به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری النشره مدتهاست که کشورهای غربی به ویژه اروپایی به سیاست جدایی حزبالله سیاسی و حزبالله نظامی از یکدیگر تکیه کردهاند. با توجه به اینکه برخی از کشورهای غربی٬ حزبالله را در گروه تروریستها قرار دادهاند٬ سایر اروپاییها و غربیها به منظور توجیه ادامه ارتباطات خود با آن٬ این تقسیمبندی را برای حزبالله یعنی جداکردن حزبالله سیاسی از حزبالله نظامی٬ قائل می شوند.
اما نکته قابلتوجه این است که در دو روز گذشته سعد حریری نخستوزیر لبنان در حاشیه سفر خود به امارات٬ در یک گفتگوی مطبوعاتی برای توجیه اتهامی که در امارات به حزبالله وارد کرده بود٬ یک تقسیم بندی جدید برای آن درنظر گرفته و اظهار کرد که منظور وی از حزبالله که آن را متهم کرده بود حزبالله منطقهای بوده و نه حزبالله داخلی لبنان.
بیشتر بخوانید:
به عبارت دیگر٬ حریری٬ حزبالله را به دو حزب منطقه ای و حزب لبنانی تقسیم کرده است. اما سوالی که در این میان مطرح میشود این است که منظور او از این تقسیمبندی جدید چه بود و چه پیامی داشت؟
البته این اولین بار نیست که حریری با این روحیه درباره حزبالله صحبت کرده و تلاش میکند تا اقدامات خود را که برای دولت لبنان شرمآور است صرفا در چارچوب منطقهای قرار دهد.
این موضع حریری چند هفته قبل در گفتگوی وی با شبکه CNBC آمریکا که در این گفتگو حزبالله را به عنوان یک مشکل منطقهای برشمرده و تاکید کرد که با بسیاری از اقدامات آن موافق نیست و نیز حزبالله را به عنوان حزبی که دولت را اداره کرده و بر تصمیم گیریهای آن تسلط دارد نفی کرد٬ کاملا مشخص است.
شاید این طرز صحبتکردن حریری درباره حزبالله به این دلیل باشد که او به ویژه زمانی که از سکوهای خارجی چه کشورهای حوزه خلیجفارس و چه آمریکا صحبت میکند٬ قصد دارد تا این پیام روشن را به آنها برساند که همچنان در مسیر مقابله با حزبالله بوده و پایبندی وی به سازش ریاستجمهوری به معنای تغییر موقعیت استراتژیک او و یا قرارگرفتن در کنار حزبالله نیست.
با توجه به همه اینها و اینکه حریری به خوبی میداند که برخی اظهارات رهبران حزبالله٬ او را شخصا در برابر بسیاری از دوستانش در خارج شرمسار کرده است؛ شاید بتوان گفت که حریری میخواهد از طریق جدا کردن حزبالله لبنان و حزبالله منطقه ای از یکدیگر٬ با یک تیر دو نشان بزند. نخستوزیر لبنان درحال حاضر تلاش میکند تا بسیاری از مواضع حزبالله را رد کرده و در عین حال وجود موثر آن را در دولت توجیه کند؛ با توجه به اینکه حزبالله دارای محبوبیتی ملی است که نمیتوان آن را انکار کرد.
بنابراین حریری سعی میکند تا در تلاش برای انتقال درگیری خود با حزبالله به خارج از مرزهای لبنان٬ از طریق توصیف حزبالله به یک مشکل منطقهای نه لبنانی٬ خود را از برخی مواضع حزبالله کنار کشیده و آنها را نفی کند.
با این تفاسیر٬ حریری بر سیاست دور کردن خود از درگیریهای منطقه تکیه کرده و ضمن اشاره به نقش مستقیم حزبالله در اتفاقات سوریه و شاید یمن و عراق و ...بر رد هرگونه مداخله لبنان در درگیریهای کشورهای اطراف تاکید میکند.
اما باوجود همه انتقاداتی که حریری به حزبالله وارد میکند٬ همه دادههای موجود تاکید میکند که ارتباط وی با حزبالله به عنوان بخشی از دولت هرگز تحت تاثیر قرار نمیگیرد؛ بلکه حزبالله به فاصله خود در ارتباطش با حریری ادامه میدهد و طبق گفته کسانی که با ادبیات این حزب آشنا هستند٬ حزبالله هرگز با نخستوزیر مشاجره نمیکند. علاوه بر این٬ دوطرف به خوبی میدانند که رابطه میان آنها منوط به احترام به تفاوتها و پذیرش آنهاست و نه حل یا پنهان کردن آنها و نیز واقف هستند که رابطه صمیمی میان آنها شکل نمیگیرد و در واقع به سطح مصلحت مشترک رسیدهاند.
به طور کلی همانطور که حزبالله٬ مصلحت را در ادامه ارتباط با حریری میبیند٬ سعد حریری نیز تنش با حزبالله را در حال حاضر و زمانی که تلاش میکند تا امور اقتصادی و اجتماعی را بر سیاست ارجحیت دهد٬ صلاح نمیبیند.
اینکه سازش ریاستجمهوری موجب نزدیکی نخستوزیر به حزب الله شده درست است؛ اما صحبت از نزدیکی سیاسی میان دوطرف بیشتر مبالغه است تا واقعیت.
با این اوصاف٬ حریری در تلاش برای ترسیم یک رابطه با حزبالله است؛رابطهای که وابسته به شرایط باشد٬ بهویژه که اگر منطقه دچار درگیری شود حزبالله اعلام کرده که هرگز در حاشیه نخواهد ایستاد. در این میان شکی نیست که حریری در طرف مخالف حزبالله ایستاده و نه تنها سرنوشت دولت که سرنوشت کل کشور را به آستانه آزمایش میکشاند.