مجموع مواضع اصلاح‌طلبان درباره استعفای رئیس‌جمهور را نه همدلی با مردم در راستای حل مشکلات کشور که بیشتر می‌توان یک پروژه مدیریت افکارعمومی و تکمیل پازل دشمن برای ایجاد هرج و مرج توصیف کرد.

به گزارش مشرق، طی روزهای اخیر و به ویژه پس از ماجرای افزایش ناگهانی و بی‌برنامه قیمت سوخت که به بهانه آشوب‌ها و اغتشاشات در شهرهای مختلف کشور تبدیل شد، طیف موسوم به اصلاح‌طلب بار دیگر پروژه استعفای روحانی را کلید زده‌اند. گرچه شاید در ابتدای امر برخی چهره‌های سیاسی این جریان در مقابل پیشنهاد استعفای رئیس‌جمهور موضع گرفته باشند اما آنچه بدیهی است، مجموع رفتار مدعیان اصلاح‌طلبی در این زمینه را نه از روی همدلی و همراهی با مردم و در راستای حل مشکلات کشور که بیشتر می‌توان یک پروژه مدیریت افکارعمومی و تکمیل خواسته یا ناخواسته پازل دشمن برای ایجاد هرج و مرج و تشدید خشونت در کشور توصیف کرد.

بیشتر بخوانید:

با روحانی تا قبل از ۱۴۰۰!


روز شنبه نشریه اصلاح‌طلب صدا در شماره جدید خود گفت‌وگویی با عباس عبدی از فعالین سیاسی اصلاح‌طلب منتشر کرد که وی صریحا خواستار استعفای روحانی شده است. عبدی در این گفت‌وگو و در تشریح پیشنهاد خود به این نشریه می‌گوید: «هم حملات [به دولت] بسیار شدید و بحران‌ساز شده و هم، مشکلات دارد بیشتر می‌شود و نیاز بیشتری به تصمیم‌های جدی وجود دارد. این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایده‌ای مطرح‌شده و دارند در مورد آن فکر می‌کنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیده‌اند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمی‌شود کرد. شنیده‌ام که معاون اول رئیس‌جمهور هم، کم ‌و بیش به چنین فکری رسیده است.»


وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو با بیان اینکه «اگر چند تن از وزرا و به طور مشخص، آقای جهانگیری این ایده را جدی بدانند و دنبال کنند، به طور قطع، این اتفاق به شکلی خواهد افتاد»، تصریح می‌کند: « شما می‌بینید که بعد از اتفاقات آبان ماه، هیچ تغییر رفتاری در آنها نمی‌بینید. این، به آن دلیل نیست که چنین اتفاقاتی روی آنها اثر نمی‌گذارد؛ بلکه به این دلیل است که قادر به تصمیم‌گیری نیستند. شاید طرح این موضوع در سطح عمومی کمک کند تا این ایده، جدی شود. فقط من مانده‌ام که چرا آقای روحانی این کار را نمی‌کند؟ شاید یک دلیل آن، این باشد که هنوز امیدوار است طرح مکرون یا مشابه آن را به جایی برساند و تاحدی از زیر فشار بیرون بیاید. »


استعفا یا انتخابات زودرس  مسئله این است!


اما نکته قابل تامل در این گفت‌وگو آنجاست که عبدی، موضوع برگزاری انتخابات زودرس پس از استعفای روحانی که چندی پیش در روزنامه اعتماد مطرح کرده بود، کاملا نفی کرده و می‌گوید: «پیشنهادم استعفای روحانی است و نه الزاما انتخابات زودرس! چون من معمولا سعی می‌کنم از تیترهایی که مقداری حاد است، اجتناب کنم. هر چند همین تیتر «انتخابات زودرس» هم نسبتا رادیکال بود. ولی بحث اصلی من، همان استعفا و کناره‌گیری است. اینکه بعد از استعفای روحانی چه خواهد شد، مسئله‌ای است که حکومت باید درباره آن تصمیم بگیرد. »


عبدی –شانزدهم آذر- در یادداشتی در روزنامه اعتماد از لزوم انحلال دولت و برگزاری انتخابات زودرس نوشته و تصریح کرده بود :«هیچ حکومت و دولتی حتی در شرایط عادی نیز نمی‌تواند و مجاز نیست که با این حد از تنش مدیریت خود را تداوم دهد. در بیشتر نظام‌های سیاسی شیوه‌هایی را برای چنین موقعیت‌هایی پیش‌بینی کرده‌اند... انتخابات زودرس ریاست‌جمهوری.. می‌تواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود. مثلا در اردیبهشت ماه یا حتی در اواخر اسفند ماه. همزمانی در انتخابات می‌تواند برآورده‌کننده یکی از خواست‌های قبلی، یعنی تقارن این دو انتخابات باشد. حتی می‌توان تا زمان انتخابات وظیفه مشخصی را برای دولت و رئیس آن تعیین کرد که انجام دهند. هیچ چیزی کمتر از این نمی‌تواند نگاه مردم را در باور به اراده حکومت برای تغییر را تحت تاثیر قرار دهد.»


بازی جدید رادیکال‌ها،  فشار به حاکمیت برای مذاکره


نکته دیگر اینکه از یک ‌سو در رسانه‌هایشان پیشنهاد استعفا را به جناب روحانی می‌دهند و از سوی دیگر مدعی می‌شوند که مخالفین دولت می‌خواهند که دوره‌ او بدون هیچ دستاوردی تمام شود تا به‌نحوی هم بی‌دستاوردی این دولت و ناکارآمدی‌اش را به پای منتقدین‌اش بنویسند و هم شاید افکار عمومی را برای مذاکراتی در آینده آماده کنند؛ به ویژه آنکه موضوع سفر قریب‌الوقوع رئیس‌جمهور به ژاپن این روزها در کانون توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب و همچنین رسانه‌های خارجی قرار گرفته است.


روزنامه اعتماد هفته گذشته در یادداشتی در این زمینه نوشت : « اعلام برنامه سفر آقای روحانی به ژاپن را باید ناچارا شروع تلاش دیگری برای رفع یا تخفیف تنش بین ایران و آمریکا از مجاری دیپلماتیک به شمار آوریم و امیدوار باشیم که چنین تلاشی مورد حمایت همه جناح‌ها در داخل قرار گیرد... طی ماه گذشته شاهد برخی تحولات مثبت در جهت تسهیل تحرکات دیپلماتیک بوده‌ایم. مبادله دو زندانی ایرانی و آمریکایی در هفته گذشته و واکنش مثبت ترامپ در قالب تشکر از ایران و یادآوری محاسن مذاکره آخرین تحول از این نوع بود. در این فاصله آقایان روحانی و علی لاریجانی سخنان مثبتی داشتند. تاکید لاریجانی بر بسته نبودن درها برای کار با آمریکا به شرط «اصلاح» سیاست فشار حداکثری و سخنان روحانی در کرمان راجع به سنت پیامبر اکرم (ص) و... آمادگی ایران برای مذاکره به محض برداشته شدن تحریم‌ها قابل توجه است.


این روزنامه در ادامه نوشت : واقعیت این است که تهران باید تا حداکثر توان نشان دهد که موضعی منطقی و واقع‌بینانه در این رابطه دارد و به سهم خود آماده تلاش در این رابطه است. بدیهی است که در پی اعلام آمادگی مستمر ترامپ برای مذاکره، نباید شرایط به‌گونه‌ای رقم بخورد که طرف آمریکایی بتواند علاوه‌بر اعمال تحریم‌های ظالمانه در جنگ تبلیغاتی در منظر افکار عمومی جهانی نیز دست پیش را داشته باشد.»


با گره زدن مذاکره به استعفای دولت نظام منفعل می‌شود!


شاید از همین روست که سعید حجاریان از تئوریسن‌های طیف موسوم به اصلاحات پیشنهاد می‌دهد برای وادار کردن نظام به پذیرش مذاکره با آمریکا و دیدار روحانی با ترامپ، اعضای کابینه به صورت دسته‌جمعی ابتدا مذاکره را توصیه و سپس موضوع استعفا را مطرح نمایند.


وی چندی پیش در یادداشتی تصریح کرده بود: «من مجموعاً به‌دنبال کاهش هزینه سیاسی هستم، آن هم در دوره‌ای که فایده‌ای بر آن مترتب نیست. سیاست کار جمعی است و نمی‌توان با پرداخت هزینه‌های تک‌نفره، پروژه سیاسی را پیش برد. لذا باید با خرد جمعی، هزینه- فایده کرد و بعد دست به کنش زد. فرض کنیم آقای روحانی تصمیم بگیرد با رئیس‌جمهوری آمریکا دیدار کند و ترامپ را به آرزوی دیرینه‌اش یعنی عکس یادگاری برساند. اگر روحانی این تصمیم را براساس برداشت و تحلیل شخصی‌اش بگیرد، عملی نادرست مرتکب شده چون صرفاً خود را قربانی کرده است.

اما همین عمل ممکن است در حالتی دیگر درست و دقیق باشد. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلاً به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه می‌شود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی - حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینه‌ها سرشکن شده است.»


استعفا؛ بخشی از دکترین شوک  و راهبرد «بی‌دولت‌سازی»؟


در کنار موارد ذکر شده، موضوعی که نباید به آسانی از آن گذشت این است که اصلاح‌طلبان که از میزان کاهش محبوبیت روحانی اطلاع دارند و نیز خود را بازنده قطعی انتخابات مجلس می‌دانند، احتمالا با این پروژه، قصد دارند با برهم زدن قواعد بازی و میز دموکراسی در کشور، هزینه شکست خود را نیز بر گرده نظام تحمیل کنند. نکته قابل تامل، همزمانی پیشنهاد استعفای رئیس‌جمهور با ادامه هرج و مرج و اغتشاشات در کشورهای منطقه نظیر عراق و لبنان و متاثر از خلاء قدرت و انحلال دولت در این کشورهاست.


طی هفته‌های گذشته بقایای حزب بعث و حکومت جنایتکار صدام در عراق، و آدمکش‌های منفوری مانند ولید جنبلاط و سمیر جعجع در لبنان، طبق نقشه آمریکا و عربستان و اسرائیل، خواستار استعفای رئیس‌دولت (عادل عبدالمهدی و سعد حریری) شدند و این کشورها را در کام بی‌ثباتی و ناامنی فرو بردند.


و حالا گویا در ایران هم، طیف متهم در دو کودتای ۷۸ و ۸۸، شبیه همان بازی را تکرار می‌کنند. ابتدا مردم را با وعده‌های دروغ و عملکرد وارونه ناراضی کردند، و حالا با ژست اعتراض، از پاسخگویی فرار کنند. آنها در فتنه سبز، از سوی نتانیاهو، سرمایه بزرگ اسرائیل خوانده شدند و برخی از همین‌ها خواستار استعفای رئیس‌دولت شده‌اند و حال آنکه بخش عمده‌ای از گرفتاری امروز روحانی، زیر سر خود آنهاست.


پرسش بسیار مهم این است که اگر سر تا ته نقشه دشمنان ملت‌های منطقه در این پروژه روشن است، چرا برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، همان نقشه دیکته شده را اجرا می‌کنند؟ آنها چه شباهتی با بعثی‌ها و داعش و قوات‌اللبنانیه و مانند آن دارند؟ و حاضرند مرزهای خیانت را تا کجا جابه‌جا کنند؟

منبع: کیهان

برچسب‌ها