به گزارش مشرق، دیپلماتهای اروپایی به ریاست «جوزف بورل» در حالی امروز وارد تهران شدند که یک ماه از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی میگذرد اما دولتهای اروپایی نه تنها این اقدام غیرقانونی و غیرانسانی را محکوم نکرده بلکه با حمایت ضمنی از واشنگتن، نمک به زخم ملت ایران پاشیدند. سه روز پس از شهادت سردار سلیمانی کشورهای اروپایی در بیانیهای بدون اشاره به اقدام تروریستی آمریکا نقش ایران و سپاه قدس را در منطقه «مخرب» توصیف کردند.
بیشتر بخوانید:
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با ظریف دیدار کرد
اروپاییها ۱۰ روز پس از ترور شهید سلیمانی به زعم خود تلاش کردند تا دومین ضربه را از طریق برجام وارد کنند و اعلام کردند فرایند حل اختلاف در برجام کلید زدهاند که در نهایت به «مکانیزم ماشه» میرسد. طبق متن برجام، اگر مکانیزم ماشه کلید زده شود و در صورتی که طی ۶۵ روز راه حلی بدست نیاید، طرفها با پیگیری روند میتوانند قطعنامه ۲۲۳۱ را لغو کنند که در نتیجه قطعنامه و تحریمهای قبلی سازمان ملل دوباره احیا خواهند شد. هرچند خود اروپاییها مدعی شدند به خاطر اقدامات ایران در کاهش تعهدات برجامی «انتخاب دیگری» نداشتند جز اینکه به مکانیزم حل اختلاف متوسل شوند اما رسانههای آمریکایی گزارش دادند اروپاییها به دلیل تهدیدهای تعرفهای آمریکا علیه شرکتهای خودروسازی اروپایی، فرایند مکانیزم ماشه را کلید زدهاند.
علاوه بر تهدید ترامپ، به نظر میرسد اروپاییها این تصور داشتند که در پی اعتراضات آبان و دی ماه ، تهران در موضع ضعف قرار گرفته و همچنین علی رغم تمامی فشارهایی که ایران تحمل میکند، در برجام خواهد ماند.
اروپاییها با این اقدام قمار بزرگی کرده و میخواهند بدون اینکه به تعهدات خود پایبند باشند با اعمال فشار و تهدید، ایران را تحت هر شرایطی در برجام نگه دارند. واکنش تهران عکس خواست اروپا بود و تهدید کرد اگر اروپاییها بخواهند مکانیزم ماشه را فعال کنند ایران نه تنها از برجام بلکه از «ان پی تی» نیز خارج خواهد شد. البته باتوجه به گستردگی تحریمهای فعلی آمریکا علیه ایران، اروپاییها بهتر از هرکسی دیگر میدانند تهران از بازگشت تحریمهای سازمان ملل ترسی ندارد و چیز دیگر نمانده است که توسط آمریکا تحریم نشده باشد.
حالا این کشورهای اروپایی میگویند به جوزف بورل «اختیار قوی» دادهاند تا در رابطه با «بحرانهای اخیر تعامل دیپلماتیک با شرکای منطقهای به منظور کاهش تنشها و یافتن فرصتی برای راه حلهای سیاسی برقرار کند» و «همچنین به دنبال فرصتی باشد تا بر تعهد قوی اتحادیه اروپا برای حفظ برجام تأکید و درباره روابط و همکاری دوجانبه بین اتحادیه اروپا و ایران بحث شود.»
مشخص نیست با رویهای که اتحادیه اروپا در پیش گرفته است چگونه میخواهد به کاهش تنشها کمک کند و چرا تصور میکنند ایرانیان باید به آنها اعتماد داشته باشند. عملکرد اروپاییها تنها در یک ماه گذشته هم در رابطه با برجام و هم در رابطه با ترور شهید سلیمانی دیگر هیچ تردیدی نگذاشته که آنها نه تنها توان و اراده مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا ندارند بلکه فاقد نیت خیرخواهانه و سازنده هستند و علناً تبدیل به «پادو» آمریکا شدهاند.
کشورهای اروپایی شاید با آمریکا درباره برجام_ حداقل در مواضع و روشها _ اختلاف نظر داشته باشند اما درباره سیاست منطقهای ایران اتفاق نظر دارند و موضع واحدی اتخاذ کردهاند. با وجود این، توان مقابله با «محور مقاومت» را ندارند و به همین دلیل نیز به اتفاق برجام را گروگان گرفتهاند و هر نوع گشایش و رفع تحریمها را مشروط به تعدیل سیاستهای منطقهای و موشکی ایران کردهاند.
اگر تنها یک دلیل وجود داشته باشد تا باور کرد مقامات اروپایی این بار با نیت کاهش تنش و سازنده وارد تهران شدهاند، باید آن را در اقدام بیسابقه ایران در حمله به پایگاه آمریکایی «عین الاسد» در عراق جستجو کرد. ایران با موشک باران مواضع آمریکا در عین الاسد نه تنها قدرت خود را ثابت کرد بلکه اراده و آمادگی رزمی خود را به رخ غرب کشید. عملیاتی که با گذشت زمان ابعاد آن بیشتر احساس میشود و تلفات آمریکاییها به صورت پلکانی افزایش مییابد.
در روانشناسی سیاسی گفته میشود غربیها بویژه آمریکاییها عاشق قدرت هستند و به همین دلیل تنها این زبان را میفهمند. حالا ایران با همان زبان با آنها در عین الاسد حرف زده و اروپاییها بهتر میدانند افزایش تنشها و فروپاشی کامل برجام تا چه حدی میتواند به ضرر آنها تمام شود و باید خود را برای افزایش قیمت نفت، هجوم آوارگان، گسترش تروریسم و ... آماده کنند.