به گزارش مشرق، تصور کنید آمریکا در لبنان پایگاه نظامی داشت و مقاومت حزبالله وجود نداشت؛
تصور کنید آمریکا در عراق پس از نبرد میدانی ۲۰۰۳ به پیروزی نهایی رسیده بود و مقاومت داخلی در عراق بر ضد اشغالگری شکل نگرفته بود؛
تصور کنید آمریکا در جنگ هفت ساله سوریه غلبه کرده بود و اینک حکومتی متحد غرب و صهیونیسم در آنجا حاکم بود و داعش و دیگر گروههای تروریستی هم مجال فعالیت و توسعه ارضی داشتند؛
تصور کنید آمریکا در افغانستان و همچنین به مدد سعودیها در یمن به پیروزی رسیده بود؛
در آن صورت وضعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چگونه بود؟ آیا تا بهحال جنگ مستقیم آمریکا علیه ایران عملیاتی نشده بود؟ موارد فوق فقظ بخشی از طرح های نظامی آمریکا برای تسلط بر منطقه و تهدید قدرت و سپس موجودیت جمهوری اسلامی ایران بوده است.
اگر ایران یا متحدین ایران در این عرصهها فعال نبودند بدون شک آمریکا در منطقه هژمون نظامی مطلق بود. تلفات و عقبنشینی نظامی آمریکا از لبنان در ۱۹۸۴ در دوره قدرت فائقه آمریکا در عصر ریگان، اخراج و شکست نظامی آمریکا در عراق در دوره دکترین نومحافظهکاری آمریکا در زمان جورج بوش پسر، ناکامی در سوریه در دوران اوباما و ترامپ، همه ناشی از «قدرت ایران در منطقه» بوده است. آمریکا در یک جنگ پیروز شد و آن جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱ ضد صدام بود. دکترین نظامی صدام صرفا محدود به جغرافیای خود بود و با اولین برخورد نظامی درهم شکست.
شکستهای راهبردی آمریکا در منطقه نتیجه سیاستهای ترکیه یا روسیه نبوده است بلکه این ایران و «محور مقاومت» است که آن را به شکست کشانده است بدون اینکه آسیبی متوجه ایران شود. منطقِ این موفقیتها ریشه در «دکترینِ راهبردی جمهوری اسلامی» دارد که سیاست دفاعی آن صرفا دفاع از سرزمین خود نیست بلکه ایجاد و بسطِ «هویت مقاومتی فرامذهبی» در جغرافیای منطقه است. تحولات خاورمیانه زمینههای این هویتیابی را روز به روز بیشتر ایجاد میکند. پس روند راهبردی تحولات جاری به نفع قدرت فزاینده انقلاب اسلامی است و آمریکا و متحدانش نیز متوجه این امر شدهاند و به دنبال الگوگیری به نفع خود (مثل طرح ناکام ناتوی عربی) یا خشکاندن این پیوندها از طریق تحریم هستند.
بیانات رهبر انقلاب در جمع فرماندهان سپاه- ۱۰ مهر ۹۸- حاوی یک جهش چشمگیر در تثبیتِ قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی بود که بدون تردید دکترین جدید دفاعی جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب محسوب میشود؛ «نگاه وسیع به جغرافیای مقاومت»، «نگاه وسیع فرامرزی»، «قناعت نکردن به منطقه خودمان» و «امتداد عمق راهبردی» کلیدواژههای راهبردیای هستند که هر کس اندکی از سیاست بینالملل بداند متوجه معانی و الزامات آن میشود.
ویژگیهای دفاع رو به جلوی ایران تا بهحال در حد و اندازه تبدیل شدن ایران به یک بازیگر منطقهای فعال بوده است؛ اکنون این نتیجه بدست آمده و دشمن به دنبال جلوگیری از تثبیت و نهادینه شدن این وضعیت است. اقتضای دکترین جدید راهبردی انقلاب اسلامی این است که فراتر از تثبیت این قدرت در منطقه خود، به دنبال تقویت نقشش در ایجاد همان الگوی موفقی باشیم که انقلاب اسلامی را تا به این مرحله از قدرت رسانده است.