به گزارش مشرق، «هادی محمدی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
جنگ نیابتی که قبلاً با مصداق تکیه بر تروریسم وهابی با هدف بازگشت سلطه امریکا در منطقه دنبال میشد، امروز جای خود را به نوع جدیدی از جنگ ترکیبی داده است. در این جنگ، بسیاری از ابزارهای جنگی امریکا علیه ملتها و کشورهای منطقه، انسجام و ترکیب داده شده است. جنگ اطلاعاتی، جنگ رسانهای، جنگ روانی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و جنگ تروریستی در زیر یک چتر جنگ امنیتی و نظامی قرار گرفتهاند تا هژمونی فرسوده و رنگباخته امریکا در غرب آسیا، جان تازهای بگیرد.
دلیل روشن است و امریکا و تمامی مراکز استراتژیک آن، اعتراف دارند که سلطه دهها ساله آنها در این منطقه در حال از بین رفتن است و نگرانی امریکا فقط در یک شکست راهبردی و اخراج از این منطقه استراتژیک نیست، بلکه به خوبی میدانند که در لحظه نابودی سلطه و هژمونی امریکا در غرب آسیا، بسیاری از دولتها و سازمانهای وابسته به امریکا، از رژیم صهیونیستی تا امیرنشینهای فاسد و دیکتاتور عرب، فرو خواهند ریخت، لذا شاهد این هستیم که دوشیدن این رژیمها با رضایت کامل از سوی امریکا و غرب به اجرا درمیآید.
فراتر از دوشیدن، تمامی ساختارها و پتانسیلهای این رژیمها در خدمت سیاستهای امریکاست که دو نمونه آن، به خدمت در آمدن امارات در تمامی فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی مورد نیاز صهیونیستها و امریکا و تمامی ظرفیتهای رسانهای و جنگ روانی و دیپلماتیک امارات و عربستان در خدمت صهیونیسم و امریکا علیه ایران و کشورهای محور مقاومت است. جنگ اقتصادی و تحریم حداکثری که قرار بود برای ترامپ، تسلیم ایران را به دنبال داشته باشد، به نتیجه نرسیده و لذا دیگر ابزارهای جنگ امریکایی با تکیه بر ظرفیتهای یاد شده در منطقه، برای فرسودن ایران و محور مقاومت از عراق، سوریه و لبنان و حتی یمن فعال شدهاند.
هر یک از ابزارهای جنگی یاد شده، کارکردهای ویژهای دارند، ولی ترامپ و نگرانیهای حیاتی رژیم صهیونیستی، فرصت و زمان را به زیان خود میدانند و نمیتوانند منتظر مرور زمان باشند. این جنگ امریکایی – صهیونیستی، جنگ سرنوشت است و بعید است که با شکست آن، به جنگ نظامی فکر کنند.
نکته مهم این است که تقابل با شاخ و برگ جنگ ترکیبی اگرچه تا حدی ضروری است، ولی ستون فقرات این جنگ جدید در صحنهگردانی توسط دستگاههای اطلاعاتی و نظامی امریکا دنبال میشود که مقامات اصلی آن، نخبگان تروریستی به شمار میآیند. این دستگاهها، امکانات بشری، شبکههای گوناگون اجتماعی، جاسوسی، اطلاعاتی، عملیاتی و دیپلماتیک و امکانات فنی گوناگونی در اختیار دارند که حاصل کارکرد آنها، آشوب و هرج و مرج در عراق و لبنان و احتمالاً در سوریه است که از طریق شوک پولی و اسکناسهای جعلی برای شورشسازی در سوریه و به موازات آن تحریمهای جدید، دنبال خواهد شد. همه آنچه در غرب آسیا شاهد هستیم، نتیجه و کارکرد دو مجموعه اطلاعاتی و نظامی امریکاست که دیپلماسی سیاسی امریکا را نیز به خدمت گرفته است.
مبارزه با معلول، پاسخ اطمینان بخش برای به شکست رساندن جنگ ترکیبی امریکا نیست و اگرچه میتوان ابزارهای فرعی آنها را مدیریت و مهار کرد، ولی با بریدن ریشههای اصلی بحرانسازی در منطقه، ملتهای منطقه آرامش خواهند یافت. بیش از ۱۰ پایگاه نظامی و هزاران نظامی ویژه و دهها سازمان مخفی اطلاعاتی، صحنهگردان اصلی آشوب منطقهای هستند که بدون آنها، ابزارهای فرعی، یتیم خواهند شد.
در دومین نشست امنیتی تهران که با موضوع افغانستان دنبال شد، تروریسم و حضور نامشروع امریکا را عامل بیثباتی منطقهای دانستند. باید به سرعت، سومین نشست امنیتی برای غرب آسیا را تدارک دید و اقدامات مؤثر اجرایی را دنبال کرد.