سرویس جهان مشرق - با صدور فرمان امروز پادشاهی عربستان ، رسما سیستم پادشاهی از وراثت افقی به عمودی تغییر پیدا کرده و جانشینی برادران جای خود را به وراثت قدرت از پدر به پسر داد. آکادمی واشنگتن در مطالعات خلیج فارس که پیش از این پیش بینی کرده بود به زودی ملک سلمان پادشاه عربستان، محمد بن نایف را از ولایت عهدی کنار زده و محمد بن سلمان را جانشین وی خواهد کرد، در پیش بینی دیگری اعلام کرده که پادشاه عربستان به زودی و بعد از انجام مقدمات اولیه مبنی بر قانع کردن هیئت بیعت و سایر ساختارهای حاکمیتی در عربستان، به نفع فرزندش محمد از قدرت کنار خواهد رفت. هیئت بیعت موسسه مسئول انتخاب ولیعهد است و در سال 2006 برای تضمین انتقال مسالمتآمیز قدرت در عربستان تأسیس شده است. مجتهد فعال افشاگری سعودی نیز با اشاره به تغییرات صورت گرفته در هرم قدرت عربستان اعلام کرد که شاه عربستان به زودی به نفع پسرش از قدرت کناره گیری خواهد کرد. برای بررسی این رویداد مهم و ابعاد و پیامدهای آن در عرصه سیاست داخلی و خارجی عربستان توجه به چند نکته اساسی لازم است.
ولایت عهدی محمد بن سلمان نتیجه پروژه ای دو ساله بود
صدور دستور پادشاهی امروز برای هیچ یک از تحلیلگران عرصه مطالعات عربستان سعودی غافلگیرکننده نبود، فرآیند ارتقا پستهای سیاسی و نظامی محمد بن سلمان و نحوه چینش بازوان قدرت وی در مؤسسات سعودی نشان از برنامه ای بلند مدت داشت که تمامی هدف آن ایجاد زمینههای لازم برای پادشاهی محمد بن سلمان در عربستان است. از این منظر طرح برخی ادعاها مبنی بر تشدید اختلافات میان محمد بن نایف و محمد بن سلمان در پی بحران قطر و برکناری وی به علت این اختلافات خالی از اشکال نیست، چرا که اساسا بن نایف با تمامی طرح های بزرگ بن سلمان از جمله در زمینه حمله به یمن، رویکرد اقتصادی 2030 و طرح محاصره قطر مخالف بود، اما اجرای سیاست برکناری محمد بن نایف نیازمند مقدمه چینی های داخلی و بین المللی بود که با توجه به سفر دونالد ترامپ شرایط آن امروز بیش از هر زمان دیگری مناسب بود.
محمد بن سلمان از دو سال پیش که پدرش پادشاهی کشور را در اختیار گرفت ، با تصدی پست وزارت دفاع و کنار زدن رقبایی قدرتمند نظیر متعب بن عبدالله و منزوی کردن افرادی مانند محمد بن نایف تلاش جدی برای صدور بخشنامه امروز را آغاز کرده بود. او برای اجرای مقدمات این طرح تلاش داشت شاهراه فعالیتهای نظامی کشور برای سرکوب مخالفان و شریان رویکردهای اقتصادی برای جلب توجه افکار عمومی جهت کارآیی تبلیغاتی خود را در دست بگیرد. به همین علت بود که در اقدامی غیر معمول از سوی پدر مأمور شد تا علاوه بر تصدی وزارت دفاع، شورای ملی توسعه کشور را تاسیس کرده و سرپرستی آن را بر عهده بگیرد. او در این مدت طرح پرطمطراق 2030 را ارائه کرده که گرچه در نگاه اولیه هدف آن رهایی از وابستگی اقتصاد عربستان به صادرات نفت توصیف شده، اما در دراز مدت اقتصاد عربستان را به ورشکستگی خواهد کشاند.
تاثیرات ولایت عهدی بن سلمان در سیاست خارجی عربستان
حذف بن نایف گرچه از لحاظ سیاسی و بینالمللی و هرم داخلی قدرت عربستان از اهمیت بالایی برخوردار است، اما این رویداد تأثیر چندانی در سیاستگذاریهای منطقهای و بینالمللی عربستان نخواهد داشت. بر کسی پوشیده نیست که تصمیمگیری و اجرای سیاستهای کلان عربستان از مدتها پیش تحت سلطه محمد بن سلمان قرار داشته و محمد بن نایف تأثیر چندانی در این رویکرد نداشته است.
واقعیت این است که پروندههای داخلی و منطقه ای عربستان پس از پادشاهی سلمان بر عهده محمد بن سلمان قرار داده شد و جایگاه وی در نزد پدر باعث شد تصمیمات وی نقش تعیین کننده ای در صدور دستورات پادشاهی و تعیین سیاستهای کلان این کشور داشته باشد. لذا تنها تغییری که در نتیجه انتصاب محمد بن سلمان به ولایت عهدی در سیاستها حاصل میشود، آزادی عمل و کاسته شدن از دغدغه های شاهزاده جوان در عرصه داخلی است و در پروندههای منطقهای از جمله دشمنی آل سعود با ایران و حمایت این رژیم از تروریسم تکفیری و جنگ یمن و ادامه روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی شاهد تغییرات اساسی در سیاستهای عربستان نخواهیم بود.
البته تجربه حاکمیتی محمد بن سلمان طی سالهای اخیر نشان داد که آرمانگرایی های وی فراتر از عرصه داخلی عربستان است و او می خواهد خود را به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب نشان دهد، او مخالفان زیادی در مسیر جاهطلبیهای خود خواهد داشت که از دیدگاه سیاسی وی باید سرکوب شوند، خواه این مخالفان ، کشورهای عضو محور مقاومت باشند یا شیعیان عراق یا حوثی های فقیر یا قطریهای ثروتمند یا اهالی غزه که حاکمانش اخوان المسلمینی هستند. به همین علت است که محمد بن سلمان ایران را مقصر تمامی شکست های خود می داند و می خواهد با تکیه بر سلاح و پول و نزدیکی به اسرائیل و کمک به افراطیون مذهبی هر طور هست به مقابله با ایران پرداخته و به پادشاهی جهان عرب برسد.
ولایتعهدی شاهزاده جوان، سیاست داخلی و اوج گیری اختلافات
محمد بن سلمان با پروپاگاندای تبلیغاتی خود و هزینه کرد دلارهای نفتی این کشور، سعی کرده خود را به چهرهای محبوب در میان افکار عمومی عربستان تبدیل کند. گر چه جوان بودن این شاهزاده، امید نسل جوان عربستان در تغییر حاکمیت فرتوت عربستان را به دنبال داشته، اما در نظام قبیله ای و سنتی عربستان که بر اساس ریش سفیدی اداره می شود به قدرت رسیدن فرد جوانی در این سن تمام مناسبات سیاسی و عشیره ای را کناره زده و احتمالا در آینده با چالشهای جدی روبرو خواهد شد.
از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران نسبت به خطرات رویکردهای آرمانگرایانه شاهزاده جوان و تأثیرات آن بر فضای سیاسی و دیپلماتیک عربستان هشدار میدهند. اقدامات افراطی و احساسی محمد بن سلمان و شکست های منطقه ای وی از جمله در جنگ یمن و بحران سوریه گرچه همچنان از سوی رسانههای این رژیم تحت پوشش تبلیغاتی قرار گرفتهاند ، اما به نظر میرسد این شکست ها به مرحلهای بی بازگشت نزدیک می شود و آثار مخرب خود را در اقتصاد عربستان نیز نشان می دهد.
گرچه به نظر میرسد سلمان بن عبدالعزیز با این اقدام خیال خود را برای رسیدن به پسرش به تاجوتخت قدرت عربستان راحت کرده است، اما جنگ پنهان قدرت در بین شاخه های مختلف خاندان سعودی در این کشور همچنان ادامه خواهد داشت. شاهزادگان سعودی است گرچه بنا به مصلحت و اهرم های قدرت محمد بن سلمان در شرایط کنونی سکوت کرده و حتی رضایت خود را از ولایتعهدی محمد بن سلمان اعلام میکنند، اما منتظر شکست سیاست های وی خواهند بود تا عرضه داخلی را بر او تنگ کرده و فشارها را افزایش دهند.
به این ترتیب قطعا شوی تبلیغاتی منتشر شده در دست بوسی و دلجویی محمد بن سلمان از محمد بن نایف و راضی نشان دادن بن نایف از این تغییر نیز کارآیی لازم را نخواهد داشت و نمی تواند آتش زیر خاکستر اختلافات موجود در داخل خاندان حاکم را مخفی نگه دارد. بویژه در شرایطی که می بینیم بن نایف علاوه بر ولایت عهدی از تمامی سمت های دیگر خود از جمله وزارت کشور نیز کنار گذاشته شده است.