سرویس سیاست مشرق - روز جمعه بالاخره سومین و آخرین مناظره برگزار شد و نامزدها هرچه در چنته داشتند رو کردند. اما حالا همه میخواهند بدانند پیروز مناظرهها چه کسی بوده است. تعابیر و تحلیلها متفاوت است اما در این مجال تلاش کردهایم تا بیطرفانه نگاهی بیندازیم به موقعیت نامزدها در ۳ مناظره برگزار شده.
همیشه افراد قوی بیشتر از بقیه در معرض هجوم هستند و افراد ضعیف، هر کنشی هم داشته باشند واکنشی نسبت به آنها صورت نمیگیرد.این یک قاعده منطقی، معقول و عرفی در همه مبارزات گروهی دنیاست. مبارزات فکری و اندیشهای که قرار است در آن میان اندیشه و گفتار چالشی صورت گیرد.
با این مقدمه اما شاید نگاهی به مناظره روز گذشته خیلی چیزها را معلوم کند.
- پیش از شروع مناظرات
- زمان مناظره
- بعد از مناظره
دو هفته پیش، بعد از کش و قوسهای زیاد و مخالفت آقایان روحانی و جهانگیری درمورد پخش زنده مناظرهها بالاخره اولین مناظره برگزار شد. در این مناظره شاید بشود نامزدها را به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
دسته اول: موافقین دولت مستقر: طبیعتا رییس جمهور مستقر یعنی آقای روحانی سردسته اول بود و دو نفر دیگر یعنی جهانگیری و هاشمی طبا تلاش میکردند تا جان نثار کنند برای آسیب ندیدن روحانی.
درباره جهانگیری از همان ابتدا همه میدانستند که او نامزد پوششی روحانی است و آمده تا دفاع و حمله به عهده او باشد و رییسش سنگین و رنگین بنشیند و فقط هرجا لازم بود وارد شود.
اما روحانی ظاهرا فقط به جهانگیری اکتفا نکرده بود و هاشمی طبا هم تقریبا در همان پست جهانگیری بازی میکرد. با این تفاوت که دلیل آمدن جهانگیری معلوم بود و آمده بود تا سپر رییسش باشد و نامزد پوششیاش اما در مورد دلیل آمدن هاشمی طبا و حمایت شش دانگ از روحانی، حرف و حدیثهای زیادی هست که چون فعلا اثبات نکردهاند، هیچ اشارهای به آنها نمیکنیم.
گروه دوم : مخالفان دولت مستقر از نیروهای انقلاب : قالیباف و رییسی اگرچه مخالف سیاستهای روحانی هستند اما هر دو رقیب یکدیگرند و مثل جهانگیری و هاشمی طبا فقط نیامده اند تا از همدیگر دفاع کنند و سپر شوند و دست آخر هم بعد از تقدیر و تشکر روحانی از آنها به نفع او کنار بکشند.این دو نامزد حالا نامزدهای اغلب نیروهای اصولگرا هستند.
گروه سوم: مستقل و متکی بر برنامه: میرسلیم صرفا به قصد ارائه برنامه و به نمایندگی از موتلفه نامزد شده بود.
مناظره اول:
در مناظره اول روحانی برخوردی کاملا مدیریتی و از موضع بالا داشت. قالیباف آمده بود تا صریح و بی پرده روحانی را نقد کند. تصور او این بود که در این مناظره روحانی بیش از همه با او رو در رو خواهد شد. رییسی تلاش داشت تا روحانی را منطقی نقد کند و در کنارش برنامه خود را نیز ارائه دهد. او در این برنامه اگرچه مورد واکنش قرار گرفت اما حمله هایی که به او میشد به جدیت حمله علیه قالیباف نبود.
با این اوصاف و با نگاهی به آرایش نامزدها در مناظره اول و میزان واکنش به حرفها و موضع گیریها میتوان اینگونه برداشت کرد که تا آنروز بیشترین اقبال و بالاترین آرا احتمالا ابتدا به روحانی تعلق داشت. سپس با اختلافی اندک به قالیباف. بعد به رییسی و جهانگیری. بعد از آن به میرسلیم و دست آخر به هاشمی طبا ( او حتی اگر بدترین نقدها را هم به هرکدام از کاندیداها میکرد با هیچ واکنشی مواجه نمیشد و کسی کاری به کارش نداشت)
موقعیت انفعالی روحانی و تلاش نافرجام او برای دفاع از عملکردش بعلاوه لرزش شدید دست و اخم و عصبانیت باعث شد تا حتی دوستانش در داخل و تحلیلگران علاقمند او در شبکههای خبری ماهوارهای او را بازنده مناظره اول بدانند و در عوض، اسحاق که انصافا کارش کم از جاننثاری نداشت، از روحانی نمره بالاتری میگرفت و حتی باعث شد تا بعضی اصلاح طلبان، تز عبور از روحانی و جایگزین کردن جهانگیری به جای روحانی را طرح کنند؛ طرحی که باتوجه به پوششی بودن جهانگیری غیرممکن بود.
بعد از مناظره اول چه اتفاقی افتاد؟
روحانی همچنان از موقعیت رییس جمهوری بیرون نیامده بود و نمیخواست باور کند که فاصله رقبا با او دارد کمتر و کمتر میشود.
جهانگیری وسوسه شده بود و حتی به فکر ستاد و نماینده هم افتاده بود .اما او میدانست که فقط پوششی است.
مجادله و چالش آغازین، قالیباف را مصمم تر و امیدوارتر کرده بود .
رییسی که چهره موجه و موقری از خود نشان داده بود طرفدارانش در حال زیاد شدن بودند و سفرهای استانی، کمک میکرد تا صندوق رای او سنگین تر شود.
میرسلیم به رای آوردن امیدوارتر شده بود و به او گفته بودند با وجود مسیر سخت پیش رو احتمال برنده شدنش هنوز هم هست.
هاشمی طبا هم که همچنان مشغول از بر کردن چند شعر
آباد باش ای ایران و باز باران با ترانه و ... بود و تلاش برای به دست آوردن دل روحانی...
مناظره دوم:
قهرمان مناظره دوم میرسلیم بود. آنقدری که به شوخی میگفتند دو تا از مهمترین موفقیتهای موتلفه یکی کشتن حسنعلی منصور بوده و دومی جولان میرسلیم در مناظره دوم.
روحانی در این مناظره کمی از جایگاه مدیریتش پایین تر آمده بود. سعی داشت محکم تر و جدی تر به قالیباف بتوپد. او اینبار برای پوشاندن اضطراب و خشمش دو کار مهم انجام داده بود. اول لبخندهای دیپلماتیک بعد از حمله رقبا بود . دومی گره کردن دستها در همدیگر برای دیده نشدن لرزش دست.
قالیباف در این مناظره هم به شدت منتقد وضع موجود و سیاستهای روحانی بود اما با یک تفاوت نسبت به مناظره قبل. او اینبار در کنار خود نه یک رییسی ساکت و باحجب و حیا که رییسی منتقد معقول را داشت و نوک حمله بودند. تازه در این میان یکباره یکی دیگر با شتاب و درست مثل فرارهای مهدوی کیا استارت زد، به آنها رسید و چنان پرشتاب جلو رفت و گل زد که هیچکدام باور نکردند او همان میرسلیم است.
مناظره دوم بهطور قطع مناظره اصولگراها بود و برنده این مناظره قالیباف، رییسی و میرسلیم بودند.
بعد از این مناظره معلوم بود که آرای روحانی ریزش خواهد داشت.
آمار منتشر شده صداوسیما و ایسپا هم این خبر را تایید میکرد که:
مجموع درصد رایهای قالیباف و رییسی از آرای روحانی بیشتر است و با این اوصاف انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد. دور دوم انتخابات هم برای اعتدالیون مثل جهنم است. جهنمی که خودشان هم اعتقاد دارند از آن بیرون نخواهند آمد و اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود حتما بازنده خواهند بود.
با این اوصاف و از یک هفته قبل از مناظره آخر ، روحانی که خود را بازنده این میدان دید به سیم آخر زد.
روحانی در سفرهای استانی تمام خط و خطوط را شکست و از خراشیدن تصویر قوه قضاییه تا بعضی ارکان دیگر نظام هم ابایی نداشت.
او خود را بازنده میدید و حالا باید همه چیز را طوری به همه چیز ربط میداد که مردم را متعجب کند. مهم نبود که این ادعاها چه اندازه دقیق هستند. تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که مردم تهییج شوند.
همه اینها هم نشان میداد که رییس جمهور مستقر به شدت احساس ترس کرده است که از خیر سنگین و رنگین نشستن و نامزد پوششی و ...گذشته و با تندترین شکل ممکن وارد گود شده است.
رییسی همچنان محبوبیتش میان مردم خارج از تهران بیشتر و بیشتر میشد. در تهران هم علاقمندان او توانسته بودند فضای خوبی برایش فراهم کنند و صندوق رای او سنگین تر از قبل شده بود.
قالیباف اما با وجود موارد زیادی که در دست داشت شاید به دلیل گسست میان نامزد و کمپین در این مقطع ثابت ماند. اما آنچه مسلم است قالیباف تا ۹۰ درصد راه را پر قدرت جلو میآید و باید برای ۱۰ درصد پایان راه مشاوران و کمپین چارهای بیاندیشند.
ادامه دارد...