به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: طی روزهای اخیر برخی چهرههای تندرو اصلاحات که از جمله عوامل اصلی تکمیل سبد رای روحانی در انتخابات 92 و 96 بودند، از استعفای روحانی و دولت او سخن گفتهاند. اما نکته مهم درباره اظهارات مذکور این است که هم در سخنان حجاریان و هم به خصوص در سخنان عباس عبدی شواهدی جالبی وجود دارد که طرح استعفای روحانی از درون دولت شکل گرفته و یا حداقل هواداران و عوامل جدی در داخل در کابینه و بین وزرای دولت دارد.
عباس عبدی طی اظهاراتی که تاکنون تکذیب هم نشده، درباره پیشنهاد استعفای دولت و انتخابات زودرس گفته است: «این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایدهای مطرحشده و دارند در مورد آن فکر میکنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمیشود کرد. شنیدهام که معاون اول رئیسجمهور هم، کموبیش به چنین فکری رسیده است.»
طبیعی است که برخی از عوامل دولتی متهم به مفاسد اقتصادی و نگران از حسابرسی کارنامه خود در آینده نزدیک بسیار با انگیزه در اینباره در حال فعالیت باشند. اما در این میان جهانگیری باید انگیزههای خاصتری برای راه انداختن زمزمه استعفای حسن روحانی در هیات دولت داشته باشد.
جهانگیری بزرگترین سند شراکت اصلاحطلبان در دولت روحانی هست. او در جایگاه معاون اول رئیس جمهور به نوعی در واقع همتراز روحانی اصلیترین مسئول وضعیت موجود کشور است. جهانگیری همچنین در ایام مناظرات انتخابات 96 با اتخاذ مواضع تند عملا بن بستی بزرگ برای ادامه دوران سیاسی آتی خود ایجاد کرد. علاوه بر بن بست سیاسی، بن بست ناکارآمدی و ناتوانی در اداره کشور، عملا از جهانگیری یک ورشکسته تمام عیار سیاسی ساخته است. از این منظر با استناد به اظهارات تکذیب نشده عباس عبدی، جهانگیری در صورت زمزمه استعفای روحانی در دولت و همراه شدن برخی وزرا با او در واقع به فکر نجات خود و نهایتا تخلیه همه فشار افکار عمومی و ناکامی ها به شخص روحانی خواهد بود! زیرا با استعفای دولت طبیعی است که این شخص روحانی هست که عملا در صدر افکار عمومی قرار خواهد گرفت و دیگران با هزینه کمتر می توانند از این بحران خودساخته رهایی پیدا کنند.
مساله بعدی نیز این است که جهانگیری در صورت اصرار به استعفای روحانی عملا نشان میدهد که امیدی به گشایش واقعی از طرف آمریکا و اقداماتی همچون سفرهای رئیس جمهور به ژاپن نیز چندان ندارد. احتمالا تجربه جهانگیری از برجام و مذاکره با اروپا و آمریکا در این سالها او را بیش از دیگر مطلعین در دولت نگران میکند. طبیعی این است که جهانگیری در این شرایط بیشتر از دیگران نگران تبعات دادن وعده جدید به مردم بر پایه اعتماد به آمریکا باشد.
اما یک نکته اساسی دیگر نیز وجود دارد، بر اساس ارزیابی های اطلاعاتی رسمی کشور، برنامه قطعی وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا با همیاری سازمان سیا ایجاد آشوب و حتی عملیات های نیمه سخت در روزهای آینده و ترکیب آن با انتخابات محلس است. در این میان تکلیف بخش قابل توجهی از جریان اصلاحات درباره این نقشه دشمن مشخص است. نگاهی به مواضع چهره های افراطی و تاثیر گذار این جریان -که اتفاقا در سوابق خود نقش آفرین در اغتشاشات و ایجاد بحران را نیز دارند- در حمایت از اغتشاشگران، تحریک مردم برای آشوب و ایجاد خلا قدرت در ایران شکی باقی نمی گذارد که تکمیل پروژه دشمن بار دیگر توسط این جریان در دستور کار قرار گرفته است. در این میان نکته اساسی این است که عامل نفوذی که در حال تکمیل پروژه دشمن برای ایجاد وقفه در دولت و حتی زمین زدن آن هست، چه کسی در کابینه یا حداقل مرتبط با کابینه دولت هست؟! پاسخ درست به این سوال احتمالا در یافتن اولین فرد و یا افرادی است که ایده استعفای روحانی را دولت مطرح کرده است.