سرویس جهان مشرق – بلوک غرب و به طور خاص نظام آمریکا بهرغم برخورداری از قدرتمندترین هژمونی رسانهای جهان، همچنان از کوچکترین تهدیدی علیه حاکمیت، مشروعیت و موجودیت خود هراس دارد و ایران به عنوان اصلیترین دشمن ایدئولوژیک آمریکا نقش مهمی در اینباره ایفا میکند. کنفرانس افق نو با مدیریت «نادر طالبزاده» و تیم وی، چندین سال است با دعوت از کارشناسان و اندیشمندان غربی به ایران (و البته امسال به میزبانی بیروت در لبنان) توجه رسانههای بینالمللی و در نتیجه کینه آمریکاییها را برانگیخته است.
اگرچه طی سالهای گذشته نیز مهمانان آمریکایی کنفرانس افق نو بعد از برگشتن از ایران گاهاً توسط مقامات امنیتی آمریکا مورد آزار و اذیت و بازجویی قرار گرفتهاند، اما چند ماه اخیر شاهد تشدید این اقدامات ایذایی علیه افق نو بودهایم. اوج این دشمنیها را میتوان در پرونده جاسوسی ادعایی «مونیکا ویت» مأمور فنی سابق نیروی هوایی آمریکا و همچنین پیمانکار و مأمور ویژه ضداطلاعات سابق در بخش اطلاعات نظامی ارتش این کشور دید. آمریکاییها پس از متهم کردن ویت به جاسوسی برای ایران، اقدام به دستگیری «مرضیه هاشمی» خبرنگار آمریکاییالاصل شبکه پرستیوی و سپس تحریم نادر طالبزاده و برخی از اعضای تیمش علاوه بر سازمان افق نو کردند.
کنفرانس افق نو از اندیشمندان سراسر جهان فارغ از ملیت، نژاد و دین در ایران میزبانی کرده است (+)
در همینباره بخوانید:
›› صحنهگردان دستگیری مرضیه هاشمی جان بولتون است
›› تحریم طالبزاده فرصتی «نادر» برای رسوایی ترامپ است/ حمایت مهمانان آمریکایی از «افق نو»
›› نامه نادر طالبزاده به دولت ترامپ: این بار با بد کسی درافتادهاید +متن نامه و جواب OFAC
«متئوس (ماتئوژ) پیسکورسکی» فعال سیاسی اهل لهستان و یکی از مهمانان چندساله کنفرانس افق نو سال ۲۰۱۶ پس از بازگشت به کشورش توسط پلیس امنیت لهستان دستگیر و بدون ارائه هیچ سند و مدرکی به جاسوسی برای روسیه و چین متهم شد. وی در سخنرانیهای خود در کنفرانس افق نو همواره درباره نفوذ آمریکا در کشورهای اروپایی و به ویژه کشور خودش لهستان صحبت میکند، با اتهام واهی جاسوسی برای رقبای ژئوپلتیک آمریکا حدود سه سال در زندان به سر برد و بالأخره ماه می سال جاری (۲۰۱۹) از زندان آزاد شد. پیسکورسکی همچنین بنیانگذار یک حزب کوچک سیاسی تحت عنوان «زمیانا» (به معنای «تغییر») است که تلاش دارد تا با ایجاد ائتلافی از نیروهای جناح چپ و ضدامپریالیسم کشورهای اروپایی را به جدایی از بلوک غرب و ایجاد رابطه با بلوک شرق تشویق کند.
ماتئوس پیسکورسکی فعال سیاسی لهستانی و یکی از مهمانان کنفرانس افق نو (+)
آنچه در ادامه میخوانید متن مصاحبه خبرنگار سرویس جهان مشرق با این فعال لهستانی درباره کنفرانس افق نو، حضور وی در این کنفرانس، دستگیریاش و همچنین عقاید سیاسی اوست.
◄ شما پس از شرکت در کنفرانس افق نو در کشور خودتان دستگیر شدید. ابتدا درباره تجربهتان از حضور در کنفرانس افق نو بگویید.
من هر بار که در کنفرانس افق نو شرکت داشتم، آنجا سخنرانی هم کردم. افتخار این را داشتهام که در چنین مراسم بزرگ و الهامبخش حضور داشته باشم. باید این را بگویم که به لطف تلاشهای نادر طالبزاده و تیم او افراد زیادی از بسیاری از کشورهای اروپایی به علاوه برخی افراد از آمریکا فرصتی پیدا کردهاند تا آزادانه درباره موضوعاتی بحث کنند که در کشورهای خودشان امکان اظهارنظر آزادانه درباره آنها وجود ندارد. در این کنفرانس خبری از سانسور نیست و این فرصت منحصربهفردی است برای دیدار و گفتوگو با افراد «ضدسیستم» [و مخالف با نظام امپریالیستی] از کشورهای مختلف. حتی میتوانم بگویم افرادی بودهاند که در کشورهای مجاور لهستان مانند آلمان زندگی میکردهاند، اما من برای اولین بار آنها را در کنفرانس افق نو در تهران ملاقات کردهام. این کنفرانس همچنین فرصتی برای ایجاد دوستیها و شراکتهای جدید سیاسی اینجا در اروپا هم فراهم کرده است. کنفرانس افق نو به همین دلیل است که اهمیت دارد و برای همین هم هست که دولتهای غربی، به ویژه دولت آمریکا و سرویس مخفی این کشور، دارند با همه افرادی مبارزه میکنند که در این کنفرانس شرکت دارند و نادر طالبزاده و افراد دیگر دخیل در برگزاری و ساماندهی افق نو را تحریم کردهاند.
افق نو قطعاً برای ایران از این جهت مهم است که به کشورهای دیگر نشان میدهد که اینجا کشوری است که افراد میتوانند در آن بدون هیچ سانسوری نظرات خود را اظهار کنند؛ بنابراین این کنفرانس تأثیر بسیار مثبتی روی وجهه ایران در خارج از این کشور دارد. اما افق نو فقط برای ایران نیست که اهمیت دارد، بلکه برای آزادی بیان و دیدگاههای متفاوت افراد از سراسر جهان هم مهم است. افراد در کنفرانس افق نو در ایران شرکت میکنند تا آنجا بتوانند آزادانه پروژههای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک را بررسی و آغاز و درباره آنها با هم همکاری کنند. این کنفرانس باعث جمع شدن افرادی دور هم در ایران شد که امکان ملاقات با آنها در اروپا وجود ندارد؛ افرادی با دیدگاههای متفاوت، اما همگی نماینده تفکرات ضدسیستم، ضدجهانیسازی و ضدغربی در کشورهای مختلف.
ماتئوس پیسکورسکی (چپ) در کنار «مانوئل اکسنرایتر» نویسنده و خبرنگار آلمانی در حاشیه کنفرانس افق نو (+)
◄ آخرین سخنرانی شما در کنفرانس افق نو قبل از دستگیری درباره چه موضوعی بود؟
من در تمام سخنرانیهایم در این کنفرانس درباره هژمونی نومحافظهکارانه آمریکا در کشورهای اروپایی، به خصوص در مرکز و شرق اروپا، صحبت کردهام، کشورهایی که تحت کنترل نومحافظهکاران آمریکا هستند. این فرصتی برای من بوده تا به افکار عمومی دنیا نشان بدهم که نه تنها کشور من، لهستان، بلکه کشورهای سراسر منطقه ما بخشی از برنامه ژئوپلتیک تهاجمی آمریکا هستند.
◄ چند ماه قبل یک آمریکایی به نام «مونیکا ویت» هم به بهانه کنفرانس افق نو تحت پیگرد قانونی آمریکا قرار گرفت. در همین رابطه «مرضیه هاشمی» خبرنگار پرستیوی در آمریکا بازداشت و بازجویی شد و سپس واشینگتن نادر طالبزاده و تیم کنفرانس افق نو را تحریم کرد. به نظر میرسد یک چیزی درباره این کنفرانس هست که آمریکاییها از آن میترسند. آن ویژگی چیست؟
افق نو فرصتی را برای ایجاد شبکهای جهانی علیه جهانیسازی [به مفهوم امروز آن یعنی نفوذ و دخالت آمریکا در امور کشورهای دیگر] فراهم کرده است، چراکه در این کنفرانس افرادی از سراسر جهان شرکت دارند و پروژههای مؤثری را برای مبارزه با هژمونی آمریکا در تمام دنیا راهاندازی میکنند. آمریکاییها هم این را به خوبی درک میکنند و میدانند که کنفرانس افق نو و ایران جایی است که امکان ایجاد یک رهبری جایگزین به جای نومحافظهکارها در آن وجود دارد. آنچه درباره کنفرانس افق نو منحصربهفرد است حضور افرادی از طیفهای مختلف سیاسی در غرب است، یعنی هم جناح چپ و هم جناح راست، البته نه نومحافظهکار، اما فعالان ملیگرای جناح راستی. در غرب عملاً غیرممکن است که اینگونه افراد را یکجا جمع کنید و بتوانید به شکل مسالمتآمیز درباره موضوعات مختلف گفتوگو کنید. اما در ایران و کنفرانس افق نو این امکان به وجود آمده است و آمریکاییها قطعاً درباره چنین برنامههایی نگران بودهاند و هستند، چون این برنامهها حامی شکلگیری شبکهای جهانی از افراد با تفکرات جایگزین و آزاد هستند.
◄ سال ۲۰۱۶ چه اتفاقی افتاد؟ چرا شما را دستگیر کردند؟ آیا اتهامی هم رسماً علیه شما مطرح شد، یا صرفاً گفتند ما فکر میکنیم تو برای روسیه و چین جاسوسی کردهای؟
اولاً باید بپرسیم تعریف «جاسوسی» چیست. طبق تمام تعریفهای موجود در دنیا، جاسوسی یعنی انتقال اطلاعات محرمانه به سرویسهای اطلاعاتی یک کشور دیگر. اگر بخواهم دقیقش را بگویم، من هرگز به انتقال هیچگونه اطلاعات محرمانهای به هیچکس متهم نشدم، چون اولاً دسترسی به اطلاعات محرمانه لهستان یا هیچ کشور دیگری ندارم، و دوماً هرگز با هیچ مأمور اطلاعاتیای از هیچ کشوری ارتباط برقرار نکردهام. به همین دلیل، دستگیرکنندگان من یک برداشت جدید از کلمه جاسوسی کردند و مستقیماً من را به ترویج نظریههای سیاسی در مقالهها، سخنرانیها و تظاهراتهایی متهم کردند که در کشورهای مختلف سازماندهی کردهام. بنابراین اتهامات به من درباره جاسوسی نبود، بلکه درباره فعالیتهای سیاسیام بود.
میخواستند دلیلی برای دستگیری من پیدا کنند و بنابراین کار نامشروعی که انجام دادند این بود که از روابط من در خارج از لهستان، یعنی در روسیه، چین، ایران، سوریه و کشورهای دیگری که مستقل [از نظامهای غربی] هستند استفاده کردند و عملاً تمام روابط من با سیاستمداران، خبرنگاران، کارشناسان و استادان دانشگاه این کشورها را به معنای رابطه با نهادهای اطلاعاتی معرفی کردند. طبق دیدگاه آنها درباره دنیا همه روسها، یا تقریباً همه روسها، و همه ایرانیها، یا تقریباً همه ایرانیها، نمایندگان نهادهای اطلاعاتی این کشورها هستند. پرونده من تا این لحظه در اتحادیه اروپا بیسابقه بوده است. وکیل من پروندههای مشابه در کشورهای دیگر اتحادیه اروپا را بررسی کرده و تنها در پرونده من است که طبق تمام اصول قانونی هیچ جرمی صورت نگرفته و در واقع من را متهم به انجام کاری کردهاند که اصلاً خلاف قانون نیست، یعنی فعالیت سیاسی در لهستان و جاهای دیگر.
در پرونده من نه تنها پلیس مخفی لهستان، بلکه دولت آمریکا هم دست داشته است. حتی رسانههای جریان عمومی هم در لهستان گفتهاند که علاوه بر دولت لهستان، نمایندگان سیآیای هم برای دستگیری من در خاک این کشور عملیات انجام دادهاند. این یعنی سرویسهای اطلاعاتی خارجی و پلیس مخفی خارجی، یعنی متعلق به آمریکا، اقدام به سرکوب من به عنوان یک شهروند لهستانی در داخل خاک خود لهستان کردهاند، که در نوع خودش اتفاق بسیار عجیبی است.
«ماتئوس پیسکورسکی، اولین زندانی سیاسی در لهستان»؛ تجمع حامیان آزادی پیسکورسکی مقابل «کاخ سلطنتی» در ورشو (+)
◄ درباره حزب زمیانا و استراتژی سیاسی این حزب هم توضیح بدهید.
باید اذعان کنم که تأسیس حزب زمیانا هم تحت تأثیر و الهامبخشی گفتوگوها و مباحثههای من در کنفرانس افق نو بود. ما تصمیم گرفتیم اولین حزب سیاسیای را در لهستان بنیانگذاری کنیم که طرفدار آمریکا نباشد، چراکه عملاً تمام حزبهای مهم سیاسی در لهستان در موضوعات سیاست بینالمللی حامی آمریکا، عضویت لهستان در ناتو و سیاستهای تهاجمی نومحافظهکارانهای هستند که دولت لهستان از دهه ۱۹۹۰ آنها را دنبال کرده است. ما اولین حزبی بودیم که این جهتگیری سیاسی لهستان را زیر سؤال بردیم و خواستار استقلال سیاست خارجی کشورمان از قدرتهای خارجی، چه آمریکا و چه هر کشور دیگری، شدیم. ما خواهان سیاستی چندقطبی هستیم، به این معنا که لهستان باید با همسایههای خود مثل روسیه، آلمان و کشورهای دیگر اروپایی رابطه داشته باشد و گزینه جایگزینی را در اروپا برای سلطهگری آمریکا ارائه دهد و همکاری نزدیکی با قدرتهایی داشته باشد که سلطه آمریکا را در مناطق دیگر نیز زیر سؤال میبرند.
به عنوان مثال، ما در دستورکار سیاسی خودمان توجه ویژهای به ایران و کل منطقه خاورمیانه کردهایم و یادآوری کردهایم که لهستان در طول تاریخ روابط بسیار خوبی با ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه داشته است، اما ما اکنون این روابط را از بین بردهایم، به خاطر اینکه لهستان تبدیل به ابزاری برای سوءاستفاده سیاسی آمریکا شده است؛ مثلاً در اتفاقاتی که در سوریه و کشورهای دیگر رخ داد و یا کنفرانس ضدایرانیای که اخیراً در ورشو توسط آمریکا و با کمک دولت لهستان برگزار شد. ما خواستار تغییر اینگونه سیاستها و بازگشت به استقلال در سیاست خارجی لهستان بدون دخالت آمریکا بودهایم و هنوز هم هستیم. به نظر من دلیل اصلی هم همین بود که آمریکا تصمیم گرفت و به پلیس مخفی لهستان دستور داد تا من را دستگیر کند. پلیس مخفی لهستان را میتوان با ساواک در دوران قبل از انقلاب در ایران مقایسه کرد؛ چنانکه میدانید ساواک هم از کشورهای دیگر، مثل آمریکا و انگلیس، دستور میگرفت و فقط یک ابزار بود. پلیس مخفی لهستان هم ابزاری است که دستورات آمریکا را اجرا میکند.
پرچم حزب «زمیانا» («تغییر») پشت سر «ماتئوس پیسکورسکی» که میگوید این حزب را با الهام از کنفرانسهای افق نو بنیانگذاری کرده است (+)
در همینباره بخوانید:
›› نتیجه نشست لهستان بیآبرویی آمریکا بود/ چهار اشکال مرگبار سیرک ضدایرانی ورشو
›› قیام رباتهای مجازی برای براندازی در ایران!/ حمایت سیاهیلشکر سایبری از نشست ضدایرانی لهستان
◄ با توجه به اینکه شما را رسماً متهم به انجام کاری خلاف قانون نکردند، آیا فکر میکنید صرفاً قربانی جنگی شدهاید که بین آمریکا و کشورهای دیگری مانند روسیه و چین و ایران وجود دارد؟
البته. به نظر میآید آمریکاییها با دستگیری من میخواستند زهر چشم بگیرند، یعنی میخواستند نشان بدهند که هر فعال منتقدی در غرب و اروپا در خطر است و ممکن است دستگیر یا سرکوب شود، تا به این ترتیب افراد دیگر را از پیوستن به گروههای منتقد منصرف کنند. البته من خطر خاصی برای سلطه آمریکا نبودم، چون حزب من آنقدرها بزرگ نیست و خودم هم در رسانهها آنچنان شناختهشده یا تأثیرگذار نبودم، اما با زندانی کردن من به مدت تقریباً سه سال بدون صدور هیچ محکومیتی در دادگاه میخواستند افراد دیگر را بترسانند، نه تنها در لهستان، بلکه در کشورهای دیگر به خصوص در مرکز و شرق اروپا. این اتفاقات به خاطر آن رخ میدهد که این کشورها تحت کنترل کامل نومحافظهکارها هستند. من از این میترسم که اگر [آمریکاییها] در این بخش از اروپا موفق شوند، بتوانند منتقدان در کشورهای دیگر اروپا را هم ساکت کنند، که نه تنها برای ما جنبشهای ضدجهانیسازی و ضدامپریالیسم، بلکه برای تمام منتقدان بسیار خطرناک خواهد بود، چون کارشان را ممکن است از ما شروع کنند، اما بعداً با ایجاد رژیمهای مستبد نومحافظهکار مدنظرشان میتوانند افراد از جناحهای سیاسی دیگر را هم دستگیر و سرکوب کنند.
پیسکورسکی (راست) در یکی از تظاهراتهایی که توسط حزب «زمیانا» برنامهریزی شده است (+)
پرونده من و تمام اتفاقاتی که درباره من رخ داد به نوعی یک مبارزه برای آزادی بیان در اروپا بود و امیدوارم با حمایت افراد دیگر در سایر کشورها [بتوانم این مبارزه را ادامه بدهم.] دلم میخواهد از تمام ایرانیها و به خصوص رسانهها، کارشناسان و متفکران ایرانی مانند نادر طالبزاده تشکر کنم که در تمام این مدتی که در زندان بودم از من حمایت کردند. فشار شدید [علیه آمریکا و دولتهای مطیعش] از طرف افراد شناختهشده در کشورهای مختلف از جمله ایران اهمیت زیادی دارد. ما باید درباره وضعیت حاضر صحبت کنیم و مطمئن شویم که این وضعیت ادامه پیدا نمیکند؛ تا پیش از این دستکم در این بخش از اروپا یک توهم دموکراسی وجود داشت، اما الآن دیگر حتی وانمود هم نمیکنند که اعتقادی به دموکراسی دارند، که نه تنها برای کشورهای اروپایی بلکه برای کشورهای دیگری هم که دیدگاههای جایگزین و متفاوت دارند، مانند ایران، خطرناک است. این آزار و اذیتها موجب میشود تا افراد غربی تمایل کمتری به برقراری روابط با ایرانیها داشته باشند. من امیدوارم در این هدف خود موفق نشوند و طرحهایی مانند افق نو ادامه پیدا کنند و افراد حاضر در آنها از کشورهای غربی باز هم بیشتر شوند. امیدوارم که بتوانم بار دیگر دوستان ایرانیام را در کنفرانسی مانند افق نو ملاقات کنم.