به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
انتخابات در کشور، معمولا موجب نشاط سیاسی شده و به روح امید برای تغییر و بهبود روندها دامن زده است. از نشانههای اقتدار جمهوری اسلامی و اتکا و اهتمامش به رای مردم، پایبندی به انتخابات با وجود تهدیدهای مختلف دشمن در طول ۴۱ سال گذشته است. انتخابات نه در زمان جنگ تحمیلی، و نه با اردوکشی سیاسی اشرافیت در سالهای ۸۲ و ۸۸ که دنبال تعطیلی انتخابات یا ابطال رای مردم بودند، تعطیل نشد. انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در شرایطی در حال تدارک است که با جنگ ترکیبی (رسانهای، اقتصادی، سیاسی و امنیتی) دشمن روبهرو هستیم. این جنگ درست مانند جنگ احزاب، با همپوشانی «منافقین، مُرجفین و بیماردلان سیاسی» همراه است.
بیشتر بخوانید:
صف اصلاحطلبان با استعفا در جیب و شناسنامه در دست
هدف اصلی، ترساندن و مأیوس کردن مردم و حتی خواص است؛ و حال آنکه وعده نصرت و هدایت الهی برای همین بزنگاههای تهدید است. بلکه خداوند این تهدیدها را مقدمه دفع عفونتها، پالایش خیانتکاران، بهبود اوضاع، بسط ید جبهه اسلام و فزونتر شدن یقین مومنین قرار داده است. «وَلَمّا رَأَی المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ الله وَرَسولُهُ وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا و َتَسلیمًا». بیمناسبت نیست همینجا تاکید کنیم در ماجرای سهمیهبندی بنزین، هرچه برخی دولتمردان بیتدبیری نشان دادند، رهبر انقلاب در مهار نقشه بزرگ آشوبافکنی دشمن بسیار ماهرانه عمل کرد. آمریکاییها و صهیونیستها که برای فتنهای بزرگ در چند ماه آینده آماده میشوند، در اثر مشاهده بیتدبیری پدید آمده، جوگیر شدند و شبکه عملیاتی خود را پیشاپیش به میدان فرستادند و موجب نیمسوز شدن این شبکه شدند.
مردم به توفیق الهی، ۷۴ روز دیگر پای صندوقهای رای میروند تا مجلس و نمایندگان آن را نو کنند. البته اغلب مردم، از آن جفایی که به نام تدبیر و امید بر آنها رفت، شدیدا گلهمند هستند اما همین هوشیاری که در فتنه اخیر نشان دادند و دشمنان امنیت و آرامش کشور را در آفساید گذاشتند، نشانه امیدبخشی است مبنی بر اینکه بسیاری از مردم، مصلحت عمومی کشور را قربانی دلخوریها یا تبلیغات مسموم دشمن نمیکنند. ایمان و اراده و امید مردم، مرکزیترین هدف دشمن در جنگ هوشمند (ترکیب جنگ نرم و سخت) است و هر کس دل در گرو کشور و اسلام و انقلاب دارد، باید در مقابل این تهاجم بایستد؛ همچنان که باید عناصر ناامیدکننده را به افکار عمومی معرفی کرد و موجی اجتماعی مبتنی بر علاج کانونهای ناکارآمد و ضد کارکرد را به راه انداخت. مجلس در این میان یکی از کانونهایی است که صلاح و فساد، و کارآمدی یا ناکارآمدی آن، عینا به سیستم اجرایی و سپس زندگی مردم سرریز میشود. نظارت بر دولت، رای اعتماد و سؤال و استیضاح وزرا، سؤال از رئیس دولت و حتی اعلام عدم کفایت او در صورت ضرورت، بررسی و تصویب برنامههای پنجساله توسعه و بودجههای سالیانه، و ریلگذاریهای قانونی برای اداره امور، از جمله صلاحیتهای منحصر به فرد خانه ملت است. مجلس امانتدار و قوی و رشید، دولت را رشد و ارتقا میدهد اما مجلس ضعیف و منفعل، موجب تنازل و پسرفت دولت میشود.
ما اکنون با دو نقشه راه روبهرو هستیم: بیعملی و اعتماد و اتکا به غرب که هرگز از ایدئولوژی برتریجویی، زورگویی و زیادهخواهی، عهدشکنی و دشمنی کوتاه نیامده است؛ و یا روی پای خود ایستادن و ظرفیتهای بزرگ موجود را با همت و سختکوشی به فعلیت رساندن و آباد کردن و سیادت یافتن. نقشه اعتماد به غرب، به شهادت تجارب چند سال اخیر، جز به سراب راه نبرد. اکنون از وعده لغو تحریمها در برجام یا مطالبه حقوق ایران، به اینجا رسیدهایم که روزنامه دولت درباره آخرین نشست کمیسیون برجام تیتر میزند «برجام بدون اجرای مکانیسم ماشه (بازگرداندن تحریمها) حفظ شد»! در حوزه اقتصادی هم دولت آنچه را با مذاکراتزدگی و بیعملی و بدعملی کاشت، درو میکند. به عنوان یک نمونه، مدیریت وزارت نفت، با ۴ سال حذف کارت سوخت، موجب نابودی شفافیت و تشدید مصرف (قاچاق) روزانه ۲۰ میلیون لیتری بنزین شد و با احتساب روزانه ۱۰۰ میلیارد تومان قاچاق، ۱۴۴هزار میلیاردتومان را به جای سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال، به حلقوم قاچاقچیان ریخت. اما وزیر همین وزارتخانه میگوید «موضوع کارت سوخت که برای برخیها یک موضوع مقدس شده، مربوط به ۲۰ سال پیش و از رده خارج شده است»!
برخی مدیران عمدا یا از سر ناتوانی، مسیر پیشروی کشور را بنبست ترسیم میکنند و حال آنکه بنبستی وجود ندارد. ظرفیتهای بهبود شرایط فراوان است، اگر اراده و همتش باشد. مردم چگونه به افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال خوشبین باشند وقتی عضو حزب اعتماد ملت میگوید «چرا روحانی چهار روز قبل از گران کردن بنزین، در یزد و کرمان آنگونه سخنرانی میکند؟ روحانی به هر قیمتی که شده، میخواهد مذاکره کند. او قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانهزنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند در جلسه دولت، وزیر اطلاعات درباره گران شدن بنزین هشدار داده که جامعه به هم میریزد و روحانی خندیده است. بر عکس اینکه میگویند گران کردن بنزین غیرکارشناسی بوده و اطلاعرسانی آن غلط بوده، اتفاقا از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی -در واقع اطلاعنرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»!
اظهارات مشمئزکننده بعدی، مربوط به دبیرکل حزب اتحاد ملت است که در فتنه ۸۸ بازداشت اما با وساطت آیتالله شبیری زنجانی آزاد شد. او با هیجان و وقاحتی که حاکی از استقبال از فشار بر مردم است، میگوید «اعتراضات اخیر موجب ریزش رای اصلاحطلبها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهرهمند هستند، اتفاق افتاد. این جاها به طور سنتی جاهایی بوده که مردم مناسکی رای میدادند، یعنی همانطور که نماز میخوانند و روزه میگیرند، میآمدند و رای میدادند. در حقیقت کاهش رای، بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است». میبینید که هم عصبانی و ناراضی کردن مردم، مدنظر این جماعت هرزهاندیش است و هم مذاکره با آمریکا در شرایطی که آقای روحانی آن را «دیوانگی» خواند و گفت «دیگر نمیپذیریم سرمان کلاه برود». آنها معتقدند زمان قربانی کردن روحانی و واداشتن او به انتحار سیاسی فرا رسیده است.
افراطیون میگویند در انتخابات ناچار شدیم از روحانی حمایت کنیم و او گزینه ما نبود. اما نمیگویند چگونه از مرحوم هاشمی، عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای ساختند و در انتخابات مجلس ششم نابودش کردند؛ سپس سال ۸۴ و ۹۲ مدعی حمایت از او شدند؟ نمیگویند چرا سال ۹۲ از عارف و سال ۹۶ از جهانگیری حمایت نکردند؟ این طیف زمانی، آقای لاریجانی را اصولگرای معتدل نامیدند و وعده حمایت از او در انتخابات ۱۴۰۰ را دادند. اما سخنگوی کارگزاران اخیراً گفت «ما در انتخابات روی اسب بازنده شرطبندی نمیکنیم». نمونه بعدی، آقای عارف است. دو حزب کارگزاران و اتحاد ملت بسیج شدند تا او را که «رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» و «رئیس فراکسیون امید در مجلس» است، بیسر و صدا حذف کنند. آنها اگر احساس میکردند بعد از همه دغلکاریها آبرویی دارند، باید اصرار میکردند عارف دوباره نامزد شود. مگر نه اینکه شش سال به روحانی سرکوفت زدند و گفتند عارف، نامزد برجسته ما در سال ۹۲ بود و میتوانستیم رای بیاوریم، اما او را کنار گذاشتیم تا تو رئیسجمهور شوی؟! از چه ترسیدند که عارف را حذف کردند؟!
احساس ناامیدی در میان این طیف موج میزند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند. مدیر روزنامه ابتکار که عضو هیئترئیسه مجلس است، به تازگی تصریح کرد «بعد از چهار سال شرمنده مردم هستم و خجالت میکشم؛ دوباره در انتخابات میآیم اما با عرق شرم؛ این وجه تراژیک سیاستورزی است». ناصری مشاور خاتمی هم گفته «بزرگترین اشتباه مجلس، همراهی با دولت روحانی بود». سردبیر ارگان کارگزاران هم نوشته «برای نخستین بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالتباری که ناگزیر بودم بر صفحه یک روزنامه بنشانم. باید بیکفایتی انتخاباتی شورای عالی اصلاحطلبان را روایت میکردم. شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، از سر بیخیالی و بیبرنامگی و به نظرم بریدگی، ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند. نمیتوان هم اپوزیسیون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت. این، آغاز پایان اصلاحطلبان خسته و نااستوار است». میگویند شرمندهایم که از روحانی حمایت کردیم اما نمیگویند بدین ترتیب، چه امتیازات هنگفتی گرفتند و خود و احزاب و اطرافیان خود را فربه کردند؟!
پدرخواندههای افراطیون مدعی اصلاحطلبی، به کسانی میمانند که با چکهای بیمحل، پشت سر هم تا میتوانستهاند خرید کردهاند. وقتی هم سررسید چک قبلی رسیده، با وعده جدید، استمهال کرده و چکهایی با تاریخهای دورتر دست فروشندگان دادهاند. وضعیت چنان است که زیباکلام (یکی از مسببان وضعیت فعلی دولت و مجلس) میگوید «اصلاحطلبان در ۲۲ سال گذشته مانند امروز دچار بحران جدی و فلجی نبودهاند». وعدههای فریبنده این جماعت نزد افکار عمومی انباشته شده و به حد اشباعشدگی ملالآور رسیده است. حتی اظهارات ساختارشکنانه آنها هم دیگر چنگی به دل سادهدلترین افراد نمیزند. نتیجه چیست؟ زمزمه عمومی برای عبور از گندمنمایان جوفروش...
اما آیا آنها دست روی دست میگذارند تا مردم در انتخاباتی که عبرتاندوزی و آرامش و عقلانیت بر آن حاکم است، انتخاب کنند؟ به شهادت عملکرد این جماعت در دو دهه اخیر، قطعا نه! آنها سال ۸۸ وقتی دیدند ۱۱ میلیون رای عقب افتادهاند، خیانت ایجاد آشوب و بردن کشور به لبه پرتگاه را پذیرفتند و در ادامه، آدرس تحریمها را به دشمن دادند که کشور همچنان درگیر آن است. برخی از نشاندارهای این طیف، در دو فتنه دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز در برآیند ماجرا، به جای ایستادن کنار نظام و مردم، کنار اپوزیسیونِ قائل به ویرانی و انهدام کشور ایستادند. عجیب نیست که همزمان با دستور ثبتنام فلهای افراطیون، یکی از همینها گفت «حتی زندان رفتهها هم در انتخابات ثبتنام کنند». مجرمان سابقهدار را چه به امانتداری و نمایندگی مجلس؟ در همین روند، برخی اعضای مسلوبالاختیار فراکسیون امید مأمور شدهاند ضمن نامزدی انتخابات، جنجال افراطیون مجلس ششم در آستانه انتخابات مجلس هفتم (ادعای استعفا و خروج از حاکمیت، و نامهپراکنیها برای ایجاد تشنج) را تکرار کنند. وسوسه کردن دولت یا نمایندگان همسو به رفتارهای رادیکال و تولید مسئله و مزاحمت برای مردم و نظام، رویکردی است که لاجرم با نقشه دشمنان تلاقی میکند و آنها را در موقعیت معارض نظام و امنیت ملی مینشاند.