سرویس جهان مشرق - تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، درباره خروج نیروهای نظامی این کشور از سوریه همچنان در فضای سیاسی داخل این کشور و عرصه استراتژیک بینالمللی، با واکنشهای مختلفی مواجه میشود. اگرچه سرنوشت آمریکا در سوریه هنوز در هالهای از ابهام است، اما کارشناسان و صاحبنظران آمریکایی از همین الآن به واشینگتن هشدار میدهند که خالی کردن صحنه سوریه، نتیجهای جز تقویت موضع ایران در این کشور نخواهد داشت. در نتیجه همین نگرانیهاست که نزدیکترین افراد به رئیسجمهور آمریکا، از جمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی وی، در اقدامی که در خوشبینانهترین حالت در تاریخ آمریکا کمسابقه است، علناً مواضعی را درباره تصمیم ترامپ اتخاذ میکنند که نقطه مقابل دستور فرمانده نیروهای مسلح این کشور است. از یک طرف، ترامپِ تاجر اعتراف کرده است که چون در سوریه «ثروت هنگفت» وجود ندارد، دستور عقبنشینی ارتش آمریکا از این کشور را صادر کرده است؛ اما از طرف دیگر، کابینه سیاستمدارِ ترامپ عازم کشورهای مختلف شدهاند تا به دنیا تضمین بدهند آمریکا قرار نیست به این زودیها جایی برود.
در همینباره بخوانید:
›› ترامپ در سوریه تسلیم جمهوری اسلامی شد
›› نقش نفت در نقشه آمریکا برای سوریه / آیا ترامپ روی چین تمرکز خواهد کرد؟
مجله شناختهشده «فارنافرز» اخیراً طی گزارشی با عنوان «خروج از سوریه خلأی را ایجاد میکند که ایران آن را پر خواهد کرد [۱] » به قلم «کالین کلارک» کارشناس اندیشکده آمریکایی «سازمان رَند»، و «آرین طباطبایی» محقق همین اندیشکده، درباره پیامدهای خروج آمریکا از سوریه هشدار داده است. آنچه در ادامه میآید ترجمه گزارش مجله آمریکایی فارنافرز است.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
هیچکس به اندازه ایران از عقبنشینی آمریکا سود نمیبرد
فارنافرز گزارش خود را با توصیف تصمیم جنجالی ترامپ و سپس رد این تصمیم توسط مشاور امنیت ملی وی آغاز میکند. این نشریه به شروطی هم اشاره میکند که جان بولتون اخیراً برای خروج آمریکا از سوریه گذاشت و به این ترتیب، ضمن بیاعتبار کردن دستور ترامپ، ضربالاجل خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را نیز تا چند ماه یا حتی چند سال تمدید کرد [۲] . در ابتدای گزارش فارنافرز آمده است:
یکی از آخرین تصمیمات سیاست خارجی پرزیدنت ترامپ در سال ۲۰۱۸، یکی از جنجالبرانگیزترین تصمیمات وی نیز بود: خروج ۲۰۰۰ نیروی ارتش آمریکا از سوریه که [بعد از خروج بقیه نیروهای این کشور] همچنان در این کشور باقی مانده بودند [۳] . این دستور، به منزله معکوسسازی حیرتانگیز سیاست آمریکا بود و این نگرانی را در میان کارشناسان امنیت ملی در واشینگتن ایجاد کرد که کُردها (که به عنوان متحد آمریکا در مبارزه علیه داعش خدمت کردهاند) در نتیجه این تصمیم متحمل شکست خواهند شد، در حالی که حکومت اسد، روسیه و ترکیه از این تصمیم سود خواهند برد. چند روز پیش، جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، ظاهراً دوباره سیاست آمریکا را واژگون کرد و گفت تا زمانی که داعش شکست بخورد و ترکیه تضمین بدهد که به کُردها حمله نخواهد کرد، نیروهای آمریکایی در سوریه باقی خواهند ماند.
واکنشها به خبر خروج آمریکا از سوریه [دانلود]
کارشناسان اندیشکده رَند البته اذعان میکنند که خروج آمریکا از سوریه بیش از هر کشور دیگری، به سود جمهوری اسلامی تمام خواهد شد. کلارک و طباطبایی مینویسند:
بازیگری که احتمالاً بیش از همه طرفهای دیگر، از پس و پیش شدن تصمیمهای دولت آمریکا درباره سوریه سود میبرد، ایران است [۴] . خروج آمریکا از سوریه فضای عملیاتیای را در اختیار ایرانیها قرار خواهد داد که میتوانند در آن، شبکه روبهرشد جنگجویان خارجی شیعه را گسترش دهند؛ جنگجویانی که امکان بسیج و اعزام در سراسر خاورمیانه را دارند [۵] . بیانیههای اخیر [و مواضع آمریکا درباره سوریه] این پیام را به تهران مخابره میکند که واشینگتن دیگر سد راه این طرحهای ایران نخواهد شد. حتی طبق گفتههای بولتون، پیششرطهای دولت آمریکا برای خروج از سوریه، درباره کُردها و داعش است؛ مشاور امنیت ملی ترامپ هیچ اشارهای به حضور یا گسترش شبکه شبهنظامیان شیعهای نکرد که ایران آنها را آموزش میدهد و تجهیز میکند.
در همینباره بخوانید:
›› «امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری» در ائتلاف تحت رهبری ایران
›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران مقابل اعراب و آمریکا در خاورمیانه
ردپای ایران در سرتاسر خاورمیانه
کلارک و طباطبایی در اشاره به حضور گسترده ایران و متحدانش در نقاط مختلف خاورمیانه توضیح میدهند:
طی روزهای اول تشکیل جمهوری اسلامی (حکومتی که ماه فوریه ۴۰ سالگیاش را جشن میگیرد)، رهبران دینی ایران اغلب درباره صادر کردن انقلاب خود به خارج از مرزهای ملی این کشور صحبت میکردند. اگرچه اشاعه آرمانهای انقلابی، دیگر در میان اهداف اصلی ایران نیست، اما جمهوری اسلامی چندین دهه زمان صرف گسترش روابط با گروههای مختلف (به ویژه شیعیان) در کشورهایی کرده است که ایران آنها را برای امنیت خود مهم میداند. این ارتباطات، تهران را به بخشهایی از افغانستان، عراق، لبنان، پاکستان، سوریه، یمن و نقاط دیگر وصل میکند.
در همینباره بخوانید:
فارنافرز مطابق معمول نشریههای آمریکایی، ایران را به توسل به تروریسم برای پیشبرد اهداف منطقهایش متهم میکند و مینویسد:
ایران ابتدائاً با پرورش حزبالله لبنان [و سپس با برقراری روابط با گروههای منطقهای دیگر]، منافع فوقالعاده گستردهای را از به راه انداختن جنگ با نیروهای نیابتی و استفاده از جنگجویان ثالث [که به خودش یا دشمنش متعلق نیستند]، از جمله تروریستها و شبهنظامیان، به دست آورده است. همکاری با طرفهای غیردولتی به تهران این امکان را میدهد که در مقابل دشمنانش بازدارندگی داشته باشد، عمق استراتژیک خود را افزایش دهد، و با اِعمال قدرت با ابزارهایی فراتر از آنچه که در اختیار دارد، ضعف قدرت نظامی متعارف خود را جبران کند. نکته مهم در اینجا آن است که این گروهها به گسترش نفوذ ایران در مناطق بهاصطلاح «خاکستری» (مناطقی که وضعیت آنها نه صلح است و نه جنگ) در کشورهایی مانند عراق و سوریه کمک میکنند و در عین حال باعث میشوند تا تهران از مقداری «انکارپذیری باورپذیر» [برخورداری از امکان انکار ایفای نقش در یک درگیری به خاطر داشتن نقش «غیرمستقیم»؛ - جزئیات بیشتر -] بهره برده و هزینههای مداخلاتش [در امور منطقهای و بینالمللی] را به حداقل برساند.
در همینباره بخوانید:
حضور نیروهای نیابتی ایران و تأثیر خروج آمریکا در سوریه
نویسندگان گزارش با اشاره به مصمم بودن ایران برای حفظ متحدش در سوریه از همان سال ۲۰۱۱ و ابتدای جنگ در این کشور، دلیل عدم دخالت مستقیم ایران در سوریه را به زعم خود اینگونه بیان میکنند: «اختلافات [داخلی] در دمشق و تهران سد راه حضور علنی و گسترده ایرانیها در سوریه شد. بسیاری از ایرانیها با کمک برای حفظ دیکتاتوری مخالف بودند که جنایتهای جمعی و استفادهاش از سلاحهای شیمیایی موجب زیر سؤال رفتن دولت ایران از نظر اخلاقی و خدشهدار شدن وجهه آن میشد. از سوی دیگر، حکومت اسد نیز به دنبال آن بود که به قابلیتهای دفاعی کشورش ظاهری داخلی بدهد و نگذارد دولتش یک قدرت ضعیف مرکزی به نظر بیاید که توسط خارجیها نجات پیدا میکند.»
فارنافرز سپس نحوه ایفای نقش ایران در سوریه و نوآوریهای تهران در جنگ را اینگونه توصیف میکند:
تهران به جای مداخله مستقیم، نیروهای شیعه غیرایرانی را برای جنگ به نیابت از حکومت اسد سازماندهی کرد. ایران برای انجام این کار، به شکلی گسترده دستبهکار استخدام شیعیان در لبنان، عراق، افغانستان و پاکستان شد [۶] . اگرچه این کشور مدتهاست که شیعیانی از لبنان و عراق را پرورش میدهد، اما اضافه شدن شیعیانی از جنوب آسیا [به مجموعه نیروهای نیابتی ایران] اتفاقی جدید بود [۷] . این زیرگروههای نظامی خارجی به شکلی مستحکم در قلب شبکهای گستردهتر تعبیه شدهاند [۸] ، اما هر کدام از آنها مشخصههای خاصی دارند: لشکر فاطمیون متشکل از افغانها و تیپ زینبیون متشکل از پاکستانیهاست. حکومت ایران تا امروز، چندین هزار نفر از اینگونه نیروها را آموزش داده، تجهیز کرده و به سوریه اعزام نموده است.
در همینباره بخوانید:
›› ایران آمریکا را در «جنگ سیاسی» عراق و سوریه شکست داده است
›› جمهوری اسلامی بهرغم بحرانهای خاورمیانه از همیشه قدرتمندتر است
کلارک و طباطبایی در بخشی از گزارش خود، مسئله خروج آمریکا از سوریه را نیز به معادلات سوریه اضافه و نتیجه آن را اینگونه به سود ایران ارزیابی میکنند:
اگرچه وجود شبکهای از جنگجویان خارجی شیعه تحت امر ایران به خودی خود، به هیچ عنوان خبر تازهای نیست، اما خروج آمریکا تحول جدیدی را [در عرصه سوریه] ایجاد خواهد کرد. این شبکه، در غیاب تعهد [و اقدام] آمریکا برای مقابله با ایران در سوریه، پیشرفت و گسترش پیدا خواهد کرد و از خلأ قدرت به وجود آمده برای گسترش نفوذ تهران در سراسر منطقه استفاده خواهد نمود؛ هدفی که ایران مدتهاست در سر میپروراند، اما استقرار نیروهای آمریکایی در عراق بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، آن را ناکام گذاشته است. کاهش چشمگیر در حجم حضور نظامی واشینگتن [۹] ([و نه خروج کامل آمریکا از سوریه، چون] انتظار میرود چندصد نیروی عملیات آمریکایی در این کشور باقی بمانند)، احتمالاً موجب تشدید اقدامات اسرائیل در سوریه نیز خواهد شد، چراکه تلآویو دیگر قادر نخواهد بود برای بازدارندگی مقابل گسترش ایران، روی قدرت نظامی آمریکا حساب کند. این واقعیت جدید، به نوبه خود، ممکن است ایران را هم وسوسه کند تا از جنگجویانی که پرورش داده، به عنوان یک نیروی ضربت خارجی استفاده نماید.
در همینباره بخوانید:
›› لرزه ترامپ بر اندام نتانیاهو: میگذاریم ایران هر کاری میخواهد در سوریه بکند
نیروهای نیابتی ایران با چه انگیزهای به میدان جنگ میروند؟
فارنافرز در ادامه گزارش خود مدعی میشود که ایران برای استخدام نیروهای نیابتی و اعزام آنها به سوریه، «صرفاً روی عامل مذهب تکیه نمیکند.» نویسندگان گزارش در اینجا به دو مقاله متفاوت اشاره میکنند. مقاله اول که در مجله فارنپالسی و تحت عنوان «ایران برای جنگ سوریه آنقدر داوطلب دارد که نمیداند با آنها چه کند [۱۰] » منتشر شده ماجرای دو پسر از یک خانواده ایرانی را روایت میکند که قصد دارند هر دو به سوریه بروند. فارنپالسی با اشاره به اینکه حاج قاسم سلیمانی [۱۱] از ابتدای اعزام نیرو برای حمایت از دولت سوریه، این قانون را گذاشته است که «به منظور به حداقل رساندن فداکاریهای هر خانواده، صرفاً یک نفر از هر خانواده حق رفتن به سوریه را دارد»، مفصلاً تشریح میکند که دو برادر ۲۴ ساله به نامهای «اصغر» و «عباس» چگونه به دنبال راهی برای فرار از این قانون و اعزام همزمان به سوریه برای دفاع از حرمهای مقدس این کشور هستند.
در همینباره بخوانید:
در عین حال، مقاله دومی که فارنافرز به آن اشاره میکند، گزارش روزنامه والاستریتژورنال است که در آن ادعا شده ایران با پرداخت پول و دادن وعده شهروندی ایران به شیعیان افغانستان، آنها را به رفتن به سوریه تشویق میکند [۱۲] . اگرچه دروغها درباره اعزام افغانها به سوریه با وعده پول و منطق احتمالی پشت چنین اقدامی مدتهاست که رد و تکذیب شده است، اما کلارک و طباطبایی بار دیگر به همین گزارش والاستریتژورنال استناد کرده و مینویسند ایران «وعده داده است که این جنگجویان و خانوادههایشان اقامت ایران، پول، خدمات درمانی، و امکانات تحصیلی دریافت خواهند کرد.» کارشناسان اندیشکده رَند حتی بدون توجه به ادعایی که خودشان مطرح کردهاند، دوباره مینویسد: «اکنون که پایان جنگ در سوریه نزدیک است، تهران به دنبال تکرار موفقیتهایش در این کشور در عرصههای نظامی دیگر خواهد بود. این کشور میتواند با استفاده از نیروهایی که پیشاپیش آنها را استخدام کرده، آموزش داده، تجهیز نموده، و کارآمدیشان نیز در نتیجه حضور در جبهههای سوریه بهبود یافته است، هزینههایش را به حداقل برساند.» نکته اینجاست که اگر، چنانکه نویسنده والاستریتژورنال و نویسندگان فارنافرز ادعا میکنند، نیروهای نیابتی ایران با وعده پول و شهروندی به سوریه رفتهاند، چرا باید پس از بازگشت (و رسیدن به خواستههایشان) بار دیگر به جنگ بروند؟
ابتکار سپاه پاسداران برای افزایش قدرت نظامی ایران با حداقل هزینه
کلارک و طباطبایی ادامه میدهند:
اطلاعات درست و دقیقی درباره هزینههای تهران برای حمایت از شبهنظامیانش وجود ندارد، اما در شرایطی که این کشور باید کمربند خود را برای غلبه بر تحریمهای اقتصادی محکم ببندد، پرورش جنگجویان خارجی شیعه احتمالاً مقرونبهصرفهترین راه تهران برای پیگیری دستورکار منطقهایش است، حتی اگر بالاترین تخمینهای موجود درباره هزینههای ایران را در نظر بگیریم. چنانکه «افشون استوار» کارشناس مسائل ایران، مینویسد: «تهران در مقایسه با نزدیکترین رقبای همتای خود در منطقه، هزینههای کمتری (و احتمالاً «بسیار» کمتری) را برای موضوع دفاع میپردازد، حتی با احتساب حمایت این کشور از نیروهای نیابتیاش در سوریه، عراق، لبنان و یمن [۱۳] .»
در همینباره بخوانید:
›› حاج قاسم؛ قویترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران
نویسندگان گزارش فارنافرز با هشدار به دولت آمریکا، اذعان میکنند:
با خروج آمریکا از سوریه و در غیاب یک سیاست منسجم از سوی واشینگتن برای واکنش به آن دسته از اقداماتی در منطقه که به منزله جنگ [تمام عیار] نیستند، ایران احتمالاً به پرورش شبهنظامیان شیعه و اعزام آنها در سراسر منطقه ادامه خواهد داد. بخشی از لشکر فاطمیون، پیشاپیش در حال اعزام به افغانستان است، جایی که ایران با همکاری روسیه دارد از طالبان حمایت میکند تا مانع از جان گرفتن شاخهای از داعش شود. این تعهد ایران، به افغانها نشان میدهد که جمهوری اسلامی میخواهد به عنوان یک نیروی ثباتبخش [در افغانستان و منطقه] ایفای نقش کند، به خصوص در شرایطی که آمریکا در حال بررسی کاهش نیروهایش به نصف است. این در حالی است که افغانستان تنها یکی از چهار عرصهای است که ایران در آنها دخالت دارد: عراق، سوریه و یمن سه عرصه دیگر هستند.
مجله آمریکایی فارنافرز گزارش خود را اینگونه به پایان میرساند:
تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، بدون شک با هدف بیرون کشیدن آمریکا از باتلاق خاورمیانه و اعطای انعطافپذیری لازم به واشینگتن برای تمرکز منابعش روی درگیریهایش با قدرتهای بزرگ (به ویژه چین و روسیه، و شاید هم ایران) اتخاذ شده است. با این حال، دولت آمریکا با برونسپاری مأموریت مبارزه با داعش به ترکیه و عملاً واگذار کردن سوریه به حکومت اسد و حامیان قدرتمند آن در مسکو و تهران، ممکن است ناخواسته این پیام را مخابره کند که تمایلی به رقابت بر سر نقاط مهم ژئوپلتیک ندارد. چنین پیامی میتواند کشورهای قدرتمندی (مانند ایران) را تقویت [و تشویق] کند تا حضور خود را در این نقاط گسترش دهند. تهران احتمالاً با تداوم روند ساختن شبکه جنگجویان خارجی شیعه و اعزام آنها در سراسر منطقه، اینجای خالی را پر خواهد کرد. اگر مقامات ایران، این استراتژی را استراتژیای ارزشمند ببینند که مزایای آن از هزینههایش بیشتر است، این شبکه نیروهای نیابتی میتواند از یک تهدید منطقهای به یک تهدید جهانی تبدیل شود و نهایتاً در بلندمدت مشکلاتی را برای آمریکا و متحدانش ایجاد کند.