به گزارش مشرق، «دارون عجماوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب معروف خود با عنوان «چرا ملتها شکست میخورند» به مفهومی با نام برهههای سرنوشتساز اشاره میکنند که همچون لبه تیز یک شمشیر میتواند کارکردی دوگانه داشته باشد، یک ملت یا یک امپراطوری را به سمت شکوفایی و یا فروپاشی بکشاند. در این کتاب یکی از برهههای سرنوشتساز به خصوص درباره جزیره انگلستان، شیوع بیماری موسوم به «طاعون سیاه» در قرن چهاردهم میلادی معرفی میشود که با مرگ نیمی از جمعیت قاره اروپا همراه شده و از اصلیترین تبعات آن آغاز فروپاشی نظام کلیسایی بود.
شاید زمانی که «مارک دابوویتز» مدیرعامل اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) در حساب توییتری خود شادمانه از تأثیر منفی شیوع ویروس کرونا بر صادرات ایران مینوشت، به همین نکته میاندیشید که این بیماری شاید فرصتی برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی و گامی بلند برای نوعی براندازی غیرمستقیم لکن این بار نه با فشار تحریمها بلکه در اثر یک حادثه بیولوژیک باشد.
شیوع کرونا در ایران از فضای مجازی کلید خورد؟
البته نگاه ابزاری مقامات آمریکایی به موضوع همهگیری ویروس کرونا مسبوق به سابقه است. شاید جنجالیترین مورد در این باره، اظهارات «ویلبر راس» وزیر بازرگانی آمریکا باشد که شیوع این ویروس در چین و بحران ناشی از آن را فرصتی برای اقتصاد ایالات متحده دانست. این نقل قول جنجالی با واکنش خشمگینانه چینیها روبهرو شد و جالب اینجاست که تنها یک ماه بعد با تأیید رسمی ورود کرونا به آمریکا، بورس نیویورک بدترین دوره خود را از زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تجربه کرد.
درمورد ایران نیز بلافاصله پس از اعلام رسمی دو مورد تأیید شده ویروس کرونا در شهر قم، اولین واکنش وزارت خارجه آمریکا متهم کردن تهران به پردهپوشی و کتمان حقیقت در خصوص این ویروس و تعداد مبتلایان به آن بود. جالب اینجاست که در فاصله کمی بعد از انتشار این خبر، پمپاژ گستردهای از اطلاعات در شبکههای فضای مجازی آغاز شد.
به عنوان مثال در شبکه اجتماعی توییتر بیش از ۱۶۰ هزار توییت و یا ریتوییت در مورد این بیماری طی دو روز انجام شد که یک نگاه تحلیلی به منشأ آنها نشان میدهد که عمده این محتواها از طریق حسابهای متعلق به گروهک تروریستی منافقین تولید شده است.
تکرار الگوی انقلابهای مخملی این بار به بهانه همه گیری کرونا
زمانی که این اقدامات در کنار پوشش گسترده خبری شبکههایی چون «من و تو» قرار میگیرد به خوبی نشاندهنده همان الگوی قدیمی انقلابهای مخملی است. الگویی که به دنبال ایجاد نوعی «شرایط روانپریشی» در جامعه هدف است تا در این فضا اعتماد مردم به اقدامات، هنجارها و مشروعیت حاکمیت کاهش یابد. شرط اساسی برای ایجاد چنین فضایی در جامعه نیز نشان دادن گسترش فضای بیاخلاقی در جامعه است و به نظر میرسد شیوع ویروس کرونا به عنوان بستری برای این عملیات در جامعه ایرانی انتخاب شده است.
به عنوان مثال یکی از تکنیکهای به کار گرفته شده در این الگو بزرگنمایی برخی رویدادهای داخلی به منظور ایجاد فاصله بین نهاد دین و حاکمیت با مردم بود که نمونه آن انعکاس خبری مداوم بیاعتنایی برخی به توصیههای بهداشتی در خصوص زیارت اماکن مذهبی است.
با این حال مؤثر بودن تکنیک فوق برای افزایش فشار بر ایران از طریق ایجاد بی اعتمادی در جامعه مستلزم تطهیر و اعتماد به طرف مقابل هم هست. واقعیت این است که در طول ۶ ماه گذشته تقابل گسترده تهران و واشنگتن موجب تخریب بیش از پیش چهره آمریکا در افکار عمومی ایران شده که نمونه واضح آن تشییع گسترده پیکر شهید «قاسم سلیمانی» در شهرهای مختلف و استقبال گسترده از عملیات انتقامی سپاه در پایگاه هوایی عینالاسد بود و با این شرایط نمیتوان انتظار موفقیت عملیات روانی آمریکا را در ایران داشت.
از همین رو برای بهبود این چهره، باید تدبیری در همین چهارچوب عملیاتی گنجانده شود که سیگنال واضح آن انتشار بیانیهای در خصوص معافیتهای جدید تحریمی از سوی وزارت خزانه داری آمریکا بود. این نسخه را نیز دابوویتز برای آمریکاییها پیچید، آنجا که در توییتی دیگر از آنها خواست برای ایرانیها کمک ارسال کنند.
چر ا ایران نمیتواند دارو وارد کند
در طول ماههای گذشته یکی از مسائلی که در خصوص تحریمهای آمریکا مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، محدود کردن تراکنشهای مالی برای تأمین مایحتاج دارویی ایران بود.
سابق بر این، طبق معافیت مندرج در قوانین تحریمی «سیسادا» و «کاهش تهدید ایران و سوریه» امکان انجام تراکنشهای بانکی از سوی مؤسسات مالی بین المللی برای خرید دارو و غذا برای ایران وجود داشت اما از سال ۲۰۱۶ میلادی و تجمیع تمام تحریمهای غیر هستهای ایران در قالب قانون «کاتسا» و تعریف تگ تحریمی جدید بر اساس متهم کردن مؤسسات مالی ایرانی به تأمین مالی تروریسم این منفذ حقوقی نیز از این بین رفت و از سال ۲۰۱۷ میلادی تاکنون و به خصوص پس از خروج آمریکا از برجام تمام نظام مالی ایران در همین قالب مجدداً مورد تحریم قرار گرفت.
یکی از مهمترین تبعات این اتفاق امتناع مؤسسات مالی بین المللی از بازگشایی خطوط اعتباری برای خرید دارو و غذا توسط نهادهای درمانی ایران بود. ماجرا در سال ۲۰۱۹ به قدری رو به وخامت گذاشته است که چندین نفر از کودکان ایرانی مبتلا به بیماری پروانهای به دلیل عدم ارسال پانسمانهای لازم جان خود را از دست دادند.
این ماجرا نه تنها واکنش ایران بلکه نهادهای حقوق بشری را در داخل آمریکا را نیز برانگیخت که نمونه آن نامه سناتور «الیزابت وارن» از کاندیداهای حزب دموکرات درباره نگرانیهای موجود پیرامون تأمین داروی مورد نیاز ایران در آمریکا بود.
پاسخ وزارت خزانهداری آمریکا به این نگرانیها و اعتراضات راهاندازی کانال مالی سوییس برای تأمین مالی خرید دارو و غذا از محل ذخایر بانک مرکزی ایران در این کشور بود. علیرغم اینکه این اقدام گامی به سمت جلو بود و اولین محموله داروهای پیوند اعضا به ارزش نزدیک به ۲.۵ میلیون دلار از طریق سفارت سوییس به ایران تحویل داده شد اما نگاهی دقیق به ساز و کار این کانال مالی نشان میدهد که این اقدام نمادین کوچکترین تاثیری در برطرف کردن مشکلات ایران ندارد. این در حالی است که اینستکس به عنوان راه جدیتر برای حل این مسئله با پیغامهای تهدید آمیز واشنگتن عملاً ابتر باقی مانده و به کوچکترین نتیجهای نرسیده است.
کانال مالی سوییس حربهای برای وابسته کردن ایران به آمریکا
اساس تشکیل کانال مالی سوییس را میتوان در ایجاد فرآیندی برای رصد لحظهای تمام تراکنشهای مالی حساس ایران در خصوص موضوع دارو و غذا تعریف کرد. زمانی که وزارت خزانهداری آمریکا راهنمای معافیت دو بانک سوییسی برای معاملات مالی پیرامون دارو و غذا را صادر کرد، انجام تراکنشهای مالی بر اساس این راهنما منوط به انتشار جزییترین اطلاعات مشتریان ایرانی شد.
بر این اساس شرکتها و یا نهادهای طرف معامله باید اطلاعات داخلی خود را افشا کنند تا هرگونه ابهامی در خصوص همکاری نهادهای تحریمی از بین برود. علاوه بر این مقصد نهایی هر کالای خریداری شده نیز به صورت دقیق باید ذکر شود و از تحویل آن به طرف ثالث خودداری شود.
به این ترتیب تمام اطلاعات مرتبط با حوزه دارو و غذا به صورت دقیق در اختیار آمریکاییها قرار میگرفت. این در حالی است که هم اکنون کانالهای مالی گستردهتر با گردش مالی بسیار بیشتری در حال فعالیت و تأمین برخی نیازمندیهای دارویی ایران هستند. عدم امکان شارژ منابع وجود در این کانال مالی اشکال دیگری است که نسبت به این مسیر مبادلهای وارد است چرا که ایران هم اکنون کوچکترین صادراتی در حوزه انرژی به کشورهای اروپایی ندارد و منابع بلوکه شده فعلی به دلیل حجم واردات ایران در کمترین بازه زمانی ممکن به اتمام میرسد.
منابع ارزی ایران همچنان بر روی واردات دارو قفل است
زمانی که «مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا با سئوال در جلسه استماع این هفته مجلس نمایندگان نمایندگان آمریکا درباره نحوه صادرات دارو به ایران مواجه شد از فعال شدن کانال مالی سوییس با تمام توان خبر داد.
اندکی بعد خبرگزاری رویترز نیز از معافیتهای جدید تحریمی درباره این کانال خبر داد و این در حالی بود که کانال مالی سوییس با همان محدودیتهای پیشین مواجه بود. خرید کالا فقط محدود به کشور سوییس است و امکان شارژ منابع مالی آن وجود ندارد.
این در حالی است که آمریکاییها برای اثبات حسن نیت خود در خصوص این پیشنهاد راههای متعددی در اختیار دارند که یکی از آنها صدور مجوز برای برداشت از منابع ارزی ایران در عمان و هند برای خریدهای دارویی است.
هم اکنون نزدیک به ۵ میلیارد دلار از منابع ارزی ایران به دلیل تحریمهای آمریکا در هند و عمان انباشته شده است. همین مسئله درباره ذخایر ایران در کره جنوبی نیز صدق میکند و مقامات ایرانی بارها در خصوص عدم امکان استفاده از این منابع حتی به پول این کشور گلایه کردهاند. طبیعی است که این بار هم آمریکاییها هم با تحریمهای خود مانع خریدهای دارویی و غذایی ایران است.
طراحی بازی دو سر باخت برای ایران
زمانی که این پازل را در کنار قطعات دیگر آن از جمله اعلام آمادگی ترامپ برای کمک به ایران در موضوع همهگیری کرونا قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که واشنگتن و بنیاد دفاع از دموکراسی به دنبال فراهم کردن یک بازی دو سر باخت برای ایران هستند.
از یک سو تهران با قبول لطف آمریکاییها امنیت غذایی و دارویی خود را یکسره در اختیار آنها قرار میدهد و با رد آن متهم به بیتوجهی به جان شهروندان خود خواهد شد که رسانههای معاند نیز به آن دامن میزنند.
البته دستان ایران برای مقابله با این مسئله بسته نیست. هم اکنون کانالهای ارزی گوناگونی برای تأمین نیازمندهای دارویی فراهم شده و ایران از کمک کشورهایی همچون چین در این باره برخوردار است. با این حال سئوال اینجاست که آیا سوء استفاده از شیوع ویروس کرونا جایی برای مطرح کردن امر اخلاقی از سوی واشنگتن باقی میگذارد؟
طبیعی است که در نهایت این موج بیماری در ایران به پایان خواهد رسد اما از هم اکنون ابرهای سیاه همهگیری کرونا در حال انباشته شدن در آسمان واشنگتن است. ماجرا به حدی جدی است که برخی تحلیلگران از این سخن میگویند که این ویروس میتواند حیات سیاسی ترامپ را تهدید کند.