دروغگویی دولت ترامپ درباره تلفات آمریکا در عینالاسد اذعان کرده و با ارائه برخی شواهد و مدارک، از پنهانکاری واشینگتن درباره پیامدهای واقعی حمله موشکی ایران برای نیروهای نظامی آمریکا انتقاد نموده، روزنامه نیویورکتایمز است.
در همینباره بخوانید:
›› «ساغر کسرایی»؛ زنی که از شهادت حاج قاسم ابراز شادی میکرد، کیست؟
›› چرا فیسبوک و اینستاگرام واقعیت را درباره شهید سلیمانی سانسور میکنند؟
این روزنامه آمریکایی طی یادداشتی تحت عنوان «خسارتهای حمله موشکی ایران بسیار بیشتر از آن چیزی است که ترامپ اذعان میکند [۱۸] » توضیح میدهد که چگونه مسئله ضربه مغزی در واشینگتن مورد غفلت قرار میگیرد و بنابراین ارزیابی دولت آمریکا از تلفات انسانی با آنچه که واقعاً رخ داده است، فاصله زیادی دارد. «لورن دییونگ شولمن [۱۹] » و «پال شار [۲۰] » نویسندگان یادداشت نیویورکتایمز، هر دو از مقامات سابق وزارت دفاع آمریکا و همچنین اعضای اندیشکده «مرکز امنیت نوین آمریکا» هستند.
شولمن رئیس سابق ستاد کارکنان معاونت امور امنیت بینالملل، در وزارت دفاع آمریکا، دستیار ویژه سابق «رابرت گیتس» وزیر دفاع وقت آمریکا، و مشاور استراتژی و بودجه دفاعی در این وزارتخانه است. وی همچنین مدیر سیاستگذاری دفاعی در شورای امنیت ملی آمریکا و مشاور ارشد سابق «سوزان رایس» مشاور امنیت ملی باراک اوباما نیز بوده است. شولمن در حال حاضر معاون مدیر بخش مطالعات و عضو ارشد اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکاست. این کارشناس آمریکایی همچنین به کمپین انتخاباتی «الیزابت وارن» نامزد دموکرات انتخابات ریاستجمهوری امسال آمریکا نیز به شکل غیررسمی در امور سیاست خارجی و امنیت ملی مشاوره میدهد.
«شار» بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ عضو «دفتر وزیر دفاع» بود و در این مدت به تدوین سیاستهای وزارت دفاع در خصوص سامانههای بدونسرنشین و خودمختار و فناوریهای نوظهور تسلیحاتی، و همچنین برنامههای اطلاعاتی، تجسسی و شناسایی کمک کرد. وی پیشتر یک کماندوی ارتش آمریکا و رهبر یک تیم عملیات ویژه شناسایی بود و سابقه چندین عملیات در عراق و افغانستان را در کارنامه دارد. «شار» در حال حاضر مدیر برنامه فناوری و امنیت ملی و عضو ارشد اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکاست. وی همچنین نویسنده کتاب «ارتش بینفر: سلاحهای خودمختار و آینده جنگ» نیز هست که برنده جایزه «کولبی» سال ۲۰۱۹ شد و «بیل گیتس» بنیانگذار مایکروسافت، سال ۲۰۱۸ آن را یکی از پنج کتاب موردعلاقهاش دانست.
در همینباره بخوانید:
›› ماجرای «یورش فوجی» قایقهای سپاه پاسداران به ناوگروه آبراهام لینکلن آمریکا
›› مجله آمریکایی: تهران فاصلهای با ساخت «تسلیحات خودمختار» ندارد
آنچه در ادامه میخوانید ترجمه گزارش نیویورکتایمز است.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
واکنش منفعلانه آمریکا به حمله موشکی ایران
پس از حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عینالاسد در غرب عراق، بیش از ۱۰۰ سرباز آمریکایی به خاطر ضربه مغزی تحت درمان قرار گرفتند. این حمله، در واکنش به عملیات قتل [شهادت] قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس [سپاه پاسداران] ایران انجام شد؛ عملیاتی که به یکی از اجزای اصلی لفاظیهای انتخاباتی پرزیدنت ترامپ تبدیل شده است. در آن زمان [بلافاصله پس از حمله موشکی ایران]، عمده واکنشهای آمریکا به این حمله (که در آن از حدود ۱۲ موشک بالستیک استفاده شد و برخی از این موشکها حاوی ۵۰۰ کیلومتر مواد منفجره قدرتمند [یا «شدیدالانفجار»] بودند) در ابراز شکرگزاری منفعلانه خلاصه شده بود؛ شکرگزاری به خاطر اینکه این حمله محدود بود، تلفاتی برای آمریکاییها نداشت، و منجر به تشدید تنشها نمیشد.
با این حال، خیلی زود خبردار شدیم که شمار زیادی از نیروهای آمریکایی به علت ضربه مغزی تحت مداوا قرار گرفتهاند. ارقام روبهافزایش و گزارشهای ضدونقیضی که پنتاگون درباره جدی بودن صدمات واردشده به آمریکاییها منتشر کرده، نشان میدهد که ارتش چه مسیری را در جهت واکنش نشان دادن به مسئله ضربههای مغزی طی کرده است؛ اما مهمتر از آن، نشان میدهد که چه مسیری هنوز باقیمانده که ارتش باید آن را طی کند. همچنین هشداری است درباره اینکه آمریکاییها چگونه هزینههای مداخلات نظامی را میسنجند؛ روشی که در بهترین حالت فقط به تیترهای [رسانهای] مرتبط با جنگ توجه میکند و به ندرت تأثیرات بلندمدت این مداخلهها را در نظر میگیرد.
ترامپ تفاوت «ضربه مغزی» با «سردرد» را نمیداند
البته انتشار تدریجی گزارشها درباره جراحتی موذی مانند ضربه مغزی، غافلگیرکننده نیست. علائم ضربه مغزیِ خفیف ممکن است خود را پنهان کنند، و تشخیص این علائم ممکن است هفتهها یا ماهها طول بکشد. این واقعیت که با این سرعت ابتلای بیش از ۱۰۰ نیروی نظامی به ضربه مغزی در پی حملات ایران شناسایی شده، نشان میدهد که نظام غربالگری و شناسایی سربازان مبتلا به این جراحت در ارتش دارد بهدرستی عمل میکند. آنچه هنوز درست نیست، عملکرد رئیسجمهور و مقامات نظامی آمریکا در توصیف ابعاد و تأثیرات این آسیب مغزی و ارزیابی آنها درباره نیاز به کاهش پیامدهای ضربه مغزی است.
نیروهای آمریکایی در میدان جنگ درک میکنند غربالگری فوری نیروهایی که در معرض انفجار قرار گرفتهاند برای تشخیص ضربه مغزی چه اندازه اهمیت دارد و پیشگیری و درمان این آسیبدیدگی چه اندازه اضطراری است. با این وجود، [نظام سیاسی آمریکا در] واشینگتن در درک اهمیت این موضوعات بسیار عقب است؛ چنانکه شاهد بودیم رئیسجمهور هم در ارزیابی خود، که به احتمال قریب به یقین از قبل «محاسبهشده» بود [و بر اساس ارزیابی دقیق واقعیات میدانی نبود]، در توصیف این آسیبدیدگیها بلافاصله پس از حملات ایران گفت: «خیلی جدی نیستند [۲۱] .» [دونالد ترامپ در اینباره گفته بود که برخی سربازان آمریکایی دچار «سردرد و اینجور مسائل» شدهاند.] وزارتخانههای دفاع و امور کهنهسربازان گامهای بلندی در زمینه تقویت توان تشخیص ضربه مغزی و ارائه خدمات درمانی برای آسیبدیدگان برداشتهاند، اما همچنان در مورد سایر اقدامات موردنیاز برای مبارزه با ضربه مغزی [۲۲] بسیار عقب هستند.
چرا نیروهای آمریکایی در عینالاسد تجهیزات اندازهگیری فشار انفجار نداشتند
سال ۲۰۱۷، کنگره وزارت دفاع را موظف کرد [۲۳] تا طرحی را تدوین کند و در قالب آن، مقدار فشار انفجاری را که هر نیروی نظامی در طول آموزش [۲۴] یا جنگ در معرض آن قرار میگیرد [۲۵] ارزیابی و ثبت کند. «آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی» سال ۲۰۱۱ یک دستگاه پوشیدنی را برای اندازهگیری شدت فشار انفجار ساخته است [۲۶] . اطلاعاتی که از این دستگاه جمعآوری میشود به درک بهتر رابطه میان فشار انفجار و ضربه مغزی کمک میکند و سربازانی را شناسایی مینماید که ممکن است در معرض خطر آسیبهای بعدی قرار داشته باشند. [این دستگاه ظاهراً از سال ۲۰۱۶ دیگر بخشی از تجهیزات همراه سربازان آمریکایی نیست [۲۷] .]
اگر سربازانی که در معرض حمله موشکی ایران قرار گرفتند، از دستگاههای اندازهگیر شدت انفجار استفاده میکردند، میتوانستیم دادههای قابل اندازهگیری درباره فشار انفجاری داشته باشیم که آنها در معرض آن قرار گرفتهاند؛ هم نیروهایی که دچار ضربه مغزی شدهاند و هم نیروهایی که به این آسیبدیدگی دچار نشدهاند. این امر به وزارت دفاع کمک میکرد تا بهتر بفهمد که مواجهه با چه میزان یا چه نوع انفجاری منجر به ضربه مغزی میشود؛ و به این ترتیب پنتاگون میتوانست تمهیدات بهتری (شامل کلاههای نظامی، پناهگاه یا دیوارهای حفاظتی) را برای محافظت در مقابل حملات آینده بیندیشد. در نتیجه دو سال تعلل بوروکراتیک در وزارت دفاع، هیچیک از سربازانی که در معرض حمله موشکی ایران قرار داشتند، تجهیزات اندازهگیری شدت انفجار را نپوشیده بودند.
نمونهای از تجهیزاتی که وزارت دفاع آمریکا پیش از این برای ارزیابی شوکهای وارده به سر نیروهای خود از آنها استفاده میکرد (+)
بلاهایی که ممکن است موشکهای ایران بر سر نیروهای آمریکایی آورده باشند
حمله موشکی بالستیک ایران میتوانسته از طریق مکانیسمهای مختلفی باعث ایجاد ضربه مغزی شود:
◄ مکانیسم اول، دیوارهای از فشار است که در نتیجه انفجار موشکها ایجاد میشود. حتی قرار گرفتن در معرض مقادیر نسبتاً کمِ فشار انفجار هم میتواند منجر به ایجاد اختلالات موقت در دستگاه ادراکی [و ساختار مغزی] فرد شود.
◄ مکانیسم دوم، هوایی است که به سرعت حرکت میکند تا خلأ ایجادشده در نتیجه موج فشار را پر میکند. این مکانیسم میتواند ترکشها یا تکههای اجسام اطراف را در محیط پخش کند.
◄ مکانیسم سوم، پرتاب شدن اشخاص یا اشیا است که میتواند ضربه مغزی بر اثر برخورد فیزیکی را به وجود بیاورد.
◄ مکانیسم چهارم، آتشسوزی، انتشار گازهای سمی، سوختگی یا تصادماتی هستند که انفجارهای موشکی میتوانند در پی داشته باشند.
درک و مقابله با مکانیسمهای جانبی با استفاده از تجهیزات سنتی مانند زره، کلاه و لباسهای مقاوم در برابر آتش ساده است. با این حال، اطلاعات زیادی درباره مکانیسم اصلی (یعنی خود فشار موج انفجار) [در حمله موشکی ایران] در دسترس نیست. ما نمیدانیم که آیا نیروهای نظامی در عینالاسد مستقیماً از طریق قرار گرفتن در معرض فشار انفجار آسیب دیدهاند یا به خاطر پرت شدن و اصابت سرشان [با محیط یا وسایل اطراف]. اگر مقامات وزارت دفاع وظایف خود را انجام داده بودند [و نیروهای آمریکایی را به تجهیزات سنجش موج انفجار مجهز کرده بودند]، میتوانستیم این اطلاعات را در اختیار داشته باشیم.
تلاش واشینگتن، پنتاگون و سنتکام برای حداقلسازی تلفات عینالاسد
واضح است که سیاست وزارت دفاع درباره غربالگری اجباری پساحادثه برای تشخیص ضربه مغزی، از زمان سازوکارهای متناقض سالهای جنگ در عراق و افغانستان اصلاحات چشمگیری داشته است. اما آنچه که اصلاحش هنوز آهسته پیش میرود، فرهنگی است که ضربه مغزی را جراحتی میداند که باید گذاشت تا «گذر زمان [۲۸] » آن را حل کند [نه آسیبی که باید اقدامات فوری و اضطراری برای بهبود آن انجام شود] و نگران آن است که سابقه ضربه مغزی ممکن است به زندگی شغلی افراد آسیب برساند. آموزش عمومی در سطح گسترده، بخشی از نگرانیهای فرهنگی درباره «لکه ننگ» سابقه ابتلا و مداوای ضربه مغزی را کاهش داده است، اما هنوز راه زیادی در پیش است. به همین خاطر هم هست که بیانیههای عمومی کاخ سفید و پنتاگون تا این حد [متناقض و] فاجعهبار بودهاند.
بیانیههایی که [دونالد ترامپ] رئیسجمهور، «مارک اسپر» وزیر دفاع، و «سنتکام» [ستاد فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی] در پی حمله موشکی ایران صادر کردند و در آنها کوشیدند خسارتهای انسانی این حمله را حداقلی نشان دهند، حتی در تناقض با تحقیقات پزشکی گستردهای است که خود وزارت دفاع در مورد وخامت موارد ضربه مغزی و نیاز بالقوه به یک عمر معاینه یا مداوای افراد دچار به این آسیب انجام داده است. بسیاری افراد در ابتدا این بیانیههای متناقض را در قالب روند رو به افول شفافیت در وزارت دفاع [۲۹] ارزیابی کردند، اما اعتراف قطرهچکانی [به حجم خسارات انسانی حمله موشکی ایران] به احتمال زیاد به خاطر بلاتکلیفی عقدهمانندی است که نتیجه پنهانی بودن این جراحات است و از ارزیابیهای ناقص کوتاهمدت و درک ناقص بلندمدت درباره هزینهها و خطرات ضربه مغزی نشأت میگیرد. اینگونه دیدگاههای کوتهبینانه درباره پیامدهای جنگ در صحبتهای سیاستمداران، مباحثات عمومی، و حتی آموزش و برنامهریزی نظامی [در آمریکا] هم وجود دارند.
مردم آمریکا از تلفات انسانی جنگهای کشورشان بیخبر هستند
وزارت دفاع باید شیوه گزارشدهی عمومی خود درباره تلفات از نوع ضربه مغزی را اصلاح کند. مدتهای مدیدی است که آمار رسمیای که پنتاگون از تلفات اعلام میکند، به طور قابلتوجهی از تعداد واقعی مجروحان کمتر است، چراکه وزارت دفاع اغلب افراد دچار ضربه مغزی را در این آمار محاسبه نمیکنند. در نتیجه، این آمارها هزینههای [جانی] جنگهای امروزی و اقدامات درمانی طولانیمدت و ضروری برای جبران این هزینهها [و بهبود مجروحان] را به شدت پایینتر از واقعیت نشان میدهند. به عنوان نمونه، طبق آمار رسمی وزارت دفاع، ۵۲,۰۰۰ نیروی نظامی در جنگهای عراق و افغانستان مجروح شدهاند [۳۰] . این در حالی است که از سال ۲۰۰۰ [تا انتهای سهماهه سوم سال ۲۰۱۹، پیش از حمله موشکی ایران به پایگاههای آمریکا در عراق] ابتلای بیش از ۴۱۳,۰۰۰ نیروی نظامی تنها به ضربه مغزی محرز شده است [۳۱] .
این رقم شامل موارد دچار شدن نیروهای نظامی آمریکا به ضربه مغزی در شرایطِ هم جنگی و هم غیرجنگی میشود، اما افزایش نجومی تعداد موارد ضربه مغزی در طولِ و پس از سالهای اوج جنگ در عراق و افغانستان، به خوبی نشان میدهد که جنگ چه تأثیری بر افزایش موارد ضربه مغزی در میان سربازان آمریکایی دارد. تعداد واقعی مجروحان جنگی [از نوع ضربه مغزی] به احتمال زیاد به صدها هزار مورد میرسد. این اعداد گمراهکننده نتیجه یک اقدام فریبکارانه تعمدی نیستند، اما این مسئله تفاوتی در نتیجه ایجاد نمیکند: مردم آمریکا باز هم در جریان حقایق درباره هزینههای انسانی این جنگها در قالب مجروح شدن آمریکاییها قرار نمیگیرند. اسپر، وزیر دفاع، اخیراً در واکنش به قرار گرفتن [آمار متناقض درباره تلفات عینالاسد] زیر ذرهبین عمومی، گفت: «ما هنوز در حال یادگیری [مطالب جدید درباره ضربه مغزی] هستیم. مطالب بسیار زیادی در مورد این جراحتها وجود دارد که هنوز باید بیاموزیم [۳۲] .» وقت آن رسیده که این آموزهها را پیاده نماییم و برای مداوای ضربه مغزی با همان میزانی از جدیت عمل کنیم که لازم است.
در همینباره بخوانید:
›› دیپلمات آمریکایی: انتقام ایران با حمله موشکی به پایان نمیرسد