سرقت 100 ميليوني با تصادف ساختگي، صحنه‌سازي براي پنهان كردن قتل اتفاقی، حکم اعدام «عقرب سياه» ابلاغ شد، انتقام داماد کینه‌جو در میهمانی‌های پدر‌زن از مهمترین اخبارحوادث 24 ساعت گذشته است.

*سرقت 100 ميليوني با تصادف ساختگي

به گزارش گروه خواندنی های مشرق، سه سارق با ايجاد تصادف ساختگي خودرويي را ربودند و از حساب عابربانك مالك آن بيش از صد ميليون تومان برداشت كردند.
 
مردي روز پنجم ماه پيش با مراجعه به كلانتري نياوران به ماموران گفت: «صبح امروز در حال بازگشت به خانه بودم كه سه سرنشين يك دستگاه خودرو پرايد با تهديد چاقو، قمه و چوب اقدام به زورگيري و سرقت خودرو آزرا از من كردند.»
 
كارآگاهان پليس آگاهي با تشكيل پرونده مقدماتي موظف به تحقيق در اين رابطه شدند سپس مالباخته با حضور در پايگاه يكم پليس آگاهي درباره نحوه وقوع سرقت به كارآگاهان گفت: «ساعت 4:30 بامداد روز حادثه سوار بر خودرو شخصي‌ام از منطقه كاشانك پاسداران در حال بازگشت به منزل بودم كه ناگهان در خيابان دولت، يك دستگاه پرايد سبزرنگ از پشت سر با من تصادف كرد.
 
زماني‌كه براي بررسي خسارت از ماشين پياده شدم، ناگهان سه سرنشين پرايد با چاقو و چوب به من حمله‌ور شدند و در حالي‌كه هر دو دستم را مجروح كرده بودند، ماشينم را سرقت و فرار كردند. در آن لحظه فقط توانستم شماره پلاك پرايد را به خاطر بسپارم.»

كارآگاهان فهميدند پرايد سارقان روز چهارم بهمن در منطقه اتوبان شهيد صياد شيرازي به سرقت رفته بود. آنها همچنين اطلاع پيدا كردند سارقان بعد از ربودن آزرا، پرايد را در نياوران رها كرده و گريخته‌اند.

درحالي‌كه تفحص‌ها در مرحله مقدماتي قرار داشت، مالباخته بار ديگر با مراجعه به پليس آگاهي اعلام كرد: «در زمان سرقت خودرو تعدادي عابربانك نيز در داخل ماشين بود و به همين علت براي ابطال آنها به بانك رفتم و در آنجا فهميدم ساعاتي بعد از سرقت در چند مرحله مبلغ 105 ميليون تومان از حساب‌هايم برداشت شده است.»ماموران بعد از متمركز كردن تحقيقات روي اين موضوع پي بردند سارقان با بهره‌گيري از رمزهاي درج‌شده روي عابربانك‌ها، گوشي‌هاي تلفن همراه و لوازم صوتي و تصويري خريده‌اند. همچنين مشخص شد سارقان در يكي از اين خريدها اقدام به خريد سه دست سرويس طلاي مردانه شبيه هم به ارزش 12 ميليون تومان كرده‌اند.
 
در حالي‌كه تلاش‌ها براي به دست آوردن سرنخي از متهمان ادامه داشت ماموران كلانتري شهدا ساعت 20:30 روز ششم بهمن در جريان خبر تعقيب و گريز چند خودرو شخصي با يك دستگاه آزراي مشكي قرار گرفتند و سرانجام خودرو در حالي‌كه توسط 15 دستگاه خودرو شخصي ديگر مورد تعقيب قرار گرفته بود، توسط ماموران در ميدان فردوسي متوقف شد، سرنشين 25ساله آن به نام حامد دستگير و در بازرسي از داخل خودرو يك دستگاه سرويس طلاي زنانه به ارزش تقريبي 10 ميليون تومان و يك سرويس طلاي مردانه به ارزش تقريبي پنج ميليون تومان كشف شد. ماموران سپس متوجه شدند خودرو حامد همان آزرايي است كه يك روز قبل در منطقه نياوران به سرقت رفته بود.

در تحقيقات ‌انجام‌شده از سرنشينان 15 دستگاه خودرو تعقيب‌كننده آزرا مشخص شد «حامد» حين تردد در خيابان شكوفه ابتدا با يك پژو 206 تصادف كرد اما زماني‌كه قصد داشت از محل تصادف فرار كند، با تعداد ديگري از خودروهاي عبوري و پارك‌شده برخورد كرد كه همين موضوع باعث شد 15 دستگاه خودرو به تعقيب آن بپردازند. با انتقال «حامد» ـ معروف به سيا ساكتي ـ به پليس آگاهي وي به كارآگاهان گفت: «قصد داشتم به مراسم عروسي يكي از بستگان نزديك خود بروم و طلاهاي توقيف‌شده را نيز به عنوان هديه عروس و داماد خريده بودم اما در بين مسير تالار و در خيابان شكوفه، با يك دستگاه پژو 206 تصادف كردم.»

«حامد» ضمن اعتراف به مشاركت در زورگيري خودرو به كارآگاهان گفت: «روز گذشته به همراه دو نفر ديگر از دوستانم به اسامي مجتبي و حميد در خيابان دولت اين سرقت را انجام داديم و با برداشتن كارت‌هاي عابربانك حساب براي اينكه مالباخته فرصت سوزاندن آنها را نداشته باشد در همان ساعت اوليه مقدار زيادي طلا و جواهرات، گوشي‌هاي تلفن همراه، تلويزيون‌هاي LCD، لپ‌تاپ و... خريديم و در كمتر از چند ساعت تمام پول‌ها را به اين شيوه خرج كرديم.»

كارآگاهان در ادامه اطلاع پيدا كردند مجتبي –يكي ديگر از متهمان- با دختر جواني به نام سحر در ارتباط است به اين ترتيب خانه سحر شناسايي شد و او با اعتراف صريح به اطلاع از سارق بودن مجتبي به كارآگاهان گفت: «در حال حاضر تعدادي از اموالي را كه مجتبي به عنوان هديه به من داده در اختيار دارم و مي‌توانم آنها را به پليس تحويل بدهم.»
 
ماموران نيز با دريافت حكم قضايي به بازرسي از محل سكونت سحر پرداختند و يك سرويس طلا (به ارزش هشت ميليون و 700 هزار تومان)، يك دستگاه تلويزيون LCD، يك دستگاه لپ‌تاپ، يك دستگاه گوشي تلفن همراه (به ارزش تقريبي يك ميليون و 800 هزار تومان) كشف كردند و سپس مخفيگاه مجتبي در خيابان سهروردي شناسايي و او چند روز قبل در حين سوار شدن به يك دستگاه خودرو پرشيا سفيدرنگ، دستگير شد و يك سرويس طلاي مردانه (به ارزش تقريبي چهار ميليون تومان)، يك دستگاه لپ‌تاپ، يك دستگاه گوشي تلفن همراه (به ارزش يك ميليون و 800 هزار تومان) از او كشف و معلوم شد اين مرد پرشياي سفيدرنگ را نيز به مبلغ 18 ميليون و 700 هزار تومان، با استفاده از وجوه مسروقه خريداري كرده است. دستگيري سومين عضو باند نيز به سرعت انجام شد و او در يك عمليات تعقيب و گريز همراه با تيراندازي هوايي، بازداشت شد و در بازرسي از مخفيگاهش يك سرويس مردانه (به ارزش تقريبي چهار ميليون تومان)، يك دستگاه لپ‌تاپ، دو دستگاه گوشي تلفن همراه (به ارزش تقريبي سه ميليون و 300 هزار تومان)، يك عدد ساعت مچي مردانه (به ارزش تقريبي 700 هزار تومان) و دو دستگاه تلويزيون LCD خريداري شده با وجوه مسروقه كشف شد.

با دستگيري دو عضو ديگر اين باند بازجويي‌ها از آنها آغاز شد و مجتبي در اعترافاتش گفت: «يك روز قبل از دزديدن آزرا در حال پرسه‌زني در حوالي اتوبان صياد شيرازي بودم كه چشمم به يك پرايد سبزرنگ كه در كنار خيابان بدون هرگونه قفل و زنجير و سيستم ضدسرقت پارك شده بود، افتاد؛ پس از سرقت پرايد دنبال حامد رفتم و مدتي را در خيابان گشتيم تا اينكه براي مصرف شيشه به خانه حميد رفتيم؛ پس از كشيدن شيشه، هر سه نفر سوار ماشين شديم و در شمال تهران پرسه زديم. در ساعات اوليه صبح روز بعد آزرا توجه‌مان را جلب كرد و با تصادف ساختگي آن را ربوديم.»بنا بر اين گزارش در حال حاضر متهمان اين پرونده در بازداشت به سر مي‌برند.
 
*صحنه‌سازي براي پنهان كردن قتل اتفاقي
 
دختر جواني بعد از قتل اتفاقي همسر برادرش براي پنهان نگه داشتن اين راز صحنه‌سازي كرد. مردي روز 19‌بهمن با مركز فوريت‌هاي پليسي اصفهان تماس گرفت و در حالي‌كه بريده بريده صحبت مي‌كرد از كشته شدن همسرش خبر داد. پس از آن گروهي از ماموران به خانه اين مرد رفتند و تحقيقات‌شان را در اين خصوص آغاز كردند.

در نخستين بررسي‌ها مشخص شد، زن جوان بر اثر شليك گلوله به سرش از پا درآمده است. آثار به هم ريختگي در خانه و سرقت طلاهاي مقتول باعث شد ماموران در نخستين فرضيه احتمال قتل با انگيزه سرقت را مطرح كنند.
 
همسر مقتول نيز در جريان تحقيقات گفت: «بعدازظهر زماني‌كه از محل كارم به خانه برگشتم ديدم همه اسباب و اثاثيه به هم ريخته است در حالي‌كه ترسيده و نگران شده بودم چند بار همسرم را صدا زدم اما جوابي نشنيدم. نگران به جست‌وجو پرداختم و با جسد غرق در خون او روبه‌رو شدم.»
 
پس از بررسي‌هاي مقدماتي جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و كارآگاهان سعي كردند با جمع‌آوري مدارك و نشانه‌ها راز قتل اين زن را فاش كنند. تيم جنايي پس از بررسي دوباره محل قتل متوجه شد به هم‌ريختگي خانه ساختگي است و به احتمال قوي قاتل يا قاتلان به قصد منحرف كردن مسير تحقيقات دست به اين كار زده‌اند و انگيزه قتل موضوعي غير از سرقت است.
 
در شاخه ديگري از تحقيقات با پرس‌وجو از اهالي محل و همسايگان مقتول مشخص شد، خواهر شوهر قرباني به‌نام نرگس، آخرين نفري بود كه در خانه قرباني ديده شده بود. در اين بين نبود آثار ورود به زور روي در ورودي خانه احتمال قتل از سوي يك آشنا را مطرح كرد. دختر جوان در ادامه دستگير و به اداره آگاهي منتقل شد.
 
نرگس در ابتدا منكر هرگونه جرمي شد اما وقتي بازجويي‌هاي تخصصي ادامه يافت لب به اعتراف گشود و گفت: «چندي قبل براي دفاع از خود يك اسلحه كمري خريدم. اغلب مواقع آن را همراه خود داشتم. روز حادثه اسلحه در كيفم بود كه هنگام برداشتن كتابي از داخل آن ناگهان گلوله‌اي شليك شد و به سر همسر برادرم اصابت كرد. خيلي ترسيده بودم. نمي‌دانستم چه كار كنم.
 
سرانجام نقشه سرقت و صحنه‌سازي به ذهنم رسيد. به همين دليل طلاهاي مقتول را برداشتم و وسايل خانه را به هم ريختم.»پس از اعتراف‌هاي متهم به قتل، اسلحه‌اي كه قتل با آن رخ داده بود نيز كشف شد. دختر جوان نيز پس از بازسازي صحنه قتل با قرار قانوني روانه زندان شد و تحقيقات از او همچنان ادامه دارد.
*حکم اعدام «عقرب سياه» ابلاغ شد
حکم اعدام «عقرب سياه» از سوي دادگاه کيفري استان تهران به طرفين پرونده ابلاغ شد.
 
حکم اعدام صادق مرادي متهم به آزار و اذيت و تجاوز به ۳۰زن و دختر جوان تهراني معروف به «عقرب سياه» که محاکمه وي ۹بهمن امسال در شعبه ۷۹ دادگاه کيفري استان تهران و به رياست قاضي محمدرضا محمدي کشکولي برگزار شد، روز گذشته به متهم پرونده و قربانيان وي اعلام شد.
 
«عقرب سياه» جوان متجاوزي است که سال ۱۳۸۷ و پس از تلاش براي ربودن يک زن، توسط پليس در جنوب تهران دستگير شد. او در اواخر سال ۱۳۸۸ به اتهام آزار و اذيت و سرقت اموال حدود ۳۰زن و دختر جوان در شعبه ۷۷ دادگاه کيفري استان تهران محاکمه و در محاکمه اول به اعدام محکوم شد اين حکم در ديوان عالي کشور نقض و متهم پرونده مجددا سال گذشته در شعبه ۷۹ دادگاه کيفري استان تهران محاکمه و حکم تبرئه او صادر شد.
 
اين حکم نيز زماني که پرونده به ديوان عالي کشور ارسال شد، از سوي قضات شعبه ۱۴ ديوان عالي کشور نقض شد و براي رسيدگي مجدد به شعبه ۷۹ دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد. نقض حکم اعدام «عقرب سياه» اعتراض قربانيان و خانواده آنان را برانگيخت وحتي موجب واکنش رسانه ها و افکار عمومي شد اين پرونده جنجالي همچنين سبب شد رئيس قوه قضاييه شخصا وارد عمل شود و در سال جاري دستور محاکمه مجدد و رسيدگي به اين پرونده را صادر کنند.
 
سرانجام ساعت ۱۰صبح ۹بهمن ماه سال جاري ماموران زندان «عقرب سياه» را به دادگاه آوردند و وي در دور سوم محاکمه و در حالي که فقط تعدادي از شاکيان در دادگاه حضور داشتند به اعدام محکوم شد.دکتر شيخ الاسلامي رئيس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي مشهد حقوقدان و وکيل پايه يک دادگستري درباره روند پرونده «عقرب سياه» پس از ابلاغ حکم گفت: اين حکم قابل تجديدنظر است و متهم پرونده حق دارد ظرف ۲۰روز به آن اعتراض کند. وي افزود: حکم صادره ازسوي دادگاه کيفري استان تهران براي اخذ نظر ديوان عالي کشور به اين ديوان ارسال مي شود که اگر ديوان عالي کشور حکم اعدام را تاييد کرد، اين حکم قابل اجراست ولي اگر تاييد نکرد با توجه به اين که يک بار ديگر نيز «عقرب سياه» به اعدام محکوم شده بود، پرونده در هيئت عمومي کيفري ديوان عالي کشور به بحث گذاشته و در آن جا راي گيري مي شود و هر رايي را که هيئت عمومي ديوان عالي کشور داد همان نهايي و قابل اجراست که به اين راي «راي اصراري» مي گويند.
 
دکتر شيخ الاسلامي در پاسخ به اين سوال که با توجه به اين که رئيس قوه قضاييه نيز به نوعي نسبت به صدور حکم تبرئه «عقرب سياه» اعتراض کرده بود، آيا امکان مداخله وي درصورت صدور حکمي غير از اعدام براي عقرب سياه متصور است گفت: در دستگاه قضايي قضات استقلال دارند ولي رئيس قوه قضاييه مي تواند طبق ماده ۱۸ از اختيارات خود استفاده کند ولي با توجه به اين که نظر رئيس قوه قضاييه بر صدور حکم اعدام براي «عقرب سياه» است امکان دارد که رئيس قوه قضاييه درباره صدور حکم اعدام با رئيس ديوان عالي کشور مشورت کند، همچنين اين امکان وجود دارد که قضات ديوان عالي نيز نظر رئيس قوه را مدنظر قرار دهند.
 
 استاد حقوق دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي گفت: اگر شعبه ديوان عالي کشور حکم اعدام صادره ازسوي دادگاه کيفري را نقض کند و بر حکم تبرئه اي که قبلا داده بود اصرار ورزد، راي اصراري هيئت عمومي ديوان عالي صادر مي شود و در اين صورت منطقي نيست که رئيس قوه قضاييه مداخله کند.
 
*انتقام داماد کینه‌جو در میهمانی‌های پدر‌زن
 
داماد کینه‌جو هر بار به خانه پدرزنش می‌رفت ناجوانمردانه خودروهای مدل‌بالای وی را هدف توطئه خود قرار می‌داد. این مرد می‌گوید خانواده همسرش بین وی و باجناقش فرق می‌گذارند و همین کینه به دلش نشانده است.

چندی پیش مرد 65 ساله‌ای با مراجعه به پلیس ادعا کرد خودروی گرانقیمت وی در حالی که در پارکینگ مجتمع مسکونی بوده نه‌تنها با جسم تیز تخریب شده بلکه برخی از قسمت‌های بدنه‌اش له‌ شده است.

وی وقتی پیش روی دادیار پرونده‌اش در دادسرای منیریه تهران قرار گرفت، گفت: من یک سال است این خودروی مدل‌بالا را خریده‌ام و همیشه در پارکینگ ساختمان 9 طبقه‌ای که در آن زندگی می‌کنم نگهداری می‌کردم و هیچگاه اتفاق خاصی نمی‌افتاد اما شب گذشته که در خانه‌مان میهمانی بود کسی به عمد خودرو را تخریب کرده است. وقتی با دستور دادیار پرونده، تیمی از پلیس به تجسس‌های میدانی دست زد، مشخص شد هیچ همسایه تازه‌ای به آن ساختمان نیامده و چون پارکینگ این پیرمرد در طبقه منفی 3 ساختمان است آنجا نمی‌توانسته محل تردد کودکان بوده باشد.

ماموران مطمئن شدند در تخریب خودروی مدل‌بالا عمدی در کار بوده، به خاطر همین تجسس‌های خود را روی همسایگان «محسن» متمرکز کرده و به دنبال مشکلی گشتند که انگیزه‌ساز باشد.

در این شاخه تحقیق مشخص شد هیچگاه محسن با همسایه‌هایش درگیر نشده و همه او و خانواده‌اش را مهربان و دلسوز می‌دانند.

مدیر ساختمان در تحقیقات به پلیس گفت: در این ساختمان که 9 طبقه و 27 واحد است همه خانواده‌ها آرام و باشخصیت اجتماعی بالا هستند، حتی شاهد دعوای کوچکی هم نبوده‌ایم، میهمانی‌هایشان در ساعات مشخص بوده و در سلامت نگه داشتن ساختمان همه همکاری خوبی دارند بویژه آقامحسن که نه‌تنها خودش بلکه همسر و بچه‌هایش همگی خانواده‌ای آرام و بی‌حاشیه هستند. در این سری از تحقیقات وقتی پیرمرد ادعا کرد نسبت به کسی مظنون نیست پلیس به بن‌بست خورد تا اینکه محسن 2 ماه بعد باز به ماموران مراجعه کرد و گفت خودروی تازه‌ای که خریده این بار بدتر تخریب شده است؛ چراغ‌هایش شکسته، آینه‌هایش خرد شده و روی بدنه‌اش جای اصابت لگد مانده است.

کارآگاهان که با معمای عجیبی روبه‌رو شده بودند باز به تحقیقات میدانی پرداخته و متوجه یک مورد مشابه در تخریب شدند و اینکه زمان وقوع هر دو حادثه، پیرمرد همه دختران و پسرانش را برای شام به خانه‌‌اش دعوت کرده بود.

بدین ترتیب تجسس‌ها روی اختلافات خانوادگی‌ متمرکز شد، هیچ ردپایی نبود؛ همه عروس‌ها و دامادها دارای شخصیت اجتماعی بالا بودند و هر کدام شرکت یا مطبی داشتند. در بازجویی‌ها همگی ادعا کردند پیرمرد را خیلی دوست دارند و اختلافی با وی ندارند اما تنها دختر 28 ساله محسن بود که با مکث‌های طولانی چیزهایی گفت که نشان می‌داد مدتی است شوهرش از دست پدر وی دلخور است. «ثریا» گفت: شوهرم یک مدیر موفق در شرکت بزرگی است اما روحیه‌ای حساس دارد. از وقتی خواهر کوچک‌ترم با یک پزشک ازدواج کرده و پدرم ناخواسته به داماد جدیدمان بیشتر احترام می‌گذارد، «منصور» به هم ریخته و مدام از تبعیض‌های خانوادگی حرف می‌زند.

وی افزود: اوج ناراحتی‌مان چشم‌روشنی 5 میلیونی پدرم به خاطر خانه خواهرم بود. شوهرم حتی خواست دیگر رفت‌و‌آمد نداشته باشیم که کلی اصرار کردم چنین کاری نکند، مدام می‌گفت حتما تلافی این رفتارها را درخواهد آورد.

در میهمانی اول من دیدم منصور بی‌تاب است. او به بهانه خریدن سیگار از خانه بیرون رفت، در حالی که دیده بودم یک پاکت کامل سیگار دارد. وقتی شنیدم خودروی پدرم تخریب شده یک بار گفتم نکند کار تو است. داد و فریاد کرد و ساكت شدم، دومین‌بار خیلی مراقب بودم به تنهایی خانه پدرم را ترک نکند و نمی‌دانم چطور این کار را کرده است.

با این ادعاها، پلیس منصور را احضار کرد. این مرد شیک‌پوش وقتی شنید ماموران در جریان حرف‌های ثریا قرار گرفته‌اند، گفت: از دست پدرزنم ناراحت بودم و این کارها را کردم. دفعه نخست همسرم شک کرد و دفعه دوم وقتی به خانه پدرزنم رسیدیم بچه کوچکمان خواب بود، من از ثریا خواستم با پسر بزرگ‌ترم بالا بروند تا من خودرو را پارک کرده و با دختر یک ساله‌ام به خانه پدرش بروم، وی رفت و من بعد از اجرای نقشه‌ام بچه را بیدار کردم و بالا رفتیم. همسرم تصور کرد جای پارک پیدا نکرده‌ام و خودم نیز گفتم دلم نیامد بچه را زود بیدار کنم.

بنابر این گزارش، پیرمرد با شنیدن این کینه‌توزی در حالی که ناراحت بود اعلام رضایت کرد و گفت هیچگاه نمی‌خواسته تبعیضی قائل شود و چون در جریان مشکلات مالی تازه دامادش بود به وی پول بیشتری داده است.