به گزارش مشرق، ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی به تحلیل حمایت رهبر معظم انقلاب از تصمیم سران قوا در سهمیهبندی بنزین پرداخت.
بیشتر بخوانید:
۱۲ دلیل بر حکیمانه بودن مواضع رهبر انقلاب در ماجرای سهمیهبندی بنزین
متن یادداشت ایمانی به شرح زیر است:
روز جمعه مصادف با میلاد نبی اکرم اسلام، جامعه ایران با یک شوک بزرگ خبری مواجه شد: "قیمت بنزین افزایش یافت و سهمیه بندی شد." این درحالی بود که حتی تا چند روز قبل از آن، مسئولان دولتی با قاطعیت، هرگونه افزایش در قیمت بنزین و سهمیه بندی آن را رد کرده و عنوان میکردند که هنوز هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است.
این خبر نه تنها برای جامعه بسیار غیرمنتظره و شوک آور بود، بلکه حتی نمایندگان مردم در مجلس نیز از چگونگی آن و زمان اجرای طرح بیاطلاع بودند. بلافاصله موجی از اعتراضات مردمی در روز جمعه و شنبه شکل گرفت. اگر دولت مدتها قبل از شروع طرح، نسبت به اقناع افکار عمومی و نزدیک شدن سهمیه بندی و قیمت بنزین اقدام میکرد طبعاً شاهد همراهی بیشتری از سوی مردم و نخبگان بودیم اما دولت روش "ساعت صفر" را انتخاب کرد که متاسفانه هم به اعتماد عمومی و هم توجیه مردم آسیب وارد کرد لذا اعتراضات در برخی شهرها شکل گرفت و بهسرعت از سوی برخی از فرصت طلبان رنگ خشونت نیز گرفت.
دولت برای توجیه اقدام خود، اعلام کرد که این طرح به تصویب سران قوا رسیده است تا اندکی بار مسئولیت را از دوش خود بردارد و نیز اقدام خود را از جهت قانونی موجه نماید اما نمایندگان مجلس از هر دو جناح سیاسی بهشدت ناراحت بودند زیرا هم نسبت به طی روال قانونی موضوع از طریق مجلس معترض بودند و هم عدم اطلاع رسانی قبلی به نمایندگان و توجیه آنان.
روز شنبه خبرهایی منتشر شد که برخی نمایندگان طیفهای منتقد یا طرفدار دولت در صدد هستند تا در روز یکشنبه طرحهای سه و دو فوریتی برای لغو طرح افزایش بنزین به مجلس ارائه کنند که احتمال تصویب آن هم در مجلس محتمل بود. اگر چنین اتفاقی رخ میداد، اولاً یکپارچگی حاکمیت در معرض خطر قرار میگرفت و ثانیاً بیانگر این موضوع بود که فشار معترضین به حکومت موثر واقع شده است و این تلقی عمومی، در آینده بسیار خطرناک بود.
در این شرایط بسیار حساس در جامعه و مجلس شورای اسلامی و با توجه به شرایط منطقه و تحریمها و کید دشمنان، موضع رهبری نظام بسیار بااهمیت بود. در واقع روز یکشنبه یکی از مهمترین پیچها و گردنههای نظام طی سالیان گذشته بود. رهبری یا میتوانستند سکوت و یا به تصمیم دولت اعتراض کرده و یا مصوبه سران قوا را تأیید و بار مسئولیت آن را قبول کنند. سکوت ایشان منجر به افزایش اعتراضات- حتی از سوی منتقدین به نظام- و نیز بازشدن دست نمایندگان محترم مجلس برای تصویب طرحهای مغایر با تصمیم سران قوا میشد.
اما اعتراض ایشان به تصمیم سران قوا و نحوه اجرای آن توسط دولت، بدون شک منجر به یک شکاف بزرگ در حاکمیت میشد، زیرا مصوبه سران قوا که با حکم رهبری تشکیل شده است، مورد مخالفت رهبری قرار میگرفت و از سوی دیگر معترضان را به ادامه روش خود در آینده امیدوار میکرد.
مقام معظم رهبری با قبول مسئولیت، تصمیم سران قوا و اجرای ناشیانه دولت را تأیید کردند بدون اینکه بخواهند در کیفیت و نحوه اجرای این تصمیم دخالت کنند. انتخاب این مسیر شجاعانه در مقطع کنونی یکی از بزنگاههای مهم در تاریخ مدیریت جمهوری اسلامی است و بیانگر نقش بی بدیل رهبری در نظام است. همچنانکه اعتراضات چند ماهه اخیر در کشورهای منطقه، بدلیل فقدان این عنصر مهم در حاکمیت، با بن بستهای متعددی مواجه شد. اگرچه در کشور عراق هم بالاخره با حضور و نقش مرجعیت تاحدود زیادی بحرانها کاهش یافت.
صدالبته، اگر اغتشاشات کنونی هم پایان یابد، هزینه زیادی از سوی حاکمیت برای این تصمیم پرداخت شد. پایان اعتراضات مبنای پاک شدن صورت مسئله نیست. عدم همراهی افکار عمومی و اقناع آنان انباشته شده و ممکن است در مقطع دیگری نمایان شود. نگرانی مجلس در کمرنگ شدن نقش آنان در تصمیمات کشور نیز قابل تأمل است و نمیتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد.