آزار جنسی دختر توسط خواستگار اغفالگر، اعدام براي متهم تجاوز به دختر جوان، دستگیری سارقان مسلح و سرقت‌های شبانه زن و مرد خمار از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.

*آزار جنسی دختر توسط خواستگار اغفالگر

به گزارش گروه خواندنی های مشرق، تحقيقات از مردي كه متهم است با اغفال دختري جوان وي را مورد آزار جنسي قرار داده آغاز شده است. اين مرد 40ساله كه خسرو نام دارد با شكايت دختري 20ساله به نام نازنين دستگير شده و اكنون در بازداشت به‌سر مي‌برد.

نازنين چند شب قبل براي آشنايي با يكي از دوستان مرد مورد علاقه‌اش به خانه او رفت اما در آنجا بيهوش شد و وقتي به خودش آمد كه كنار خيابان رها شده بود. او وقتي فهميد چه اتفاقي افتاده است به كلانتري 30 مشهد رفت و عليه خسرو شكايت كرد.

او گفت: «من دانشجو هستم و به دليل علاقه‌اي كه به نقاشي دارم در كلاس‌هاي آزاد شركت مي‌كنم و اين كلاس‌ها تا ديروقت طول مي‌كشد. مدتي قبل وقتي از موسسه خارج شدم و به انتظار تاكسي ايستادم يك پرايد جلو پايم توقف كرد من هم به خيال اينكه راننده، مسافربر است سوار خودرو شدم. در طول مسير راننده سر صحبت را باز كرد. وقتي بحث به تحصيلات رسيد به او گفتم دانشجو هستم و به صورت آزاد نقاشي هم مي‌آموزم. راننده به من گفت خيلي به نقاشي علاقه دارد. آن شب بدون هيچ اتفاق خاصي وقتي به مقصد رسيدم از ماشين پياده شدم اما چند شب بعد دوباره همان پرايد جلو پايم توقف كرد. اين بار راننده كه دفعه قبل خودش را معرفي كرده بود صميمانه‌تر برخورد كرد و گفت به من علاقه‌مند شده است من هم به اين گفته او اعتراضي نكردم.

پس از آن شب‌ها معمولا خسرو دنبالم مي‌آمد و مرا به خانه مي‌رساند من هم به او علاقه‌مند و وابسته شده بودم. روابط ما ادامه داشت تا اينكه يك شب خسرو گفت مي‌خواهد به خواستگاري‌ام بيايد تا هرچه زودتر با هم ازدواج كنيم. من كه از اين پيشنهاد خوشحال شده بودم خانواده‌ام را در جريان قرار دادم.»

نازنين ادامه داد: «بالاخره خسرو به خواستگاري‌ام آمد اما خانواده‌ام با اين وصلت مخالفت كردند و گفتند به هيچ عنوان به اين ازدواج رضايت نمي‌دهند. آن شب خسرو از خانه‌مان رفت. من هم كاملا نااميد شدم. ديگر مرد مورد علاقه‌ام را نمي‌ديدم و او شب‌ها دنبالم نمي‌آمد تا اينكه شب حادثه او را ديدم و وقتي مجددا به من ابراز علاقه كرد سوار خودرواش شدم. در طول مسير خسرو به من گفت دوستي دارد كه در زمينه نقاشي كار مي‌كند و مي‌تواند كمكم كند. او گفت اگر بخواهم مي‌تواند من را با او آشنا كند. با اين پيشنهاد موافقت كردم و براي ديدن مرد نقاش به خانه خسرو رفتم و آن مرد با من مفصل درباره نقاشي صحبت كرد و گفت در تهران گالري دارد و اگر مايل باشم مي‌تواند نقاشي‌هايم را برايم بفروشد. اين حرف مرا خيلي خوشحال كرد. خسرو در ادامه صحبت‌هايمان پيشنهاد داد براي ديدن كارهاي دوستش به زيرزمين برويم. البته قبل از آن يك ليوان شربت خورده بودم. وقتي به زيرزمين رفتم احساس سرگيجه كردم و از حال رفتم و ديگر نفهميدم چه شد تا اينكه كنار خيابان به هوش آمدم و تازه متوجه شدم چه اتفاقي افتاده است.»

ماموران بعد از شنيدن حرف‌هاي اين دختر با دستور قضايي سراغ خسرو رفتند و او را بازداشت كردند. متهم در بازجويي‌ها به اغفال نازنين و آزار او اقرار كرد.

بنا بر اين گزارش در حال حاضر تحقيقات از خسرو ادامه دارد و ماموران در تلاش هستند تا همدست او را نيز شناسايي و دستگير كنند.

*اعدام براي متهم تجاوز به دختر جوان

حكم اعدام مردي كه با ربودن دختري جوان او را مورد تعرض قرار داده بود، توسط قضات ديوان‌عالي كشور تاييد شد. اين متهم در پي شكايت دختري جوان به نام «كبري» دستگير شد.

كبري روز هفتم خرداد سال 83 نزد ماموران پليس رفت و در حالي‌كه بسيار مضطرب و پريشان بود و گريه مي‌كرد به ماموران گفت جواني شرور به نام «علي» به وي تجاوز كرده است.

اين دختر ماجرا را چنين شرح داد: «ساعت هفت صبح از خانه‌مان خارج شدم تا به منزل خواهرم در خيابان مصطفي خميني بروم. او از قبل مي‌دانست صبح به آنجا خواهم رفت و منتظرم بود، همين‌كه وارد كوچه محل سكونت خواهرم شدم، ديدم علي كه از افراد شرور آن محله است جلو در خانه‌اش نشسته است، سعي كردم بدون اينكه جلب توجه كنم سريع از مقابلش رد شوم اما او دنبالم آمد و ناگهان چاقوي بزرگي را زير گلويم گذاشت و تهديد كرد كه اگر بخواهم داد و فرياد راه بيندازم من را مي‌زند. در آن لحظه هيچ‌كس در كوچه نبود و نمي‌توانستم كمك بخواهم. علي به زور من را به داخل خانه كشاند و به زيرزمين برد. در آنجا هرچه گريه كردم، فايده‌اي نداشت و او آزادم نكرد و چند دقيقه بعد با حمله به من، مرتكب تجاوز شد.»

اين دختر در ادامه شكايت خود گفت: «در حالي‌كه در زيرزمين خانه محبوس بودم و نمي‌دانستم چه بلايي سرم خواهد آمد، در يك‌بار ديگر باز شد و اين بار علي به همراه يكي از دوستانش كه او را هم از قبل ديده بودم و مي‌دانستم از اراذل و اوباش است، داخل آمدند. اين بار دوست علي مي‌خواست به من تعرض كند اما خيلي خواهش و التماس كردم و او از اين كار منصرف شد و اجازه داد از خانه بيرون بروم. وقتي از آنجا فرار كردم حال خيلي بدي داشتم، مدتي در خيابان‌ها سرگردان بودم و نمي‌دانستم بايد چه كار كنم تا اينكه بالاخره تصميم گرفتم به پليس مراجعه و شكايت كنم.»

كبري بعد از تشكيل پرونده مقدماتي به پزشكي قانوني معرفي شد و متخصصان اين سازمان تعرض به وي را تاييد كردند. به اين ترتيب تجسس‌ها براي جمع‌آوري مدارك عليه علي و دستگيري او آغاز شد. ماموران با بررسي‌هاي نامحسوس فهميدند، علي از مجرمان سابقه‌داري است كه بيشتر اتهاماتش ايجاد مزاحمت براي دختران جوان است. از سوي ديگر، فاش شد او از اشراري است كه اهالي محل از دستش به ستوه آمده‌اند با اين وجود وي خانه مجردي‌اش را به پاتوقي براي تبهكاري تبديل كرده است. اين‌گونه بود كه عمليات دستگيري متهم طرح‌ريزي شد و او روز 19 شهريور همان سال در يك باشگاه ورزشي بازداشت شد.

علي در بازجويي‌هاي اوليه به تعرض به كبري اقرار و دوستش را نيز به پليس معرفي كرد. ماموران در ادامه همدست علي را دستگير كردند.

وي گفت: «علي به كبري تعرض كرد ولي من دلم براي آن دختر سوخت و كاري با او نداشتم و بي‌گناه هستم.»

سرانجام پرونده در اختيار شعبه 77 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي ساعي قرار گرفت و علي در مرحله بازجويي به سوالات هيات قضات پاسخ داد. او با رد اتهام تجاوز به عنف گفت: «من آن روز صبح كبري را ربودم و به خانه‌ام بردم اما به او تعرض نكردم و حرف‌هاي اين دختر دروغ محض است.»

با وجود اينكه علي اعترافات اوليه‌اش را پس گرفته بود، جلسه دادگاه تشكيل شد. در اين جلسه دختر جوان همان اظهارات اوليه‌اش را تكرار كرد و گفت، خواستار مجازات متهم است. علي نيز ادعاي بي‌گناهي كرد.

در نهايت هيات قضات براي تصميم‌گيري وارد شور شدند و با توجه به دلايل و مدارك موجود علي را گناهكار شناختند و در راي خود نوشتند اين متهم به دليل آدم‌ربايي به 10 سال حبس و به دليل تجاوز به عنف به اعدام محكوم مي‌شود.

بعد از آن پرونده با اعتراض علي در اختيار قضات شعبه ششم ديوان‌عالي كشور قرار گرفت و آنها بعد از بررسي مدارك ديروز اعلام كردند، راي صادره قانوني و قابل اجراست. به اين ترتيب علي يك گام ديگر به مرگ نزديك شد.

*سارقان مسلح دستگير شدند

دو سارق مسلح طلافروشي در شهرستان ايرانشهر در استان سيستان و بلوچستان پس از 17 ماه فرار روز گذشته دستگير شدند.

 در سرقت مسلحانه ديگري از طلافروشي در بهبهان نيز يكي از سارقان نقابدار به دام افتاد.

 23 شهريور سال گذشته چهار سارق مسلح در خيابان امام خميني ايرانشهر از خودروي پژو پياده شدند و يكي از سارقان به بهانه خريد 16 ميليون تومان طلا، وارد مغازه طلافروشي شد. فرد سارق با تهديد سلاح قصد سرقت طلا را داشت كه صاحب طلافروشي با وي درگير شد.

دراين هنگام يكي از ماموران وظيفه پليس كه متوجه درگيري در مغازه طلافروشي شده بود، به كمك صاحب آنجا آمد.

همدستان سارق كه بيرون از محل منتظر او بودند، براي رهايي همدستشان به سوي مامور انتظامي و صاحب طلافروشي شليك كردند كه در اين اقدام مسلحانه صاحب طلافروشي از ناحيه كتف و مامور انتظامي نيز از ناحيه دست و پا هدف قرار گرفت و سارقان بدون آن‌كه موفق به سرقت شوند، متواري شدند.

تشكيل تيم ويژه

سرهنگ احمد طاهري، جانشين رييس پليس استان سيستان و بلوچستان در اين باره گفت: پس از ناكامي دزدهاي مسلح و فرار آنها از محل، دو مجروح حادثه به بيمارستان انتقال يافتند و با دستور قضايي يك تيم ويژه از ماموران پليس آگاهي جستجو براي شناسايي و دستگيري سارقان خشن را آغاز كردند.

طاهري افزود: چند روز پس از وقوع حادثه با سرنخ‌هايي كه از شاهدان حادثه به دست آمد، چهار سارق مسلح كه از مجرمان سابقه‌دار هستند، شناسايي شدند.

وي خاطرنشان كرد: ماموران، محل‌هايي را كه احتمال رفت و آمد سارقان وجود داشت زير نظر گرفتند، اما متوجه شدند سارقان از ترس دستگيري از استان خارج شده‌اند.

جانشين رييس پليس استان سيستان و بلوچستان تصريح كرد: در حالي كه تحقيقات براي دستگيري سارقان مسلح ادامه داشت، روز گذشته و 17 ماه پس از زمان حادثه دو نفر از سارقان مسلح در يكي از روستاهاي اطراف شهرستان ايرانشهر شناسايي و دستگير شدند.

طاهري يادآور شد: دو متهم دستگير شده ابتدا سرقت از طلافروشي و تيراندازي را انكار كردند؛ اما پس از مواجهه حضوري با شاهدان، شناسايي شدند.

اين دو متهم با اعتراف به جرم خود، دو همدست ديگرشان را نيز معرفي كردند كه تلاش براي دستگيري آنها آغاز شده است.

دستگيري دزد نقابدار با پنج كيلو طلا

گزارش ديگري حاكي است، ماموران پليس آگاهي شهرستان بهبهان در استان خوزستان يكي از سه سارق مسلح جواهرفروشي را دستگير و از وي حدود پنج كيلو طلاي دزدي كشف كردند.

هفته گذشته سه سارق مسلح نقابدار پس از ورود به يك طلافروشي در بهبهان با تهديد سلاح مقادير قابل توجهي طلا و جواهرات سرقت و هنگام فرار يك رهگذر را نيز زخمي كردند.

پس از اطلاع پليس از اين سرقت، پيگيري براي شناسايي و دستگيري سارقان در دستور كار ماموران پليس آگاهي قرار گرفت و سرانجام با سرنخ‌هايي كه در اين زمينه به دست آمد، يكي از سارقان در اطراف روستاي استان كهگيلويه و بويراحمد شناسايي و دستگير شد.

با دستگيري متهم، ماموران در بازرسي از محل سكونت وي پنج كيلو و 900 گرم طلا و جواهرات دزدي كشف كردند.

متهم با انتقال به پليس آگاهي شهرستان بهبهان اعتراف كرد كه ديگر همدستانش از اعضاي خانواده‌اش هستند.

در پي اين اعترافات، دستگيري ديگر سارقان نقابدار در دستور كار ماموران پليس آگاهي قرار گرفته است.

*سرقت‌های شبانه زن و مرد خمار

زن و مرد شیشه‌ای هر وقت خمار می‌شدند و پول نداشتند به سرقت‌های شبانه می‌پرداختند.

پلاک نداشتن خودروی دزدان کافی بود تا آنان از سوی پلیس ردیابی شوند. ساعت 11 شب سه‌شنبه 22 آذرماه سال‌جاری ماموران تجسس کلانتری 156 افسریه در حال گشت‌زنی در بزرگراه افسریه بودند که به خودروی پراید نقره‌ای رنگی با 2 سرنشین (زن و مرد) برخوردند که رفتاری غیرعادی داشتند.

ماموران به خاطر نبودن پلاک روی خودرو احتمال سرقتی بودن آن را دادند و با زیر نظر داشتن پراید متوجه شماره پلاک دست نوشته‌ای روی شیشه عقب خودرو شدند که با استعلام گرفتن پلاک متوجه شدند شماره پلاک نوشته شده در انبار راهنمایی و رانندگی است و خودرویی با چنین پلاکی وجود ندارد که بلافاصله پیش از فرار دزدان مانع حرکت پراید شده و زن و مرد را دستگیر كردند.

«مهدی» 30 ساله و «لیلا» 31 ساله، بعد از دستگیری به سرقتی بودن خودرو اعتراف کردند. مهدی که به همراه زن جوان شیشه‌ای هستند و در پاتوق افیونی با هم آشنا شده‌اند در بازجویی‌ها به پلیس گفت: ما اعتیاد داریم و برای تامین پول مواد اقدام به سرقت کرده‌ایم و این خودرو را از بلوار ابوذر دزدیدیم و با آن به سراغ خودروهای دیگر می‌رفتیم و لوازم داخل خودرو را سرقت می‌کردیم و بعد از جابه‌جایی وسایل سرقتی خودرو را رها می‌کردیم. امشب برای دزدیدن وسایل داخل خودرو در خیابان به دنبال پیدا کردن طعمه بودیم که پیش از سرقت دستگیر شدیم.

لیلا درباره همراه بودن در سرقت‌ها به پلیس گفت: من و مهدی در افسریه بچه‌محل هستیم و مهدی مدتی است که متوجه اعتیاد من شده است و برای تامین پول اعتیادمان پیشنهاد سرقت داد و من نیز پذیرفتم. این زن که گریه می‌کرد، گفت: هیچگاه تصور نمی‌کردم روزی دزدی کنم اما شیشه خانمانسوز زندگی‌ام را از هم پاشید، نزدیکانم‌ من را از خود طرد کردند و به این روزی افتادم که می‌بینید.