به گزارش مشرق، حال فوتبال خوب نیست و درست در مسیری خلاف جریان آب روی موجهای هیجانی به پیش میرود و کوچکترین اثری از درایت و تدبیر در تصمیمات شتاب زده متولیان و مسئولان ورزش کشور دیده نمیشود. حکایت استراماچونی هم هر طور که به پایان برسد سند سیاهی است از فقدان تدبیر در تصمیمسازیهای ورزش کشور و نشانهای از اقدامات عجولانه و شتاب زده به منظور آرام کردن یا حتی فریب افکار عمومی.
حکایت لشگرکشیهای خیابانی برای اعمال فشار به مسئولان در سالهای اخیر پررنگتر شده و عدهای از هواداران پایتخت از این ابزار برای تحقق خواستههای خودشان استفاده میکنند. بعد از جدایی برانکو همین تجمعات منجر به توهین، فحاشی و برخورد فیزیکی مقابل ساختمان باشگاه پرسپولیس شد و حالا شاهد تکرار همان وقایع در ماجرای استراماچونی و استقلال هستیم.
برخورد احساسی و عجولانه مسئولان وزارت ورزش و بیتدبیری در زمان عمل کردن به تعهدات در قبال مربیان و بازیکنان خارجی را باید از عوامل اصلی شکلگیری این بدعت خیابانی دانست. وقتی برگزاری چند تجمع موجب برکناری مدیرعامل و بسیج شدن تمامی ارکان ورزش و حتی دولت برای حقق خواسته معترضان میشود طبیعی است که در پی یک تصمیم نادرست داوری یا احتمالا از دست رفتن یک ضربه پنالتی هم شاهد تکرار اینگونه تجمعات باشیم.
بیشتر بخوانید:
خدشهدار شدن وجهه ایران؛ «تدبیر» مشترک وزارت ورزش و استقلال
خیابان مقابل ساختمان باشگاهها حالا معتبرترین مرکز تصمیمسازی فوتبال کشور به شمار میرود که سخنگوی وزارت ورزش بلافاصله نسبت به شعارهای این مرکز واکنش نشان میدهد. وزیر ورزش خواستار بررسی و رسیدگی فوری میشود و حتی در ماجرای رفتن استراماچونی یا جریمه مهدی طارمی و پرسپولیس از ظرفیتهای دستگاه دیپلماتیک و رسانه ملی هم استفاده میشود. مهدی طارمی در جریان ماجرای قرارداد با ریزهاسپور ترکیه جریمه شده بود و باید جریمهاش را میداد اما رایزنی مقامات ارشد دو کشور باعث شد این اتفاق رخ ندهد. در واقع برای یک بازیکن یا یک تیم، دولت هم پای کار آمد و وااسفا که یک بلیتمان در بُعد بینالمللی در این ماجرا سوخت.
حقیقت این است که استراماچونی از این همه بیتدبیری حاکم بر ورزش و فوتبال ما به خوبی بهرهبرداری کرد همانطور که کیروش این کار را قبلاً انجام داده بود. استراماچونی چند هفته با رفتارهای ناپسند، فریبکارانه و غیر حرفهای همه را به بازی گرفت و مسئولان ورزش بیش از هر فردی اسیر این بازی تحقیرآمیز شدند. او یک روز گفت که به خاطر یک هوادار نابینا به تهران برمیگردد اما پولش را گرفت و این کار را نکرد.
استراماچونی برگردد یا نه تفاوتی در اصل ماجرا ندارد چرا که ما از اعتبار و آبروی خودمان در این داستان گذشتیم و تسلیم شعارهای خیابانی شدیم و تن به هر خواستهای دادیم. بدتر، اینکه برخی مدیران باسابقه این فوتبال که در استقلال حضور دارند گفتند که ما به خاطر هواداران درخواست استراماچونی مبنی بر کاهش مدت قرارداد را پذیرفتیم. آنها البته با این حرف بر ضعف مدیریت خود پوشش گذاشتند.
با این شرایط از این پس مدیران دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باید برای حفظ جایگاه خودشان به دنبال جلب رضایت در خیابان باشند، جایی که تجمع چندصد هوادار استراتژی و رویکرد مدیریتی باشگاه را تعیین میکند. در روزهایی که صفحه مجازی سخنگوی وزارت ورزش به سایت رسمی دستگاه ورزش مبدل شده و به جای آرام کردن هیجانات کاذب حاکم بر فوتبال خودش جنجال به پا میکند شاید انتظار تدبیر و مدیریت فضای هواداری چندان معقول نباشد تا زمانی که «طلوع» دوبارهای فرار برسد.