کد خبر 1043483
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۸

دو سال از غائله دراویش گنابادی گذشت؛ غائله ای که به پرپر شدن ۴ جوان ۲۰ ساله‌مان در دل گران‌قیمت‌ترین خیابان تهران یعنی پاسداران منجر شد.

به گزارش مشرق، درست دو سال پیش بود ۳۰ بهمن ۹۶؛ حوالی غروب، در محله پاسداران تهران غائله‌ای به وقوع پیوست؛ آشوبی که به خون نشست و جان چهار تن از جوانان ما را گرفت.

فتنه‌ای که به واسطه سبیل‌دارانی که خود را مرد می‌نامیدند و اما نامرد بودند رقم خورد؛ آشوب‌گرانی به نام «دراویش فرقه نورعلی تابنده»؛ دراویشی که چند روزی بود که در پاسداران می‌آمدند و می‌رفتند، به هم می‌ریختند، رجزخوانی می‌کردند و خط و نشان می‌کشیدند... .

آمدند و رفتند و بر سر پلیس فریاد زدند، خط و نشان کشیدند، فرصت تعیین کردند، چوب و چماق کشیدند، تیزی زدند و مامورش را زیرگرفتند و مغزش را با آسفالت کف خیابان یکی کردند.

پلیس هم آنجا ایستاد، باید می ایستاد ؛ سلاحی نداشت جزگاز اشک‌آور و باتوم؛ اما قد خم نکرد.

پلیس در پاسداران تهران خون داد،‌ جان داد و ایستاد با سوسکی،گاز اشک‌آور و باتوم در برابر دراویش تا دندان مسلح، از چوب و چماق و شلنگ‌های میخ‌زده گرفته تا سنگ و آجر و تیزی و تفنگ. 

چهار فرزند ۲۰ ساله این مملکت را مظلومانه و غریبانه در دل گران‌قیمت‌ترین خیابان تهران له کردند و رفتند بدون هیچ ترسی، واهمه‌ای و حتی پشیمانی؛ گستاخانه گفتند کاری است که شده چه کنیم؛ جمله‌ای که راننده بی‌وجدان اتوبوس وحشی به زبان آورد. 


دلم می‌سوزد برای مادران رضا امامی، رضا مرادی علمدار، محمدعلی بایرامی و محمدحسین حدادیان؛ چرا که پسر دست گلشان را عده‌ای از خدا بی‌خبر، اینگونه پرپر کردند. 

نیروی انتظامی ما مظلوم بود و بی‌دفاع؛ پلیسی که باید تا دندان مسلح باشد و دربرابر اغتشاش و آشوب بایستد و نشکند؛ دستش را بسته بودند، سلاحش را گرفته بودند و باید می‌ایستاد؛ کتک می‌خورد؛ جان می‌داد تا آرامش به پاسداران برگردد.

جالب‌تر اینکه حقوق بشر فرمایشی حکومت‌های غربی نیز در جریان این وحشی‌گری و جان باختن ۴ جوان ۲۰ ساله‌مان سکوت کردند و برای راننده وحشی این غائله چه‌ها!

حالا دو سال از آن افتضاح قبیله داعشی دراویش گذشته؛ ۴ خانواده داغدار شده‌ و عزیزانشان را به دل خاک سپرده‌اند؛ راننده وحشی دراویش نیز اعدام شده اما باید پرسید که خاطره پخش شدن مغز جوانان ۲۰ ساله‌مان را از کف خیابان پاسداران چه کسی خواهد شست؟ 

اینها حکایت نبود؛ قصه هم نبود؛ بلکه واقعیت و ره‌آورد آشوب و غائله دراویش گنابادی بود که تا قبل از این فکر می‌کردیم به لباس و سلوک و سبیل پایبندند اما نه انگار داعشیانی بودند در لباس دراویش که در همین نزدیکی‌مان در پاسداران تهران جا خوش کرده بودند.

منبع: فارس