کد خبر 1020701
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵

کشور ما گرفتار جماعتی است که همیشه آن‌ها در موضع «طلبکاری» و «ادعا» و دادن «وعده‌های واهی» می‌باشند. این جماعت از طریق «نفی رقیب» و دادن «نسبت‌های ناروا و دروغ» به رقیب یا رقبا، زیست سیاسی خود را تنظیم می‌کنند.

به گزارش مشرق، «محمدکاظم انبارلویی» در یادداشتی نوشت: 

کشور ما گرفتار جماعتی است که همیشه آن‌ها در موضع «طلبکاری» و «ادعا» و دادن «وعده‌های واهی» می‌باشند. این جماعت از طریق «نفی رقیب» و دادن «نسبت‌های ناروا و دروغ» به رقیب یا رقبا، زیست سیاسی خود را تنظیم می‌کنند.

این‌ها همان کسانی هستند که آدرس تشدید تحریم‌ها را به دشمن و آدرس تسلیم را به مسئولان نظام در مقابل فشار دشمن می‌دهند. این جماعت به شعور مردم اهانت می‌کنند و خاطر و خواطر تاریخی ملت را منکر هستند. آن‌ها دل در گرو «سیئات» مدرنیسم دارند، حتی حاضر نیستند از «حسنات» آن برای حکمرانی خوب بهره ببرند. کشور بیش از ۱۵۰ سال است گرفتار جریان غربگرا است.

بیشتر بخوانید:

باز زخم از نابرادر خورده‌ایم

ضربات آن‌ها بر پیکر استقلال،‌ آزادی و عزت ملت ایران را فقط تاریخ‌نگاران نکته‌سنج می‌فهمند. آنان برای پیشبرد اهداف شوم خود شیخ فضل‌الله نوری را به دار کشیدند، آیت‌الله مدرس را خفه کردند و بر پیشانی آیت‌الله کاشانی داغ دروغ، فریب و… نشاندند.

آن‌ها برای رسیدن به اهداف شوم خود از همدستی با منافقان، بهائیان، گروه‌های آلوده به کفر و شرک، نفاق ابایی ندارند. غرب‌گرایی و غرب‌زدگی در رگ و پی آن‌ها ریشه دارد و حاضرند برای رسیدن به آن، شمشیر علیه جمهوریت و اسلامیت نظام بکشند و کشیدند.

فقط خدا می‌داند آنان چه بر سر فرهنگ، ادب و آداب اسلامی ایران آوردند و برای تهاجم فرهنگی غرب چه بسترهایی فراهم آوردند. آن‌ها دشمن آزادی و آزادگی ملت ایران هستند، اما با گفتمان آزادی در این معرکه وارد می‌شوند. آن‌ها دشمن استقلال کشور هستند، اما به رسانه‌های وابسته به آمریکا، انگلیس و اسرائیل می‌گویند رسانه‌های مستقل! تولید فرهنگی بومی، وطنی و دینی را تخطئه می‌کنند، فرهنگ فاخر و غنی اسلام و ایران را به باد تمسخر می‌گیرند و مبلغ و مروج محصولات فرهنگی آمریکایی و هالیوودی هستند.

فرصت‌های فرهنگی را برای حضور جوانان پرشور و انقلابی می‌سوزانند و بستر تهدیدات فرهنگی دشمن، شبیخون و تهاجم فرهنگی غرب را فراهم می‌آورند.

«استقامت» ملت ایران، «مقاومت» ملت‌های مسلمان جهان و پایداری جوانان سلحشور اسلام را در جای‌جای وطن و اقصی‌نقاط جهان تخطئه می‌کنند و هنوز بر طبل مذاکره و توافق علی‌رغم بداهت بدعهدی و نقض پیمان دشمن، می‌کوبند!

از خشونت عریان علیه ملت بی‌محابا حمایت می‌کنند، برای دشمنان اسلام، نظام و انقلاب تحت عنوان «حق اعتراض» و «حق قمه‌کشی» قائل هستند، اما برای مدافعان امنیت، جان و ناموس ملت حق دفاع قائل نیستند! تا داعش به داخل مرزها و خیابان‌ها، کوچه‌ها و خانه‌های مردم وارد نشوند و نوامیس مردم را به تاراج نبرد، حاضر نیستند دفاع از خشونت عریان را رها کنند.

انقلابی‌گری را خشونت، افراطی‌گری و تندروی ترجمه می‌کنند، اما مذاکره و سازش و تسلیم را عین عقلانیت سیاسی می‌دانند. آن‌ها با این رویکرد، کشور را در معرض تهدیدات، تجاوزات و زیاده‌طلبی‌های غرب قرار می‌دهند و ملت را در وسط معرکه تهدیدات رها می‌کنند. آن‌ها منکر زیست شرافتمندانه ملت هستند، شیخ فضل‌الله نوری را تنها به این دلیل که نخواست زیر پرچم کفر، نفاق و شرک برود، دار زدند.

با آن که امروز فرزندان جوان این ملت با راه‌اندازی خط تولید موشک‌های نقطه‌زن، پهپادهای نقطه‌زن و انواع سلاح‌های پیشرفته هوش از سر متجاوزان به ایران را ربوده‌اند، باز بی‌شرمانه ملت را از خطر جنگ می‌ترسانند، با آن که می‌دانند این دشمن است که از خطر جنگ، شب و روز هراسناک و بی‌خواب است. دشمنان ضرب شست جوانان ما را در انهدام حکومت‌ پوشالی داعش در عراق، سوریه و لبنان دیده‌اند. آن‌ها ضربات مقاومت را در نبردهای حماس و حزب‌الله دیده‌اند و کاری نمی‌توانند بکنند، فقط امیدشان به همین جماعت غربگرا در خطوط وسیع و گسترده مقاومت در منطقه است. آن‌ها امیدوارند این جریان هر اعتراضی را به آشوب و هر آشوبی را به شورش و هر شورشی را به براندازی دولت‌های قانونی تبدیل کنند تا با سرگرم‌سازی انقلابیون در خطوط مقاومت، به اهداف شوم خود برسند.

جریان غربگرا مأمور است ملت به «آرامش حقیقی و پایدار» نرسد. همواره در تب و تاب و در مسیر تندباد تجاوزات بی‌رحمانه غرب باشد.

دوقطبی کاذب مقاومت و گفت‌وگو را در جامعه شروع می‌کنند، در حالی که تحت عنوان گفت‌وگو به دنبال سازش هستند. مردم در این سال‌ها فهمیده‌اند مفهوم سازش و گفت‌وگو با مفاهیمی چون «اشرافی‌گری»، «نجومی‌بگیری»، «بی‌دردی»، «ترسویی»، «تنبلی»، «بی‌غیرتی» و بالاخره «پیری و خستگی» همنشین است و برعکس گفتمان مقاومت با مفاهیمی چون «پیشرفت»، «ساده‌زیستی»، «دردمندی»، «تلاش و جهاد»، «جوانگرایی و نشاط‌آفرینی» و «غیرتمندی» تبیین شده است و در کار جهادی تجلی پیدا می‌کند. انبوه جوانانی که در عمق روستاها و مناطق محروم خدمات‌رسانی می‌کنند و در ایام سیل و زلزله چون فرشتگان نجات خود را به هموطنان آسیب‌دیده و دردمند می‌رسانند، در فراتر از مرزها تروریست‌های خونخوار را زمینگیر می‌کنند و…

به نظریه مقاومت معنا و مفهوم می‌بخشند و آن را راه نجات واقعی کشور می‌دانند. همین گفتمان است که به استقلال و شرف ایرانیان در جهان معنا می‌دهد، استقلال و آزادی ملت را تضمین می‌کند.

بصیرت مردم، مصائب ما با جریان غربگرا را کاهش می‌دهد. انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک است. هیچ زمانی به اندازه این ایام، غرب به دلیل بدعملی، بدخواهی و بدعهدی غربگرایان نگران حذف آن‌ها از صحنه سیاسی کشور نبودند. تلاش‌های آن‌ها بی‌فایده است. مردم تصمیم خود را گرفته‌اند. مردم به گفتمان عدالت و پیشرفت، گفتمان انقلابی‌گری و کارآمدی رأی خواهند داد.