به گزارش مشرق، 41 سال از انتصاب مهندس بازرگان به سمت نخستوزیری، از طرف امام خمینی میگذرد. دولت موقت که به ریاست مهندس بازرگان اداره میشد 285روز زمام امور مملکت را در دست داشت. 285روز سرنوشتساز که بدون توطئه علیه انقلاب و مردم نگذشت. توطئههایی که برای رفع آنها نیاز به اقدامات انقلاب بود، اما بازرگان تاکید کرده بود دولتش دولت انقلابی نیست در نتیجه این توطئهها با تساهل از طرف دولت مواجه میشد.
بیشتر بخوانید:
از ورود امام خمینی به میهن تا ۲۲ بهمن ۵۷ چه گذشت؟ +عکس
در مورد چرایی انتخاب بازرگان نکتهای مهم وجود دارد: تقریباً میتوان گفت در میان نیروهای انقلابی، بازرگان بیرقیب بود؛ نیروهای انقلابی دو دسته بودند:1. روحانیون 2. غیر روحانیون. در میان روحانیون انقلابی تقریباً هیچکدام از روحانیون تجربه کار اجرایی و وزارتی در دوران پهلوی را نداشتند. از طرفی امام خمینی؟ره؟ (بنا به دلایلی که در اینجا نمیگنجد) با ورود روحانیون به عرصه سیاست مخالف بودند. در میان غیر روحانیون نیز شخص یا احزاب شاخصی مثل بازرگان وجود نداشت از همین رو شورای انقلاب پس از بحثهای مختلف درباره نخستوزیر دولت موقت به جدیترین گزینه یعنی مهدی بازرگان رسید.
سالها بعد در نقد و مخالفت با دولت موقت و مهندس بازرگان سخنان فراوانی گفته شده که راوی اکثر آنان روحانیون و قشر حامی انقلاب بودهاند. همین سبب میشود تا مخاطبان تصور کنند که تنها این قشر مخالف دولت موقت بودهاند، این در حالی است که در خود دولت و حتی حزب نهضتآزادی ایران که غالب اعضای دولت موقت را تشکیل میداند افراد زیادی مخالف جدی بازرگان و مشی دولت موقت بودند. در این فرصت قصد داریم تا مروری کوتاه بر این انتقادات داشته باشیم.
بارزترین نشانه برای اختلاف در داخل دولت موقت، استعفای چندین وزیر کابینه است بهطوریکه در کمتر از یک سال صدارت بازرگان، 9وزیر از سمت خود استعفا دادند؛ برای مثال دوران وزارت کریم سنجابی بر وزارتخانه امور خارجه کمتر از دو ماه بود. وی علت استعفای خود را دخالتهای ابراهیم یزدی در کار وزارت امور خارجه میداند. یکی از انتقاداتی که متخصصان امور به دولت موقت وارد میکنند نخبهگرایی صرف این دولت بود؛ به همین دلیل دولت موقت فقط در میان قشر تحصیلکرده و روشنفکر که به لحاظ جمعیت، کمجمعیت بودند نفوذ داشت و عامه مردم با وی ارتباطی نداشتند.
صادق زیباکلام که خود نماینده دولت موقت در کردستان بوده است، در اینباره میگوید: در واقع، کتابهای مهندس بازرگان را عده مشخصی از نخبگان سیاسی که ویژگی اسلامخواهی داشتند و همچنین عدهای از دانشجویان میخواندند. یعنی ایشان محبوبیت گستردهای نداشت. غلامعباس توسلی از اعضای نهضتآزادی نیز معتقد است که: توده بیسواد یا کمسواد روستایی، روشنفکران را که بهخاطر دموکراسی، مردمسالاری، قانون اساسی، جامعه مدنی و حق شهروندی به میدان آمده بودند، درک نمیکردند. این توده احساس مذهبی داشت و بهخاطر همین احساس به دعوت روحانیت به میدان آمد.
دولت غیرانقلابی در میان خیل عظیم انقلابیها
از جمله دیگر انتقادات وارده به دولت موقت، عدم درک شرایط انقلابی و همگامی با آن از سوی دولت موقت بود که در ماجرای اعدام سران رژیم پهلوی بروز داد؛ البته ناگفته نماند که در این مورد نیز در دولت اختلافنظر بود برای مثال ابراهیم یزدی از موافقان این اعدامها بود و حتی وعده به اعدامهای بیشتر نیز میداد! حبیبالله پیمان از دوستان امروز نهضتیها در این مورد میگوید: این واقعیت باید از سوی دولت موقت درک میشد که در کشور واقعاً انقلاب شده است و با انقلاب باید معادلات، روشها و معیارها را تعیین کنند.
باید شرایط و حساسیتها را درک میکردند. انتصابات مهندس بازرگان نیز خالی از اشکال نبود؛ روحانیون بارها به این انتصابات اعتراض کردند اما این انتصابات در خود دولت موقت نیز منتقدانی داشت برای مثال امیرانتظام در مورد این مخالفتها میگوید: در طول پنج ماهی که در تهران در سمت معاونت نخستوزیر مشغول خدمت بودم، بارها دکتر ابراهیم یزدی به من میگفت که اگر او نخستوزیر بود، هرگز مرا برای همکاری در هیات دولت موقت دعوت به کار نمیکرد.
اقدامات دولت موقت سبب شد تا عدهای از خود نهضتیها و همراهان سابق مهندس بازرگان و نهضتآزادی نیز از نهضت جدا شوند. بهطور مثال میتوان به جدایی آیتالله طالقانی و انشعاب 14نفر از اعضای نهضتآزادی به رهبری مهندس سحابی اشاره کرد. مثالهای اینچنینی نشان از عملکرد ضعیف دولت موقت میدهد بهطوریکه حتی نزدیکترین افراد به دولت و نهضتآزادی نیز از عملکرد مهندس بازرگان ناراضی بودهاند. دولت موقت نهایتاً در 13آبان1358 و به بهانه تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام؟ره؟ استعفا داد، البته نا گفته نماند که این استعفا نیز دچار اختلاف شد، برای مثال با وجود استعفای دولت موقت شهید چمران حاضر به استعفا نشد.
امام خمینی: قلبا راضی به انتخاب بازرگان نبودم
پیش از ورود حضرت امام به ایران در تاریخ 12بهمن سال57، رایزنیهای گستردهای درباره تشکیل دولت موقت آغاز شد و در ابتدا محافل سیاسی داخل و خارج از کشور اسلامی، کریم سبحانی و مهدی بازرگان را بهعنوان اصلیترین کاندیداهای تشکیل دولت موقت مطرح کردند اما این موضوع همچنان در حد شایعه و خبر غیر موثق باقی بود تا اینکه پس از بازگشت امام به تهران، بحث تعیین نخستوزیر دولت موقت در شورای انقلاب مطرح شد و طی جلسهای در چهاردهم بهمن و پس از رایزنی و مشورت، مهدی بازرگان بهعنوان کاندیدای نخستوزیری معرفی شد و مورد تأیید امام ؟ره؟ قرار گرفت. امام؟ره؟ در پیام خود تلویحاً بختیار را از مخالفت با دولت موقت برحذر داشتند.
پس از پایان سخنان امام؟ره؟، آیتالله هاشمیرفسنجانی متن فرمان نخستوزیری بازرگان را قرائت کرد که در آن آمده بود: «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، جناب عالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم.» در این حکم وظایف دولت موقت نیز مشخص شده بود: «اداره مملکت، برگزاری رفراندوم تغییر نظام کشور، تشکیل مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی.»
در تحلیل اقدام حضرت امام و البته پیش از ایشان شورای انقلاب برای انتخاب مهدی بازرگان بهعنوان رییس دولت موقت، باید تاکید داشت که بازرگان و نهضت آزادی در مقایسه با نیروهای سیاسی موجود آن روز کشور -به جز قشر روحانیون که بهدلیل نداشتن سابقه مدیریتی به کل از گردونه نامزدی تصدی قدرت خارج بودند- از جمله ملیگراهای لیبرال و گروههای چپ مارکسیست و کمونیست، واجد نزدیکترین سویههای ایدئولوژیک به گفتمان اسلامی انقلاب بود و بر همین شورای انقلاب و سپس امام خمینی؟ره؟ به او برای تشکیل کابینه اعتماد کردند اما بازرگان در تشکیل کابینه خود، میدان موسعی برای بازیگری ملیگرایان لیبرال و اعضای نهضت آزادی داد و نیروهای انقلابی مذهبی را کلاً به کناری نهاد. با این حال حضرت امام خمینی؟ره؟ مدتها پس از استعفای بازرگان، چندینبار در سخنرانیهای خود گفتند که انتخاب بازرگان اشتباه بود و من قلبا راضی به این امر نبودم.
منبع: صبح نو