به گزارش مشرق؛ سه شنبه هفته گذشته یک هیئت تجاری از اوکراین به منظور عقد تفاهم و همکاری در زمینههای اقتصادی و کشاورزی از استان البرز بازدید کرد، اهداف این سفر افزایش مبادلات خارجی و سرمایهگذاری در امور اقتصادی عنوان شد و حتی توافقی مبنی بر ایجاد دفتر همکاری ایران و کییف در البرز نیز امضا شد.
استان البرز به دلیل وجود مراکز و شهرکهای صنعتی بزرگ یکی از قطبهای اقتصادی کشور است و از این جهت مورد توجه بسیاری از فعالان اقتصادی بوده، ولی به دلایل مختلف که شامل ضعف مدیریتی و نبود حمایت از تولیدکنندگان دچار رکود و بیکاری بالای بیست درصد شده است.
این وضعیت اقتصادی در دولت کنونی مسئولان را بر آن داشت تا با جذب به اصطلاح سرمایهگذاری خارجی و ایجاد ارتباطات بتوانند کمبودهای موجود را مرتفع کنند، نگاهی که در برخی موارد آنقدر شدت پیدا میکند که منجر به آسیب جدی به تولید داخلی میشود.
ملاقات و دیدار اخیر که در رسانههای عمومی یک امر ساده در حد ملاقات اقتصادی به نظر رسید با حضور نخست وزیر سابق اوکراین، سفیر کیف در تهران، معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اوکراین و مسئولان استانی تحت عنوان «کارگروه صادرات غیرنفتی استان البرز» برگزار شد ولی عدم اطلاع از سوابق میهمانان باعث شد آگاهانه یا بدون اطلاع، از شخصی استقبال شود که با سیاست خارجی ایران همسو نیست.
یوشچنکو کیست؟
«ویکتور آندریوویچ یوشچنکو» نخست وزیر و رئیسجمهور سابق اوکراین است، وی طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ به عنوان نخست وزیر و از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ رئیسجمهور این کشور بود، اما نکته بسیار مهم در زندگی سیاسی این فرد مقطع اکتبر ۲۰۰۴ یعنی انتخابات ریاست جمهوری است که ابتدا رقیب روسگرای وی با رای بسیار نزدیک پیروز انتخابات شد؛ بلافاصله وی با حمایت آمریکا و غربگرایان موجی از اعتراضات خیابانی تحت عنوان انقلاب نارنجی را شکل داد و عملاً کودتای رنگی طبق الگوی نظریه پردازان براندازی آمریکا را رغم زد.
ولی با اعتراض گسترده یوشچنکو به حمایت آمریکا و هواداران غربگرایش مبنی بر تخلف و تقلب انتخاباتی حزب حاکم و حضور یک هفتهای طرفداران وی به ویژه شهروندان کییف در خیابانهای شهر که به انقلاب نارنجی نامگذاری شد، باعث شد تا نتیجه انتخابات با نظر دیوان عالی اوکراین باطل اعلام گردد و دو نامزد در تاریخ ۲۶ دسامبر مرحله سوم انتخابات را با حضور ناظران بینالمللی از سراسر جهان از جمله با حضور سناتور ریچارد لوگار رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا برگزار کردند. در این مرحله ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا به عنوان سومین رئیسجمهور اوکراین انتخاب شد.
این اتفاق که از آن بعدها با نام «کودتای مخملی/ نارنجی» یاد شد با حمایت گسترده آمریکا صورت گرفت که بعدها سعی شد همین الگو در انتخابات سال ۸۸ ایران نیز استفاده شود که ناکام ماند.
عامل سیاستهای آمریکا در لباس تاجر!
حال سؤال اینجاست کسی که مورد اعتماد و عامل سیاستهای آمریکا و خالق انقلاب رنگی در اوکراین است به عنوان تاجر در ایران چه میکند؟ و او چه کمکی در زمینه کشاورزی و اقتصادی برای کشور خواهد بود؟ جالبتر اینکه این فرد که در زمان ریاست جمهوری خود مواضع خوبی در قبال ایران نداشته است و سیاستها و اظهاراتی هم بر علیه ایران داشته است.
آیا در دعوت از هیئتهای تجاری این گونه ملاحظات امنیتی و سیاسی که مورد توجه کشور است و زمانی از آن آسیب جدی دیده ایم برای عدهای در داخل دولت مهم نیست؟ از طرفی چرا در اکثر اخبار به صورت کاملاً دستکاری شده نام و سابقه این فرد استفاده نمیشود تا مبادا حساسیت ایجاد شود.
در آخر باید این را بیان کرد که پروژه نفوذ چند سالی است که در کشور مطرح شده و رفت و آمدهایی تحت عناوین بسیار زیبا همچون سرمایهگذاری تجاری، همکاری، تبادل تجربیات و... شکل گرفته است که دقت کافی در مورد آنها صورت نمیگیرد و لازم است با دقت بیشتر دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی این گونه سفرها را تحت نظارت خود داشته باشند تا مبادا از این رهگذر آسیبی به اقتصاد و تولید کشور وارد شود.
نفوذ از مبادی اقتصادی!
نفوذ رسمی در حوزه اقتصاد میتواند از مبادی و کانالهای رسمی و کاملاً مرسوم و با غفلت نهادهای نظارتی صورت گیرد.
سفر یوشچنکو انجام میشود اما هیچ کدام از نهادهای رسمی و رسانه مطلبی درباره سابقه سیاه نفر اول این هیئت منتشر نمیکنند و صرفا به پوشش رسمی اخبار آن میپردازند.
به گزارش سایت خبری تیتر یک، طی این سفر چند اتفاق مهم رخ میدهد: عقد تفاهم به منظور برقراری انتقال تجربیات، تفاهم برای بازگشایی دفتر همکاری مشترک ایران و کیف، بازدید از دو کارخانه پمپ سازی و صنایع غذایی کشاورزی، حضور نمایشگاه دستاوردهای اکسپو ۲۰۱۷ در اوکراین، برقراری ارتباط دوسویه بین استانها، پیگیری معافیت روادید، ۲۱ مورد کار مشترک با شرکتهای ایرانی و اوکراینی، برقراری روابط پولی و بانکی، ایجاد ارتباط دانشگاهی و...
پیگیری این سطح از روابط با یک کشور غربی که اتفاقاً چند سالی است گرایشات بسیار شدیدی به آمریکا دارد در درجه اول خود جای سؤال است آن هم در حوزههایی که شاید چندان نیاز به سرمایهگذاری و ارتباطات بینالمللی نباشد، اما این نگرانی زمانی بیشتر میشود که نفر اول هیئت سیاسی اقتصادی که برای عقد تفاهم و بازدید به کشور میآید همان شخصی که با حمایت بسیار گسترده و حتی علنی آمریکا توانسته یکی از معروفترین استراتژیهای این کشور یعنی کودتای رنگی را رغم بزند.
یوشچنکو که معروف به غرب گرایی است زمانی تمام قد نسخه جرج سورس و اندرو کارنگی را در اوکراین پیاده کرد، نسخهای که در ایران ناکام ماند اما خسارتهای سنگینی به کشور وارد کرد تا حدی که هنوز بسیاری از مردم نسبت به وقایع تلخ سال ۸۸ و آن خیانت تاریخی که برخی از سیاست مداران به کشور روا داشتند حساس هستند.
به گزارش کیهان؛ حوادث سال ۸۸ آنقدر برای مردم ایران تلخ است که نسبت به کوچکترین موضوعات مربوط به آن حساس باشند، حال امروز یکی از بزرگترین مجریان و فرمانبران سیاستهای آمریکا در کودتای رنگی به سادگی به کشور سفر میکند و تفاهمات بسیار گسترده اقتصادی را هم پیگیری میکند.
به راستی عامل و نفوذی آمریکا در ایران چه منفعت اقتصادی دارد و چرا باید درباره این سطح از روابط با مسئولین ایران به میز مذاکره بنشیند؟!