سرویس تاریخ مشرق - رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در مرقد مطهر ایشان در سخنان مهمی با اشاره به وقایع دهه شصت، آن را مظلوم دانسته و تاکید کردند جای جلاد و شهید از سوی برخی تریبون داران عوض نشود: «مراقب باشیم تا در دهه شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود، زیرا ملت ایران در دهه شصت مظلوم واقع شد و به دلیل اینکه تروریست ها و منافقین و پشتیبانان آنها به امام و ملت ایران ظلم و خباثت کردند، ملت در موضع دفاع قرار گرفت و در نهایت هم پیروز شد.»
سرویس تاریخ مشرق در نظر دارد تا در سلسله مطالبی، نگاهی به اوج دوران مبارزه ملت ایران با تروریسم و نفاق بپردازد و نگاهی به صفحات کمتر دیده شده این بخش از تاریخ معاصر ایران داشته باشد.
**قسمت اول - سیری در سازمان منافقین؛ از آغاز تا انقلاب
در میان گروهها و جریاناتی که علیه رژیم پهلوی مبارزه میکردند، نامی رمزآمیز به چشم میخورد؛ نامی که با تاریخ انقلاب در ایران گره خورده است؛ سازمان مجاهدین خلق.
نامی که تداعی کنند بمب گذاری، ترور، خرابکاری و اقدامات مسلحانه است، آن هم در شرایطی که جریان اکثریت مردمی به رهبری امام خمینی در مبارزه با رژیم شاهنشاهی روش اعتراضات مسالمت آمیز را در پیش گرفته بود.
هسته اصلی مجاهدین خلق در دهه ۴۰ و از دل نهضت آزادی بوجود آمد، از همین رو مهندس بازرگان مجاهدین را فرزندان نهضت آزادی و پرورش یافتگان اندیشه و گرایشات فکری ملی-مذهبی خواند. با این حال حلقه اصلی رهبری مجاهدین که کارآمدترین روش مبارزه با شاه را مبارزه مسلحانه ارزیابی کرده و معتقد است نهضت آزادی سازشکارانه با نظام حاکم برخورد میکند خیلی زود از نهضت آزادی منشعب میشود.
آنها مارکسیسم را به عنوان علم مبارزه میشناختند و ایدئولوژی و استراتژی آن را بر همین مبنا طرحریزی کرده بودند.
ایدئولوژی مارکسیسم که در حدود یک دهه بعد از شکلگیری این سازمان به عنوان ایدئولوژی رسمی آن پذیرفته شد، هرچند در ابتدا با ریزشهایی نیز روبهرو گردید، اما در شکلگیری روشهای مبارزه آنها نقش بسزایی ایفا کرد.
پس از سال ۱۳۵۰ با توجه به نیاز تدارک خانههای تیمی با پوشش مناسب، استفاده از زنان و دختران و عضویت آنها آغاز شد و در فاصله کوتاهی گسترش یافت.
هر چند پیش از این بنیانگذاران سازمان ازدواج را عامل مشغولیتهای سازمانی میدانستند و با آن مخالف بودند، اما با قدرت گرفتن رضا رضایی، بهرام آرام و در ادامه تقی شهرام، ازدواجهای تشکیلاتی و طلاقهای سازمانی رسمیت پیدا کرد؛ رفتاری که در چارچوب ایدئولوژی مارکسیستی سازمان تعریف میشد.
منیژه اشرف زاده کرمانی در اعترافات خود پس از دستگیری در همین رابطه میگوید:
«دخترانی که با سازمان همکاری میکنند، اکثراً از خانوادههای متعصب و مذهبی هستند که جذب شعار کمک به اشاعه اسلام شدهاند، اما اولین چیزی که در عمل میآموزند، دروغبافی به خانوادهها و چگونگی فرار و جدا شدن از خانواده برای اجرای وظایف سازمانی است.»
خانه های تیمی اعضای سازمان را به صورت زوج یا خواهربرادر در کنار هم قرار میداد. شناسایی این نوع خانهها توسط عوامل ساواک باعث تخلیه پی در پی خانهها و تشکیل خانههای تیمی جدید و جابهجایی اعضا می شد؛ به این معنی که هر بار با تعویض همخانه روابط زناشویی تازهای شکل میگرفت.
ضبط اموال خصوصی به نام مصادره انقلابی، یکی دیگر از عملکردهای سازمان مجاهدین خلق بود که برای تامین مالی مورد استفاده قرار میگرفت. یکی از اعضای دستگیر شده سازمان در اعترافات خود در رابطه با سرقت اموال به نام توقیف انقلابی میگوید: «سازمان یکباره تکلیف کرد مبلغ کلانی را برایش تهیه کنم. چون در تهیه این مبلغ با مشکل مواجه شدم، به من پیشنهاد اختلاس دادند و من هم با توجیه اینکه این عمل نوعی مصادره انقلابی است پذیرفتم.»
با نزدیک شدن به انقلاب ۵۷، در حالی که حرکت مردمی به رهبری امام خمینی به دور از اقدام مسلحانه پیش میرفت، سازمان موازی با آن دست به ترور مستشاران آمریکایی میزد.
سرانجام ساواک موفق شد طی چند سال اقدامات اطلاعاتی بسیاری از سران سازمان را دستگیر و اعدام کند به گونهای که در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ عملاً سازمان مجاهدین خلق دیگر فعالیتی از خود نشان نمیداد. پس از پیروزی انقلاب۵۷ مجاهدین خلق نیز به همراه مبارزان سیاسی از زندانهای ساواک آزاد شدند و این بار مسعود رجوی که از اعضای رده دوم سازمان بوده و در سال ۵۰ دستگیر شده بود، رهبری سازمان را بدست گرفت و توانست دوباره هواداران مجاهدین خلق را سازماندهی کند.
اسناد ساواک نشان میدهد که رجوی به دلیل همکاری کامل پس از دستگیری برخلاف دیگر رهبران سازمان اعدام نشد و مجازاتش به حبس ابد تخفیف یافت. سازمانی که رجوی اداره میکرد، خیلی زود به سهم خواهی از انقلاب پرداخته و برای بدستگیری قدرت برنامهریزی کرد که منشاء اصلی تقابل مجاهدین خلق با جریان حاکم بر نظام ایران بود.
ادامه دارد...