سرویس جهان مشرق - نظریههای مختلفی تا کنون دربارهی دلایل آغاز جنگ اوکراین مطرح شده است. برخی کارشناسان پوتین را در سودای بازگرداندن «روسیهی بزرگ» توصیف میکنند و برخی صاحبنظران معتقدند گسترش ناتو تا نزدیکی مرزهای روسیه، رئیسجمهور این کشور را تحریک کرد تا دست به اقدام نظامی بزند. حتی تحلیلگران در آمریکا نیز به هیچ عنوان بر سر پاسخ این سؤال که «جنگ اوکراین چرا شروع شد» متفقالقول نیستند.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ از پنجرهی تفرجگاه شهر «آناپا» در جنوب بخش اروپایی روسیه، در ساحل دریای سیاه، به دریا نگاه میکند. برخی کارشناسان، پوتین را متهم میکنند که به دنبال احیای «روسیهی بزرگ» است و جنگ اوکراین را نیز به همین خاطر به راه انداخته است. (+)
مشرق پیش از این نظر «جان میرشایمر[۱]» دانشمند سیاسی آمریکایی دربارهی دلایل احتمالی آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، و پیشبینی او دربارهی بروز جنگ اوکراین چندین سال پیش از آغاز آن، را مفصلاً خدمت مخاطبان محترم ارائه کرده است. (گزارشهای مشرق در اینباره را از اینجا و اینجا بخوانید.) آنچه اکنون پیش روی شماست، نظریهی «جوزف نای» یکی دیگر از دانشمندان سیاسی آمریکا، استاد دانشگاه هاروارد، از بنیانگذاران نظریهی نئولیبرالیسم در روابط بینالملل، و همچنین بنیانگذار نظریهی «قدرت نرم» است. نای معتقد است نمیتوان فقط یک عامل را موجب آغاز جنگ اوکراین دانست، بلکه برای پی بردن به علت شروع این جنگ باید به دلایل عمیق، میانی، و بیواسطهی این بحران توجه کرد. «نای» طی مقالهای تحت عنوان «جنگ اوکراین چه دلایلی داشت؟[۲]» در پایگاه تحلیلی «پراجکتسیندیکت» برخی از این دلایل را از دیدگاه خود برشمرده است. در ادامه، ترجمهی این مقاله را میخوانید.
جان میرشایمر پاسخ میدهد:
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
جنگ روسیه در اوکراین، مخربترین درگیریای است که اروپا از سال ۱۹۴۵ [و پایان جنگ جهانی دوم] تا کنون به خود دیده است. اگرچه بسیاری در غرب این جنگ را نتیجهی تصمیم مختارانهی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، میدانند، خود پوتین میگوید این جنگ، نتیجهی تصمیم ناتو در سال ۲۰۰۸ دربارهی عضویت اوکراین در این ائتلاف نظامی[۳] است. به اعتقاد پوتین، تصمیم ناتو مبنی بر اینکه اوکراین در نهایت عضو ناتو خواهد شد، پای یک تهدید موجودیتی را به مرزهای روسیه کشاند. در عین حال، عدهای دیگر دلیل جنگ اوکراین را در پایان جنگ سرد و عدم حمایت کافی غرب از روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جستوجو میکنند. اما چگونه میتوانیم ریشههای جنگی را پیدا کنیم که ممکن است سالها طول بکشد؟
یک مرد اوکراینی، ماه مارس سال ۲۰۲۲، مقابل ایستگاه مرکزی قطار شهر «تروستیانتس» در شمال شرقی اوکراین دوچرخهاش را از میان گلولای و آوار و از کنار یک تانک تخریبشدهی روس عبور میدهد. روسها پیشتر از این ایستگاه قطار به عنوان پایگاه نظامی خود استفاده میکردند. (+)
در همینباره بخوانید:
›› متحدان خاورمیانهای آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند
جنگ جهانی اول بیش از یک قرن پیش رخ داد؛ با این حال، مورخان هنوز دربارهی این مسئله که علت آن جنگ چه بود، کتاب مینویسند. آیا جنگ به این دلیل آغاز شد که سال ۱۹۱۴ یک تروریست صرب یک آرشیدوک اتریشی را ترور کرد[۴]؟ یا مسئله بیشتر به قدرت روزافزون آلمان در مقابل بریتانیا برمیگشت؟ یا به ملیگرایی روبهافزایش در سراسر اروپا ربط داشت؟ پاسخ صحیح، این است: «همهی موارد بالا؛ به علاوهی موارد دیگر». با این وجود، جنگ تا لحظهای (در ماه آگوست سال ۱۹۱۴) که شروع شد، همچنان اجتنابپذیر بود؛ و حتی همان موقع هم، تداوم این قتلعام به مدت چهار سال، ناگزیر نبود.
برای نظم بخشیدن به بحث، خوب است میان دلایل عمیق، میانی، و بیواسطه تمایز قائل شویم. تصور کنید میخواهید یک آتش بزرگ روشن کنید: روی هم انباشتن کندهها، یک دلیل عمیق است؛ اضافه کردن آتشزنه و کاغذ، یک علت میانی است؛ و زدنِ کبریت یک علت تسریعکننده [و بیواسطه] است. با این حال، حتی همان موقع هم روشن شدن یک آتش بزرگ، اجتنابناپذیر نیست. به عنوان مثال، ممکن است یک باد شدید، کبریت را خاموش کند؛ یا یک باران شدید و ناگهانی، چوبها را خیس نماید. چنانکه «کریستوفر کلارک» مورخ، در کتاب خود دربارهی منشأ جنگ جهانی اول، تحت عنوان «خوابگردها»، مینویسد، سال ۱۹۱۴ «[پنجرهای به سوی] آینده هنوز هم باز بود؛ اندکی[۵].» تصمیمهای اشتباه سیاستی عامل مهم بروز فاجعه بودند.
آرشیدوک «فرانتس فردیناند» (وسط) ولیعهد اتریش، و همسرش «سوفی خوتک» (چپ) کمی پیش از ترورشان توسط «گاوریلو پرنسیپ» ملیگرای صربستانی، در اواخر ماه ژوئن سال ۱۹۱۴ در شهر «ساراویو» پایتخت بوسنیوهرزگوین. این ترور را بیواسطهترین دلیل آغاز جنگ جهانی اول میدانند، اما آیا میتوان صرفاً این ترور را دلیل آغاز یک جنگ جهانی تصور کرد؟ (+)
در اوکراین[۶]، شکی نیست که پوتین ۲۴ فوریه [۲۰۲۲]، وقتی به نیروهای روسیه دستور حمله داد، کبریت را روشن کرد. احتمالاً او هم مثل رهبران قدرتهای بزرگ در سال ۱۹۱۴، تصور میکرد این عملیات، یک جنگ کوتاه و تندوتیز با یک پیروزی سریع خواهد بود؛ کموبیش مانند اقدام اتحاد جماهیر شوروی به تصرف بوداپست در سال ۱۹۵۶، یا پراگ در سال ۱۹۶۸. نیروهای هوابرد، فرودگاه را تصرف میکنند؛ تانکها، بهتاخت، کییف را تصرف مینمایند؛ ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، را برکنار میکنند؛ و یک دولت دستنشانده را به قدرت میرسانند.
پوتین به مردم کشورش گفت میخواهد یک «عملیات نظامی ویژه» با هدف «از بین بردن نازیسم» در اوکراین و جلوگیری از گسترش ناتو تا مرزهای روسیه انجام دهد. با این وجود، با توجه به اشتباه محاسباتی فاحشی که مرتکب شد، باید بپرسیم پوتین واقعاً چه فکری در سر داشت. از نوشتههای خود پوتین[۷] و همچنین زندگینامهنویسهای مختلف او، مانند «فیلیپ شورت»[۸]، میدانیم که علت میانی این جنگ، امتناع پوتین از نگاه کردن به اوکراین به عنوان یک کشور مشروع [و مستقل از روسیه] بود. پوتین از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که شخصاً به عنوان یک افسر کاگب در آن خدمت کرده بود، ناراحت بود؛ و به دلیل نزدیکی فرهنگی اوکراین و روسیه، اوکراین را کشوری جعلی میدانست. به علاوه، اوکراین قدرنشناس هم بود: با «قیام میدان[۹]» در سال ۲۰۱۴ که دولت طرفدار روسیه را برکنار کرد، و همینطور تعمیق روابط تجاری با اتحادیهی اروپا[۱۰]، به مسکو توهین کرده بود.
«میشل اوباما» (دوم از چپ) بانوی اول وقت آمریکا، و «هتر هیگینباتم» (راست) معاون وقت مدیریت و منابع وزیر خارجهی این کشور، در مراسم تقدیم «جایزهی بینالمللی زنان شجاع وزارت خارجه» در سال ۲۰۱۴ به «روسلانا لیژیچکو» (مرکز تصویر با پرچم اوکراین) خواننده، سیاستمدار و فعال اوکراینی. لیژیچکو از حامیان «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ در اوکراین و از رهبران اعتراضات «قیام میدان» یا «یورومیدان» علیه روسیه و در حمایت از ملحق شدن اوکراین به اتحادیهی اروپا بود. (+)
«هیلاری کلینتون» وزیر خارجهی سابق آمریکا، در دولت باراک اوباما، در کنار «روسلانا لیژیچکو» خوانندهی اوکراینی، از رهبران جنبش ضدروسیه و اعتراضات «قیام میدان» در حمایت از روابط میان اوکراین و اتحادیهی اروپا (+)
در همینباره بخوانید:
›› کتاب هیلاری کلینتون: خواننده معارض اوکراینی در آغوش وزیر خارجه آمریکا
پوتین به دنبال احیای چیزی است که آن را «جهان روسی[۱۱]» مینامد؛ و اکنون به ۷۰ سالگی نزدیک میشود، دارد به میراث خود فکر میکند. رهبران قبلی روسیه، مانند «پیتر کبیر» [یا «پطر کبیر»]، در زمان خود قدرت این کشور را گسترش داده بودند. با توجه به تحریمهای ضعیف غرب علیه روسیه پس از حملهی این کشور به اوکراین و الحاق شبهجزیرهی کریمه در سال ۲۰۱۴، به نظر میرسد پوتین پیش خودش فکر کرده است: چرا از این جلوتر نروم؟
زنان داوطلب اوکراینی، در روز چهارم جنگ، در شهر «لفیف» در غرب اوکراین پارچه رشتهرشته میکنند تا از آنها تور استتار ساخته شود. رسانههای غربی یک کارزار گستردهی رسانهای برای انداختن تمام تقصیر جنگ اوکراین به گردن روسیه و کمرنگ کردن نقش توسعهطلبی ناتو، و در رأس آن آمریکا، به راه انداختهاند. بخشی از این کارزار، قهرمانسازی از مردم اوکراین در «مقاومت» مقابل روسیه است. (+)
شهروندان اوکراینی در حال تمرین پرتاب کوکتل مولوتف برای دفاع از شهر «ژیتومیر» در شمال غربی اوکراین در جریان جنگ با روسیه؛ رسانههای غربی «مقاومت قهرمانانه»ی مردم اوکراین مقابل ارتش روسیه را به مردم جهان نشان میدهند، اما ناگفته پیداست که اگر در همین تصویر، به جای پرچم اوکراین، پرچم فلسطین بود، همین رسانهها افراد حاضر در تصویر را «تروریست» معرفی میکردند. (+)
در همینباره بخوانید:
›› دیپلمات سابق آمریکایی: تحریمها علیه روسیه نتیجه عکس خواهد داد
›› معیارهای دوگانه کنگره آمریکا: مخالفان تحریم اسرائیل در صف تحریم روسیه
چشمانداز گسترش ناتو یک علت میانی کماهمیتتر بود. اگرچه غرب یک «شورای ناتو-روسیه[۱۲]» تشکیل داد که افسران نظامی روسیه از طریق آن میتوانستند در برخی از جلسات ناتو شرکت کنند، اما روسیه از این رابطه انتظارات بیشتری داشت. و اگرچه اوایل دههی ۱۹۹۰، «جیمز بیکر» وزیر خارجهی وقت آمریکا، به همتای روس خود گفته بود که ناتو گسترش نخواهد یافت[۱۳]، مورخانی مانند «ماری ساروت» نشان دادهاند[۱۴] که بیکر بهسرعت تضمین شفاهی خود را، که هرگز هم پشتش به یک توافقنامهی کتبی گرم نبود، پس گرفت.
نقشهی گسترش ناتو طی دهههای مختلف از تشکیل در سال ۱۹۴۹ تا دههی ۲۰۲۰. چنانکه مشخص است، طی دهههای گذشته، ناتو دائماً به سمت شرق و مرزهای روسیه گسترش پیدا کرده است. این ائتلاف نظامی از زمان سقوط دیوار برلین تا کنون ۱۴ عضو جدید (به رنگهای صورتی و بنفش) گرفته است که همگی در مناطق شرقیتر بودهاند. توجه داشته باشید که در این نقشه، کشورهای آمریکا، کانادا، و ایسلندف با وجود عضویت در ناتو، نمایش داده نشدهاند. (+)
جلد کتاب «حتی یک اینچ» نوشتهی «ماری الیس ساروت» مورخ آمریکایی و استاد دانشگاه «جانز هاپکینز» آمریکا. این سه کلمه، بخشی از عبارتی بودند که «جیمز بیکر» وزیر خارجهی وقت آمریکا، سال ۱۹۹۰، پس از سقوط دیوار برلین، از آنها استفاده کرد تا به «میخایل گورباچف» رهبر شوروی، وعده دهد اگر شوروی بخش تحت نفوذ خود در آلمان را رها کند، «ما ناتو را حتی یک اینچ به سمت شرق نمیآوریم.» گورباچف نفوذ شوروی را از آلمان برداشت، اما واشینگتن پس از فروپاشی شوروی، به حرف بیکر عمل نکرد؛ به این نتیجه رسیده بود که میتواند «دستاورد بزرگ» فروپاشی شوروی را به یک «دستاورد بزرگتر» تبدیل کند. اکنون وعدهی بیکر معنای دیگری پیدا کرده بود: «حتی یک اینچ سرزمین نیز نباید از دسترس طرح گسترش ناتو خارج باشد.» (+)
دههی ۱۹۹۰، وقتی بیل کلینتون، رئیسجمهور آمریکا، این موضوع [گسترش ناتو] را با بوریس یلتسین، رئیسجمهور روسیه، در میان گذاشت[۱۵]، روسیه بهرغم میل باطنی بخشی از گسترش ناتو را پذیرفت، اما انتظارات دو طرف با یکدیگر متفاوت بود. تصمیم ناتو، در نشست سال ۲۰۰۸ در بخارست، مبنی بر گنجاندن اوکراین (و گرجستان) در فهرست اعضای بالقوه در آینده، بدترین تصورات پوتین دربارهی غرب را تأیید کرد.
در عین حال، اگرچه شاید تصمیم سال ۲۰۰۸ ناتو اشتباه بوده باشد، اما تغییر نگرش پوتین مربوط به پیش از آن تصمیم است. وی پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا کمک کرده بود[۱۶]، اما سخنرانیاش در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ نشان میدهد پیش از اجلاس بخارست نیز نسبت به غرب ترش کرده بوده است[۱۷]. بنابراین، احتمال گسترش ناتو تنها یکی از چندین دلیل میانی بود؛ آن هم دلیلی که بلافاصله پس از نشست بخارست، زمانی که فرانسه[۱۸] و آلمان[۱۹] اعلام کردند عضویت اوکراین در ناتو را وتو خواهند کرد، اهمیت خود را بیشازپیش از دست داد.
«ناتو از آرمانهای اروپایی-آتلانتیکی اوکراین و گرجستان در عضویت در ناتو استقبال میکند. ما امروز توافق کردیم که این کشورها در نهایت عضو ناتو خواهند شد... امروز بهوضوح اعلام میکنیم که از درخواست این کشورها برای آغاز طرح اقدام [و فرآیند] عضویت حمایت مینماییم. بنابراین، اکنون دورهای از همکاری فشرده با هر دو کشور در سطح بالای سیاسی را با هدف حل مسائل باقیمانده دربارهی درخواست طرح اقدام عضویت آنها آغاز خواهیم کرد.» بخشی از بیانیهی نشست سال ۲۰۰۸ «شورای آتلانتیک شمالی» نهاد سیاسی اصلی ناتو، در بخارست، پایتخت رومانی. (+)
در همینباره بخوانید:
›› «دیکتاتور خوب» و «جنایتکار جنگی خوب»؛ سیاست خارجی آمریکا بر چه مبنایی است؟
›› ایرانیهای بد - ایرانیهای خوب؛ حمایت آمریکا از اغتشاشگران ایرانی
ورای همهی اینها، دلایل دور یا عمیقی بودند که پس از پایان جنگ سرد به وجود آمدند. در ابتدا، هم در روسیه و هم در غرب خوشبینی زیادی وجود داشت مبنی بر اینکه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب ظهور دموکراسی و اقتصاد بازارمحور در روسیه شود. طی سالهای اول، کلینتون و یلتسین تلاش جدیای برای توسعهی روابط حسنه میان دو کشور انجام دادند. با این حال، اگرچه آمریکا اقدام اعطای وام و کمک اقتصادی به دولت «یگور گایدار» نخستوزیر روسیه، کرد[۲۰]، اما روسها انتظارات بسیار بیشتری داشتند. علاوه بر این، پس از هفت دهه برنامهریزی متمرکز، تبدیل ناگهانی اقتصاد روسیه به یک اقتصاد بازارمحور شکوفا غیرممکن بود. تلاشها برای تحمیل چنین تحولات سریعی بدون شک منجر به ایجاد ناآرامیهای گسترده، فساد، و نابرابری شدید خواهد شد. اگرچه برخی از الیگارشها و سیاستمداران روس در نتیجهی خصوصیسازی سریع داراییهای دولتی بهشدت ثروتمند شدند، اما شاخص زندگی در میان اکثر مردم روسیه کاهش پیدا کرد[۲۱].
«بوریس نمتسوف» (که بعداً ترور شد) فرماندار شهر «نیژنی نووگورود» در روسیه، ماه فوریهی سال ۱۹۹۷ در شهر «داووس» [در سوئیس، میزبان «مجمع جهانی اقتصاد»] اینگونه گزارش داد: هیچکس در روسیه مالیات نمیپردازد و دولت در پرداخت دستمزدها عقب مانده است. سپس، ماه سپتامبر سال بعد، «گریگوری یاولینسکی» نمایندهی لیبرال پارلمان روسیه [که طرح ۵۰۰ روزهی گذار از شوروی به یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد را نوشته بود]، در یک ضیافت شام در «مدرسهی کندی» دانشگاه هاروارد گفت: «روسیه کاملاً فاسد است و یلتسین هیچ برنامهای برای آینده ندارد.» یلتسین که نمیتوانست با پیامدهای سیاسی شرایط روبهوخامت اقتصادی دستوپنجه نرم کند، و وضعیت سلامتیاش نیز روبهافول بود، برای بازگرداندن نظم به روسیه به پوتین روی آورد که آن زمان یک مأمور سابق ناشناختهی کاگب بود.
«یانکیها به فریاد: داستان محرمانهی کمک مشاوران آمریکایی به یلتسین برای پیروزی»؛ جلد شمارهی ۱۵ جولای ۱۹۹۶ (۲۵ تیر ۱۳۷۵) مجلهی «تایم» آمریکا با موضوع کمک واشینگتن به «بوریس یلتسین» برای پیروزی در انتخابات سال ۱۹۹۶ روسیه (+)
هیچکدام از اینها به این معنا نیست که جنگ اوکراین اجتنابناپذیر بود؛ بلکه با گذشت زمان رفتهرفته محتملتر شد. پوتین ۲۴ فوریهی ۲۰۲۲ دچار اشتباه محاسباتی شد و کبریتی را روشن کرد که این آتشسوزی بزرگ را به راه انداخت؛ و بعید به نظر میآید [در کوتاهمدت] آن را خاموش کند.
در همینباره بخوانید:
›› کشتار غیرنظامیان «وحشیانه» است؛ مگر توسط آمریکاییها
›› جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگها و جنایات آمریکا چهطور؟