اعتقاد دارد نباید به اجرای بازیگران و بازیگری مجریان ایراد گرفت؛ از واژه "سلبریتی" کهیر می‌زند؛ به قهرمان‌پروری در سینما و سریال‌ها علاقه دارد و مسابقه "دست‌فرمون" را نه کپی می‌داند و نه لاکچری.

به گزارش مشرق، سال 1376 و فارغ‌التحصیل از دانشکده هنر دانشگاه آزاد بود که روی صحنه تئاتر آمد؛ در اول راه، با سیاوش‌خوانی شروع کرد و 2 سال بعد بازیگر فیلم‌سینمایی "دختران انتظار" شد. سیمرغ بلورینش را به خاطر "دوئل" احمدرضا درویش گرفت؛ اما چند سال بعد کامبیز دیرباز بیشتر شناخته شد، چون مجید سوزوکی اولین فیلم سینمایی "مسعود ده‌نمکی" شد. اخراجی‌ها تجربه متفاوتی از این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به مردم معرفی کرد که می‌تواند در موقعیت طنز هم قرار بگیرد. علی‌رضا بذرافشان به این نکته پی‌برد و سال 1388 نقش اصلی "نابرده رنج" را به او سپرد.

دیرباز هم مثل بسیاری از بازیگران دیگر سال‌های ابتدایی کارش را با "همسفر" قاسم جعفری در تلویزیون سپری کرد. در "تب سرد" ابعاد دیگری از بازیگری کامبیز دیرباز دیده شد؛‌ نقش منفی که در کنار شهاب حسینی و حمید گودرزی به سریالی پربیننده تبدیل شد. بازیگری که خودش را در معرض نقش‌های متفاوت قرار می‌دهد این بار کاراکتر نادر را از کارگردانی می‌پذیرد که شناسنامه‌ کاری‌اش یا تاریخی است و یا استراتژیک و ملی؛ 5 سال هم در سریال "در چشم باد" مسعود جعفری‌جوزانی بازی کرد.

البته در همان سال‌ها "پریدخت" سامان مقدم و "نابرده رنج" علی‌رضا بذرافشان را هم بازی کرد. در "آقا و خانم سنگی" کار متفاوت‌تری عرضه کرد. در "میکائیل"، سیروس مقدم از تخصص موتورسواری و تعقیب و گریز کامبیز دیرباز استفاده کرد و نقش اصلی سریال را به او سپرد؛ پلیسی را که همیشه در صحنه بود مخاطب در این سریال دید. بعد از نقش غیاث در "پشت بام تهران" و خلیل کبابی "زیر پای مادر"، با موقعیتی طنز در "شرایط خاص" به تلویزیون برگشت.

نقشی کوتاه در "گاندو" داشت و این روزها هم با اجرا در برنامه "دست فرمون" به تلویزیون برگشته است. جلوی دوربین بهرنگ توفیقی رفته و در سریال "آقازاده" بازی می‌کند. با "خروج" ابراهیم حاتمی‌کیا به سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر می‌آید و بعد از "سوء تفاهم" احمدرضا معتمدی که دو دوره قبل به جشنواره آمد، این‌بار در کنار "خروج"، "آینده" امیر پورکیان را هم دارد که بازیگر دو فیلمی امسال جشنواره فیلم فجر باشد.

دیرباز در سینما هم کارنامه خوبی دارد؛ از "دختران انتظار" رحمان رضایی، "نغمه" ابوالقاسم طالبی، "دوئل" احمدرضا درویش، "گرداب" حسن هدایت، "به نام پدر" حاتمی‌کیا، "مقلد شیطان" افشین صادقی گرفته تا "اخراجی‌ها"ی مسعود ده‌نمکی، "یک گزارش واقعی" داریوش فرهنگ، "کلبه" جواد افشار، "عیار 14" پرویز شهبازی، "انعکاس" رضا کریمی و "ساکن طبقه وسط" شهاب حسینی و "تخته‌گاز" محمد آهنگرانی؛ با همه اوصاف او هم مثل خیلی از بازیگران دیگر علاقه بسیاری به تئاتر دارد و در کنار نمایش شهید محمد جهان‌آرا که در سال 1396 روی صحنه رفت امسال در "ماربازی" سعید دشتی هم حاضر شد.

 در آستانه جشنواره فیلم فجر، سریال‌های هم‌شکل تلویزیون و راه اشتباه نمایش خانگی، سینمایی که قهرمان ندارد و مسابقه‌های تلویزیونی که کپی می‌شوند؛ همچنین انتقادهایی که به خود مسابقه "دست‌فرمون" می‌شود و اجرایی که پذیرفته و معافیت مالیاتی و فضای سلبریتی‌گری و مسائل دیگر، بهانه‌هایی شد به لوکیشن "دست‌فرمون" برویم و با او گفت‌وگویی داشته‌باشیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

اگر قرار باشد مخاطب لذت نبرد، آن کار را نمی‌پذیرم

* در ابتدای گفت‌وگو بگذارید به اجرایتان در برنامه "دست‌فرمون" بپردازیم که خودتان را بیش از مجری، هدایت‌کننده و میزبان خطاب می‌کنید. خودمانی صحبت‌کردن را چاشنی اجرایتان کرده‌اید و تلویزیون قدری به این فضاها برای ارتباط صمیمانه با مخاطبش نیاز دارد....

اصولاً شخصیت آدم‌ها را تربیت خانوادگی‌شان می‌سازد و ناخودآگاه این اصول و تربیتی که به آن پایبند است به فیلمنامه‌ها، سناریوها و دیالوگ‌هایی که بر زبان می‌آورد هم سرایت می‌کند. اگر من در سال دو فیلم بازی می‌کنم معنایش این نیست که همان دو پیشنهاد را داشتم بلکه بین چندین پیشنهاد آن دو را انتخاب کرده‌ام و در واقع به سلیقه‌ام آن نوع کارها نزدیک‌تر بوده‌اند. باز هم معنایش تکرار نیست که بخواهم چیزی را تکرار کنم. اینجا هم در برنامه "دست‌فرمون" اگر دیالوگ یا کلامی را بر زبانم می‌آورم باید چیزی باشد که مخاطب دوست داشته باشد؛ چون من اول خودم را جای تماشاچی می‌گذارم. اگر قرار باشد مخاطب از کار من لذت نبرد و اصطلاحاً روی اعصابش باشم خودم آن کار را نمی‌پذیرم.

روز اول هم گفتم من وارد اجرا نمی‌شوم

روز اول هم به مدیر شبکه نسیم گفتم آقای احسانی من اصلاً در فاز اجرا نمی‌روم و ایشان هم گفت که ما اصلاً نمی‌خواهیم در فاز اجرا بروید. البته که ادبیات این برنامه و مسابقه می‌طلبد خودمانی‌تر با مخاطب صحبت کنیم و شاید اگر مسابقه‌ای غیر از "دست فرمون" بود که اطلاعات تاریخی شرکت‌کنندگان را به چالش می‌کشید نوع ادبیات مجری باید تغییر می‌کرد. اینجا گاراژ و گاراژبازی، مکانیکی، ماشین و پیست است و این نوع خط و مشی و ادبیات را می‌طلبد.

"دست‌‎فرمون" را پذیرفتم چون مخاطب می‌پذیرد

اساساً اجرای "دست‌فرمون" را پذیرفتم و چندین پیشنهاد دیگر را رد کرده بودم؛ چون احساس می‌کردم تماشاگر و مخاطب مرا به عنوان مجری این برنامه می‌پذیرد. به هر حال 25 سال مرا موتورسوار دیده و در عکس‌های شخصی و مصاحبه‌هایم هم دنبال کرده که من چقدر با موتور و ماشین عجینم. برای همین مرا در کنار این مسابقه می‌پذیرد.

بحث ما اینجا "لاکچری‌بازی" نیست

* امروز برخی از مسابقه‌های تلویزیونی به جای ایده‌پردازی و خلاقیت، کپی می‌کنند و با دکورسازی و تغییرات اندکی روی آنتن می‌آیند. "دست‌فرمون" هم در روزهای آغازین به این اتفاق محکوم شد و حتی برخی نوشتند و گفتند که "دست‌فرمون" نمایش لاکچری‌بازی روی آنتن تلویزیون است....

اولاً راجع به لاکچری‌بازی بگویم من نمی‌دانم واقعاً کجای "پراید" لاکچری است که این‌طور انتقاد می‌کنند. این دیگر کارشناسی و نقد نیست زود قضاوت‌کردن است. اصلاً خودمان با این فخرفروشی مخالفیم و دوست داریم همه ما را ببینند؛ در نتیجه شرایط معیشتی و اقتصادی همه را درنظر می‌گیریم. به همین‌خاطر شاید مخاطبین یادشان باشد شبی در "دست‌فرمون" شرکت‌کننده‌ای با ماشین BMZ4 و شرکت‌کننده دیگر هم با پراید رقابت کردند،‌ چون اینجا مدنظر ما کیفیت و لوکس بودن ماشین مطرح نیست و دست‌فرمان و مهارت راننده مهم است، در نتیجه پراید پیروز مسابقه شد و آن ماشین گران‌قیمت کنار رفت.   

ربطی به مسابقه ‌"تخت‌گاز" بی‌بی‌سی نداریم

اصلاً بحثمان ماشین خوب و بد نیست تنها مهارت رانندگی مهم است. چه کسی بهتر رانندگی کند در اینجا امتیاز می‌گیرد. به همین‌ خاطر نام این مسابقه را "دست‌فرمون" گذاشته‌ایم. این برنامه کپی هیچ‌برنامه‌ای نیست؛ اگر منظور شما و دیگر کارشناسان و منتقدین کپی از مسابقه تخت‌گاز بی‌بی‌سی باشد من اتفاقاً اعتقاد ندارم. کپی شاید کلمه خوبی نباشد اما الگوگرفتن در برنامه‌سازی ایرادی ندارد؛ برخی اوقات استفاده از ایده برخی از کارهای موفق دنیا به جلوگیری از تکرار در برنامه‌سازی کمک هم می‌کند منتها باید بومی‌سازی شوند و به فرهنگ خودمان برگردند. اینجا ما استعدادهای ناب ایرانی را با ماشین‌های خودشان به دور از تجمل، به رقابت می‌گذاریم که هم برای مخاطب سرگرم‌کننده و آموزشی باشد و هم برای شرکت‌کننده فضایی فراهم شود خودش را بسنجد که چه‌قدر در رانندگی تبحر دارد.

آنجا مسئله برندبازی مطرح است و اینجا مهارت و دست‌فرمون!

ما کپی و هم‌شکل "تخت‌گاز" بی‌بی‌سی نیستیم، چون نمی‌توانیم به خاطر محدودیت‌های بازرگانی تلویزیون نام برند بیاوریم؛ اینجا فقط پراید و پیکان را می‌گوییم که خط تولیدشان به پایان رسیده است. اگر دیده باشید اینجا همه مواظبند نام ماشینی را نبرند و هرکس برای ماشین خودش نام مستعاری انتخاب کرده است. ما همان نام‌های مستعار را می‌بریم؛ مثلاً صدا می‌کنیم اسب سفید، رخش، اژدها و یا نام‌های دیگر اما برنامه "تخت‌گاز" با برندها و مقایسه برندها کار دارد و اتفاقاً ماشین‌های لوکس روی صحنه می‌آیند. ما اصلاً این کارها را نمی‌کنیم و اعتقاد نداریم بیننده‌مان را به این شکل پای گیرنده نگهداریم. البته ممکن است بعد از مرحله مقدماتی که به مهارت و کیفیت دست‌فرمان شرکت‌کنندگان تأکید داشت در مرحله دیگر سرعت یا نکات دیگر شرکت‌کنندگان را بسنجیم.

موتورسواری اضافه می‌شود

* شنیده‌ام شاید مسابقه موتورسواری هم به "دست‌فرمون" اضافه شود..

این هم جزو برنامه‌های آینده این مسابقه است. بنابراین ما قصدمان کپی‌برداری نبوده و نیست.

کامبیز دیرباز شرکت‌کننده "دست‌فرمون" می‌شود

* در برنامه‌های دیگر هم اتفاق افتاده که مجری برنامه یکبار به جای شرکت‌کننده یا میهمان قرار بگیرد؛ آیا شما خودتان هم شرکت‌کننده "دست‌فرمون" می‌شوید؟

به این موضوع فکر کرده‌ایم که قسمت ویژه‌ای در شب عید نوروز، من به همراه سه هنرمند دیگر به جای چهار شرکت‌کننده ثابت این برنامه شرکت کنیم و با هم به رقابت بپردازیم.

* با همان رفیق‌های قدیمی‌تان مثل پژمان بازغی و سام درخشانی و...

(خنده) باید بگردم سه تا ناتوان پیدا کنم که خودم اول شوم.

چرا "نابرده رنج"، "میکائیل" و "زیر پای مادر" ادامه پیدا نکرد؟

* موضوع بعدی که باید به آن توجه داشت این است که یکی از معضلات امروز تلویزیون عدم توجه به حفظ برند است. گاهی این حفظ برند در سریال و فیلم است و عمدتاً متوجه برنامه‌سازی است.  ما متأسفانه مشکلمان در تلویزیون این است که نمی‌توانیم برندهایمان را با خلاقیت و نوآوری نگهداریم به تکرار نیفتند و خیلی از مسائل دیگری که دخیلند. نظر شما در این باره چیست؟

من یکی از انتقادها و گلایه‌هایم همین است که چرا برندهای خوب در تلویزیون، نمی‌مانند؟ مثلاً سه ماه گذشته با علی‌رضا بذرافشان صحبت کردم تا من و سام درخشانی پیر نشده‌ایم "نابرده رنج" دوم ساخته شود؛ چون به اعتقاد بسیاری یکی از سریال‌های موفق تلویزیون است. حتی "میکائیل" سیروس مقدم می‌تواند ادامه پیدا کند یا "زیر پای مادر" بهرنگ توفیقی که کاراکتر خلیل کبابی جا افتاد. کارهای پربیننده چه در عرصه برنامه‌سازی و چه سریال‌سازی باید ادامه پیدا کنند تا مخاطب انواع و اقسام سوژه‌ها، موضوعات و اتفاقات را در آن قاب برنامه‌ها و سریال‌ها ببیند. شاید جایی نگفته باشم که دوست دارم سریال‌های "نابرده رنج"، "میکائیل" و حتی "زیر پای مادر" ادامه پیدا کنند.

نباید برندها را تلویزیون به امان خدا رها کند

سریال باید 100 قسمت و 200 قسمت باشد، 19، 18 و 15 قسمت سریال نیست. مخصوصاً که در حال حاضر مردم به سریال‌های پرتعداد و پرقسمت عادت کرده‌اند. من حتی برخی اوقات فکر می‌کنم و می‌بینم که سریال "پشت بام تهران" هم تأثیرگذار بود و مردم مرا می‌دیدند تشکر می‌کردند؛ این نوع سریال‌ها هم با داستان‌های جذاب می‌توانند در فصل‌های دیگر به آنتن برگردند. من هم با شما هم عقیده‌ام که در این زمینه کم‌کاری کرده‌ایم و نباید برندهای مهم را به امان خدا رها کنیم.

مخاطب در "آقازاده" فریب می‌خورد

* از سریال "آقازاده" چه خبر؟

حالش خوب است و داریم کار می‌کنیم تا دی‌ماه آماده شود. نقشم خیلی خاص است؛ از آن نقش‌هایی که نمی‌توانی حدس بزنی و باید مخاطب فریب بخورد. حامد عنقا نویسنده این سریال این کار را خوب بلد است؛ خوشحالم که با بهرنگ توفیقی کارگردان این سریال کار می‌کنم که تاکنون چندین‌بار این اتفاق افتاده است.

در این فضا "آقازاده" حرف برای گفتن دارد

* شما در فضای نمایش‌خانگی قبل از پیوستن به سریال "آقازاده" فقط مسابقه کار کرده بودید؛ اما به این فضا واقفید؛ چرا آن‌طور که باید و شاید محتوایش مدیریت نمی‌شود؟

می‌توانم به جرأت بگویم هرچه سریال و فیلم در ایران تولید می‌شود بر خودم وظیفه می‌دانم که این کارها را ببینم. برخلاف برخی از همکاران که می‌گویند ما اصلاً تلویزیون نگاه نمی‌کنیم. من همه سریال‌هایی که در تلویزیون پخش می‌شود چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش‌خانگی را دنبال می‌کنم. هم احترامی است که برای هم‌صنفی‌هایم قائلم و هم اینکه حواسم به دور و اطرافم است که چه کارهایی ساخته می‌شود. به همین خاطر می‌توانم کارشناسانه‌تر درباره این مسئله صحبت کنم؛ در سریال‌های نمایش‌خانگی می‌توانم بگویم همه سریال‌ها با فاصله زیاد از سریال "شهرزاد" حسن فتحی  و "دندون‌طلا" داود میرباقری قرار دارند؛ این دو از همه بهتر بودند. فکر می‌کنم در این فضا، سریال "آقازاده" حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

با رفتن جمشید هاشم‌پور قهرمانان هم رفتند

* نظرتان درباره کارهایی که تلویزیون پخش می‌شود به تعبیر بسیاری از کارشناسان،‌ هم‌شکلند و خیلی از خلاقیت و نوآوری برخوردار نیستند یا قهرمان ندارند؛ یا خیلی تلخند و یا طنزهایشان به سمت لودگی می‌رود...

نمی‌دانم نامش معضل است یا نه! اما سینمای ما به این سمت رفته که قهرمان‌محوری را فراموش‌کرده است؛ انگار با رفتن جمشید هاشم‌پور قهرمانان هم با او رفتند. فیلم‌هایمان در این چهار- پنج سال گذشته که به سینما نگاه کنید، چهار- پنج شخصیت اصلی دارند و قصه را می‌توان حدس زد. یکی از علت‌هایی که در این چهار سال اخیر، در کارهای سعید نعمت‌الله بازی کردم، به خاطر این بود که "میکائیل"، "پشت بام تهران"- غیاث و "زیر پای مادر"- خلیل کبابی سلیقه‌ام بودند. سلیقه من قهرمان‌محوری در سینما و تلویزیون است که کم‌ شده‌ است.

من از طنز استقبال می‌کنم

* شما در طنز هم موفق بودید اما تعدادشان در کارنامه‌تان کم است و به نام‌هایی همچون "اخراجی‌ها" و "نابرده رنج" می‌رسد. نمی‌خواهید حضورتان را در کارهای طنز پررنگ‌تر کنید؟

چرا من خودم می‌خواهم و طنز را می‌پسندم. در شرایط مشابه اگر باشد من طنز را انتخاب می‌کنم اما مدل طنزی که دوست دارم طنز موقعیت است؛ همچون همان "اخراجی‌ها" که در عین جدیت، لحظات کمدی خلق می‌شود و شاید هم این نوع طنزها کمتر نوشته می‌شود یا اگر نوشته می‌شود کمتر به من پیشنهاد می‌شود. نکته‌ای که شاید همیشه درباره من به ذهنشان می‌رسد کاراکتر جدی است اما این را همیشه بدانند که من از طنز استقبال می‌کنم.

کسانی که از تلویزیون قهر کرده‌اند با تلویزیون معرفی شده‌اند

* شما در صحبت‌هایتان به این نکته اشاره کردید که یکسری می‌گویند ما تلویزیون نمی‌بینیم، باید این نکته را هم اضافه کنم که یکسری هم می‌گویند ما اصلاً با تلویزیون کار نمی‌کنیم؛ اصطلاحاً تلویزیون را تحریم کرده‌اند...

یکسری که نه؛ دو سه نفر این حرف را زده‌اند. من نمی‌فهمم این قضیه را، حرف هم که می‌زنی محکوم می‌شوی اما من خودم می‌گویم آدم یا باید باشد و یا نباشد؛ در سیستمی که فعالیت می‌کنی و از این طریق دیده شدی نمک بخوری و نمکدان را بشکنی! کسانی که با تلویزیون قهر کرده‌اند اصلاً با تلویزیون به مردم معرفی شده‌اند. این رویه اشتباهی است. اگر گلایه‌شان به‌جا هم باشد که در برخی از جملاتشان درست است توهین‌هایی که به صنف ما شده، تند و غیرمنصفانه بوده است؛ من اصلاً توهین را برنمی‌تابم و دوست ندارم اما می‌گویم قهر کردن راه درستی نیست. می‌توان با نقد و گفت‌وگو کارها را درست کرد اما اینکه بخواهیم قهر کنیم راه صحیحی نیست.

از واژه "سلبریتی" کهیر می‌زنم

* سؤال بعدی من به اظهارنظرهای "سلبریتی‌ها" در فضای مجازی برمی‌گردد؛ اینکه هنرمند مشهور و معروف یا اصطلاحاً "سلبریتی" چقدر باید همراه مردم باشد و درباره معضلات و اتفاقات موضع‌گیری داشته باشد؟

من واقعاً از این واژه "سلبریتی" کهیر می‌زنم. من همیشه خودم را جای مردم می‌گذارم و به شرایط قبل از معروفیتم فکر می‌کنم زمانی که باک بنزینم را می‌شمردم که اگر آخر هفته می‌خواهم به فلان‌جا بروم آیا هزینه‌اش را دارم یا ندارم؟ یاد آن شبی که رفتم سیمرغ بلورین بابت بازیگری در فیلم "دوئل" را بگیرم و با تاکسی به خانه برگشتم و ماشین نداشتم. اینها را نباید یادم برود و به همین‌خاطر همیشه همراه مردمم. اما به نظرم این روزها مقداری انتظارات مردم از هنرمندان بالا است؛ هنرمندان سوپرمن نیستند؛ من می‌توانم زبان مردم باشم به خاطر تریبونی که در دستم است کما اینکه همیشه‌ بوده‌ام.

وظیفه من است که زبان مردم باشم

همیشه در پست‌هایم نوشته‌ام و در محافلی که بوده‌ام گفته‌ام تو را به خدا به داد مردم برسید زندگی برای مردم سخت شده است. من الان پدر و مادرم بازنشسته‌اند؛ یکی 30 سال پرستاری کرده و دیگری در دادگاه‌ها کار کرده است. اگر ما حواسمان نباشد به مشکل برمی‌خورند. وظیفه من است چون تریبون دست من است اما اینکه مردم انتظار داشته باشند بیش از اینها قدمی بردارم میسر نیست.

به‌خاطر ویترین، قانون معافیت مالیاتی هنرمندان را برندارید!

* یکی از اتفاقات دیگری که سلبریتی‌ها یا هنرمندان مشهور مورد مؤاخذه و نقد جدی قرار گرفته‌ و می‌گیرند حضور در مجامع سیاسی و انتخاباتی است. ماجرایی که این روزها به معافیت مالیاتی هنرمندان برمی‌گردد...

11 سال این قانون معافیت مالیاتی بوده اما الان مطرح می‌کنند و در مطبوعات بازنشرش می‌دهند؛ به عنوان مخاطب می‌گویم که راست می‌گویند وقتی همه مالیات می‌دهند چرا این گروه مالیات ندهند؟ اما به عنوان بازیگر باید بگویم مردم تنها آن ویترین و چند نفر مشخص را می‌بینند که درآمدهای بالایی دارند. من می‌گویم باید سقف قراردادی را مشخص کنند که هرکدام از این هنرمندان بالاتر از این سقف مشخص شده،‌ درآمد داشتند مالیات بدهند اما نباید هنرمندان و فرهنگی‌های تلاشگر و ضعیف ما ضرر کنند. آنهایی که بیمه بیکاری ندارند و عزیزان پیشکسوتی که شاید سالی یک کار داشته باشند و باید در طول سال از حقوق و مزایای آن بهره ببرند. در واقع ضعیف و قوی یا به معنای مصطلح، تر و خشک را نباید با هم سوزاند؛ اینکه تعداد اندکی هنرپیشه مطرحند که اتفاقاً زمانه نشان داده که هیچ‌وقت در بورس ماندگار نیستند نباید قانون را به خاطر این عده، برداشت. باید قانون اصلاح شود تا فرهنگی‌ها و هنری‌های ضعیف ما که نه بیمه بیکاری دارند و بعضاً حتی بیمه هم نیستند مورد آسیب قرار نگیرند.

"خروج" یک وسترن ایرانی؛ قهرمانانی که به جای اسب تراکتور سوارند

* یکی از کارهایی که امسال برای جشنواره فیلم فجر دارید، "خروج" ابراهیم حاتمی‌کیا است...

بله خدا را شکر امسال با "خروج" ابراهیم حاتمی‌کیا به جشنواره فجر می‌آیم. البته کار "آینده" امیر پورکیان هم در جشنواره روی پرده می‌رود. من قبلاً با آقای حاتمی‌کیا در "به نام پدر" کار کرده بودم و کار متفاوتی را مخاطبین خواهند دید. وسترن ایرانی که قهرمانانش مخصوصاً قهرمانان اصلی به جای اسب سوار تراکتور می‌شوند. من احساس می‌کنم فیلمی دیدنی خواهد بود.

من به آقای قریبیان کمک می‌کنم

* شما چه نقشی دارید؟

نمی‌توانم داستان را لو بدهم؛ اما نقش کسی را دارم که به شخصیت اصلی "خروج" یعنی آقای قریبیان کمک می‌کند تا به چیزی که دلش می‌خواهد برسد. در این حد می‌توانم بگویم اما ان‌شاءالله امسال جشنواره پر و پیمانی را شاهد خواهیم بود، چون بزرگان سینما در آن حضور دارند ما هم در این میان با دو کار به جشنواره می‌آییم؛ امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد.

بعید می‌دانم ساخته شود

*" گاندو" را صحبت نکردید؟

بعید می‌دانم ساخته شود من که مهمانشان بودم اما از دور که نگاه می‌کردم چون یک مقداری حاشیه‌هایش زیاد شد فکر می‌کنم فعلاً خبری نیست و به نظرم حتی نگارش متنش را هم شروع نکرده‌اند.

* کار دیگری را شروع نکردید؟

نه فعلاً که وقت من را اجرای برنامه "دست‌فرمون" و سریال "آقازاده" گرفته است.

* نقشتان در سریال "آقازاده" را نمی‌توانید بگویید؟

آنجا چون معمایی است نمی‌توانم راجع به نقشم صحبت کنم.

انتقادها باید منطقی باشند

* اجرای تلویزیونی را تجربه کردید و گروهی به این حضور بازیگران در قالب مجری تلویزیون، انتقاد دارند...

باید منطق داشته باشد. اگر منطق انتقادشان را بدانم می‌توانم جواب بدهم.

مورگان فریمن هم بازیگر است و هم مجری شد

* می‌گویند که باعث می‌شود مجری‌های اصیل خانه‌نشین بشوند؟

نه؛ واقعاً این‌طور نیست، این همه برنامه در تلویزیون تولید می‌شود این شکلی نیست؛ واقعاً به نظرمن الان در سینما هم این شکلی است اما هیچ هنرپیشه‌ای جای هنرپیشه دیگری را نگرفته یعنی به تعداد هنرمندان، نقش هم در سینما نوشته می‌شود و عین کت شلوار باید به تن بازیگر بنشیند. درباره اجرا هم همین شکلی است حالا این کار به خصوص که صحبت می‌کنیم اصلاً اجرا نیست مدلش میانداری است؛ اما اگر اینها مدلشان و انتقادشان این است که باید بازیگر بازیگری کند و مجری‌گری نکند من می‌گویم اگر نوازنده پیانو، ویولن بزند نمی‌توانند به آن هنرمند خرده بگیرند، چون زمانی انتقاد جایگاه دارد که آن هنرمند از پس کار دیگر برنیامده است. در واقع نباید تک‌بعدی نگاه کنیم، مورگان فریمن کارگردان و بازیگر بزرگ آمریکا و برنده جایزه اسکار، مجری هم شد، چون توانایی‌اش را داشت و توانست در ابعاد دیگر هم هنر خودش را عرضه کند؛ بنابراین زمانی انتقاد، جایگاه پیدا می‌کند که فلان بازیگری که مجری شد، مجری ضعیفی باشد یا مجری که بازیگر شده، بازیگری‌اش دچار اشکال باشد.

منبع: تسنیم