به گزارش مشرق، میرجاوه و تایباد اولین شهرهایی است که زائران اربعین از کشورهای شرقی را میپذیرند و بعد موکبهایی در میرجاوه، زاهدان، بروات، فهرج، نرماشیر و بم میزبان همسایههای شرقی هستند. مثل همه موکبها، در موکبهای شرقی هم آب و آذوقه فراهم است ولو کمتر، اما گویا زائران اربعین نیازهای دیگری دارند؛ نیازهایی از جنس فرهنگ و هنر؛ محصولاتی که برای شیعیان کشورهای همسایه حکم کیمیا را دارد و ارزشمند است از بس که در کشور خودشان در اقلیت واقع شده و مورد توجه و حمایتهای فرهنگی نبودهاند. درباره موکبهای شرقی و نیازهایشان با علیرضا محبی گفتوگو کردهایم که از فعالان فرهنگی است و در کار کتاب. او هر سال اربعین مسافر کربلا بود، اما امسال قسمتش نشد و به همین دلیل ساده تصمیم گرفت همراه همسر و فرزند خردسالش به موکبها برود و در خدمت زائران باشد، اما او مرزهای شرقی را انتخاب کرد؛ چرا که میدید کمتر به این مرزها و زائرانی که از این سو میآیند، توجه میشود. وقتی با او گفتوگو کردیم در شهر بم بود و در موکب حضرت ابوالفضل(ع). قرار است به زاهدان برود و احتمالا به میرجاوه و خاش و سایر شهرها سر خواهد زد. آنچه در ادامه میآید، شرح حالی است از موکبهای شرقی و زائران کشورهای شرقی که از زبان علیرضا محبی نقل شده است.
میزبانهای محصل
بیشتر میزبانان در شهرهای شرقی دانشآموزان هستند و نیز دانشجویان و طلبههایی که بیشتر آنها در نهایت تا روز اربعین میتوانند خدمت کنند و بعد از آن که فراغتشان تمام میشود، باید به درس و دانشگاه برگردند و این در حالی است که زائران بعد از اربعین در راه بازگشت هستند و همچنان به خدمات و امکانات موکبها نیاز دارند. روزهای آخر مهرماه تا اواسط آبان که زائران خسته، تشنه و گاه بیمار در راه برگشت هستند، کودکان محصل به درس و مدرسه بازگشتهاند و همین طور دانشجویان و طلاب.
برای بسیاری از زائران کشورهای شرقی، مسیر سفر حدود ۴۰۰۰ کیلومتر است و طاقتفرسا. بیشتر آنها در کشور خودشان مورد توجه قرار نمیگیرند چون از شیعیان هستند و در اقلیت قرار دارند. البته کاروانهای اهل سنت که به ایران میرسد با میزبانی قابل توجه سنیهای سیستان و بلوچستان قرار میگیرند، اما لازم است اینجا در ایران، میزبان خوبی برای زائران شیعه باشیم
اینجا امن است
نیازهای فرهنگی زائران کشورها را نمیشود، نادیده گرفت، اما قبل از هر چیز لازم است به نیازهای فرهنگی خودمان هم نگاهی داشته باشیم، به تابوها و بیاعتمادیهای بیاساس. اینجا در سرزمینهای شرقی بیشتر از هر چیز نیاز داریم به تمام مردم نشان بدهیم که کشورمان امن است، کرمان و سیستان و بلوچستان یا هیچ کجای دیگر شرق ایران ناامن نیست. لازم است بدانیم که چرا این مناطق نه مقصد گردشگری است و نه مکانی برای سرمایهگذاری.
مردم شهرهای شرقی شاید با کمبود امکانات
دست و پنجه نرم کنند، شاید موکبهای این منطقه هر چه از شمال به جنوب میرویم کم رونقتر باشند، اما تمام این شهرها امن هستند.
امکانات هست، اما کم است
در مرزهای شرقی اوضاع به اندازهای که گمان میکردم، بد نبود و برای زائران توسط مردم منطقه امکاناتی فراهم شده. قصدم این بود که در بخش پذیرایی مثلا در آشپزخانه یک موکب مشغول به کار شوم، اما بهتر دیدم در زمینه رسانهای فعالیت کنم چون علاوه بر اینکه مناطق شرقی مثل خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان و بهخصوص شرق و جنوب کرمان کمتر مورد توجه است، به کشورهای شرقی و همسایههایمان در این سوی مرز هم کمتر توجه کردهایم.
مردم کشورهای پاکستان، افغانستان و حتی هند تا ۱۵۰ سال پیش به زبان فارسی حرف میزدند و از ما بودند. حالا به دلایلی از هم جدا افتادهایم، ولی هنوز بسیاری از آنها هر سال ایران را برای رسیدن به عتبات عالیات و زیارت حرم حضرت حسین(ع) انتخاب میکنند.
از کشور پاکستان بین ۷۰ تا صد هزار زائر و از افغانستان حدود ۵۰ هزار زائر وارد کشور میشوند. شیعیان هندوستان هم هستند. موکبها فعال هستند و مردم منطقه آستین همت بالا زدهاند و کمک میکنند. یکی ظرفی خرما نذر میکند و یکی دیگر شترش را قربانی میکند برای زائران اما با این همه امکانات پذیرایی محدود است.
کمبودهای دیگری هم هست؛ نیازمند میزبانهایی هستیم که بتوانند در روزهای متوالی رفت و برگشت زائران، به آنها خدمت کنند و همین طور به کالاهای فرهنگی نیاز داریم.
کتاب، عکس و پوستر و عشق
من تجربه حضور در هیچ موکبی را نداشتم جز همان موکبها که از شهرهای مرزی در غرب کشور مثل مهران، بساطشان را بعد از زلزله در کرمانشاه پهن کردند و همانطور میزبان مردم آسیبدیده از زلزله بودند که قبلتر از زائران حسینی پذیرایی کرده بودند؛روزی سه وعده غذای گرم، چای و...
حالا بعد از یک تجربه میزبانی، اینجا در شرق کشور شاهدم که چطور زائران شیعه از کشورهای همسایه با عشق به ایران میآیند؛ انگار به سرزمین آرزوهایشان قدم گذاشتهاند. نگاه خاصی به ایران دارند؛ بهخصوص پاکستانیها. ایران برایشان بسیار ارزشمند است و انقلاب ایران در نگاه آنها، تقدس دارد. علاقه ایرانیها به اهل بیت را تحسین میکنند و اینکه میبینند پرچم زینبیون را در موکبها برایشان برافراشتهایم، سرشار از لذت میشوند، یک قطعه عکس
امام خمینی(ره) برایشان هدیهای گرانبهاست. اگر قرار باشد همین عکس را به کشور خودشان ببرند، مورد اذیت و آزار دولت پاکستان قرار میگیرند اما این زائران که در اقلیت هستند، استکبارستیزی ایران را الگوی خودشان میدانند و آرزویشان این است که استقلال و اتحادی شبیه به ایران در کشورشان حکمرفا باشد، اما از سوی دولت خودشان به تبعیت از ایران متهم میشوند.
براساس مشاهدات من، زائران پاکستانی دوست دارند کشورشان مثل ایران یکپارچه و متحد باشد نه ۷۲ فرقه و پراکنده. برای همین است که برای این زائران باید محتوای فرهنگی تدارک دید. اینجا نیازمند طلبه و فعال فرهنگی هستیم که به زبانهای اردو و انگلیسی مسلط باشند. نیازمند حضور فعالان رسانهای هستیم که تلاشهای مردمی برای میزبانی زائران را به اطلاع همه مردم کشور برسانند و نیازمند محتوای فرهنگی هستیم؛ کتاب، عکس، پوستر، پیکسل و خیلی چیزهای دیگر.
یکی از یاوران ما در این زمینه موسسه جهادی «صهبا» است که اقدامات ارزندهای دارند مثلا گزیده سخنان رهبر معظم انقلاب را انتخاب و منتشر میکنند. وقتی عزم خدمت به زائران را کردم، عکسهایی به من دادند که کد آنلاین سهتا از کتابهایشان در پشت عکسها درج شده بود.
کاروانهای پاکستانی به قدری از این عکسها و کتابها استقبال کردهاند که باورش سخت بود. عکسها را میبوسیدند و به صورت میساییدند. عکسها را با احترام تماشا میکردند، کتابها را دانلود میکردند و چنان سرشار از شوق میشدند که آدم حیرت میکرد.
اگر بتوانیم کتابهای بیشتر، لوح فشرده آثار ادبی و پژوهشی یا هدایای دیگری از این دست فراهم کنیم، حتما با استقبال بینظیر آنها مواجه خواهد شد. در جنبش تولید محتوا و محصولات فرهنگی برای زائران اربعین هنوز در ابتدای راه هستیم. گامهای اولیه تازه برداشته شده است.
بسیاری از ما دغدغه محیطزیست داریم، دغدغه کارگران حقوق عقبافتاده، روابط و سیاست خارجی، اقتصاد داخلی، بخش خصوصی و خیلی چیزهای دیگر اما چرا به همسایههای شرقی فکر نمیکنیم و دغدغه آنها را نداریم یا حتی استانهای شرقی و جنوبی کشورمان را. سیستان و بلوچستان استان بسیار مهمی است اما وقتی با یک بلوچ صحبت میکنید، نیاز دارد که خودش را به شما معرفی کند و بگوید که همه بلوچها مثل عبدالمالک ریگی نیستند.
اگر از موکبها بازماندهایم، هنوز میتوان کاری کرد و کارهای زیادی برای انجام دادن است.
*جام جم