سرویس جهان مشرق - بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بارها اذعان کرده است که هیچ قدرتی در دنیا بیشتر از ایران، موجودیت رژیم تحت سرکردگیاش را تهدید نمیکند. اندیشکدهها و محافل رژیم صهیونیستی نیز، اگرچه اذعان میکنند که این رژیم سلاحهای نامشروع هستهای در اختیار دارد، اما باز هم قدرت نظامی متعارف ایران را بزرگترین وحشت اسرائیل توصیف میکنند. یکی از تحلیلهایی که اخیراً بار دیگر به ترس رژیم صهیونیستی از جمهوری اسلامی اشاره کرد، مقالهای نوشته «چاک فرایلیش» معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و از اعضای ارشد اندیشکده آمریکایی «مرکز بلفر» وابسته به دانشگاه هاروارد بود که در روزنامه صهیونیستی و عبریزبان هاآرتص منتشر شد.
در همینباره بخوانید:
›› لرزه ترامپ بر اندام نتانیاهو: میگذاریم ایران هر کاری میخواهد در سوریه بکند
›› اندیشکده اسرائیلی: فراتر از اسرائیل هم در تیررس موشکهای ایران است
این مقاله، پس از انتشار در نسخه چاپی هاآرتص، توسط خود فرایلیش به انگلیسی ترجمه و تحت عنوان «برای اولین بار، اسرائیل با رقیبی روبهروست که آنچنان قدرتمند است که نمیتوان شکستش داد [۱] » در وبسایت این روزنامه (و همچنین اندیشکده بلفر [۲] ) منتشر شد. آنچه درباره گزارش این مقام سابق رژیم صهیونیستی اهمیت دارد، آن است که وی بر خلاف سایر گزارشها درباره دشمنی ایران و رژیم صهیونیستی، اشارهای به موشکهای تهران و شبکه گسترده نیروهای نیابتی ایران در سراسر منطقه و در امتداد مرزهای فلسطین اشغالی نمیکند، بلکه «چشماندازهای توسعه رهبر ایران» و «نابودی فرسایشی اسرائیل» را مورد توجه قرار داده است. به عبارت دیگر، فرایلیش اذعان دارد که چهبسا اقدام مستقیم ایران نیست که رژیم صهیونیستی را از نقشه جهان محو خواهد کرد، بلکه در نتیجه تحولات منطقهای و اشتباهات خود این رژیم است که «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.»
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای خارجی، این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
آیندهنگری شجاعانه رهبر ایران
هاآرتص گزارش خود را با توصیف برنامههای بلندمدت رهبر ایران برای توسعه و پیشرفت ایران در ۵۰ سال آینده اینگونه آغاز میکند:
[آیتالله] علی خامنهای، رهبر عالی ایران، اخیراً نسخه پیشنویس چشمانداز ۵۰ ساله برای ایران را ارائه کرد [۳] . این چشمانداز به دنبال تبدیل ایران به یکی از پنج کشور برتر جهان در حوزه علم و فناوری، یکی از هفت کشور برتر دنیا در حوزه «پیشرفت و عدالت» از جمله با ریشهکن کردن فقر، فساد و تبعیض، و یکی از ده اقتصاد بزرگ جهان است [۴] . این چشمانداز همچنین به دنبال تقویت تواناییهای دفاعی و بازدارندگی ایران، ترویج اتحاد اسلامی، اقدام جهادی، و جنبشهای آزادسازی مسلمانان، و احقاق حقوق فلسطین است. هدف کلی [آیتالله] خامنهای این است که ایران از طریق خودکفایی در عرصه فناوری و با مقاومت در برابر برداشتهای غربی از سیاست، فرهنگ و نظم بینالمللی، به برتری منطقهای، و حتی جهانی، دست پیدا کند. [آیتالله] خامنهای همچنین از نهادهای آکادمیک و مذهبی ایران درخواست کرده تا درباره پیشنویس ارائهشده، به او بازخورد بدهند، و به شاخههای مختلف دولت نیز دستور داده است تا توصیههای کلی این چشمانداز را به برنامههای عملی تبدیل کنند. قرار است یک پیشنویس نهایی در اینباره طی دو سال آینده تهیه گردد.
فرایلیش، نویسنده گزارش، البته با اشاره به اینکه چینیها برای سال ۲۰۵۰ هدفگذاری کردهاند و سعودیها هم صرفاً تا سال ۲۰۳۰ را پیشبینی کردهاند، طرحریزی برای ۵۰ سال بعد را قابلتردید میداند، اما اذعان میکند: «با این وجود، اقدام [آیتالله] خامنهای به ایجاد چنین چشمانداز عملیای، شجاعانه و تحسینبرانگیز است. تحت رهبری وی، ایران دستکم دارد تلاش میکند تا به طور سیستماتیک در مورد اهداف ملی خود بیندیشد.» این مقام سابق رژیم صهیونیستی به رهنمودهای قبلی رهبر ایران، از جمله ارائه طرحی ۹ بندی برای نابودی اسرائیل در سال ۲۰۱۴ نیز اشاره و این سؤال را مطرح میکند: «اگر رژیم صهیونیستی قرار بود رویکردی مانند رویکرد بلندمدت رهبر ایران را اتخاذ و خود را برای ۵۰ سال آینده آماده کند، باید چه اهدافی را برای خود در نظر میگرفت؟» نویسنده سپس بخش اصلی گزارش خود را حول محور پیشنهاداتش برای اهداف بلندمدت رژیم صهیونیستی و تلویحاً انتقاد از سیاستهای کنونی سرکردگان این رژیم شکل میدهد.
پروژه شکستخورده صهیونیسم: «کشور یهودی» بدون جمعیت یهودی؟
اولین پیشنهاد فرایلیش «حفظ جنبش ملی ملت یهود»، و به عبارت دیگر، «صهیونیسم»، است. وی در اینباره مینویسد:
صهیونیسم به سرعت به هدف اصلی خود، یعنی ایجاد کشور، دست یافت [۵] ، اما از آن زمان به بعد، راه خود را گم کرده است. پرسش اساسی و حتی موجودیتیای که ما امروز با آن مواجه هستیم این است که آیا هویت یهودی اسرائیل را در درجه اول، مرزهای آن تعیین میکند یا جمعیت آن. در سال ۲۰۶۰، یعنی آخرین سالی که پیشبینیهای جمعیتشناختی درباره آن در دسترس است، جمعیت اسرائیل ۱۵/۶ میلیون نفر خواهد بود، که تنها ۱۲ میلیون نفر از آنها یهودی هستند؛ یعنی صرفاً ۷۶ درصد. به علاوه، این رقم بدون احتساب کرانه باختری است و اگر این منطقه را نیز در آمار بگنجانیم، خواهیم دید که سال ۲۰۶۰ تنها چیزی در حدود ۶۰ درصد از جمعیت اسرائیل را یهودیان تشکیل خواهند داد، یعنی همین وضعیتی که امروز وجود دارد. کشوری که ۴۰ درصد از جمعیتش یهودی نباشد را نمیتوان یک «کشور یهودی» به شمار آورد، حتی اگر تمام «یهودیه» [منطقهای کوهستانی در جنوب فلسطین] و «سامریه» [کوههای شمال کرانه باختری] را هم به آن ملحق کنیم. آینده برنامه صهیونیسم بستگی به جدایی از فلسطینیها [و اخراج آنها از فلسطین اشغالی] دارد؛ نیازی هم به چشمانداز ۵۰ ساله نیست.
دومین برنامه پیشنهادی هاآرتص برای چشمانداز رژیم صهیونیستی، «تعیین مرزهای اسرائیل، صلح با همسایگان و کسب مقبولیت منطقهای» است. این روزنامه صهیونیستی در توضیح این الزامات مینویسد:
دکترین دفاعی کلاسیک اسرائیل قائل به این بود که تنشها با اعراب غیرقابلحل هستند. این در حالی است که در عمل، ما طی ۷۰ سال ابتدایی [تشکیل رژیم]، با مصر و اردن صلح برقرار کردیم، با سوریها و فلسطینیها پیشمذاکره برگزار نمودیم، اکنون با سعودیها و کشورهای دیگر روابط روبهرشدی داریم، و به یک واقعیت ثابت در منطقه تبدیل شدهایم. صلح با فلسطینیان، وضعیت منطقهای و بینالمللی اسرائیل را متحول خواهد کرد. دستیابی به این صلح، صرفاً به عهده ما نیست [و دولت آمریکا هم باید در اینباره نقش ایفا کند [۶] ]، اما تصمیمگیری در مورد مرزهای اسرائیل، کاری است که خود ما باید انجام بدهیم. طی ۵۰ سال آینده، ما باید تلاش کنیم تا روند دستیابی به مقبولیت منطقهای را تکمیل نماییم.
در همینباره بخوانید:
›› پیشنهاد ترور مقامات ارشد ایران با بودجه سعودی
›› خلبانان اسرائیلی با بمبافکنهای سعودی، یمن را بمباران میکنند
ایران: اولین دشمن شکستناپذیر رژیم صهیونیستی
عضو سابق دستگاه امنیت ملی رژیم صهیونیستی، سومین بند از چشمانداز بلندمدت مدنظر خود را «حفظ بازدارندگی و امنیت اسرائیل» میداند و در این بخش از گزارش خود، به شکستناپذیری ایران اعتراف میکند. وی تصریح میکند:
ایران، پیچیدهترین [و قویترین] و خطرناکترین دشمنی است که اسرائیل تا کنون با آن مواجه شده است. جمهوری اسلامی، حکومتی دینسالار با چشماندازی درازمدت است که میداند نمیتواند اسرائیل را در کوتاهمدت از میان ببرد، و به همین دلیل یک استراتژی دهها ساله مبتنی بر فرسایش تا نابودی [رژیم صهیونیستی] را اتخاذ کرده است. اسرائیل یک دموکراسی آشفته است که [به جای برنامهریزی بلندمدت،] روی همینجا و همینآن تمرکز دارد. اگرچه ما میتوانیم از درگیری با ایران جان سالم به در ببریم و با موفقیت از خود دفاع کنیم، اما به نظر میرسد ایران اولین دشمن ماست که آنچنان بزرگ و قدرتمند است که نمیتوانیم آن را شکست بدهیم. بنابراین اسرائیل باید استراتژی امنیت ملیای را اتخاذ کند که مناسب این نوع جدید از درگیری طولانیمدت باشد؛ استراتژیای مبتنی بر «صبر استراتژیک» بر اساس خویشتنداری حداکثری، حتی در مواجهه با تحریکات چشمگیر، و بر اساس تأکید بیشتر روی دفاع (مانند «گنبد آهنین») [به جای تهاجم]، و دیپلماسی. به این ترتیب، تلآویو زمانی به گزینه تهاجم متوسل میشود که گزینههای دیگر [آزموده و] تمام شده باشند، و اسرائیل میتواند در ازای هزینهای که حاضر به پرداخت آن باشد، دورههای قابلملاحظهای (۵ تا ۱۰ سال) را در آرامش به سر ببرد و [مقاومت و] «تحمل اجتماعی» خود را حفظ کند.
روزنامه هاآرتص در تصریح منظورش از «بازدارندگی و امنیت»، به احتمال گسترش فناوری مشروع هستهای در منطقه اشاره میکند و این مسئله را مقدمهای احتمالی برای اشاعه سلاحهای هستهای میداند. این روزنامه صهیونیستی با ترسیم «سناریوی کابوسمانند یک خاورمیانه با چند قدرت هستهای طی دهههای آینده [۷] »، صراحتاً انحصار رژیم صهیونیستی در تسلیحات هستهای را ضامن امنیت و بازدارندگی این رژیم در منطقه معرفی میکند و سپس مدعی میشود که اگر این اتفاق بیفتد، «تلآویو مجبور خواهد شد تا سیاست خود مبنی بر ابهام هستهای [و عدم اعتراف به داشتن بمب اتمی] را کنار بگذارد، به دنبال امضای یک معاهده دفاعی با آمریکا باشد، و یا حتی به فکر خلعسلاح منطقهای بیفتد، اگرچه این مفهوم الآن ممکن است بسیار تخیلآمیز به نظر برسد.»
در همینباره بخوانید:
وزیدن نسیم «بهار عربی» به رژیم صهیونیستی و لزوم اجرای «طرح مارشال خاورمیانهای»
فرایلیش «ترویج ثبات منطقهای» را یکی دیگر از اهدافی برمیشمارد که رژیم صهیونیستی باید در درازمدت آنها را دنبال کند. وی توضیح میدهد:
همه عواملی که به «بهار عربی» منجر شدند، از جمله انفجار جمعیتی، فقر شدید، نبود فرصتهای اقتصادی، و سرکوب سیاسی، هنوز هم تا حد زیادی وجود دارند و چهبسا پررنگتر هم شدهاند. تقریباً همه کشورهای عربی در بحران به سر میبرند، در معرض خطر تبدیل شدن به کشورهای شکستخورده هستند، و پیشاپیش در اروپا یک بحران پناهندگی را ایجاد کردهاند. سال ۲۰۰۷ حدود ۴ میلیون عرب در نزدیکی مرزهای اسرائیل زندگی میکردند؛ این رقم تا سال ۲۰۲۷ به ۲۰ میلیون نفر خواهد رسید و این افراد در ۵۰ کیلومتری مرزهای اسرائیل ساکن خواهند شد. رونق اقتصادی در اسرائیل [!] ممکن است تبدیل به آهنربایی اجتماعی-اقتصادی شود که هیچ مانع مرزیای نتواند مقابل آن تاب بیاورد. اکنون تصور کنید ۵۰ سال دیگر، این وضعیت چگونه خواهد بود.
هاآرتص در ادامه گزارش، اجرای یک «طرح مارشال [۸] » (برنامه نفوذ آمریکا در اروپا تحت عنوان برنامه احیای اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم) در خاورمیانه را توصیه میکند و مینویسد:
اسرائیل، بر خلاف ایران، به دنبال برتری منطقهای، و به طریق اولی، برتری جهانی، نیست، اما قطعاً به دنبال تأثیرگذاری روی اینگونه فرآیندهای مهم منطقهای هست. تلآویو دو ابزار اصلی برای انجام این کار دارد: یا رسیدن به توافق، یا حتی کاهش سطح درگیری، با فلسطینیها که به ثبات منطقهای کمک میکند، و یا یک عملیات دیپلماتیک برای ترویج یک «طرح مارشال خاورمیانهای» برای جهتدهی به رویدادهای منطقهای در مسیرهای مثبتتر، که به برقراری ثبات در منطقه خواهد انجامید. اجرای چنین طرحی، میلیاردها دلار برای جامعه بینالمللی هزینه خواهد داشت، اما عدم اجرای آن به معنای ادامه صدور مشکلات خاورمیانه به اروپا، تغییر در ماهیت بنیادین آن، و حتی درگیری میان غرب و اسلام خواهد بود.
اسرائیل: مرگ تدریجی یک رؤیا
مقام سابق رژیم صهیونیستی، «حفظ «رابطه ویژه» با آمریکا به عنوان یکی از ستونهای اساسی امنیت ملی اسرائیل و بهرغم رویههای نگرانکننده جمعیتی و سیاسی» را نیز یکی از اهداف بلندمدتی میداند که باید در دستورکار سران تلآویو باشد. وی هشدار میدهد:
گروههای جمعیتی جدید در آمریکا، به خصوص اسپانیاییها [۹] و بیدینها، که رو به گسترش گذاشتهاند، علاقهای نسبت به اسرائیل ندارند؛ این در حالی است که جامعه یهودیان، دومین جمعیت بزرگ [و بزرگترین اقلیت دینی] در آمریکا، اندازه و نفوذ خود را رو به کاهش میبیند. تا سال ۲۰۵۰، ارتدوکسها [ی یهودی] ۲۵ درصد از جامعه یهودیان آمریکا را تشکیل خواهند داد (رقمی که از ۱۰ درصد امروزی بیشتر است)، در حالی که یهودیان اصلاحطلب و محافظهکار، یعنی اکثریت قریب به اتفاق یهودیان آمریکایی و ستون حمایت از اسرائیل تا پیش از این، از طریق ازدواج، در حال در هم آمیختگی [با افرادی از دینهای دیگر] و از میان بردن خود هستند. ما پیشاپیش شاهد کاهش چشمگیر حمایت از اسرائیل در جناح چپ آمریکا [۱۰] ، و حتی در میان جامعه یهودیان، هستیم. اسرائیل باید به دنبال تشکیل یک اتحاد رسمی با آمریکا باشد، اما در عین حال، وابستگی خود به این کشور را کاهش دهد، از جمله با آغاز روند ترک وابستگی به کمکهای نظامی آمریکا از سال ۲۰۲۷، زمانی که برنامه ۱۰ ساله کمکهای نظامی واشینگتن به تلآویو به پایان میرسد. ۵۰ سال دیگر، زمانی که ۱۲۰ ساله میشویم، دیگر باید زمان زیادی از استقلال کاملمان گذشته باشد. هیچچیز بیش از دستیابی به توافق با فلسطینیها، به تضمین قوت «روابط ویژه» اسرائیل با آمریکا در درازمدت کمک نخواهد کرد.
در همینباره بخوانید:
›› مسابقه کودککشی رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکا
از نظر فرایلیش، ششمین هدفی که رژیم صهیونیستی باید در درازمدت آن را دنبال کند، «دستیابی به یک جامعه عادلانه و مترقی» است. این مقام سابق رژیم صهیونیستی با ادبیاتی کاملاً افراطگرایانه و نژادپرستانه مینویسد:
جمعیت پیشبینی شده اسرائیل برای سال ۲۰۶۰ معادل ۱۵/۶ میلیون نفر است که از این تعداد، ۴/۱۵ میلیون نفر «حریدی» (یا فراارتدوکس) و ۳/۶ میلیون نفر اعراب ساکن اسرائیل خواهند بود. یهودیان غیرحریدی تنها ۶۵ درصد از جمعیت یهودیان، یا به عبارت دیگر، فقط ۵۰ درصد از جمعیت کل اسرائیل، را تشکیل خواهند داد. به علاوه، اختلاف و فقر به مراتب وخیمتر خواهد شد، و جمعیت حریدی و عرب در اسرائیل به یک بار اقتصادی تبدیل خواهند شد. بخش زیادی از اسرائیلیها به عنوان کانون اصلی قدرت، به جای مقامات دولتی، چشم به رهبران مختلف معنوی خواهند دوخت و علاقهای به ارزشهای حکومت نخواهند داشت. در این شرایط، داشتن یک جامعه دموکراتیک و مترقی که در آن همه مقابل قانون، برابر باشند و به حقوق اقلیتها احترام گذاشته شود، بسیار دشوار خواهد بود. اگر ما هم، مانند [آیتالله] خامنهای، میخواهیم فقر و تبعیض را ریشهکن کنیم، باید یک استراتژی ملی جامع و بلندمدت را برای «جنگ با فقر» آماده کنیم. منابع مورد نیاز برای انجام این کار، وسیع خواهند بود، و فقر و تبعیض را هرگز نمیتوان به طور کامل ریشهکن کرد، اما اسرائیل در گذشته اهداف بلندپروازانه ملی مشابهی را با موفقیت دنبال کرده است. چنین استراتژی ملیای، با تغییر در سیاست بیمعنی کنونی مبنی بر تشویق رشد جمعیت عمدتاً در میان بخشهای غیرمولد جامعه آغاز میشود.
برنامهریزی را از رهبر ایران بیاموزید
فرایلیش در انتهای گزارش خود مدعی برتری رژیم صهیونیستی در دنیا در حوزه علم و فناوری میشود و آخرین هدف بلندمدت این رژیم را «حفظ جایگاه اسرائیل به عنوان یک جلودار در جهان در زمینه علم و فناوری» توصیف میکند. نویسنده گزارش خاطرنشان میکند:
نتانیاهو همین چند سال یک چشمانداز محدود ملی را برای تبدیل اسرائیل به یکی از پنج قدرت برتر سایبری در جهان اعلام کرد و اکنون این هدف تا اندازه زیادی با موفقیت حاصل شده است. نخستوزیر اسرائیل اکنون میتواند چشمانداز مشابهی را در مورد هوش مصنوعی و کلانداده [کار با حجمهای فوقالعاده وسیع از دادههای دیجیتال] ترسیم کند. با این حال، نمیتوان یک جامعه را تنها بر اساس حوزه فناوریهای پیشرفته استوار [و اداره] کرد. دانشگاهها و به طور کلی آموزش و پرورش ما سقوط کرده است. در گذشته، این برتری کیفی اسرائیل بود که قدرت نظامی، اقتصادی و معنوی آن را ایجاد میکرد. باید در این زمینه دوباره سرمایهگذاری کنیم. با این وجود، مردم امروز روی مسائل دیگری تمرکز شدهاند، شاید به این دلیل که مستیِ پروازهای کمهزینه و تقریباً بینهایت به خارج از اسرائیل، عقل جمعی ما را مخدوش کرده است. با همه اینها اگر میخواهیم مسیر کشورمان را خودمان ترسیم کنیم و نگذاریم بادهای تغییر ما را به هر سمتی ببرند که خودشان میوزند، باید همین امروز خودمان را آماده کنیم. رهبر عالی ایران پیشاپیش این کار را آغاز کرده است.
در همینباره بخوانید:
›› جاسوسی وزیر اسبق رژیم صهیونیستی برای ایران آبروی سرویسهای اطلاعاتی این رژیم را برد
›› آیا بزرگترین جاسوس تاریخ رژیم صهیونیستی به ایران اطلاعات میداد؟