کد خبر 1019885
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۳۰

دیگر مشخص نیست این دشمن قداره‌بند و خونخوار باید با چه زبانی به ما تفهیم کند که او دشمن واقعی است و سر جنگ و براندازی دارد و حلوا خیرات نمی‌کند!

به گزارش مشرق، «ابوالحسن موسوی طباطبایی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

یکی از علمای قرن گذشته در بیان مکاشفه‌ای شگفت می‌گوید: «شیطان را در سنین کهنسالی و کهولت خود مشاهده کردم و به وی گفتم من اینک به دوران پیری رسیده و توان و رمقی برایم نمانده است دیگر مرا رها کن و دست از من بردار. شیطان در پاسخ گفت به زیر پایت نگاه کن! نگاه کردم دره بسیار عمیق و مخوفی دیدم که از هول و هراس آن آدمی مدهوش می‌شد. آنگاه شیطان ادامه داد رحم و شفقت در من نیست و اگر غفلت کنی در اعماق این دره جا خواهی گرفت!»

بیشتر بخوانید:

خودتان را گول نزنید و بعداً نگویید دوباره کلاه سرمان رفت


به پرونده سیاه و فضیحت‌بار شیطان بزرگ، سند ننگین دیگری افزوده شد: «فتنه آبان ۹۸». او به تأسی از نیای پر تدلیس خود، ابلیس در کمین است تا با غفلت و تسامحی اندک، این کشور را به پرتگاه نیستی و فنا ببرد و در این مسیر به چیزی کمتر از نابودی رضایت نمی‌دهد. او در اندیشه براندازی جمهوری اسلامی است و بهانه‌هایی مانند انرژی هسته‌ای، موضوع موشکی و حقوق بشر، ابلهانه و صرفا رفتارهایی ایذایی برای کُند کردن روند انقلاب تلقی می‌شود.


روح جهان‌خوارگی ایجاب می‌کند که آمریکا در طول حیات ننگین خود، هر کجای این کره خاکی حکومت‌هایی متکی بر آرای مردم وجود داشته آنها را ساقط و مزدوران وابسته به خود را منصوب نماید. آمریکا در مسیر چهار دهه آزمون و خطا، تجربیات فراوانی از مقاومت و خستگی‌ناپذیری ملت ما اندوخته است. او اینک به خوبی می‌داند ایران کشوری نیست که با کودتایی نظامی ساقط شود یا ابزار تهدید و جنگ نرم و استحاله فرهنگی بر آن کارگر افتد. ملت ما سال‌هاست که در پرتو مکتب امام خمینی(ره) به واژه‌هایی نظیر بصیرت، شجاعت، مبارزه، انقلابیگری، مقاومت، شهادت‌طلبی و ولایتمداری حیات بخشیده است. ایران برای آمریکا گردابی مَهیب و مُهلک و لقمه‌ای گلوگیر است.


آزمون جمهوری اسلامی، شیطان بزرگ را وحشی‌تر و خونریزتر کرده است. او با تجربه‌های تلخی که از ناکامی‌های خود در ایران به دست آورده، سال‌هاست که راه بسیار خطرناکی را برگزیده و امیدوار است این راه او را به مقصد شومش یعنی سقوط جمهوری اسلامی برساند. این دشمن خونخوار دیری است که از راه «بر هم زدن امنیت و آرامش و سوءاستفاده از ناآرامی‌ها» اهداف خود را دنبال می‌کند.


هنگامی که امنیت جامعه بازیچه قرار گیرد، کشور، داخل تونلی وحشتناک می‌شود که به هیچ عنوان خروج از آن تضمینی ندارد. متزلزل شدن امنیت، به معنای تهدید مالی و روانی چند شهروند نیست بلکه باید آن را این‌چنین تصویر نمود که هیچ انسانی در هیچ نقطه از کشور حتی در خانه خود تأمین جانی ندارد. اراذل و اوباش در سطح شهرها پراکنده می‌شوند و به وسیله سلاح‌های مرگبار خود و با ایجاد ارعاب و ترور، شهرها را ویران ساخته و آنچه بخواهند انجام می‌دهند. دیگر قانون و قانون‌گذاری وجود ندارد و مرجعی برای رسیدگی شکایات نیست.

قتل‌عام شهروندان امری عادی و روزمره تلقی می‌شود و کسی تا ساعتی دیگر به حیات خود امید ندارد. این ماجرا و البته بسیار فجیع‌تر، پیش چشمانمان در کشورهای عراق و سوریه اتفاق افتاد. موضوع از اعتراضی کوچک آغاز و به سرعت فراگیر شد. تهدید امنیت در ابتدا مانند شعله کبریتی است که کودکی نادان آن را برافروخته است. این شعله با پُفی می‌میرد و خاموش می‌شود. اما چنانچه آن را در جنگلی بیفکنند، مهار آن در حد ناممکن است و تنها زمانی شعله‌های آتش فرو می‌نشیند که چیزی جز دود و تلی از خاکستر به جا نگذاشته باشد.


از یاد نبریم با آمریکایی سر و کار داریم که علاوه ‌بر خوی استکبار، همچون ابلیس از صفات ترحم و شفقت تهی و با مهر و عطوفت بیگانه است. همان که سیئه کوچکش، ایجاد گروه وحشی و ددمنش داعش است و به اعتراف خودش، آموزش و تربیت او را نیز بر عهده داشته تا برای روزهای تضعیف ملت‌ها از آن بهره‌برداری کند. او برای رسیدن به خواسته خویش از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند.


شیطان بزرگ برای تسلط بر ایران در طول چهار دهه پیوسته با همه توان و امکانات، مترصد فرصتی بوده که به زعم خود آخرین و قوی‌ترین ضربات خویش را بر پیکر این نظام وارد سازد. او درصدد است برای نابودی این نظام دست به قتل‌عام ملت زده و کشور را قطعه قطعه کند آنگاه بر ویرانه‌ها متکبرانه برقصد، جشن بگیرد و گیلاس مشروب خود را زهر مار کند. این همان رفتار شیطان با بنی‌آدم است. دشمن قسم‌خورده‌ای که لحظه‌ای از او غفلت نمی‌ورزد.


در حوادث اخیر مشاهده کردیم که شیطان بزرگ از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهداف پلید خود دریغ نورزید. این دشمن غدار حتی بدون حفظ ظاهر، علنا اغتشاشگران را تحریک می‌کرد و رسما از آنان اعلام پشتیبانی می‌نمود. آمریکا فرمان کوچکش آتش زدن، تخریب، فتنه، اختلاف و کشتار است. او اگر بتواند دو سوم انسان‌های روی زمین را قتل‌عام می‌کند تا بر ثلث باقی‌مانده حکومت براند.


نمونه‌ای از جنایات آمریکا، ماجرای دکتر مسعود سلیمانی دانشمند ممتاز کشورمان است که با نقشه‌ای حساب‌شده ربوده و ۱۴ ماه در آمریکا به عنوان گروگان نگه داشته شد. وی در مصاحبه‌ای از رفتار قرون وسطایی دولت وحشی آمریکا پرده برداشت. آمریکا که هرگز چیزی به عنوان حقوق بشر نمی‌داند و اساسا بویی از بشریت نبرده، ویزای این دانشمند کشورمان را پیش از رسیدن به آمریکا باطل می‌کند. آنگاه او را در بدو ورود دستگیر و به بازداشتگاه منتقل می‌نماید. آمریکای تروریست‌پرور، دکتر سلیمانی را به عنوان تروریستی که قصد بمب‌گذاری در آمریکا را داشته، در زندان مخصوص جنایتکاران و آدمکشان حرفه‌ای جای داده و در این مدت او را تحت بدترین شکنجه‌های روحی و روانی قرار می‌دهد. اما فاجعه‌بارتر زمانی است که متوجه می‌شویم همه این تحرکات به آن جهت بوده که وی را وادارند به سرزمین جهنمی آمریکا پناهنده شود یا برای آزادی خود با آنها بجنگد و البته این دانشمند عزیز کشورمان راه دوم را برمی‌گزیند. دکتر سلیمانی در بیان روحیات کثیف استکبار از نفرت و حساسیت آنان هنگام شنیدن نام ایران و ایرانی یاد می‌کند. و از اینکه تا چه اندازه شنیدن موفقیت‌ و کامیابی‌های ایرانیان برای آنها رنج‌آور و دشوار است. سرانجام دولت ایران ناگزیر شد در نسبتی نابرابر یک جاسوس آمریکایی را با این دانشمند افتخارآفرین مبادله کند.


ماهیت آمریکا و جمهوری اسلامی دو مقوله کاملا متناقض است که اجتماع آنها محال و سازششان غیرممکن است. جهان استکبار با فرزند نامشروع خود رژیم صهیونیستی هیچ نقطه ‌اشتراکی با اهداف متعالی جمهوری اسلامی ندارد. ضدیت با حکومت‌های دموکراسی و مردمی، مخالفت با حقوق بشر، حمایت از تروریسم دولتی، گروه‌های تروریستی و تروریست‌پروری، جهانخواری، حمایت از جنگ، غارت و فتنه و نیز تحریم ظالمانه ملت‌ها، ماهیت ننگین آمریکا است.


این دولت نحس و شیطانی بارها اثبات نموده که بر هیچ تعهدی پایبند و بر هیچ اصولی استوار نیست با این وجود متأسفانه هنوز هم در داخل کشور، سخن از مذاکره و اظهار امیدواری برای این موضوع شرم‌آور می‌شود.


موضوع مذاکره با دشمنی که هیچ فرصتی را برای ضربه زدن به عزت و استقلال ما از دست نداده، ترجیع‌بند ساده‌لوحانه کسانی است که پیوسته چشم امید به این خصم بداندیش دارند. پس از مذاکرات فرسایشی و جلسات طولانی و ملال‌آور هسته‌ای که منجر به توافق برجام شد، آمریکا به یک‌باره همه تعهدات را زیر پا نهاد و به طور یک‌جانبه از برجام خارج شد و طی این مدت، بدترین و شدیدترین تحریم‌ها را در حق ملت ما اعمال نمود و خباثت خود را در دشمنی با نظام و کشور ما کما فی السابق نشان داد. با این وصف چگونه باید پذیرفت بعضی در داخل، به طور ادواری سخن از مذاکره به میان آورده و تصریح کنند که درهای مذاکره با آمریکا باز است پس بیاییم برای تخفیف تنش تن به مذاکره داده و از مجاری دیپلماتیک بکوشیم.


اگر آمریکا بر مذاکره پا می‌فشرَد، با صراحت و وقاحت تمام اظهار می‌دارد، هدفش از این کار، واداشتن ایران به خواسته‌های آمریکا است یعنی دست کشیدن از صنایع موشکی، عدم حضور در منطقه و مطالبه‌هایی از این نوع. آمریکا در این مدت علاوه ‌بر پافشاری بر مذاکره از سویی تحریم‌های ظالمانه و حداکثری را اعمال نموده و از طرفی با اتهامات واهی ایران را بر حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر و رفتارهای غیرانسانی محکوم کرده است. کنگره آمریکا نیز در اقدامی ننگین با ارائه لایحه‌ای ضمن حمایت از اغتشاشگران در ناآرامی‌های اخیر مقام‌های ایرانی را به نقض حقوق بشر متهم نموده است.


دیگر مشخص نیست این دشمن قداره‌بند و خونخوار باید با چه زبانی به ما تفهیم کند که او دشمن واقعی است و سر جنگ و براندازی دارد و حلوا خیرات نمی‌کند! خداوند به پیامبر خود می‌فرماید:«وَ لَن* تَرضی عَنکَ الیَهودُ وَ لا النّصاری* حَتّی* تَتَّبِعَ مِلّتَهُم: یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی‌شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی [بقره/ ۱۲۰]» آمریکا نیز سلاح از دست نمی‌نهد تا جمهوری اسلامی تماما از آرمان‌های خود چشم فرو بندد و حکومتی منفعل و حقیر و وابسته به آمریکا گردد. همان‌گونه که پهلوی دوم محمدرضای خائن بود. آمریکا برای این ملت جز ذلت و خواری ابدی نمی‌خواهد. اما این سخنان از دیوار بلند و سد آهنین حماقت آنان که عاشق پاکباز این شیطان خبیث‌اند عبور نمی‌کند.