کد خبر 104518
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۷

به نظر من آقای خاتمی به هر دلیلی در انتخابات ۱۲ اسفند شرکت کرده باشد، نفس حضورش قابل تقدیر است. مطمئنا خاتمی واکنش تند این طیف افراطی را پیش‌بینی و با آگاهی کامل از این حملات، در انتخابات شرکت کرده است.

به گزارش خبرنگار سرویس وبلاگستان مشرق؛ امید حسینی در وبلاگ آهستان نوشت: ماجرای حضور آقای خاتمی در انتخابات، هنوز هم یکی از بحث‌های داغ سایت‌ها و شبکه های مختلف اجتماعی مخصوصا رسانه‌های اصلاح طلب و اپوزیسیون است. در روزهای گذشته شاهد شدیدترین حملات رسانه‌ای علیه سید محمد خاتمی بودیم، نه فقط نقد و اعتراض که حتی اهانت و توهین و فحاشی. آن هم از سوی کسانی که همیشه خود را تنها نماد، مدعی و طرفدار آزادی بیان، آزادی عقیده و آزادی رای می‌دانند!


البته علاوه بر دوستان سابق خاتمی، در این طرف هم بودند و هستند کسانی که با بدبینی به حضور خاتمی در انتخابات نگاه کردند و بعضا تعابیر بدی هم داشتند.

من در مطلب قبلی نوشتم که درباره علت شرکت آقای خاتمی در انتخابات تحلیل‌های مختلفی می‌توان ارائه کرد. اگر خوشبین باشیم،  این حضور را می‌شود ناشی از حس همراهی او با نظام اسلامی و جدایی از اصلاح طلبان افراطی و فتنه‌گران دانست. اگر هم با نگاه بدبینانه و ظن و گمان به قضیه نگاه کنیم، یکی از دلائلش این است که خاتمی متوجه شد که عموم مردم ایران پشتیبان نظام هستند و کاری به آمدن و یا نیامدن اصلاح‌طلبان ندارند. بنابراین فقط می‌خواست مهر تحریم بر پیشانیش نخورد و آینده خودش را تضمین کند.

البته شاید این هم فرض درستی باشد که سید محمد خاتمی می‌خواهد واکنش نظام، مسئولان، و اصولگراها را ببیند و براساس آن برای آینده سیاسی خود و اصلاحات تصمیم بگیرد.

به نظر من آقای خاتمی به هر دلیلی در انتخابات ۱۲ اسفند شرکت کرده باشد، نفس حضورش قابل تقدیر است. (با توجه به اینکه بسیاری از گروه‌ها و افراد همسو با او، علنا و برخی هم با ایما و اشاره سیاست تحریم را در پیش گرفته بودند) مطمئنا خاتمی واکنش تند این طیف افراطی را پیش‌بینی و با آگاهی کامل از این حملات، در انتخابات شرکت کرده است.

با توجه به همین نکته، این فرض قوت می‌گیرد که خاتمی نیم نگاهی هم به واکنش احتمالی نظام داشته و دارد. به هرحال او دو دوره رییس جمهور کشور بوده و تا همین دو سال پیش، (فارغ از انتقادات جدی فضای رسانه‌ای و محافل سیاسی اصولگرا) از جایگاه نسبتا خوب و قابل احترامی در میان مسئولان نظام برخوردار بوده است.

در دو سال گذشته هم با اینکه با عاملان اصلی حوادث سال ۸۸ همراهی کرده، اما حقا و انصافا تفاوت راه او با آنها مشخص است. به هرحال خاتمی به عنوان محور اصلی اصلاحات و رهبر معنوی نیروهای اصلاح طلب، حق داشت که از نابود شدن یک شبه‌ی همه اندوخته‌های ۸ ساله‌اش ناراحت باشد! همین هم باعث شد که تاحدودی راه خاتمی از راه موسوی و کروبی جدا باشد.

این حرف‌ها به این معنا نیست که حالا به خاطر شرکت خاتمی در انتخابات، گذشته ها را فراموش کنیم و همه چیز را یک دفعه از خاطرمان حذف کنیم. اختلافات ما آنقدر جدی است که با سلام و صلوات و تعریف و تعارف حل نمی‌شود، ولی از آن طرف بام هم نباید بیفتیم.

گارد گرفتن آسان‌ترین راه ممکن است، ولی لزوما بهترین راه ممکن نیست. سیاست است دیگر. بالا و پایین دارد. گاهی باید به حداقل‌های یک نفر راضی بود، گاهی هم نمی‌شود به کمتر از حداکثرها در یک نفر دیگر رضایت داد.

‌بحث کوتاه آمدن از اصول نیست. محکم روی اصولمان بایستیم، چون در موضع ضعف قرار نداریم، ولی بخشش و میانه روی هم خودش جزو اصول است. به شرطی که حقیقتا بازگشت و اصلاحی در کار باشد!

شاید بعضی دوستان اصولگرا این مطلب را به حساب ساده اندیشی و یا خامی و ناپختگیم در عالم سیاست بگذارند. آن طرفی‌ها هم شاید تصور کنند که اینها را می‌نویسم تا از آب گل آلودِ اختلاف اصلاح‌طلبان و فتنه‌گران با آقای خاتمی، ماهی خودم را بگیرم. ولی به خداوندی خدا قسم که این نظر شخصیم هست و به آن اعتقاد دارم و از بازگشت واقعی سید محمد خاتمی استقبال می‌کنم.

این نظر نه فقط درباره آقای خاتمی که درباره همه دوستان اصلاح‌طلبی است که تا همین دو سال پیش در عالم مجازی و حقیقی، علی رغم همه اختلافات در کنار هم بودیم. به نظرم این بهترین فرصت برای جدایی علنی اصلاح طلبان معتدل و معتقد، از طیف افراطی است.