کد خبر 1029852
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۱

شلیک موشک‌های جمهوری اسلامی ایران از سوی فرزندان ملت به مراکز نظامی شیطان بزرگ مانند همه مسائل دیگر در کانون دو قطب تحلیلی مرسوم قرار گرفت؛ یک قطب افتخار و یک قطب تلاش برای کم‌اهمیت جلوه دادن آن.

به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت: 

شلیک موشک‌های جمهوری اسلامی ایران از سوی فرزندان ملت به مراکز نظامی شیطان بزرگ مانند همه مسائل دیگر در کانون دو قطب تحلیلی مرسوم قرار گرفت؛ یک قطب افتخار و یک قطب تلاش برای کم‌اهمیت جلوه دادن آن. اما اگر بخواهیم بدون اغراق، حد واقعی این شلیک را بدانیم، باید جایگاه ایران معاصرِ قبل از انقلاب اسلامی را از ابعاد مختلف علمی، تکنولوژی، سیاسی و نظامی درک کنیم. اصولاً درک ارزش و جایگاه نظام جمهوری اسلامی بدون درک تاریخ معاصر ایران ممکن نیست. ارزش شلیک موشک‌های سپاه به مواضع امریکا و واکنش‌های بعدی آن را باید در یک قاب دید و یک بار دیگر ایران شناسی را به نظاره نشست.

اما پیش از ورود به شمارش دستاوردهای این شلیک این نکته را باید یادآوری کرد که انتقام موعود نظام جمهوری اسلامی تاکتیکی نبود (کشتن یک یا چند امریکایی)، از روز اول فرمانده سپاه بر «انتقام راهبردی» تأکید کرد و آنچه هم در عین‌الاسد انجام شد، در حد سیلی – نه حتی سیلی محکم – ارزیابی شد؛ لذا انتقام جمهوری اسلامی به معنای تحقق آرمان شهید سلیمانی در اخراج امریکا از جهان اسلام است. این انتقام بطئی، تدریجی و ابعاد آن سیاسی – نظامی و بین‌المللی است و لازمه درک آن صبوری در بستر زمان است.

اما معنای آن شلیک چه بود؟

۱- اولین معنای شلیک اثبات مدعای پایان یافتن دوران بزن در رو از سوی ایران است. امریکایی‌ها متوجه شدند که این معنا را امروز و آینده باید خوب فهم کنند که با پدیده‌ای مواجه هستند که در ۳۰۰ سال گذشته ندیده‌اند.


۲- این شلیک دومین شلیک به امریکا در طول تاریخ است. شلیک اول را دریاسالار ژاپنی «یاما موتو» در ۱۹۴۱ انجام داد و دو سال بعد – یعنی ۱۹۴۳ – امریکایی‌ها وی را ترور کردند. ژاپنی‌ها از جواب صرف‌نظر کردند تا اینکه گرفتار بمباران اتمی با ۲۲۰ هزار کشته شدند. ایران دومین شلیک را کرد، اما در پاسخ به ترور بود. در آنجا امریکا وارد جنگ دوم جهانی شد، اما اینجا جسارت آغاز جنگ سوم جهانی را نداشت.


۳- این شلیک از سوی یک کشور جهان سومی به بزرگ‌ترین قدرت نظامی - اقتصادی جهان انجام شده است که احساس قدرت ملی و ایمانی یک ملت را به اثبات می‌رساند. اما مهم‌تر از آن اعلام قبلی این شلیک و پذیرش مسئولیت آن همزمان با اصابت موشک‌ها در محل مدنظر است. این جسارت در جهان سوم بی‌نظیر است.


۴- سلاح شلیک شده بومی است، یعنی ایران با سلاح شرق و غرب به پایگاه امریکا شلیک نکرده است بلکه مانور سخت‌کوشی فرزندان خود را در مقابل چشم جهانیان برگزار کرده است.


۵- از فردای این شلیک دو دسته در تنظیم نگرش، رفتار و روابط با ایران بازنگری و خود را تنظیم مجدد خواهند کرد؛ دسته اول قدرت‌های شرقی هستند که با امریکا گلاویزند و دوم کشورهای جنوبی خلیج فارس هستند که حساب کار دست‌شان آمد که هم نوکری امریکا امنیت ایجاد نمی‌کند، هم تحریم ایران صلابت و اقتدار این کشور را فرو نکاسته است و شما در برزخ موجود باید امنیت بومی را بر امنیت عاریتی ترجیح دهید.


۶- آنچه ایرانیان و ملت‌های در بند باید متوجه شوند، این است که اقدام نظامی ایران یعنی اقدام نظامی کشوری که از کاپیتولاسیون به اینجا رسیده است. بعد از اخراج ۴۳ مستشار نظامی امریکا به شلیک موشک‌های نقطه‌زن و دوربرد رسیده است و این از نظر مدت زمان طی شده چیزی شبیه معجزه است.


۷- اینکه یک ابرقدرت پاسخ چنین جسارتی را نمی‌دهد و سعی در کوچک نشان دادن آن دارد نیز برای فرار از فشار پاسخگویی در درون امریکا است، اما دولتمردان امریکا متوجه شده‌اند که هر واکنشی باعث حمله به ده‌ها نقطه دیگر خواهد شد و این خود شاخصی از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی در مواجهه با قدرت‌های بزرگ است.


قطعاً شیب مواجهه با امریکا در غرب آسیا در شعاع همه جغرافیای آن شروع شده است و شلیک موشک از سوی ایران به مثابه افتتاح این پروژه و قیچی روبان آن بود، اما بمباران مرز بوکمال توسط صهیونیست‌ها نشان می‌دهد برای این فقره هم باید تصمیمی پشیمان‌کننده اتخاذ کرد تا صهیونیست‌ها نیز بسان پدر تنظیم مجدد شوند. سپاه برای انجام این مهم شورای عالی امنیت ملی را متقاعد نماید.