سرویس جهان مشرق - یک واقعیت تلخ پس از خروج آمریکا از توافق هستهای ایران این است که دو بازیگری که هیچکدام عضو برجام نیستند، یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، اکنون تأثیر مستقیم و پررنگی بر اجرا یا احیای این توافق دارند. هم اقدام دولت ترامپ به خروج از توافق هستهای نتیجهی دخالت تلآویو بود و هم به نظر میآید تصمیم دولت بایدن به احیای این توافق منوط به موافق اسرائیل است. از این رو، بسیاری از کارشناسان سیاسی اکنون به تحلیل رویکرد کابینهی جدید رژیم صهیونیستی در قبال توافق هستهای و بازگشت آمریکا به آن میپردازند.
در همینباره بخوانید:
›› خرابکاری در نطنز؛ موضع بایدن درباره برجام را اسرائیل تعیین میکند
یکی از این کارشناسان، «دنی سیترینوویتش» رئیس سابق شاخهی ایران در «دایرهی تحقیق و تحلیل» اطلاعات نظامی اسرائیل است که اخیراً در گزارشی در اندیشکدهی آمریکایی شورای آتلانتیک، تحت این عنوان به مسئلهی سیاستهای تلآویو در قبال برنامهی هستهای ایران پرداخته است: «من زمانی رئیس شاخهای ایران در دایرهی تحقیقات اطلاعات نظامی اسرائیل بودم. اسرائیل به این دلایل نمیتواند به برنامهی هستهای ایران حمله کند.[۱]» سیترینوویتش که ۲۵ سال در سِمتهای مختلف فرماندهی در اطلاعات نظامی اسرائیل خدمت کرده و از جمله نمایندهی ادارهی تحقیق و تحلیل این سازمان در آمریکا بوده، معتقد است حملهی نظامی به هیچ عنوان نمیتواند راهحلی برای برنامهی هستهای ایران باشد. آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی گزارش سیترینوویتش شورای آتلانتیک است.
نمایی از هتل «پله کوبورگ» در وین، محل برگزاری دور اخیر مذاکرات دربارهی احیای برجام؛ نویسندهی گزارش معتقد است اسرائیل به جای حملهی نظامی علیه برنامهی هستهای ایران، که راه به جایی نخواهد برد، باید به فکر رهبری تلاشهای بینالمللی، از جمله مذاکرات بر سر احیای توافق هستهای، از پشت صحنه و با همکاری واشینگتن باشد (+)
در همینباره بخوانید:
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
طی هفتههای اخیر، اظهارات مقامات فعلی و سابق اسرائیل در مورد لزوم آمادهسازی برای حملهی نظامی به تأسیسات هستهای ایران بالا گرفته است[۲]. اسرائیل بهوضوح نیازمند آن است که جلوی ایران را بگیرد؛ این کشور را وادار به توقف پیشرفتهای هستهایش کند؛ و اهمیت برداشتن گامهای عملی برای توقف پیشرویهای هستهای تهران را به دولت جو بایدن نشان دهد. با این حال، علاوه بر چالشهای عملیاتی در اجرای چنین حملهی نظامیای، بهویژه با توجه به تقویت یگانهای دفاعی زمین به هوای نیروهای ایرانی (عمدتاً بر اساس اس-۳۰۰ روسی و سامانههای بومی مانند «باور ۳۷۳[۳]» و «سوم خرداد[۴]») چالشهای دیگر و راهبردیتری نیز پیش روی اسرائیل وجود دارد.
بر خلاف برنامههای هستهای عراق و سوریه که متکی بر رآکتورهای هستهای واحدی بودند و اسرائیل آنها را، بهترتیب، در سالهای ۱۹۸۱[۵] و ۲۰۰۷[۶] نابود کرد، برنامهی هستهای ایران مبتنی بر دو تأسیسات غنیسازی بسیار محافظتشده و غیرمتمرکز است. علاوه بر این، در حالی که زیرساختهای هستهای عراق توسط فرانسه و زیرساختهای هستهای سوریه توسط کرهی شمالی ساخته شده بودند، ایران طی سالهای گذشته (پس از کمکهای اولیهی «عبدالقدیر خان» دانشمند هستهای پاکستانی[۷]) توانسته است برنامهی هستهایش را بر اساس دانش دانشمندان خودش بسازد. به عبارت دیگر، حتی اگر سایتهای هستهای ایران هم نابود شوند، دانش هستهای بومی به دانشمندان ایرانی این امکان را میدهد که برنامهی هستهای کشورشان را بهسرعت بازسازی کنند.
تصاویر ماهوارهای از رآکتور هستهای سوریه قبل (چپ) و بعد از حملهی هوایی اسرائیل؛ اسرائیلیها نباید انتظار داشته باشند هر گونه اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران، با حمله به رآکتور هستهای سوریه قابلمقایسه باشد (+)
به علاوه، بر خلاف حملات اسرائیل به برنامههای هستهای عراق و سوریه که هیچ واکنشی در پی نداشتند، تهران و نیروهای نیابتی منطقهایش به هرگونه حملهای علیه ایران پاسخ خواهند داد. به بیان دیگر، ۱/۵ میلیارد دلاری که برای تدارک حملهی نظامی احتمالی علیه ایران به ارتش اسرائیل داده شده[۸]، تنها نقطهی شروع هزینههای تلآویو است، چراکه واکنش «محور مقاومت» به چنین حملهای عواقب [و هزینههای] نجومی برای دولت اسرائیل به دنبال خواهد داشت.
در همینباره بخوانید:
›› اگر در وین توافق نشود؛ آیا واقعاً «همه گزینهها» روی میز است؟
نتیجهی کلی، این است که بر خلاف حملات قبلی اسرائیل به سایتهای هستهای [عراق و سوریه]، برای حمله به تأسیسات هستهای ایران تنها ظرفیتِ هدف قرار دادنِ سایتهای بهشدت محافظتشده و تحمل یک واکنش واحد از سوی ایران کافی نیست، بلکه توانایی به راه انداختنِ یک کارزار دشوار (و چهبسا غیرقابلتحمل) علیه سایر اعضای محور مقاومت، مانند گروه شبهنظامی لبنانی حزبالله، نیز لازم است؛ اعضایی که طی سالهای اخیر ظرفیتهای خود را به طور قابلتوجهی ارتقا دادهاند[۹].
دیدار سید ابراهیم رئیسی (چپ)، تولیت وقت آستان قدس رضوی، در لبنان با سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله؛ هر گونه اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران بدون شک با واکنش شمار زیادی از نیروهای نیابتی و متحدان جمهوری اسلامی در منطقه مواجه خواهد شد (+)
در همینباره بخوانید:
اشتباه است که تصور کنیم در صورت وقوع یک حملهی هوایی، ایران انکارپذیری باورپذیر [و اقدام اسرائیل به انکار نقش داشتنش در حمله] را خواهد پذیرفت و تلآویو را مقصر چنین حملهای نمیداند؛ بهویژه در فضای کنونی پس از انتخاب ابراهیم رئیسی در ماه ژوئن که تندروها تسلط دولت را در ایران به دست گرفتهاند و پیشاپیش گفتهاند به اقدامات اسرائیل، مانند خرابکاری در سایتهای هستهای و ترور محسن فخریزاده، دانشمند ارشد هستهای ایران، واکنش نشان خواهند داد.
بازدید سید ابراهیم رئیسی (چپ)، رئیسجمهور ایران، از نیروگاه اتمی بوشهر؛ دولت جدید ایران پیشاپیش نشان داده است که به اقدامات خرابکارانه یا تروریستی رژیم صهیونیستی واکنش نشان خواهد داد (+)
در همینباره بخوانید:
به عبارت دیگر، سیاستمداران اسرائیلی دارند روی حملهی نظامیای قمار میکنند که حداکثر برنامهی هستهای ایران را به تأخیر میاندازد (و در عوض، تقویت قدرت هستهای ایران را آن هم فارغ از نظارت و محدودیتهای بینالمللی تسریع مینماید) و همچنین اسرائیل را در گرداب یک جنگ بسیار دشوار در جبههی [مرزهای] شمالیاش گرفتار میکند. با توجه به تنشهای کنونی میان اسرائیل و ایران، اظهاراتی[۱۰] که هیچ تأثیری هم بر استراتژی تهران ندارد، صرفاً طرفین را به سمت یک درگیری ناخوشایند سوق میدهند.
البته تلآویو حق دارد نگران برنامهی هستهای [و سلاح اتمی] در دست کشوری باشد که علناً خواهان نابودی اسرائیل است[۱۱]، اما باید واقعبینانه نیز عمل کند. گزینهی نظامی باید برای شرایطی باقی بماند که در آن، ایران تصمیم به تولید رسمی بمب اتمی بگیرد. این در حالی است که به اعتقاد [رئیس سابق] اطلاعات [نظامی] اسرائیل[۱۲] و حتی «ویلیام برنز» مدیر سیآیای[۱۳]، چنین سناریویی امروز روی میز رهبران جمهوری اسلامی نیست.
در همینباره بخوانید:
›› ژنرال اسرائیلی: نمیتوانیم برنامه هستهای ایران را با ابزار نظامی نابود کنیم
پس راهحل صحیح چیست؟ اسرائیل باید از پشت صحنه، رهبری مبارزه با ایران را به عهده بگیرد؛ یعنی اجازه دهد جامعهی بینالملل کارزار جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی را رهبری کند، و در عوض خودش روی همکاری با دولت بایدن و سایر قدرتهای جهانی برای ایجاد یک استراتژی جامع مقابل تهران (به عنوان نمونه، تشدید مداوم رژیم بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی) تمرکز نماید که تضمین کند برنامهی هستهای ایران همچنان ماهیت غیرنظامیاش را حفظ خواهد کرد. این امر بهویژه از آنجایی اهمیت دارد که «تامیر هیمن» رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل، میگوید ایران حداقل دو سال با ساخت بمب اتمی فاصله دارد.
سرلشکر «تامیر هیمن» رئیس سابق اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل اذعان دارد که ساخت بمب هستهای در حال حاضر در دستورکار مقامات جمهوری اسلامی نیست و ایران دستکم دو سال با ساخت سلاح اتمی فاصله دارد (+)
در همینباره بخوانید:
مسئله اینجاست که حتی یک حملهی موفقیتآمیز علیه سایتهای هستهای ایران نیز مشکل را حل نمیکند. چنین حملهای، در بهترین حالت، باعث میشود ایران با تأخیر، یا اتفاقاً اصرارِ بیشتر، برنامهی هستهایش را آن هم با مشروعیت بینالمللی بازسازی کند. این حمله، در بدترین حالت، ممکن است منجر به تشدید تنشها شود که هزینهاش، با توجه به ظرفیتهای نظامی نیروهای نیابتی ایران، ممکن است برای اسرائیل غیرقابلتحمل باشد.
شماری از نیروهای حزبالله زیر بنری با تصویر سید حسن نصرالله دبیرکل این حزب لبنانی و نوشتهای که میگوید: «اگر میدانستید [ظرفیت نظامی امروز ما چیست]... جنگ تموز [که در عرض ۳۳ روز در آن شکست خوردید] به نظرتان پیکنیک میآمد»؛ برخی ناظران اسرائیلی معتقدند موشکهای نقطهزن حزبالله ممکن است تهدید بزرگتری از برنامهی هستهای ایران برای اسرائیل باشند (+)
و در نهایت، اشتباه است که اسرائیل فکر کند چنین اقدامی از حمایت بینالمللی برخوردار خواهد بود. جهان، از جمله آمریکا، از طریق «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) و قطعنامهی ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، اذعان کرده است که ایران میتواند در خاک خود اقدام به غنیسازی اورانیوم کند، مشروط به اینکه زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و برای اهداف صلحآمیز باشد. بنابراین، رویکرد «غنیسازی صفر[۱۴]» اسرائیل، دیگر واقعبینانه نیست. تا وقتی ایران بمب اتمی نسازد و تا وقتی این سایتها تحت نظارت [و بازرسی] هستند، هیچ کشوری از حملهی اسرائیل حمایت نخواهد کرد؛ حتی آمریکا.
یکی از ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی فرآیند غنیسازی اورانیوم در تأسیسات هستهای نطنز در ایران را بررسی میکند؛ جهان حق تهران در غنیسازی بومی هستهای را به رسمیت شناخته است و تا زمانی که این غنیسازی تحت نظارت آژانس و برای اهداف صلحآمیز باشد، هیچ کشوری از اقدام نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران حمایت نخواهد کرد، حتی آمریکا (+)
علاوه بر این، مقامات اسرائیلی باید در نظر داشته باشند که صرفِ تهدید حملهی نظامی هم ممکن است دولت بایدن را وادار کند، بر خلاف منافع خود، به برجام بازگردد، چون احتمالاً میترسد حملهی اسرائیل علیه ایران و پیامدهایش، واشینگتن را مجبور به تغییر برنامههایش برای کاهش حضور نظامی در خاورمیانه کند. باید این واقعیت را درک کرد که هیچ راهحل جادوییای برای برنامهی هستهای ایران وجود ندارد؛ بهخصوص از طریق حملهای که شاید یک دهه قبل، زمانی که این برنامه پیشرفت کمتری کرده بود، فایده داشت [اما الآن دیگر کاری از پیش نمیبرد].
دیدار نفتالی بنت (راست)، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا؛ نهتنها حملهی نظامی، بلکه تهدید اسرائیل به اقدام نظامی علیه ایران هم ممکن است برای دولت بایدن گران تمام شود و برای تلآویو نتیجهی معکوس داشته باشد (+)
هیچ گزینهی خوبی پیش روی اسرائیل وجود ندارد؛ فقط گزینههای بد روی میز است. این مسئله، ناشی از سیاست شکستخوردهای در قبال ایران است که دولتهای بنیامین نتانیاهو [نخستوزیر سابق اسرائیل] و دونالد ترامپ [رئیسجمهور سابق آمریکا]، به بهانههای واهی اتخاذ کردند. متعاقباً، اسرائیل اقدام به اجرای این سیاست و انجام کارهایی (مانند خرابکاری در سایتهای هستهای و ترور دانشمندان ایران) کرد که صرفاً تهران را به جای به تعویق انداختن برنامه هستهایش، به سمت تسریع نقشههایش سوق داد.
در همینباره بخوانید: