به گزارش مشرق، یکی از درخشانترین جلوههای افتخارآمیز زندگی بشر در دوران ما رقم خورده است. در شرایطی که آتش خشم و کینه منطقه غرب آسیا را برداشته است و هر روز خبر درگیری، جنگ و کشته شدن تعداد زیادی از انسانها در صدر اخبار رسانهها قرار میگیرد، در حداکثر ۲۰۰ کیلومتر از خاک سرزمین رنج کشیده عراق، انگار بشریت به دوران امت واحده وارد شده است.
بیشتر بخوانید:
اگر پدیده اربعین را با عقل حسابگر و منطق استدلالی بررسی کنیم در حقش ستم کرده ایم. درمنطق چه کسی میگنجد که وجه قابل توجهی از درآمدش به همراه خانه و وقت و خانواده اش را وقف کسانی کند که هیچ اشتراک منافعی با او ندارند. غریبه هایی از کشورهای مختلف که حالا به واسطه هدفشان،زیارت امام حسین، هویت جدیدی پیدا کرده اند و بنا بر این هویت جدید اصالت و ارزش متفاوتی با یک مسافر عادی دارند. مسافران خاک عراق به واسطه کلمه "زائر" برای عراقی ها، نوعی موهبت الهی محسوب می شوند که پذیرایی هرچه بیشتر و بهتر از انها مدال افتخاری بر سینه عراقی هاست. بی تمنا ، بخشیدن،فقط برای ابراز همراهی با ولیِ خدا؟بدون هیچ چشم داشتی؟ انگار هرچه بیشتر از خودشان بردارند بیشتر می شوند. معادله ای که هر چقدر از آن کم شود، بیشتر شود، در عقل حسابگر نمیگنجد و پاسخ آن محبت عظیمی است که زبان مشترک همه مردم در این راهپیمایی شده است.
نام اباعبدالله (ع) آنقدر عظیم است که تمام جهان را مجذوب خود کرده است و طبیعتا ما ایرانی ها هم که از مدعیان این محبت عظیم هستیم از این قافله ابراز محبت عقب نمانده ایم. البته که مصادیق ابراز علاقه مردم ما به سیدالشهدا هم در حساب عقل نمیگنجد. طبیعی است که هر قومی به طبع فرهنگ خود،آیین ویژه ای داشته باشد. اما آنچه باعث تاسف در این روند عظیم و مبارک میشود، ردپای فرهنگ های زائد و بیریشه شهری است که در این میان نه چندان زیاد اما به چشم میخورد.
این سمت مرز هر چقدر بیشتر به شهرها نزدیک میشویم، معادلات منطقیتر می شوند. ما حساب کتاب میکنیم، کم وزیاد میکنیم که به هرکس فقط یکی برسد، یا اگر دونفریم سه تا غذا بگیریم،شاید شام گیرمان نیاد ....!
اما به عراقیها که میرسیم اوضاع متفاوت است؛ مسیرپیاده روی تداعی کننده بهشت است؛ آنجا که میفرماید هر آنچه چه دلخواهتان باشد برایتان حاضر است. این مسیر حکم دستگاه اعداد موهومی را دارد که غیرقابل شمارش است و بی انتها. اما در این مسیر اگر به سمت برخی موکبهای ایرانی وابسته به ارکان دولتی راه کج کنید گویی وارد دستگاه اعداد صحیح میشوید ، همه چیز کنتور میاندازد و شمارش میشود.
تفاوت موکبهای ایرانی و عراقی درست به اندازه ایران و عراق پررنگ است. موکب های عراقی با عراق فرق دارند اما برخی موکبهای ایرانی دقیقا مثل اداره های دولتی عمل میکنند!
از اینجا به بعد شما از مقام زائر به درجه ارباب رجوع تنزل پیدا میکنید. اندازه یک نفر سهم دارید. برای دریافت پتو وجای خواب باید مدتها رایزنی کنید و از قبل آشنا داشته باشید. باید فقط یک غذا بگیرید و اگر برای فرزند کوچکتان که در کالسکه خواب است غذای اضافه بخواهید با چشم دیگری به شما نگاه میکنند.گویا اصل بر عدم اعتماد است.
به این ترتیب است که در برخی موکبهای دولتی شما صحنه های اشنا زیاد خواهید دید. صبحانه خوردن های طولانی،جوابهای سربالا، پاسکاری های مداوم و تمام شدن همه چیز و الخ.اینجا میزبانان شما کارمندهای اداره جات دولتی اند که حتما با عنایت اباعبدالله (ع) به درجه خادمی نائل شدهاند،اما ذهنیت خود را حفظ کرده اند.
افرادی که تربیت یافته نظام اداری_نفتی هستند، ساعت کار مفیدشان زیر ده دقیقه در روز است.کندند و همیشه منتظر دستور بالایی و آشنا برایشان حکم مهمترین سند را دارد. حالا نظام ارزشیِ ذهن این عزیزان این چنینی باید دو هفته متفاوت عمل کند، بیشتر خدمات بدهد، وسیع تر بخشش کند، تبعیض قائل نشود و ارباب رجوع (زائر) را تکریم کند با کرامتی در شأن اباعبدالله (ع). اما این چقدر امکان پذیر است؟ تجربه این چند سال نشان میدهد که اگر چه البته با معجزه محبت امام حسین این اتفاق تا حدی افتاده، اما بعضی برخوردهای کوچک نشان میدهد سیستمی که رهبران آن با زد و بند و رابطه و نفت خواری و نامه نگاری مانوس اند، حتی زیر پرچم اربعین، که تجمع غیرقابل شمارش هاست.،باز هم به فکر حساب کتاباند.
علاوه بر آن اگر چه بی انصافی است که در نیت خیر این مواکب و بانیان آنها شک کنیم، اما از طرفی رقابت تنگاتنگ تولیت های این مواکب باهم و توجه زائران ایرانی به انها، عراقی ها را بر آن میدارد که باب میل زوار ایرانی عمل کنند که به این ترتیب اصالت خود را از دست میدهند و آلودهی فرهنگ غلط مواکب ایرانی می شوند.
در صورتی که تعامل افراد جامعه در پدیده اربعین، خیلی شبیه به آرمان شهر بعد از ظهور است، جایی که هدف، زبان مشترک انسانهاست و منفعت شخصی عامل ارتباط افراد جامعه نیست.شاید درمانِ مسمومیت فرهنگ اداریِ حاکم بر ما هم، همین روحیه تکریم باشد!