به گزارش مشرق، حضرت امام خمینی (ره) صبح روز ۱۲ بهمنماه ۱۳۵۷ وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند. طبق برنامه عدهای از شاگردان برجسته امام مانند شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر و شخصیتهای مختلف به سالن فرودگاه مهرآباد رفتند. حضرت امام مطابق برنامه در سالن فرودگاه سخنرانی کردند و براساس برنامهریزی انجام شده قرار بود به طرف بهشت زهرا حرکت کنند، بخشی از مسیر را با خودرو طی کردند اما به دلیل ازدحام جمعیت امکان ادامه مسیر نبود و در نهایت امام با بالگرد به سمت بهشت زهرا راهی شدند.
ورود امام به کشور و فرار شاه زمینه اضمحلال ارتش شاهنشاهی و اداره کشور به دست مردم را فراهم کرد. یکی از کسانی که در کمیته استقبال حضور داشت، مهندس مهدی چمران بود که دقایقی با وی به گفتوگو نشستیم.
البته نمیشود با مهندس مهدی چمران به گفتوگو نشست و از برادرش شهید مصطفی چمران نپرسید زیرا اعضای نهضت آزادی همیشه درپی آن هستند که از محبوبیت شهید برای خود وجهه درست کنند. از این رو هم درباره وقایع روز ۱۲ بهمنماه و هم درباره شهید چمران و ادعای اعضای نهضت آزادی با مهندس مهدی چمران گفتوگو کردیم که در ادامه تقدیم میشود.
در آغاز مصاحبه از خانوادهای که در آن انسانی چون شهید چمران تربیت شده بگویید؟
پدرم مغازهای در پامنار تهران داشت که پاتوق سیاسیون جبهه ملی بود. بیشتر وقت پدرم با دوستانش صرف مطالعه روزنامه و بحث و تبادل نطر در مورد مسایل سیاسی میشد. منزل ما سهراه سیروس بود، سه برادر دیگرم مصطفی و مرتضی و عباس همگی فعال سیاسی بودند به همین دلیل همیشه بحثهای سیاسی در خانه ما جریان داشت. البته مصطفی بیشتر از همه سیاسی بود. بیشتر از همه بحث میکرد حتی سر سفره شام و ناهار و زمانهای دیگر مشغول بحث سیاسی بود.
چه زمانی وارد مسایل سیاسی شدید؟
من دانشآموز بودم که بحث ملی شدن صنعت نفت مطرح شد، در تظاهراتها شرکت کردم و فعالیت من بیشتر تبلیغاتی بود. دبستانم در همان خیابان پامنار بود. در واقع هفت، هشت ساله بودم که کارهای سیاسی میکردم و شعار صنعت نفت باید ملی شود سر میدادم.
اولین دیدار شما با حضرت امام کی بود؟ چگونه با نهضت حضرت امام خمینی (ره) آشنا شدید؟
نخستین دیدار من با حضرت امام بر میگردد به دوم فروردین سال ۱۳۴۱ که اتفاقاً مصادف با روز شهادت امام جعفر صادق (ع) بود، برای زیارت به قم رفتم و برای نخستینبار خدمت امام رسیدم. در روز قیام من مشغول کارهای دانشگاه در خیابان مصطفی خمینی بودم که صدای تیراندازی را شنیدم و به تظاهرات پیوستم. از نزدیک شاهد شهادت یاران بودم و به سمت خانه رفتم، دیدم در خانه ما باز است و مجروحان را به خانه ما منتقل میکردند. بعد از قیام در سخنرانیهای بزرگان انقلاب اسلامی نظیر استاد مطهری و شهید بهشتی شرکت میکردم و با بزرگان انقلاب در ارتباط بودم و در تظاهرات شرکت میکردم تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
شما عضو کمیته استقبال از امام بودید بهترین خاطرهای که از ورود امام دارید چیست؟
بنده به سفارش آقای طالقانی به عضویت کمیته استقبال از حضرت امام پیوستم. بهترین خاطرهام از روز ورود حضرت امام در فرودگاه مهرآباد این است که در فرودگاه کمیتههای مشخص تشکیل شده و هرکدام فعالیت مجزایی داشتند. من عضو کمیته تبلیغات و امور فرهنگی و نظامی بودم. یکی از اولین اقدامات ما در کمیته نظامی برای حفاظت امام از فرودگاه تا میدان آزادی و ترسیم نقشه مسیر بود و بعد نقشهها را در اختیار محلات گذاشتیم تا نیروها امنیت را حفظ کنند. نقشهها تا میدان آزادی به خوبی اجرا میشد اما در میدان مردم از نردهها رد شدند و خود را به اتومبیل امام رساندند.
مقرر شد بعد از ورود حضرت امام تلاوت قرآن را آغاز کنیم قاری نیز یک نوجوان اصفهانی بود و گروه سرود هم مقرر شد قطعه خمینی ای امام را اجرا کنند و با سخنرانی امام مراسم فرودگاه پایان یابد. اما برنامهها به دلیل قطع برق فرودگاه لغو شد و همه حاضران گرد شمع امام جمع شوند و من مجبور شدم بعد از آنکه امام از درب غربی فرودگاه وارد سالن شد با فریاد بلند الله اکبر خبر ورود امام را اعلام کنم و قاری نوجوان را به دوش بگیرم و نزدیک امام ببرم تا با میکروفون که به برق اضطراری وصل شد تلاوت کند. آقای ناطق نوری مسئول میکروفن بود، میکروفن روشن شد و قاری نوجوان آیه جاءالحق را خواند و اشکهای امام جاری شد، امام صحبت مختصری کردند و من قرار بود خبرنگاران ایرانی را به بهشت زهرا ببرم اما از شدت شور و شوق مردم برنامهها به هم خورد و من نتوانستم به بهشت زهرا بروم.
عظمت شهید دکتر مصطفی چمران باعث شد که نظرات متناقض درباره او وجود داشته باشد از طرفی نهضت آزادیها براین باورند شهید چمران تا پایان مجاهدت عضو نهضت بود اما شما و یاران امام او را مقلد امام میدانید. آیا شهید چمران سهمی در ایجاد نهضت آزادی داشت؟
دکتر چمران در زمان تشکیل نهضت آزادی در ایران نبود. نهضت آزادی را افرادی تشکیل دادند که سابقه عضویت در جبهه ملی را داشته و بعداً به علت تمایلات مذهبی از جبهه جدا شدند. من در جلسهای که نهضت آزادی تأسیس شد حضور داشتم. این جلسه در مدرسهای در خیابان فلسطین نزدیک میدان پاستور تشکیل شد. مذهبیها و متدینین از تشکیل گروه مذهبی مسلمان رضایت داشته و حمایت میکردند.
ابراهیم یزدی معتقد است شهید چمران با پرچم نهضت آزادی به مصر رفت؟
اولاً دکتر چمران از اروپا به الجزایر رفت. در الجزایر«معتمر اسلامی» آقای طالقانی و دکتر چمران را به جمال عبدالناصر معرفی کرد و دکتر با جمال عبدالناصر صحبت کرد و قرار شد به مصر برود. او تنها به مصر رفت. آقای ابراهیم یزدی و مهندس توسلی هم دوسالی که دکتر در شرایط سخت در مصر بودند یک هفته به آنجا رفتند و برگشتند. همزمان با حضور شهید چمران، مصر در جنگ ۶ روزه از اسرائیل شکست خورد. جمال عبدالناصر سکته کرد و درگذشت. با مرگ جمال عبدالناصر دکتر چمران مصر را ترک کرد. دوباره به آمریکا رفت و از آمریکا به لبنان رفت.
من از سؤالم از اعضای نهضت آزادی که مدعیاند شهید چمران عضو نهضت آزادی خارج از کشور بود این است که چمران در کجای جهان با آرم نهضت آزادی فعالیت کرد. زمانی که دکتر چمران در لبنان زندگی میکرد لبنان در حال جنگ با اسرائیل بود در شرایط جنگی لبنان شهید چمران چه فعالیت حزبی برای نهضت آزادی انجام میداد؟
دکتر چمران با اعضای نهضت آزادی از جمله مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده و محمد نخشب دوست بود و همکاری میکرد. اما وقتی این آقایان وارد ایران شدند و پست گرفتند راه دیگری در پیش گرفتند.کسانی که اصرار دارند شهید چمران عضو نهضت آزادی بود زمانی که وی از آمریکا به ایران آمد چگونه از دکتر استقبال کردند؟ اصلاً از ایشان استقبال کردند؟
نوع احترامی که دکتر به مهندس بازرگان و امام داشت چه تفاوتهایی داشت؟
مهندس بازرگان استاد دکتر چمران بود و دکتر احترام خاصی برای او قائل بود، اما این احترام تا جایی بود که در دیدگاههای سیاسی و مذهبی با هم اختلاف نظر پیدا نکنند.
برای اینکه مصداقیتر بگویم که نوع احترام دکتر نسبت به مهندس بازرگان و امام چه تفاوتهایی داشت بگذارید خاطرهای برای شما نقل کنم. روزی به همراه دکتر خانه یکی از اعضای متمول نهضت آزادی در تجریش مهمان بودیم صاحب خانه از دکتر چمران پرسید شما چرا اینهمه از امام تجلیل میکنید و احترام میگذارید؟ دکتر چمران در پاسخ گفت: اگر امام نبود شما پنجاه سال دیگر هم در زندان میماندید و میپوسیدید و هیچکار دیگری هم نمیتوانستید انجام دهید. هیچ حزب سیاسی در کشور قادر نبود رژیم شاه را ساقط کند. استدلال دکتر چمران هم این بود امام سازمان نانوشتهای از روحانیت و متدینین در کل کشور دارد و با کمک آنها انقلاب را به پیروزی رساند، بنابراین برای رسیدن به اهداف انقلاب باید با امام همکاری کرد.
رهبر انقلاب خاطرهای از دکتر چمران نقل میکنند که نشان دهنده نوع ارادت شهید به امام است. بعد از ختم قائله کردستان دکتر چمران به همراه مهندس بازرگان خدمت امام رسیدند که رهبر انقلاب نیز حضور داشتند. دکتر چمران در آن دیدار به امام گفت: وقتی ساعت دو پیام شما پخش شد، قبل از آن که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، احساس کردیم که محاصره باز شد. ضد انقلاب روحیه خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. مهندس بازرگان خشمگین شد و به شهید چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه این را به امام منصوب میکنی؟! یعنی چمران هیچ ملاحظه نمیکرد اما در عین حال منصف بود. با اینکه میدانست حرفش گلهمندی ایجاد میکند باز هم آن را بیان میکرد.
رفاقت آنها سر جای خود بود حتی زمانی که دولت موقت خدمت امام رفتند و استعفا دادند دکتر نرفت و میگفت: من از استعفای دولت موقت راضی نیستم به همین دلیل تنها معاون نخست وزیر دولت موقت که بعد از استعفا در سمت خود باقی ماند دکتر چمران بود و بعدش به فرمان امام وزیر دفاع شد. این نشان دهنده روحیه مستقل شهید چمران است که حزبی نبود.