به گزارش مشرق، «عبدالله شهبازی»، مورخ و تحلیلگر مسایل سیاسی، در کانال تلگرامی خود یادداشتی با عنوان " تأملاتی درباره شورش آبان ۹۸" منتشر کرد.
اعتراضات مردمی به گران شدن بنزین در پی اعلام ناگهانی آن (نیمه شب جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸/ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹) آغاز شد، از اولین روز کاری هفته (شنبه) اوج گرفت ولی به سرعت به شورش کور توأم با تخریب اموال عمومی (وندالیسم) گرائید.
اینک، بنظر میرسد این موج به پایان رسیده است. خبرهای دریافتی از تهران و اصفهان و شیراز و سایر شهرهای بزرگ از پایان آشوب و بازگشت نظم حکایت دارد.
ورود پررنگ بخشی از جوانان، بطور عمده از سکنه مناطق پیرامونی شهرهای بزرگ، و رویکرد آنان به تخریب و غارت سبب شد که عامه مردم به سرعت خود را کنار بکشند. بدینسان مرکز ثقل آشوبها به مناطق حاشیهای انتقال یافت.
شورش ۲۴- ۲۷ آبان ۱۳۹۸/ ۱۵- ۱۸ نوامبر ۲۰۱۹ هم باید از منظر جامعهشناختی- فرهنگی مورد مطالعه قرار گیرد و هم از منظر سیاسی- امنیتی.
بسترهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی
از منظر جامعهشناختی، بستر این شورش سیاستهای توسعه چهار دهه پس از انقلاب است که به پیدایش ابرشهرهای فاقد ساختار و تراکم جمعیت انبوه در مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ انجامید. شورشهای شهری بطور عام و شورشهای حاشیهنشینان بطور خاص در بسیاری از کشورهای جهان از دیرباز موضوع مطالعات اجتماعی جدی بوده است.
از منظر فرهنگی، رواج گسترده تلفنهای هوشمند متصل به اینترنت (اسمارت فن)، که شمار این تلفنها را از ۲ میلیون دستگاه در سال ۱۳۹۲ به ۲۰ میلیون در سال ۱۳۹۳ و حدود ۵۰ میلیون دستگاه در سالهای اخیر رسانید، میزان تعامل و تأثیرپذیری از فضای مجازی را در جامعه ساختارزدایی شده و از نظر فرهنگی متلاطم به اوج رسانید.
سیاستهای موسوم به «تعدیل اقتصادی»، که از دهه ۱۳۷۰ در پایه عملکرد دولتهای وقت قرار گرفت و تعمیق نابرابریهای طبقاتی ناشی از آن، به دلیل ماهیت برخی از این سیاستها یا اجرای ابتر این سیاستها، بهمراه کاهش شدید ارزش پول ملی و گرانی روزافزون، در سالهای اخیر به بروز نارضایتی معیشتی عمیق در بخش مهمی از جامعه انجامید. موارد فراوان فسادهای مالی کلان نارضایتی معیشتی را به سمت اعتراض به فساد و ناکارآمدی در سیستم سوق داد و به نومیدی از بهبود اوضاع در بخشهایی از جامعه انجامید.
در وضعیتی که فشارهای معیشتی در اوج بود، اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، صرفنظر از درستی یا نادرستی آن، به دلیل تأثیر چشمگیر بر تشدید گرانی سایر کالاهای مورد نیاز مردم، باید با مقدمات و تدابیر جدی انجام میگرفت. وضع سیاسی خاص ایران و منطقه در زمان اجرای این طرح ضرورت این تدبیر را مؤکد میکرد زیرا روشن بود که هر حرکت نسنجیده و تحریکآمیز از این نوع میتواند اعتراض معیشتی را به سرعت به بحران بزرگی برای امنیت ملی بدل کند و چنین نیز شد.
طلیعه نظم نوین منطقه و شروع آشوبها از لبنان و عراق
در اوائل مهر ۱۳۹۸/ اکتبر ۲۰۱۹ ایران در بهترین وضعیت منطقهای خود بود؛ وضعیتی که در تاریخ معاصر ایران مشابه نداشت. در ۲۲ مهر ۱۳۹۸/ ۱۴ اکتبر ۲۰۱۹ نوشتم:
«این دستاورد بزرگی است برای ایران و کل منطقه که میتواند آینده روشنی را برای ایران ترسیم کند. دستیابی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی به منطقه وسیعی تا کناره مدیترانه... این منطقهای است که میتواند سرنوشت ایران و ایرانیان را عوض کند و تأثیرات بزرگ بر جای بگذارد. منظورم فضای گستردهای است برای جولان فرهنگی و اقتصادی... این دستاورد منطقهای، اگر اتفاق بدی نیفتند و امنیت در آن برقرار شود، میتواند تمام مصایب و فشارهایی را که از نظر اقتصادی از آن رنج میبریم جبران کند و شکوفایی بزرگی در پی داشته باشد اگر قدردان آن باشیم و از این فرصت بهره ببریم. در اینجا خوشبینیام را بیان میکنم درباره جایگاهی که تعامل فرهنگی و اقتصادی با حوزه مدیترانه میتواند برای ما داشته باشد. امید که چنین شود.»
اندکی بعد، با گسترش آشوبهای سیاسی در عراق و لبنان، که مانند حوادث پسین ایران بر بستر عوامل عینی رخ داد ولی نقش «مهندسی سیاسی» در بروز و هدایت آن قابل رؤیت بود، چنین بنظر رسید که کانونهایی با تمام نیرو در پی فروپاشیدن نظم نوینی هستند که طلیعه آن در منطقه نمایان شده. در ۴ آبان ۱۳۹۸/ ۲۲ اکتبر ۲۰۱۹ نوشتم:
«وضعیت منطقه حساس است. بنظر میرسد برای ایران نیز، مانند عراق و لبنان، برنامه دارند. نمیخواهند بگذارند پیروزی جبهه مقاومت در منطقه به آن نتایجی برسد که آرزو میکنیم یعنی ظهور خاورمیانه جدید و مستقل و امن و شکوفا.»
و در تبیین حوادث عراق و لبنان نوشتم:
«رایجترین شکل مهندسی اعتراضات و ایجاد آشوبها... شناخت نارضایتیها یا حتی کمک به ایجاد نارضایتی و گسترش آن [است] و سپس، زمانی که فضا کاملاً مستعد بود، جرقه زدن و حتی وارد کردن گروههای سازمانیافته برای تشدید آشوب ...»
این تحلیل که آشوبهای لبنان و عراق آینده منطقه را هدف گرفته و منطقاً باید به ایران نیز تسری یابد، در سخنان ۱۷ آبان ۱۳۹۸/ ۸ نوامبر ۲۰۱۹ رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، نیز بازتاب یافت. اردوغان گفت:
«پشت این تلاطم اعتراضات عراق چه کسی ایستاده است؟ ما حدس میزنیم این اعتراضات توسط چه کسانی به راه انداخته شده و این اقدامات را ادامه میدهند و حتی تحلیلمان این است که برنامه دارند اعتراضات عراق را به ایران بکشانند.»
بیتدبیری یا مهندسی سیاسی؟
در فضای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و منطقهای که شرح دادم، طرح افزایش قیمت بنزین بدون تدابیر و تمهیدات پیشگیرانه به شکلی ناگهانی اعلام شد. اعلام این طرح شوکی بود بر اقشار متوسط و فرودست جامعه که در یکی دو سال اخیر بیشترین فشارهای معیشتی را متحمل شده بودند. واکنش اعتراضی این مردم کاملاً قابل انتظار بود.
آیا اجرای طرح افزایش قیمت بنزین به شکل ظاهراً غیرمدبرانه فوق با شناخت پیامدهای آن انجام گرفت و دستکاری عامدانه برای برانگیختن آشوب بود یا واقعاً تدبیر و عقلانیتی وجود نداشت؟ پرسش مهم بعدی زمان و فضای اجرای این طرح است که منجر به برانگیختن امواجی مشابه با لبنان و عراق در ایران شد و فرضیه هماهنگ و هدفدار بودن آشوبهای منطقهای در سه کشور فوق را تقویت کرد.
از جنبش اعتراضی تا آشوب تخریبی
موجی که میتوانست به نمونهای مثالزدنی از اعتراض مدنی تبدیل شود، تحت تأثیر عواملی که برشمردم، از همان روز شنبه، ۲۵ آبان ۱۳۹۸/ ۱۶ نوامبر ۲۰۱۹ به سرعت به وندالیسم گرائید و آنچنان که سرشت و سرنوشت چنین آشوبهایی است به سرعت خاموش شد.
این تحول نشان داد که در ایران نهادهایی که باید خواستها و اعتراضات معیشتی مردم فرودست را نمایندگی کنند وجود ندارند. جناحهای سیاسی چیزی بیش از لابیهای قدرت نیستند، گردانندگان نهادهایی قدیمی چون «خانه کارگر»، که در بدو انقلاب با مأموریت سخنگویی کارگران و طبقات محروم پدید آمد، سالهاست به جای فعالیتهای صنفی- کارگری راه وزارت و وکالت را برگزیدهاند و بخشی از نسل جوان اصولگرا که در دهه ۱۳۸۰ کوشیدند سخنگوی طبقات محروم باشند کارکرد پیشین را از دست دادهاند. این خلاء برای آینده ایران خطرناک است.