کد خبر 1032379
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۰

بنابراین در وهله اول باید به این مسئله دقت کنیم که «از سرنوشت»، در مقایسه با سریال‌های پیشین شبکه دو، یک قدم رو به جلو محسوب می‌شود.

به گزارش مشرق، از شروع پخش سریال «از سرنوشت» شبکه دو، چند قسمت می‌گذرد. حالا دیگر می‌شود بدون پیش‌داوری، نگاهی جدی به سریال انداخت و آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد. این سریال قرار است اثری سه فصلی باشد. فصل اول آن (که مشغول تماشای آن هستیم) به کارگردانی محمدرضا خردمندان ساخته شده؛ کارگردانی که سال 1395 فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد» را کارگردانی کرد و با استقبال زیادی روبه‌رو شد. خردمندان در ساخت فصل اول این سریال، حساسیت زیادی به خرج داده و می‌توان گفت تا اینجای کار، جز چند مورد کوچک، اثر قابل قبولی تولید کرده است.

قدمی مهم برای شبکه دو

 قبل از هر مسئله‌ای باید به این نکته توجه کنیم که «از سرنوشت»، بعد از سریال‌هایی مثل «حکایت‌های کمال»، «مرضیه»، «سلام آقای مدیر» و ... روی آنتن شبکه دو رفته است؛ سریال‌هایی هرکدام در زمان پخش، جزو آثار ضعیف تلویزیون به حساب می‌آمدند و با انتقادهای فراوانی همراه بودند. بارها در همین صفحه درباره ضعف سریال‌های شبکه دو نوشته‌ایم و از مدیران این شبکه خواسته‌ایم برای انتخاب سریال‌ها، سلیقه بیشتری به خرج دهند. شبکه دو بعد از سریال «بر سر دوراهی» که نوروز 98 روی انتن رفت و اثری به نسبت پرمخاطب بود، دیگر موفقیتی در جلب مخاطب نداشت. حالا بعد از مدت‌ها با این سریال، توانسته است خودش را احیا کند. بنابراین در وهله اول باید به این مسئله دقت کنیم که «از سرنوشت»، در مقایسه با سریال‌های پیشین شبکه دو، یک قدم رو به جلو محسوب می‌شود.

بازی موفق کودکان

یکی از نکات مثبت «از سرنوشت»، انتخاب صحیح بازیگران است. بهرحال انتخاب بازیگران کودک، برای نقش اصلی یک سریال کار سختی است و خردمندان به خوبی از پس آن برآمده است. این کارگردان در فیلم «بیست‌ویک روز بعد» هم از این جهت موفق ظاهر شده بود. نقطه قوت آن فیلم هم به بازی درجه یک بازیگران نوجوان برمی‌گشت. بنابراین به نظر می‌رسد که خردمندان، به شناخت خوبی از کودکان و نوجوانان رسیده است. خودش در مصاحبه‌ای گفته است که « در سریال «از سر نوشت» زمان طولانی را با بچه‌ها کار کردم و از این نظر تجربه‌های متفاوتی را به دست آوردم.» او در باورپذیری کاراکترهای سهراب و هاشم به عنوان دو کودک پرورشگاهی با ویژگی‌های منحصربفرد عمل کرده است.

بیشتر بخوانید:

میدان سخت رقابت برای «عصر جدید۲»/ چه کسی به ترکیب تیم برنده دست می‌زند؟

تغییر مسیر از نقطه شروع

اوایل دی ماه، بعد از گذشت چند قسمت از پخش این سریال، آن را آنالیز کردیم و نوشتیم که در نقطه شروع، وضعیت امیدوارکننده‌ای دارد و دست روی سوژه جالبی گذاشته است.  مادر جوانی بعد از سالها از زندان آزاد می‌شود و به دنبال پسر گمشده‌اش می‌گردد. او دختر سرایدار خانواده‌ای ثروتمند بوده و پنهانی با پسر این خانواده ازدواج کرده و از او بچه‌دار شده است اما نهایتا به دلایلی به زندان می‌افتد و دیگر خبری از پسر نیست. درست است که این سوژه، متفاوت و غافلگیر کننده نیست و نمی‌تواند مخاطبانش را به هیجان بیاورد اما بهرحال در قسمت‌های نخست سریال، تعلیق جالبی ایجاد کرد و مخاطبان را به تماشای آن ترغیب کرد. رفته رفته اما وضعیت به سمت و سوی دیگری رفت. بعد از مرگ مادر، تمرکز داستان از روی این ماجرا برداشته شد و زندگی سهراب (پسر گمشده) و هاشم (دوست صمیمی سهراب) به عنوان محور اصلی داستان مورد توجه قرار گرفت. با ماجرای این دو کودک، وارد پرورشگاه شدیم و مشکلات و روابط و احساسات این بچه‌ها را از نزدیک دیدیم. از اینجا به بعد ماجرا بود که داستان اصلی، تاحدودی به فراموشی سپرده شد. درست است که هنوز هم ردپای همسر دوم پدر سهراب و اطرافیانش را در زندگی او می‌بینیم اما دیگر اهمیت چندانی در روند ماجرا ندارد.

انتظار برای غافلگیری

تا قسمت دوازدهم، به لحاظ بازی و خلق موقعیت‌های جذاب در خلال روایت داستان، با اثری رو به بالا روبه‌رو مواجه هستیم اما هنوز نمی‌توانیم مطمئن باشیم در ادامه چطور پیش خواهد رفت. منتظریم در همین قسمت‌ها شاهد یک غافلگیری مهم باشیم و بعد از آن چرخش داستان را به سمت و سوی دیگری ببینیم؛ به طوری که تفاوت آن را با سایر سریال‌های مشابه، حس کنیم.

منبع : هفت صبح

 حالا دیگر می‌شود بدون پیش‌داوری، نگاهی جدی به سریال انداخت و آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد. این سریال قرار است اثری سه فصلی باشد. فصل اول آن (که مشغول تماشای آن هستیم) به کارگردانی محمدرضا خردمندان ساخته شده؛ کارگردانی که سال 1395 فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد» را کارگردانی کرد و با استقبال زیادی روبه‌رو شد. خردمندان در ساخت فصل اول این سریال، حساسیت زیادی به خرج داده و می‌توان گفت تا اینجای کار، جز چند مورد کوچک، اثر قابل قبولی تولید کرده است.

قدمی مهم برای شبکه دو

 قبل از هر مسئله‌ای باید به این نکته توجه کنیم که «از سرنوشت»، بعد از سریال‌هایی مثل «حکایت‌های کمال»، «مرضیه»، «سلام آقای مدیر» و ... روی آنتن شبکه دو رفته است؛ سریال‌هایی هرکدام در زمان پخش، جزو آثار ضعیف تلویزیون به حساب می‌آمدند و با انتقادهای فراوانی همراه بودند. بارها در همین صفحه درباره ضعف سریال‌های شبکه دو نوشته‌ایم و از مدیران این شبکه خواسته‌ایم برای انتخاب سریال‌ها، سلیقه بیشتری به خرج دهند. شبکه دو بعد از سریال «بر سر دوراهی» که نوروز 98 روی انتن رفت و اثری به نسبت پرمخاطب بود، دیگر موفقیتی در جلب مخاطب نداشت. حالا بعد از مدت‌ها با این سریال، توانسته است خودش را احیا کند. بنابراین در وهله اول باید به این مسئله دقت کنیم که «از سرنوشت»، در مقایسه با سریال‌های پیشین شبکه دو، یک قدم رو به جلو محسوب می‌شود.

بازی موفق کودکان

یکی از نکات مثبت «از سرنوشت»، انتخاب صحیح بازیگران است. بهرحال انتخاب بازیگران کودک، برای نقش اصلی یک سریال کار سختی است و خردمندان به خوبی از پس آن برآمده است. این کارگردان در فیلم «بیست‌ویک روز بعد» هم از این جهت موفق ظاهر شده بود. نقطه قوت آن فیلم هم به بازی درجه یک بازیگران نوجوان برمی‌گشت. بنابراین به نظر می‌رسد که خردمندان، به شناخت خوبی از کودکان و نوجوانان رسیده است. خودش در مصاحبه‌ای گفته است که « در سریال «از سر نوشت» زمان طولانی را با بچه‌ها کار کردم و از این نظر تجربه‌های متفاوتی را به دست آوردم.» او در باورپذیری کاراکترهای سهراب و هاشم به عنوان دو کودک پرورشگاهی با ویژگی‌های منحصربفرد عمل کرده است.

تغییر مسیر از نقطه شروع

اوایل دی ماه، بعد از گذشت چند قسمت از پخش این سریال، آن را آنالیز کردیم و نوشتیم که در نقطه شروع، وضعیت امیدوارکننده‌ای دارد و دست روی سوژه جالبی گذاشته است.  مادر جوانی بعد از سالها از زندان آزاد می‌شود و به دنبال پسر گمشده‌اش می‌گردد. او دختر سرایدار خانواده‌ای ثروتمند بوده و پنهانی با پسر این خانواده ازدواج کرده و از او بچه‌دار شده است اما نهایتا به دلایلی به زندان می‌افتد و دیگر خبری از پسر نیست. درست است که این سوژه، متفاوت و غافلگیر کننده نیست و نمی‌تواند مخاطبانش را به هیجان بیاورد اما بهرحال در قسمت‌های نخست سریال، تعلیق جالبی ایجاد کرد و مخاطبان را به تماشای آن ترغیب کرد. رفته رفته اما وضعیت به سمت و سوی دیگری رفت. بعد از مرگ مادر، تمرکز داستان از روی این ماجرا برداشته شد و زندگی سهراب (پسر گمشده) و هاشم (دوست صمیمی سهراب) به عنوان محور اصلی داستان مورد توجه قرار گرفت. با ماجرای این دو کودک، وارد پرورشگاه شدیم و مشکلات و روابط و احساسات این بچه‌ها را از نزدیک دیدیم. از اینجا به بعد ماجرا بود که داستان اصلی، تاحدودی به فراموشی سپرده شد. درست است که هنوز هم ردپای همسر دوم پدر سهراب و اطرافیانش را در زندگی او می‌بینیم اما دیگر اهمیت چندانی در روند ماجرا ندارد.

انتظار برای غافلگیری

 منتظریم در همین قسمت‌ها شاهد یک غافلگیری مهم باشیم و بعد از آن چرخش داستان را به سمت و سوی دیگری ببینیم؛ به طوری که تفاوت آن را با سایر سریال‌های مشابه، حس کنیم.

منبع : هفت صبح