کد خبر 101281
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۸

علی کفاشیان در گفت و گویی تفصیلی با ایسنا که بیشتر به بیانیه انتخاباتی شباهت داشت، درباره تحولات فوتبال صحبت کرد.

به گزارش مشرق، علی کفاشیان، رئيس فدراسيون فوتبال در گفت‌وگوي تفصيلي با ايسنا، ضمن تشريح برنامه‌اش، ديدگاه‌هايش را درباره دستاورد فدراسيون در دوره اخير و راهي كه براي آينده پيش‌رو دارد تشريح كرد و براي خودش و برنامه‌اش در انتخابات فدراسيون شانس زيادي قائل شد.

ويژگي‌هاي بارز عملكرد فدراسيون در چهار سال گذشته چه بوده و اگر در انتخابات راي بياوريد، باز هم طبق رويه گذشته مديريت خواهيد كرد؟
يكي از ويژگي‌هاي بارز فدراسيون در اين دوره، ثبات در مديريت فوتبال كشور بود؛ بدان معنا كه يك مدير مي‌داند وقتي سر كار مي‌آيد، تا چهار سال بعد مي‌ماند و تغيير نمي‌كند. چون فوتبال معمولا زياد دستخوش مسايل سياسي و اجتماعي قرار مي‌گرفت، شايد هر مسوولي در راس سازمان ورزش كشور قرار مي‌گرفت بدش نمي‌آمد، در فدراسيون فوتبال تغييراتي را ايجاد كند اما اين حالت قطعا به سود فوتبال نبود. همچنين اين فرهنگ هم جا افتاد كه مديريت در فوتبال تك‌حرفي نيست و حاصل يك كار جمعي است و بايد به جمع‌هاي آن اهميت داد. به تبع اين فرهنگ‌سازي، در بخش‌هاي زيرمجموعه فدراسيون چون سازمان ليگ برتر، ليگ آزادگان، فوتسال و... هم ثبات ايجاد شد و متاثر از همين فرهنگ شد. آنها توانستند با برنامه‌ريزي‌هاي لازم، شكل سازماني منسجمي به كارشان داده و گروه‌هاي قانوني تصميم‌گير متشكل از اعضاي منتخب خودشان را تشكيل دهدند. مثلا در فوتسال كه جا انداختن اين فرهنگ خيلي سخت و زمان‌بر بود. به هر حال بايد بپذيريم اين فرهنگ، همه را در بحث مديريت فوتبال سهيم مي‌كند، تصميم‌ها برگرفته از خرد جمعي و به دور از سلايق شخصي خواهد بود كه در مجموع همه اين‌ها به نفع فوتبال كشور است. اين يكي از دستاوردهاي مهم اين دوره بود. در هر رشته ورزشي ايجاد ارتباط بين خانواده و مديريت زمان‌بر است كه متناسب با جمعيت و وسعت آن رشته، مدت بيشتر يا كمتري را خواهد برد. در فوتبال كه خانواده و جمعيت‌ بيشتري دارد، اين كار به زمان بيشتري نياز داشت. در نهايت فكر مي‌كنم با اينكه خيلي‌ها در طول اين چهار سال انتقادهايي نسبت به عملكرد فدراسيون داشتند اما وقتي بحث‌هاي مديريتي به ميان مي‌آيد، حمايت مي‌كنند.

فكر مي‌كنيد چرا چنين ذهنيتي بوجود آمد؟
به هر حال تعامل ايجاد شده باعث شد مجموعه فوتبال با هم اخت شوند و مي‌بينيد حالا كارها هماهنگ‌تر از قبل شده است. شايد از نظر خيلي‌ها من در كارم ايده‌آل نباشم اما حداقل در اين زمينه نسبت به موضوع‌هاي ديگر بهتر كار كرده‌ام. چون آنها مي‌بينند كفاشيان در چهار سال گذشته راه مشخصي را طي كرده و همواره سعي داشته براي طي مسير همه را جمع كند؛ حال اگر مجمع براي دوره آتي به بنده راي داد يعني روش مديريت من در فدراسيون را پسنديده و اگر هم راي نداد فقط بدان معني است كه روش من را نپسنديده است.

مجمع به بلوغي رسيده كه مستقل از تمام اعمال نظرها يا تحميل‌هاي احتمالي، به كانديداي مدنظرش راي دهد؟
من 30 سال در ورزش هستم و اين حرف را قبول ندارم كه مي‌گويند براي راي دادن اعضاي مجمع به فلان شخص، اجباري صورت مي‌گيرد. مثل همين بحثي كه در دووميداني مطرح شده را اصلا قبول ندارم. من هشتاد درصد بچه‌هاي دووميداني را مي‌شناسم، خيلي از آنها 20 سال يا بيشتر است كه رييس هيات هستند و بدون چشم‌داشتي با عشق و علاقه در اين حوزه كار كرده‌اند. چنين آدمي شايد اگر شخصي دستور داد، در ظاهر بگويد چشم اما موقع تصميم‌گيري براساس آنچه صلاح دووميداني است راي مي‌دهد. خوشبختانه مجمع فدراسيون فوتبال هم به اين بلوغ رسيده است. روساي هيات‌ها همه انتخابي بوده و مديران باشگاه‌ها هم آدم‌هاي سرد و گرم چشيده‌اي هستند و طبق افكار خودشان به آنچه صلاح فوتبال است راي مي‌دهند.

يعني معتقديد در انتخابات فدراسيون فوتبال دخالتي صورت نمي‌گيرد؟
البته من بحث توصيه را با دخالت متفاوت مي‌دانم. ممكن است بگويند فلاني اگر بيايد از طرف دولت كمك‌هاي بيشتري به فدراسيون مي‌شود، آن موقع ديگر اعضاي مجمع سبك و سنگين مي‌كنند به آن شخص راي دهند يا كفاشيان را كه در اين چهار سال رويه‌اش را ديده‌اند. راي‌گيري هم كه مخفي است و در نهايت هر كسي از نظر مجمع اصلح باشد انتخاب مي‌شود.

اين فدراسيون به تعبيري جاده‌ صاف كن شرايطي بود كه پس از دوره كميته انتقالي و تدوين اساسنامه براي فدراسيون شروع مي‌شد؛ وجود اساسنامه جديد و فعاليت طبق آن، چه اتفاقات خوبي را براي فوتبال رقم زد؟
ما مقطعي آمديم كه اساسنامه در حال شكل‌گيري بود، خيلي كارها انجام نشده و فدراسيون دوره انتقالي را سپري كرده بود. اولين انتخابات با همه كاستي‌ها برگزار شد اما اتفاق مهم قائل بودن همه به اساسنامه بود كه سعي داشتيم طبق آن عمل كنيم. شروع اين كارها خيلي مهم بود كه بعضي از آنها به سرانجام رسيد. اساسنامه هيات‌ها و شكل آنها سرانجام خوبي پيدا كرد اما وضعيت باشگاه‌ها هنوز به تكليف نهايي نرسيده است. باشگاه‌ها هنوز وابسته بوده و به بازوي خودشان متكي نيستند، چون قوانين ما تكميل‌كننده نيست. بايد به سمتي برويم كه باشگاه‌ها‌ حق و حقوق قانوني خود را بدست آورند و درآمدزايي داشته باشند. بايد درآمدهاي حقوقي آنها از محل‌ها و بوسيله روش‌هاي قانوني و نظام‌يافته پرداخت شود و اين مساله با ايجاد قوانين منسجم محقق مي‌شود. اگر تكليف باشگاه‌ها در بحث مالكيت استاديوم‌ها، حق‌ پخش، اسپانسرها و... داده شود، فوتبال در مسير حرفه‌اي روبه جلو مي‌افتد، به شرطي كه قوانين را اصلاح كنيم. در فوتبال در مجموع نقطه ضعف‌هايي بوده و هميشه هم هست اما با امكاناتي كه داشتيم تمام تلاشمان را كرديم بيشترين بهره‌گيري را داشته باشيم. همه كمبودها را نبايد گردن فدراسيون انداخت. به هر حال فدراسيون مي‌تواند يكي، دو تيم از ميان تيم‌هاي پايه موجود ايجاد كند اما آيا باشگاه‌ها به تكاليف خودشان در فوتبال پايه عمل كردند؟ آيا اصلا توانايي‌اش را داشتند؟ مي‌دانيم كه نداشتند، پس نبايد به كمبودهاي فوتبال، نگاه يك سويه داشته باشيم.

به بحث تغييرات احتمالي در برنامه آينده فدراسيون بپردازيم؛ مردم در نظرسنجي برنامه 90 مهمترين ويژگي فدراسيون موفق را استقلال و اقتدار دانستند. به هر حال مي‌دانيد كه در اذهان عمومي شائبه مستقل نبودن فدراسيون در دوره شما وجود دارد. شايد اين را تكذيب كنيد اما در فضاي عمومي چنين ذهنيتي وجود دارد. بايد منتظر باشيم در صورت راي آوردن‌تان سياست و رويه جديدي براي افزايش استقلال و اقتدار فدراسيون در چهار سال آينده ببينيم؟
اول بايد از استقلال تعريفي ارائه كنيم. وقتي نظر خواهي مي‌گذارند و هفت درصد مردم، مهمترين كار فدراسيون را صعود تيم ملي به جام جهاني مي‌دانند، خب مي‌توان نتيجه گرفت اگر كارها پيش رود و تيم ملي به جام جهاني صعود نكند، هفت درصد ناكامي در پرونده عملكرد فدراسيون ايجاد مي‌شود اما آن 75 درصد كه مي‌گويند فدراسيون بايد استقلال داشته باشد، تعريف كنيم كه استقلال چيست؟ فكر مي‌كنم استقلال همان كاري است كه ما تعريف كرديم. استقلال جنگيدن با گروه خاص بر سر مسايل اعتقادي نيست. ما بايد بحث كنيم ولو اينكه اختلاف سليقه داشته باشيم. به نظر من استقلال يعني اينكه من چقدر در كار سازمان ليگ برتر دخالت كردم؟ هر چه هيات رييسه و مجمع آنها تصويب كرد، من صحه گذاشته و تاييد كردم. به آنها استقلال دادم تا كارشان را انجام دهند. در قبال سازمان ليگ آزادگان كه تمام ليگ‌هاي دسته يك،‌ دو و پايين‌تر را تحت اختيار دارد، همين رفتار را داشتم. در فوتسال كه خيلي باشگاه‌ها هميشه معترض بودند اما خودشان بعدا آمدند ديدند كار در هيات رييسه با استقلال كاملي انجام مي‌شود. اين‌ها يعني استقلال.

ذهنيتي كه به آن اشاره كرديم، از زمان انتخاب علي دايي به عنوان سرمربي تيم ملي شروع شد و همچنين نحوه بركناري او. درباره آن موضوع چه واكنشي داريد؟ البته بحث دايي تنها يك مثال است كه منتقدان شما براي نشان دادن وابستگي‌تان به دولت به آن اشاره مي‌كنند.
در اوايل كار، سازمان تربيت بدني سابق گفت به دايي هم فكر كنيد. بالاخره هر كسي حرف مي‌زند و نظرش را مي‌دهد. من نظرها را گرفته و تصميم‌گيري كردم. اين كه خلاف استقلال نيست. اگر براي گرفتن يكسري امكانات با دولت و مجلس تعامل دارم كه ضد استقلال نيست. اگر با رسانه‌ها تعامل دارم، خلاف استقلال نيست. استقلال اين نيست كه بگويم رسانه‌ها الان كلي انتقاد كردند، پس من هم لج مي‌كنم ضد آن را انجام مي‌دهم! براساس آيه شريفه قرآن كه مي‌فرمايد تمام حرف‌ها را بشنويد و بهترين تصميم را بگيريد، عمل كرديم. حالا اگر استقلال در ذهن بعضي‌ها چيز ديگري است نمي‌دانم. اگر آدمي نبودم كه دعوا كنم، تند شوم و تعامل داشتم و خواستم همه را جمع كنم، اين عدم استقلال نيست و به نظر من عين استقلال است. اگر به بودجه‌هاي زيادي كه گرفتيم اشاره كنم، متوجه مي‌شويد كه اين تعامل‌ها لازم بود. قبول دارم كه آوردن علي دايي به تيم ملي با توصيه محمد علي‌آبادي رييس وقت سازمان تربيت بدني بود. اين كار را كردم، به خاطر اين كه كه در جلسات، هيات رييسه به نتيجه قاطع درباره سرمربي تيم ملي نمي‌رسيد. واقعا هر كسي يك نظري مي‌داد. اتفاقا دايي شايستگي و توانمندي‌هاي لازم را هم دارا بود و كم از ديگران نداشت. شايد اگر فرصت مي‌داديم، تيم را هم به جام جهاني مي‌برد. درباره بركنار كردن او هم در هيات رييسه به نتيجه رسيديم. شايد فقط يكسري هماهنگي‌ها بوجود آمد. البته خودم خيلي اعتقاد به بركناري او نداشتم و فكر مي‌كنم اگر به يك مربي مسووليت داديم، نبايد تغييرش دهيم و بهتر است بگذاريم كارش را انجام دهم. من به ثبات اعتقاد دارم. الان هم اگر در دوره جديد راي بياورم جز يكسري تغييرات جزيي و برطرف كردن ايرادها، با يكسري جابجايي‌هاي محدود، كار را به جلو مي‌برم.

به بررسي عملكرد بعضي از كميته‌ها در دوره مديريت بپردازيم. آيا از عملكرد كميته بازاريابي فدراسيون كه خيلي كم‌فروغ بود،‌ راضي هستيد؟ ما در دوره‌هاي قبل از شما شاهد حضور اسپانسرهاي قوي براي فدراسيون بوديم.
ما در مقطع خاصي قرار داشتيم. مقداري فعاليت‌هاي بازاريابي داشتيم اما كافي نبود. از سه، چهار ماه پيش با يكسري اسپانسرها به نتايج خوبي رسيديم كه قراردادش الان آماده است اما صبر كرديم تا بعد از انتخابات كار را نهايي كنيم. به اين خاطر كه اگر انتخاب نشدم رييس بعدي حق داشته باشد كه اگر گزينه بهتري پيدا كرد، با آن قرارداد ببندد. يا اينكه ممكن است بگويد من مي‌توانستم همين قرارداد را شش برابر ببندم! بنابراين منتظريم بعد از 15 اسفند كه انتخابات برگزار شد، اگر بودم كه خودم قراردادش را مي‌بندم و اگر نبودم، اطلاعات و نتايج بدست آمده را در اختيار رييس بعدي قرار مي‌دهم. حتي با مربياني كه دي‌ماه قراردادشان تمام شده، هنوز تمديد نكردم و گفتم كارتان را موقتا ادامه دهيد، در اين دو ماه حق‌الزحمه را مي‌پردازيم اما تمديد احتمالي قرارداد جديد را مي‌گذاريم براي بعد از انتخابات تا رييس آينده فدراسيون دستش باز باشد. يعني تعهدي ايجاد نكردم. حتي مسايل مالي و بدهي‌ها را هم تقريبا صفر كردم. يكسري كارهاي زيربنايي انجام شده كه وظيفه ما بود و هر رييسي بيايد بايد تا حد زيادي اين كارها را ادامه دهد. مطمئن باشيد هر كسي انتخاب شود، كارش خيلي آسان‌تر از زماني است كه من به فدراسيون آمدم. خيلي از كارها از جمله برنامه‌هاي سال آينده، ليگ‌ها، تيم‌هاي ملي و... همگي بسته شده و مي‌توانيم با قدرت به جلو حركت كنيم. با هيات رييسه جديد قطعا در كميته‌ها تغييرات خواهد بود اما از افراد فعلي هم استفاده مي‌كنيم. با اين حال الان چيزي نمي‌توانم بگويم و در اين مقطع خيلي به اين فكر نمي‌كنيم.

از عملكرد كميته داوران راضي هستيد؟
الان نمي‌توانم ارزيابي كنم اما كميته داوران تركيب خوبي دارد. تاج الان به عنوان نايب‌رييس فدراسيون خيلي براي مديريت اين كميته وقت مي‌گذارد. عسگري هم همينطور. ساير اعضاي گروه مانند غياثي، اصفهانيان و صفيري خوب و توانمند هستند و دارند كار مي‌كنند اما قطعا بايد شرايطي ايجاد كنيم كه داوران اشتباهات كمتري داشته باشند. هر كميته داوراني در آينده تشكيل شود، نمي‌تواند خارج از اين چارچوب باشد.

براي تشكيل كميته باشگاه‌ها هم برنامه خاصي داريد؟
براي باشگاه‌ها يك كميته پيگيري تعيين كرديم تا بتوانيم ساختار قوانين‌شان را تغيير دهيم. در حال حاضر لوايح اين كار آماده و سال آينده براي تصويب به مجلس شوراي اسلامي مي‌رود. اختيارات باشگاه‌ها بايد در موارد مختلف مانند مالكيت استاديوم‌ها، حق پخش تلويزيوني، تبليغات محيطي و... حل شود. به طور مثال خيلي بد است كه باشگاه بزرگي مثل ذوب‌آهن اسير چنين مشكلات مالي شود.

موضوعي كه در اين چند ساله زياد درباره‌اش بحث وجود داشته،‌ استانداردسازي باشگاه‌ها بوده. خيلي وقت‌ها از طرف فدراسيون شما گفته شد اگر باشگاه‌ها به حداقل استانداردها نرسند، نمي‌توانند در ليگ برتر شركت كنند اما اين اتفاق نيفتاد.
به استانداري‌ها و اداره‌هاي كل‌ نامه داديم. حتي به نماينده‌هاشان هم گفتيم كه بعدا نياييد، سروصدا كنيد. براي تيم‌هاي حاضر در دسته‌ يك‌ و دسته دو هم بخشنامه حرفه‌اي ارسال كرديم كه بايد استانداردهاي لازم را داشته باشيد چرا كه ممكن است سال‌هاي بعد به ليگ برتر راه پيدا كنيد. به آنها هم گفته‌ايم اگر شرايط را احراز نكنيد، ما به هيچ باشگاهي تضميني براي حضور در ليگ برتر نمي‌دهيم. اين كار به تنهايي فقط از عهده باشگاه‌ها و استانداري‌ها بر نمي‌آيد. ما هم بايد از طريق قانونمند كردن اين موضوع به حل آن كمك كنيم. اكنون داريم ليستي از لوايح اين كار را تهيه مي‌كنيم كه چارچوب آن مشخص باشد. بعد مي‌رويم به سمت ساختارسازي و تجاري‌سازي باشگاه‌ها. موارد مختلف و ريز و درشتي كه تمام جنبه‌هاي فعاليت‌هاي حرفه‌اي يك باشگاه‌ را شامل مي‌شود، در اين لوايح ديده شده است. اين لوايح براي تصويب سال آينده به مجلس خواهد رفت. شايد حدود هفتاد، هشتاد بند باشد. اميدواريم بتوانيم در اين مسير حركت كنيم. اين همه مشكلات مختلف نظير تبليغات محيطي، حق‌پخش و... داريم كه بايد آنها را قانونمند كنيم. از يكي، دو سال پيش و بعد از طراحي چشم‌انداز اين كار را شروع كرديم. كار خيلي مهمي است. اگر اين كار پيش برود، كار بسيار بزرگي در فوتبال انجام خواهد گرفت.

كميته جوانان هم به نظر هنوز داراي ساختار منسجمي بر مبناي يك برنامه درازمدت پويا نيست كه باعث شده در اثر تلاش‌هاي آنها تيم‌هاي ملي پايه در برخي مواقع نتايج موفقي بگيرند و در مقطع ديگري افت داشته باشند. ارزيابي‌تان از عملكرد اين كميته چيست؟
اولا كه ساختار كميته‌ها در اساسنامه جديد كمي تغيير پيدا كرده است. كميته تيم‌هاي ملي را برداشته و كميته فني تخصصي گذاشتيم. در اين كميته سرمربيان تيم‌هاي پايه و مسوول كميته جوانان حضور دارند. گروهي از كارشناسان و افراد و سرمربي تيم ملي هم هستند كه تصميمات فني را براي تيم‌هاي ملي در تمام رده‌ها مي‌گيرند اما بايد به تيم‌هاي پايه وسيع‌تر نگاه كنيم، نه اينكه يك گروهي مثلا تحت عنوان تيم جوانان يا نوجوانان تشكيل دهيم و روي آن كار كنيم. سال گذشته برنامه استعداديابي‌هاي فراگير تقريبا روي تيم ملي جوانان انجام شد، استعداديابي‌هايي انجام شد و گروهي آمدند و از ميان آنها يك تيم خوب بيرون آمد. اين كار بايد درباره ساير تيم‌ها انجام شود. اما براي همه اين‌ها بايد هزينه كرد. نبايد فراموش كنيم كه فدراسيون مي‌تواند تيم‌هاي پايه بيشتري را تحت پوشش قرار دهد اما باشگاه‌هاي ما اصولا پولي براي اين كار نمي‌گذارند. به سازمان ليگ ابلاغ كرديم كه بخشي از درآمدهاي باشگاه‌ها بايد به تشكيل تيم‌هاي پايه آنها اختصاص داده شود. باشگاه‌ها بايد آكادمي‌ها را راه بيندازند، بر روي آنها نظارت كنند و از حاصل كارشان بهره ببرند. نبايد حاضري‌خوري كنند و اكثرا بازيكنان بزرگسال بگيرند. اين كار از نان شب در فوتبال واجب‌تر است. ما بايد براي تشكيل و توسعه تيم‌هاي پايه و آكادمي‌هاي قوي در باشگاه‌ها تعريف وسيعي داشته باشيم. درباره تيم‌هاي پايه ملي كي‌روش را متقاعد كرديم كه بيايد نظارت كند اما اين 10 يا 20 درصد كار است و كافي نيست. كار بايد مكانيزه و كارشناسي انجام شود.

استخدام كارلوس كي‌روش يكي از نكات مثبت عملكرد فدراسيون بوده است. پيش بيني‌تان از آينده تيم ملي چيست؟
نظمي كه طي اين يك سال در تيم ملي ايجاد شده فوق‌العاده است. كي‌روش در اين مدت توانسته ايران را خوب بشناسد و خواسته‌هايش براي تيم ملي را هم طبق آن برنامه‌ريزي كند. مي‌خواهيم اين نظم به تمام تيم‌هاي ملي سرايت كند كه اتفاق خوبي است. حداقل مشخص مي‌شود كه تيم‌هاي ملي بايد چه خصوصياتي داشته باشند. روش كي‌روش و الگوي نظمي كه دارد مي‌تواند تا پايان جام جهاني تحولات خوبي را در تيم ملي ما ايجاد كند.  او سيستم مناسبي كه مي‌تواند بيشترين فايده براي تيم ملي داشته باشد را ترسيم كرده است. ما درباره سرپرستي هم صحبت كرديم و قرار شد براي تيم ملي پس از 15 اسفند سرپرست بگذاريم.

با توجه به برنامه‌ريزي‌هاي كي‌روش، پس بايد انتظار نتايج موفقي از تيم ملي در رقابت‌هاي حساس خرداد 91 در آخرين مرحله انتخابي جام جهاني 2014 برزيل داشته باشيم؟
كارها مشخص و برنامه يكساله تيم ملي بسته شده است. ما الان منتظر قرعه‌كشي مرحله پاياني انتخابي جام جهاني هستيم. براي ما خيلي خوب است كه برنامه‌هاي كلي تيم ملي تا پايان اين رقابت‌ها هم تعيين شد چرا كه خيالمان ديگر راحت است. تمامي مواردي چون خواسته‌ها، پاداش‌ها، امكانات، تقويم بازي‌ها و... هم در بعد فني و هم در ابعاد ديگر از الان برنامه‌اش كامل است. تكليف ما در اين‌باره مشخص بوده و البته سعي كرديم استانداردهاي مدنظر او را پياده كنيم. در تماسي كه با كي‌روش داشتم، او از اردوي دوبي هم ابراز رضايت مي‌كرد و ظاهرا به آنچه مدنظرش بوده، رسيده است.

اگر راي بياوريد، اولويت برنامه‌هايتان براي سال آينده چيست؟
ما سال آينده ضمن اينكه بايد اولويت‌هاي تيم ملي را پياده كنيم، بايد به سمت استانداردسازي باشگاه‌ها، ساختن تيم‌هاي پايه و قوانين مقررات حمايتي از آنها حركت كنيم. اين‌ها پايه‌هاي فوتبال ماست كه اگر در چهار سال آينده درست شود، فوتبال ما روي غلتك مي‌افتد. از وظايف اصلي ما در سال آينده انجام مقدمات اين كار در همكاري با دولت و مجلس است. تعيين ساختار قانوني باشگاه‌ها اهميت زيادي دارد و اگر موفق به انجام آن شويم، فردا هر سليقه‌اي كه مي‌آيد، نمي‌تواند اوضاع باشگاه‌ها را بالا و پايين كند. با فوتبال نبايد اينطوري برخورد كرد. مردم فوتبال را دوست دارند و بايد حق‌ باشگاه‌ها را بگيريم. ما بعد از آنكه چشم‌انداز توسعه را نوشتيم، آن را كاربردي هم كرديم و بر اساس آن جلو مي‌رويم. اصل آن اجراي مقررات اساسنامه فدراسيون است كه كميته‌ها در آن بايد سياست‌گذار شوند. در آن استفاده از كل ظرفيت خانواده فوتبال و بردن فوتبال به سمت علمي شدن و درآمدزا بودن تاكيد شده تا بتواند جايگاه حقيقي‌اش را پيدا كند. اهميت فوتبال بالاست و نبايد آماتوري به آن نگاه شود.

عابديني تعبير جالبي براي شما دارد. مي‌گويد شما 4 سال پيش مهمان فوتبال بوديد و الان ميزبان شده‌ايد. فكر مي‌كنيد بزرگترين مشكلي كه فوتبال ايران دارد در چيست؟
در اين چهار سال اركان فوتبال ما مجمع بود و اكنون آنها مجريان فوتبال كشور هستند. بار مسووليت سنگيني روي دوش آنهاست و دوست دارند فدراسيون كمك آنها باشد نه اينكه مانعي براي آنها باشد. در اين قضيه با هيات‌هاي استان‌ها به تفاهم‌هايي رسيديم. با علاقمندي كه در ميان آنها ديدم، در چهار سال گذشته در باشگاه‌ها نظم و ماهيت خاصي شكل گرفته و الان فدراسيون بايد قوانيني ترسيم كند كه ادامه راه‌ براي باشگاه‌ها اتوبان شود. اكنون اين راه سنگ‌لاخي است و مشكلات زيادي دارد. بايد زودتر اتوبان شود. سعي كرديم قوانيني كه در ساير دنيا اجرا مي‌شود در ايران هم پياده شود كه البته سخت اما شدني است. مهمترين دغدغه ما در حال حاضر باشگاه‌ها هستند كه دارند هزينه مي‌كنند اما هيچ‌جايي براي زحمات آنها اهميتي قائل نمي‌شود.

فدراسيون مي‌تواند مستقل از دولت عمل كند، ولو اين استقلال گلخانه‌اي باشد؟
اين كار امكان‌پذير است اما فقط براي تيم‌هاي ملي نه براي كارهاي توسعه‌اي. ما براي جذب اسپانسرها جلو مي‌رويم اما طي چهار سال گذشته موفقيت بزرگي در اين راه نداشتيم اما حالا كه تيم ملي قوي‌تر شده زمينه‌ جذب اسپانسرها هم آسان‌تر مي‌شود. صعود تيم ملي به جام جهاني دروازه‌ها را به سمت فوتبال باز مي‌كند. درآمدزايي، توجه‌ها و علاقمنديها بيشتر مي‌شود تا بيايند در فوتبال سرمايه‌گذاري كنند. معتقدم اگر همين الان هم تيم ملي ما قدرتمند پيش برود، خيلي از اسپانسرهاي خارجي هم حاضرند بيايند تا اسپانسر تيم ملي شوند. مثلا در گذشته توليدكننده‌هاي زياد قدرتمندي حضور نداشتند اما اكنون برندي مانند پوما جلو آمده است. در چهار سال دوم با توجه به نظم و ثبات ايجاد شده در تيم ملي و وضعيت بازار، شرايط اقتصادي ما خيلي بهتر مي‌شود. با اين حال اين هم يك واقعيت است اگر مي‌خواهيم هميشه فوتبال ما روي پاي خود بايستد، نياز دارد كه دولت در ابتدا كمك كند و دستش را بگيرد.

اگر شما پانزدهم اسفند راي اكثريت اعضاي مجمع را بگيريد براي نخستين بار خواهد بود كه يك نفر هشت سال بر فدراسيون فوتبال ايران رياست خواهد كرد. فكر مي‌كنيد اين مساله چه قدر در نفوذ ايران در تصميم‌گيري‌هاي AFC تاثيرگذار باشد، آن هم در شرايطي كه ما به خاطر يك اشتباه مديريتي كرسي هيات اجرايي كنفدراسيون فوتبال آسيا را از دست داديم.
به هر حال اين ثبات مديريت خيلي مهم است. ما از حالا براي تاثيرگذاري در انتخابات رياست AFC رايزني‌هايمان را آغاز كرده‌ايم. در ميان افرادي كه الان اسم‌شان براي كانديداتوري انتخابات رياست كنفدراسيون فوتبال آسيا مطرح است، با دو گزينه ارتباط خيلي خوبي داريم. به هر حال مي‌دانيد نقش ايران در نتيجه اين انتخابات خيلي مهم است. بنابراين بايد به خوبي اثرگذار باشيم تا در آينده نقش بزرگي در تصميم‌گيري‌هاي فوتبال آسيا ايفا كنيم. تلاش مي‌كنيم در هيات اجرايي كرسي بگيريم. 13 نفر از داوران و نمايندگان ما در كميته‌هاي مختلف AFC عضو هستند ولي نبايد به اين تعداد بسنده كرد و تلاشمان بايد اين باشد كه به كرسي‌هاي مهمتري برسيم.

شايد اگر با اين وضعيت به عقب برگرديم ديگر راي شما بن‌همام نباشد. به نظر مي‌رسد او تا زماني پشت ايران بود كه به ما نياز داشت و وقتي راي ايران را گرفت، پشت ما را خالي كرد. فكر مي‌كنيم اين يك تجربه خوب براي شما بود كه با چشماني بازتر در انتخابات آتي شركت كنيد. اگر ماندني بوديد پشت كدام يك از گزينه‌هاي مطرح خواهيد بود.
تا به حال به طور رسمي سركال اعلام آمادگي كرده و فرد ديگري كانديدا نشده. سركال مديري قوي و توانمند است اما بايد ببينيم بقيه نامزدها چه كساني هستند. بعد از نامزدي گزينه‌ها بايد با آنها مذاكره و صحبت كنيم. با اين همه بايد يك چيزي بگويم و آن اين است كه ارتباط بسيار خوبي با بدنه AFC و فيفا پيدا كرده‌ايم و مدام با مديران اين دو نهاد در ارتباط هستيم. اين ارتباط به خاطر ثبات چهار ساله به وجود آمده. اين بار كه به زوريخ رفتم به بلاتر گفتم سر مسايل مالي به مشكل خورده‌ايم و مسوولان فيفا همكاري نمي‌كنند. از اين قضيه ناراحت شد. سريع با مشاور، معاون دبير كل و مسوول مالي فيفا تشكيل جلسه داد و بخشي از مشكلات مالي را حل كرد. آن قسمتي از پول داوران هم كه مانده بود پرداخت كردند و قرار شد باقي پول را هر وقت كه آماده شد بپردازند. به هر حال ثبات مديريت در نفوذ و تاثيرگذاري اهميت بسيار زيادي دارد اما فرض را بگذاريد كه مدير جديدي بيايد. آن وقت نفر جديد بايد دوباره ارتباطها را از نو به وجود بياورد كه اين زمانبر است.

فكر مي‌كنيد فيفا روي انتخابات فدراسيون فوتبال ايران حساس است؟
حساسيت فيفا فقط روي اين است كه انتخابات قانوني و طبق  اساسنامه انجام شود اما قطعا روي افراد هيچ حساسيتي نمي‌تواند داشته باشد.

اين نگراني وجود دارد كه فيفا با استناد به مطالب رسانه‌هاي داخلي روي اتفاقات انتخابات فدراسيون فوتبال حساس شود. شما چنين دغدغه‌اي نداريد؟
فيفا تنها تاييديه ما را مي‌خواهد و به ديگر مسائل كاري ندارد. ضمن اينكه باز تاكيد مي‌كنم توصيه لزوما دخالت نيست. اگر براي فردي توصيه شود، اين دخالت نيست. ممكن است بگويند اگر فلاني بيايد، پول هم مي‌دهيم و بعد ديگر اين تشخيص با اعضاي مجمع است كه خودشان تصميم بگيرند و اين به معناي دخالت نيست.

شايد يكي از خلاهاي موجود در فدراسيون‌هاي گذشته از جمله فدراسيون شما نبود تشكيلات حقوقي بوده است. اگر بمانيدنمي‌خواهيد چنين ساختاري را به وجود بياوريد؟
ما از 2 سال پيش اين كار را شروع كرده‌ايم. به عنوان مثال در زماني كه مي‌خواستيم قرارداد كي‌روش را ببنديم چند بار با متخصصان بين‌المللي و كارشناسان درباره بند به بند اين قرارداد بحث كرديم. ترابيان هم در اين بين خيلي زحمت كشيد. هم تكليف ماليات قرارداد، بودن يا نبودن مربي، دادن يا ندادن خسارت و... همه چيز مو به مو بحث شد و الان به شرايطي رسيده‌ايم كه در بحث قراردادها حالت خوبي پيدا كرده‌ايم.

عليرضا منصوريان سرمربي پيشين تيم اميد با توجه به اينكه قراردادي با فدراسيون ندارد و تيم اميدي هم موجود نيست مي‌تواند قانونا در مجمع راي دهد؟
بين اين مساله اختلاف نظري بين من و نبي (دبيركل فدراسيون) وجود دارد. يك بحثي مطرح است و آن اين كه اساسنامه براي مديران باشگاه‌هاي ليگ برتري فصل گذشته حقي قائل است كه به عنوان عضو در مجمع شركت كنند و عضويت‌شان تا پايان ليگ امسال اعتبار دارد. يعني وجاهت قانوني‌اش را از سال گذشته گرفته‌، پس تيم اميد كه سال گذشته وجود داشته و منصوريان هم سرمربي‌اش بوده، مي‌تواند در مجمع عضويت داشته باشد. سر اين مساله مقداري بحث وجود دارد.

فكر نمي‌كنيد نماينده مربيان در مجمع بايد برآمده از كانون يا انجمن صنفي مربيان باشد نه سرمربي تيم ملي كه قطعا تابع فدراسيون وقت است؟
اين را هم قبول دارم. اتفاقا دنبال اين هستيم تا چنين مواردي هم اصلاح شود كه اگر قرار بود نماينده مربيان فوتبال در مجمع باشد، شخصي باشد كه منتخب جمع مربيان فوتبال ما باشد و به عنوان يك عضو انتخابي در جمع حاضر شود.

انتخابات دو قطبي مي‌شود؟ و نامزدي نياز به لابي دارد؟
روزهاي منتهي به انتخابات مي‌توانم به اين سوال جواب بدهم. فكر مي‌كنم هنوز وقت داريم اما فكر مي‌كنم ما آدم‌هاي ناشناخته‌اي نيستيم كه به لابي نياز داشته باشيم. ضمن اينكه داستان اين انتخابات فرق مي‌كند. اعتقاد دارم مجمع به اندازه كافي بنده و عزيزمحمدي را مي‌شناسد. قريب هم برنامه‌هايش را مطرح مي‌كند و حتما توانمندي‌هايي دارد كه اعلام مي‌كند. در نهايت اعضاي مجمع مقايسه مي‌كنند و با ديد كامل انتخابشان را انجام مي‌دهند. برنامه ما اين است كه تا انتخابات كسي عليه كسي منفي صحبت نكند، تخريب نكند و تنها برنامه‌هاي خودش را بدهد. راي هم مخفي است و قطعا اعضاي مجمع با ديد باز راي مي‌دهند.

هر چند بارها گفته‌ايد كنار نمي‌كشيد اما همچنان اين شائبه وجود دارد كه ممكن است در لحظات آخر كنار بكشيد.
تا پيش از اسم‌نويسي ممكن بود كه اصلا نيايم اما حالا كه آمده‌ام مطمئن باشيد كنار نمي‌روم. اگر اصلا ثبت نام نمي‌كردم خيلي بهتر از اين بود كه بيايم و در روز آخر كنار بكشم اما حالا كه با وزير صحبت كرده‌ام و او گفته مانعي نيست و اسم نويسي كن، دليلي ندارد كنار بروم. از اين به بعد اگر حتي بر اساس ميل شخصي‌ام بخواهم كنار بكشم اين را توهين به مجمع مي‌دانم. من ترجيح مي‌دهم كه بمانم ولي راي نياورم. آن موقع مي‌گويم خواستم كار كنم اما راي نياوردم و مي‌روم در صحنه‌هاي ديگر خدمت مي‌كنم. اگر هم راي دادند با كمال منت و افتخار كار مي‌كنم.

هر چه با خودمان فكر مي‌كنيم، مي‌بينيم ديگر چيزي در ورزش نمانده كه شما را راضي به حضور دوباره كرده باشد. واقعا چه دليلي باعث شد دوباره نامزد شويد؟
فكر كنم اينجا آخر كار من است. واقعا ورود به فوتبال سخت است، آن هم با آن شرايطي كه در زمان حضور ما فوتبال داشت. فكر مي‌كنم در چهار سال دوم اين حق مجمع باشد كه اگر من را انتخاب كرد، برنامه خوبي را با تجربه بيشتر آغاز كنيم. الان همديگر را فهميده‌ايم. من تمام ورزش را دور زده‌ام و همه جا بوده‌ام. تنها در فوتبال نبودم كه الان به تجربه چهار ساله در اينجا رسيده‌ام. فوتبال يك فضاي باز ديگري است كه بايد همديگر را بفهميم. الان خوب فهميده‌ايم فوتبال چيست، رسانه چيست،‌ تعامل‌ با افراد مختلف و پيشكسوتان را بهتر متوجه شده‌ايم. مي‌دانيم از اين فوتبال چه مي‌خواهيم. من فهميده‌ام جامعه فوتبال چه مي‌خواهد، آنها هم شيوه كاري من را درك كرده‌اند. مطمئن هستم اگر انتخاب شوم راحت‌تر از چهار سال اول كار خواهم كرد. شيوه‌ام هم كار كردن براساس دموكراسي و به كار گرفتن همه در سرنوشت‌هاست. اعتقاد دارم بايد از بالا مشكلات را حل كنم نه اينكه مشكلات خودم را از پايين در كار دخيل كنم.

در اصلاح اساسنامه هم كه به خواسته‌تان رسيديد. بعد از آن جار و جنجال‌ها شايد اگر بمانيد راحتتر بتوانيد كار كنيد.
اصلاح اساس‌نامه قطعا به رييس آينده فارغ از اينكه چه كسي باشد كمك مي‌كند. به هر حال هماهنگي‌ها هم بيشتر خواهد بود.

نكته جالبي كه وجود داشت اين بود كه آقاي منتقمي هم نايب رييس پيشنهادي شماست هم نايب رييس پيشنهادي آقاي قريب. چه شناختي از او داريد؟
شناخت من از او برمي‌گردد به زماني كه او مديركل بود و من معاون ورزشي سازمان. اولين كانديداي من براي پست مديركل دفتر امور مشترك منتقمي بود كه نامزد حضور در مجلس شد و بعد از آن من كيومرث هاشمي را انتخاب كردم. او را به خوبي مي‌شناسم و مي‌دانم فرد توانمندي است. اولويتم عزيزمحمدي بود اما او خودش براي رياست نامزد شد. حالا اگر توانستيم عزيزمحمدي را راضي كنيم در فدراسيون آينده به شرط انتخاب مجددم، از او هم استفاده خواهم كرد.

آيت‌اللهي با شما هماهنگ است يا بايد باز هم منتظر چالش‌هاي چهار سال اخير باشيم؟
آيت‌الهي 30 سال سابقه حضور در ورزش را دارد. از مديران ورزش كشور است. به هر حال اعضاي مجمع ايشان را كاملا مي‌شناسند و به عنوان يك شيخ فوتبال قبولش دارند. آدم سلامت و توانمندي است كه به عنوان نايب‌رييس اول مي‌تواند كمك كند.

چه انتظاري از نايب‌رييس اول داريد؟
بايد بيايد و بخشي از كار را بگيرد. حالا بحث رياست كميته‌ها بعدا صحبت خواهد شد و هنوز در اين باره تصميم‌گيري نكرديم.

فكر مي‌كنيد مجمع براي چه چيزي بايد به شما راي بدهد؟
شناختش از من. يا ضعيف بوده‌ام يا قوي بنابراين در مقايسه با ديگران بايد درباره من تصميم بگيرد. مجمع ديدش با يك فرد عادي كه از بيرون نگاه مي‌كند و بعضي از رسانه‌ها فرق دارد. باشگاه‌ها خودشان يك نهاد اجرايي كوچك هستند. باشگاه‌ها مي‌خواهند خيلي كار كنند اما امكاناتشان محدود است. ببينيد باشگاهي مثل ذوب‌آهن وقتي مديران حامي‌اش مي‌آيند وسط و كمك مي‌كنند، خيلي قوي عمل مي‌كند اما وقتي مقداري پشتش را خالي مي‌كنند به يك‌باره ضعيف مي‌شود. اين براي فدراسيون هم مصداق دارد. وقتي فدراسيون قوي حمايت نشود طبيعي است كارها خيلي قدرتمند پيش نرود. مجمع بايد ‌ببيند آيا كفاشيان در ارتباطش با هيات‌ها و باشگاه‌ها تعامل داشته؟ با آنها صادقانه رفتار كرده يا رفتارش تبعيض‌آميز بوده است؟ همه اينها معيارهايي است كه اعضاي مجمع در تصميم‌گيري‌شان آن را دخيل مي‌كنند.

يكي از نكاتي كه درباره شخص شما وجود دارد اين است كه شايد در اين فوتبال دنبال منفعت خاصي براي خودتان نبوده‌ايد. اين را تقريبا همه منتقدان شما هم مي‌گويند.
شايد اين يكي از مسائلي باشد كه اعضاي مجمع درباره من بگويند. به هر حال آنها ديده‌اند ما دنبال اين بوديم كه فوتبال رشد كند. از هيچ جناح خاصي حمايت نمي‌كنيم. تصميم‌گيري‌ها را واگذار كرديم به خودشان. اين‌ها مجموعه خصوصيات من است كه با صبر و حوصله كار را حل كنم نه با دعوا. كاري كه شايد بعضي‌ها انجام ندهند. ممكن است خيلي‌ها اين روش من را نپسندند و بگويند بايد دعوا كنيد، تند باشيد اما من اين گونه نيستم. اخلاقم اين نيست. اين را هم بايد بگويم فكر نمي‌كنم اگر راي بياورم، پس حتما بهترين بوده‌ام. مجمع نگاه مي‌كند و مقايسه مي‌كند. ديگر نامزدها هم آدم‌هاي توانمندي هستند و به سهم خودشان مي‌توانند كار را به جلو ببرند.

فكر مي‌كنيد راي بياوريد؟
حتما راي مي‌آورم (با خنده).

يكي از مسائلي كه ما تاريخي در آن ضعف داشته‌ايم، بحث ارتباطهاي بين‌المللي بوده و ربطي به اين فدراسيون هم ندارد. البته مثلا گهگداري توانسته‌ايم با بعضي ارتباط‌ها با آلمان يا برزيل بازي كنيم. اخيرا شما از توسعه ارتباط‌هاي ايران با ايتاليا و اسپانيا سخن گفته‌ايد. امكان برگزاري ديدار با تيمهاي اين كشورها وجود دارد؟
در ارتباط با ايتاليا بايد بگويم الان شرايط طوري است كه آنها براي انجام بازي با تيم ايران تاريخ خواسته‌اند. به كي‌روش اين قضيه را منتقل كرديم و او از ما خواست تا زمان قرعه‌كشي رقابت‌هاي انتخابي جام جهاني صبر كنيم. نظر او روي برگزاري اين بازي هم مثبت است اما گفتيم هرچه زودتر تاريخ پيشنهادي را بدهيد دست ما بازتر است. درباره اسپانيا هم بايد بگويم اين بار كه براي جلسه كميته فوتسال فيفا به سوييس رفتم با رييس فدراسيون اسپانيا صحبت كردم، ‌گفت ما آماده‌ايم درباره انجام بازيهاي دوستانه مذاكره كنيم. درباره بازي با تيم‌هاي بزرگ ابتدا بايد با مربيان صحبت و بعد از آن مذاكراتمان را دنبال كنيم.

يادمان هست كه پس از صعود ايران به جام جهاني 2006 فدراسيون وقت مشكلات زيادي براي ترتيب دادن بازي با تيمهاي بزرگ داشت. ضمن اينكه آن زمان تا اين حد، غرب رفتار خصمانه‌اي نسبت به ايران نداشت. نگران نيستيد كه براي پيدا كردن حريف تداركاتي دچار مشكل شويد؟
فيفا اعتقاد دارد فوتبال نبايد سياسي شود. شايد ما تنها براي بازي با چند كشور خاص مشكل داشته باشيم اما اين عموميت ندارد. حتي آمريكا هم علاقمند بود با تيم ملي ايران بازي كند اما بعد از اتفاقات سال 88 اين اتفاق نيفتاد. با اين حال اطمينان دارم اگر ايران به جام جهاني برود تيم‌هاي بزرگ حاضرند بيايند. ما تا به حال با مانعي روبه‌رو نشده‌ايم. اسپانيا و ايتاليا هم همانطور كه گفتم براي بازي با ايران علاقمند هستند و پيش‌بيني مي‌كنم امريكا هم براي بازي مقابل ما برنامه‌اي داشته باشد.